سلام
من یک دختر 26 ساله و شوهرم 25 سالشه و عقد کرده من دانشجوی فوق لیسانس و اون دانشجوی لیسانس.... ما دو تا تا چندی پیش هیچ دعوا نداشتیم چون همش تصمیمات غیر اساسی زندگی بود ولی وقتی رسید به تصمیم گیری هایی که برای اینده هست از جمله کجا خونه بگیریم چه جور باشه و امثالهم شوهر من هرچی ازش میپرسیدم و نظر میخواست تو جواب به من میگفت صبر کن برم خونه با مامان و بابا در میون بزارم ببینم چی میشه حتی ما برای بیرون رفتن هم باید از خانوادش اجازه میگرفتیم ....من خوب در ابتدا صبر میکردم به این امید که این اخلاق درست میشه ولی درست نشد که بدترم شد تا اونجا که این هفته من برای مهمونی خونشون دعوت شدم و در اونجا پدر شوهر من از لباس( من یک کت دامن پوشیده تا زیر زانوپوشیده بودم ) من ایراد گرفت من هم که دیگه منتظر هر چی بودم غیر از این مورد از خونشون اومدم بیرون و به همسرم گفتم دیگه جائی که پدر شوهر به من میگه چی بپوشم چی کار کنم پا نمیذارم اون تو جواب من به طرفم هجوم اورد و موضوع رو به پدرش اطلاع داد و به یک دعوای حسابی تبدیل شد الانم یه مدتی که ازش هیچ خبری ندارم نمیدونم چی کار کنم دوستان بش زنگ بزنم یا نه اینم بگم من از یک خانواده با فرهنگ بالا و تحصیل کردم ما تو خانوادمون زیر فوق لیانس نداریم در صورتیکه تو خونواده شوهر من ، من اولین فوق لیسانسم و کلی خانوادش نسبت به این قضیه و مساله مادی خانواده من برخورد میکنن و...... راهنماییم کنید دوستان و عزیزان با تجربه
درود و بدرود
علاقه مندی ها (Bookmarks)