باسلام واحترام خدمته همه
بنده حدود 10ماه است كه ازدواج كرده ام ودر حال حاضر هم كه نامزديم ومتاسفانه بنابه دلايلي هنوززندگي مشتركمونوشروع نكرده ايم بطور خلاصه عرض كنم من با علاقه وپيشنهاد خودم با يكي بستگان
كه واقعا از قبل هم دوستش داشتم با توافق و اشتياق كامل طرفين ازدواج نمودم اوايل همه چيز به خوبي وخوشي سپري شدولي در طوله اين مدت دوران نامزدي خيلي سخت گذشته ومشكلات زيادي برامون پيش اومده تا جاي كه چندين بار تصميم به جداي گرفتيم وانصراف داديم بحث هاي زيادي شده چندين بار همسرم مستقيم وغيرمستقيمااظهار داشته به ام علاقه نداره ونمي تونه مانند من باشه نسبت به او*واين برام خيلي غذاب آور است ورابطه ما واقعا به صفر رسيده من نميخام طلاقش بدم اونم متاسفانه پيش قدم نميشه وفقط وقتوتمديدميكنه كه درست بشه يا چيز ديگه اي اتفاق بيفته واقعا نميدونم؟خيلي بي علاقه كم محبت وبي عاطفه نشون ميده وواقعا روي منم تاثير گذاشته هرچند من نااميد نيستم چيزي ديگه خيلي برام نگران كننده است حالت ترديدشه در برخورد با همه مسايل حتي طلاق به گونه اي كه زود پشيمون ميشه كه از هم جدا شيم وواقعا احساس ميكنم نميخاد ازم جدا بشه ومنم از خدامه قبول ميكنم كه ادامه بديم ولي بازمن اطمينان كامل نگران وبه خاطر اين هميشه تو فكرم واز اينكه اين دوران طلاي (نامزدي)همينجوري سپري ميشه نگرانم ومن هيچ وقت زندگي بدون عشق نميخام دوست دارم خودش راشو انتخاب كنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)