به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 بهمن 87 [ 13:09]
    تاریخ عضویت
    1387-10-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    3,089
    سطح
    34
    Points: 3,089, Level: 34
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اصرار بر جدایی ازطرف همسرم و تلاش من در انصراف او

    با سلام خدمت همه
    اول از همه کمی از زندگیم تو ضیح بدم. من 8 ساله که ازدواج کردم ویک دختر ناز دارم که 6 سالشه . همیشه به فکر خانواده بودم و خودم فکر میکنم که خودم را فدای خانواده کرده ام .تحصیلات دانشگاهی دارم تو یکی از شرکت های خوب مملکت کار میکنم.درامدم نسبتا خوب است و هیچی رو هم از لحاظ مادی کم نذاشتم اگر چه بدلیل سو مدیریت زنم چیز خاصی ندارم .نه معتادم نه سیگار میکشم نه زنباره هستم و نه دنبال چیزی فراتر از حریم بوده ام.بدلیل کارم خیلی از اوقات از خانه دور هستم شاید نیمی از ایام ماه رو.زنم خواهر صمیمی ترین دوستم هستش متاسفانه مشکلات ما از 3 سال پیش شروع و روز بروز شدید تر شده. از 3 سال پیش زناشویی رو ترک کرده در ابتدا به بهانه های ترس و عدم تمایل و نهایتا به این دلییل که دوستت ندارم.بار ها درگیری داشتیم چند بار ازش خواستم که بریم مشاور قبول نمیکنه .حتی با من حرف هم نمیزنه ...من ایرادات اساسی به پوشش. ارایش غلیظ .رفتار نا مناسب در خیابان و خانواده .دروغگویی . و b]دوستانش]/b] و بی احساسی و سوء استفاده از امکاناتی که در اختیارش بوده مثل ماشین و موبایل و .....داشتم.مدتی پیش هم با چند تا دختر از خانه رانده شده دوست شده بود که خونه من رو پاتوق این دوستاش و دوستای قدیمیش کرده بود .دوستاش اهل سیگارو قلیان و دوست پسر(حتی متاهل هاش) بودن که سراعتراض من به همین موارد هم چند بار درگیری فیزیکی داشتیم .و اما...........
    4 ماه پیش من پس از طلاع از این موارد بردمش منزل مادرش رفتم تقاضای طلاق توافقی(با موافقت خودش) دادم ولی قصد طلاقشو نداشتم گفتم بیاد شورای حل اختلاف اونجا مشکلاتو مطرح کنیم .ولی نیومد...من خودم ادم درونگرایی هستم ولی اون برونگراست به قول خودش ولی از نظر من افسرده. به نظر من ظرفیت پذیرش آزادی زیادی رو نداشت
    با مشورت بزرگترای خانواده تصمیم گرفتم که برگرده به زندگی. چون عواقب طلاقو میدونم من از اینده دخترم بیمناکم همین حالا هم عصبیه و جیغ میکشه و میگه میترسم .با همکلاسی هاش نمیجوشه .از تاب و سرسره میترسه.....تمام فامیلش حق رو به من میدن از مادر و برادر و عمه و عمو و ... الان که رفتم با احترام برش گردوندم گفتم من گذشته رو فراموش میکنم و زندگیمون رو از ابتدا زیز نظر مشاور شروع میکنیم ولی محدودیت داری.. 3 روزه که گریه میکنه .کز کرده و به من فحش میده و نفرین میکنه .هر کسی باهاش حرف زده ولی میگه من تو رو دوست ندارم و متنفرم ازتو میخام جدا بشم.من رفتارم درونگرا و ایرادگیر بوده ولی خیلی از رفتار من انعکاس رفتار خودش بوده اون حتی محبت کردن هم بلد نیست .شنیدن جمله ..درست دارم .. واسه من عقده شده .تو این مدت رفته مهریه اش رو اجرا گذاشته حکم هم گرفته من گفتم اشکال نداره حقته من که همه رو ندارم هر چی دادگاه ببره میدم بهت ولی هنوز ته قلبم یه کم دوسش دارم .اگه جدا بشه بیچاره میشه حتی برادر و مادرش هم طردش کردن.من الان خونه نیستم باز بردمش منزل مادرش دیگه نمیزاره با بچه ام هم حرف بزنم....یه مشاور NA باهاش حرف زد به من گفت هیچ جای حساسی در احساساتش به زندگی نیست که اون رو بشه فعال کرد وگفت بچه ات رو از این زندگی نجات بده ولی من گفتم تمام تلاشم رو میکنم که برگرده

