به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 بهمن 87 [ 10:28]
    تاریخ عضویت
    1387-5-13
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,785
    سطح
    38
    Points: 3,785, Level: 38
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نمی دونم چرا شوهرمن اینجوریه!!

    واقعا گیج شدم نمیدونم چرا شوهرم اینجوریه خیلی عجیبه وقتی از دست کارهاش داغون میشم و احساس می کنم دارم منفجر
    میشم واسه اینکه یه مدت منو تنها بذاره و بره و باهام حرف نزنه بهش می گم ازت متنفرم نمی خوام ببینمت حالم ازت بهم میخوره ولی انگار نه انگار که دارم این حرفهای وحشتناک رو بهش می زنم اصلا بی محبتی های منو نمی بینه وقتی خسته می شم و عاجزانه این مطلب رو بهش می گم جواب می ده ولی من عاشق تو هستم و نمی تونم تنهات بذارم
    اگه عاشقه پس اذیتهاش واسه چیه اگه عاشقه پس چرا با بعضی از حرفهای من مخالفت میکنه مگه عاشق این نیست که معشوق هر چی بگه قبول می کنه .چرا زمانی که من دارم گریه میکنم و ناراحتیهامو بهش میگم از حرفام خندهاش میگیره و میگه خیلی حساس شدی؟!!چرا اینقدر خونسرده؟؟چرا وقتی من دارم باهاش دعوا میکنم سرش رو میندازه پایین و هیچ جوابی به من نمیده؟!! من واقعا داغون شدم احساس می کنم یه برنامه ریخته واسه روانی کردن من فکر میکنم داره به هدفش هم می رسه .نمی دونم چه خاکی بر سر خودم و این زندگیم بریزم.

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 بهمن 87 [ 10:28]
    تاریخ عضویت
    1387-5-13
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,785
    سطح
    38
    Points: 3,785, Level: 38
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمی دونم چرا شوهرمن اینجوریه!!

    یه رازی رو که به هیچ کس نگفتم اینجا می خوام بگم.من یه پسر عمو دارم که یه پسر فوق العادهایه هر کس میبینتش و باهاش برخورد داشته اینو گفته من از دوران کودکیم توی بازیها همیشه دوست داشتم باهش ازدواج کنم و اینو به هیچ کس نگفتم البته کودکیهاش مثل الانش تاپ و فوق العاده نبود هیچ کس هم به یه چشم یا هدف دیگه بهش نگاه نمی کرد تا اینکه بزرگ شد و همه فهمیدن چه جواهریه من همیشه منتظر بودم احساس من به دلش راه پیدا کنه و قدم پیش بذاره ولی انگار مامانش راه دلش رو بسته بود چون زن عموم یه زن بد زبون و بد اخلاق و گنده گوییه و اصلا به دخترهای فامیل مخصوصا فامیل شوهرش رو نمی داد. البته تا قبل از مرگ مادرش اینجوری بود ولی الان خیلی تغییر کرده و خوش زبون شده .
    دختری هم نیستم که خودم را به این و اون بچسبونم حتی یکبار هم با پسر عموم چشم تو چشم نشدم و خودم رو خیلی مخفی کردم که مبادا از چشمام حرف دلم رو بخونه و غرورم بشکنه . من اصلا به جاه ومقامی که به دست اورده بود چشم نداشتم من فقط خودش رو می خواستم....هیچ کس نمی دونه که چرا من خواستگارام رو رد می کردم و از سن 8-9 سالگی تا 24 سالگیم به فکرش بودم و منتظر نشستم و خبر نداشتم که اون به من فکر نمی کنه و جاهای زیادی واسه خواستگاری میره .خلاصه میگم وقتی دیدم واسش مهم نیستم لا دلی پر از تردید و غم به خواستگاری که الان شوهرمه جواب بله دادم وعقد کردم ولی به خودم قول دادم و ریاضت کشیدم که اصلا دیگه هیچ وقت به پسر عموم هیچ فکر نکنم و موفق هم شدم چون توی زندگیه جدیدم حسابی مشغول بودم و از شهری که عموم اینها زندگی می کردند نقل مکان کردیم.ولی چند وقتی بعد از عقد من پسر عموم با یه دختر ساده و معمولی عقد کرد برخلاف میلم وفقط به خاطر ظاهرسازی توی مراسمشون شرکت کردم و خیلی سعی کردم خودم رو بی خیال بگیرم ولی داشتم داغون می شدم.خیلی عذاب وجدان داشتم احساس می کردم با این حسم دارم به شوهرم خیانت میکنم ولی نمی تونستم خودم رو اروم بگیرم هیچ کس نفهمید اون شب چقدر شکستم و چقدر داغون شدم.الان هم من عقدم هم پسر عموم .زن پسر عموم هر روز از خوشی و از سر عشق و شوهر فوق العاده اش تازه تر و زیبا تر میشه ولی من روز به روز دارم پیر تر و شکسته تر میشم وقتی با شوهرم دعوام میشه سریع یاد زندگی پسرعموم با زنش می افتم وعقده میکنم . نمی دونم چرا خدا با من این کارو کرد؟؟شوهرم رو خیلی دوست دارم ولی خیلی با هم دعوا میکنیم همین باعث سر شکستگیم میشه . دوست دارم به عنوان انتقام از پسر عموم خوشبخت بشم خیلی خوشبخت تر از اون و زنش ولی نمی دونم چرا نمیتونم؟؟راستی قراره ما عید عروسی کنیم جالب اینجاست که عروسیه اونها هم عیده !!!

