من یک سال با پسرس دوست بودم و همدیگه رو خیلی دوست داشتیم ولی خب به خاطر دست دست کردن های اون دعوامون شد و به هم زدیم.البته من به هم زدم و اون فقط از ارتباط داشتن خسته شده بود.زنگ نمیزد.من که میزدم میگفت دوست دارم منتظرم بمون.ولی رفتارش سرد شده بود که فوقش سوال میکردم میگفت مشکل دارم.اما هرگز تهدید یا اذیتم نمیکرد و ارتباطات ناجور نمیخواست.مگر در حد خیلی کمی که میگفت از روی عشقه و با رضایت خودم بود.خلاصه دیدم فایده نداره به هم زدیم و فراموشش کردم و حرفامون رو زدیم و گفتم دارم ازدواج میکنم.
و تموم شد
حالا که من به خواستگارم جواب مثبت دادم سر و کله اش پیدا شده.منم احساساتم گیجم کرده.میگه به خواستگارت فکر نکن صبر کن من بیام.و نمیتونم تحمل کنم کسی بهت دست بزنه و .....
حالا چه کار کنم.داشتم احساس علاقه به این تقریبآ نامزدم رو در خودم به وجود می اوردم حالا مردد شدم.
تصمیم گرفتم برای اخرین بار به خاطر عشق قدیمیمون بهش یه فرصت ده روزه دادم حالا دو روز ازش میگذره نمیدونم از استرس دارم میمیرم.اگه اومد چطور این اقا که بهش جواب مثبت دادم رو رد کنم؟باهاش هم ارتباط تلفنی دارم و میگه دوستم داره
علاقه مندی ها (Bookmarks)