  3. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: نمی دونم چرا شوهرمن اینجوریه!!

    اهرامي عزيز
    بخاطر اينکه اون يه انسانه ، وچون يه انسانه با شما متفاوته. خيلي ساده ست نه؟ اما همه چيز تو همين جمله ساده است.
    اين واکنش اونه به اين کنش بقول خودتون وحشتناک. اون داره اين حرفهاي شما روو تحمل مي کنه. فکر کنيد متقابلا اون هم در حد همين جملا ت رو بهتون مي گفت. .... نه يه کمي صبر کنيد. واقعا چه حسي بهتون دست مي داد از شنيدن اين جمله دو کلمه اي "ازت متنفرم"
    مخالفت با عقايد شما يعني اينکه شما ازدواج کردين. دو نفريد.
    يه مقاله خيلي عالي تو سايت هست با عنوان همسفر "چهل نامه کوتاه به همسرم" نوشته ی زنده یاد "نادر ابراهيمي"
    اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد. بگذار در عین وحدت مستقل باشیم. بخواه که در عین یکی بودن ، یکی نباشیم. بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید... بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم اما نخواهیم که بحث ، ما را به نقطه ی مطلقا واحدی برساند. بحث، باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل...
    اين نامه رو حتما بخون.

  4. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: نمی دونم چرا شوهرمن اینجوریه!!

    اهرامي عزيز
    يکي يکي بنويس تا ما هم بهت برسيم!
    ارسال بالائي من مربوط به ارسال #1 شما بود. الان يه پرده ديگه از مشکل رو مطرح کردي. مگه سعي نکردي پسرعموت رو فراموش کني؟ اگه اينو بخواي حتما مي توني فراموشش کني ممکنه يه ذره زمان ببره. الحمدلله شوهرت رو هم که دوست داري.
    سعي کن کمتر از اين جملات وحشتناک به همسرت بگي.
    خدا رو هم مقصر تصميمي که خودت گرفتي نکن

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 بهمن 87 [ 10:28]
    تاریخ عضویت
    1387-5-13
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,785
    سطح
    38
    Points: 3,785, Level: 38
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمی دونم چرا شوهرمن اینجوریه!!

    ممنون baby عزیز
    هیچ کس توی زندگی هیچ کس نیست که بدونه چی میکشه هیچ کس نمی دونه که بن بست توی زندگی های مختلف به چه معنیه و چه معنایی داره من ادم خونسردی نیستم ولی شوهرم خیلی خونسرده احساس می کنم این سکوتش در مقابل حرفهای من از سر خونسردیشه نه تحمل و گذشت در برابر من .همه دوستش دارن ریس ادارشون مرتب تشویقش میکنه و دوستش داره خیلی اروم و بی ازاره ولی نمی دون چرا همیشه ما با هم می جنگیم ؟ همیشه توی دعوا در عین خونسردی اون حرفهایی رو می زنه که می دونه من دوست ندارم و اتیشه دعوا بیشتر می شه .
    خانواده اش رفتاری در اوج بی رحمی در مقابل ما دارن ولی شوهرم حاضر نیست هیچ خطاییشون رو ببینه , میبینه ولی همه رو کتمان می کنه .
    در مورد پسر عموم هم بگم فراموش کردنی که من گفتم در مورد ازدواج با اون بود الان هم هیچ پشیمون نیستم که تصمیم به ازدواج گرفتم همه ناراحتیه من از اینه که کاش حداقل به خاطر از دست دادنش خدا کمکم کنه و من هم مثل اون خوشبخت بشم همه ناراحتیم از مشکلات زندگیمه

  6. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: نمی دونم چرا شوهرمن اینجوریه!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط EHRAMI
    ممنون baby عزیز
    هیچ کس توی زندگی هیچ کس نیست که بدونه چی میکشه هیچ کس نمی دونه که بن بست توی زندگی های مختلف به چه معنیه و چه معنایی داره
    کاملا با اين جمله ات موافقم . توي ارسالهاي ديگه هم گفتم اينو که جالبه گاهي وقتا برا مشاورين هم يه مساله اي پيش مياد وبا اينکه خودشون برا خيليهاي ديگه نسخه پيچيدن اما از حل اون عاجزند. خب اين البته هميشه برام يه معما بوده!

    حالا اين نامه "همسفر" رو خوندي؟ خيلي گوياست و من خيلي ازش استفاده کردم.

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 بهمن 87 [ 10:28]
    تاریخ عضویت
    1387-5-13
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,785
    سطح
    38
    Points: 3,785, Level: 38
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمی دونم چرا شوهرمن اینجوریه!!

    این مقاله رو که گفتید کجای سایت می تونم پیداش کنم؟؟

  8. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: نمی دونم چرا شوهرمن اینجوریه!!

    اين لينک اون نامه ست.
    www.hamdardi.net/showthread.php?tid=4492

    يکي از کارشناساي افتخاري سايت هم اون رو آورده ،‌ نمي دونم طاهره ، PSY313 ...
    بهرحال مي توني از دکمه Search بالاي صفحه استفاده کني.
    موفق باشي


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.