    نمیدونم
    کمکم کنید
    چه رفتاری رو باهاش داسته باشم
    دلم براش هم میسوزه برا مادرش هم دلم میسوزه که داره داغون میشه
    چکار کنم
    چی بهش بگم
    هر کی هر تجربه ای دلره کوتاهی نکنه لطفا............خیلی وقت ندارم

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 بهمن 87 [ 13:09]
    تاریخ عضویت
    1387-10-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    3,089
    سطح
    34
    Points: 3,089, Level: 34
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عذر خواهی


    دوستان بزرگواراز پراکنده بودن مطلبم ببخشید فی البداهه نوشتم امیدوارم که مطلب رو رسونده باشم
    [/color]

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 شهریور 95 [ 04:50]
    تاریخ عضویت
    1387-7-19
    نوشته ها
    466
    امتیاز
    9,840
    سطح
    66
    Points: 9,840, Level: 66
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 210
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    880

    تشکرشده 885 در 224 پست

    Rep Power
    62
    Array

    RE: اصرار بر جدایی ازطرف همسرم و تلاش من در انصراف او

    برادر عزیز
    بعضی وقتا ما آدما اینقد تو داشته هامون غرق می شیم که یادمون می ره اونایی که ندارن این داشته ها رو چه احساسی دارن وقتی اونا رو از دست می دیم تازه به خودمون میایم و انگار از خواب بیدار می شیم بذارین خانمتون یه مدت بره هر جا که براش آرزو شده دخترتون رو بگیرین و کاملا تو این مدت براش وقت بذارین تا کمتر کمبودی رو حس کنه به مشکلتون زمان بدین و تو این مدت دنبالش نرین و با خانوادش هم تماس نگیرین بذارین واقعات زندگیتون خودشونو به شما نشون بدن صبور باشین و امیدوار مطمین باشین با این نیت خوب و پاکی که شما دارین خدا بهتون کمک می کنه.یه کم بیشتر به دخترتون توجه کنین اگه دقت کنین به چهرش می بینین که تمام لذت ها و زیبایی های زندگی توی اون چهره معصوم و کودکانه جمع شده جایی که شاید ازش غافل شدین.موفق باشین
    [size=medium]بهترین راه برای پیش بینی آینده خلق آنست.[/size][size=large][/size]

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: اصرار بر جدایی ازطرف همسرم و تلاش من در انصراف او

    سلام دوست گرامي
    ورودت به تالار را تبريك مي گم و از بابت مشكلاتي كه در زندگيت داري متأسفم.
    گاهي اوقات بعضي از عوامل دست به دست هم مي دهند تا يك زندگي به اينجا برسد. يك از اين عوامل مي تواند مربوطه به قبل از سه سال پيش شود كه او رفته رفته نسبت به شما و زندگيتان سردشده و فكر مي كند كه با ازدواج با شما بزرگترين اشتباه را كرده است و يا مثلاً از رابطه جنسي لذت نبرده و بدون اينكه به شما بگويد به همين روند ادامه داده است و تا جايي آمده كه ديده ديگر نمي تواند به اين رابطه ادامه دهد. عواملي ديگر مانند تحريك ديگران مي تواند عاملي باشد تا باور كند كه بدون شوهر هم مي تواند راحت و آسوده زندگي كند و خود را محتاج به همسر و فرزند و زندگي نداند. اگر سريعتر مي توانستيد اين افراد را از همسر خود قبل از اينكه شستشوي مغزي شود دور نگه داريد شايد اينقدر اين مورد در ذهنش حل شده نبود.

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: اصرار بر جدایی ازطرف همسرم و تلاش من در انصراف او

    شايد امروز هم براي شروعي دوباره دير نباشد. كافيست كه او را يك شستشوي مغزي بدهيد. مدتي او را از خانه و محلي كه زندگي مي كنيد دور نگه داريد و با خود به مسافرت و يا اگر كسي در شهري ديگر داريد ببريد و دور از فضاي قبلي به او محبت كنيد و بخواهيد كه خواسته هايش را به شما بگويد.
    مي دانم كه شما هم خواسته هايي داريد و او بايد به حرفهاي شما گوش دهد اما براي شروع بايد كمي تواضع داشته باشيد و بتوانيد حس اعتماد را در او بيشتر كنيد. او بايد به شما اعتماد كند و واقعا تصور كند كه مي تواند هر آنچه كه مي خواهد به شما بگويد. در لابه لاي صحبتهايش با نظراتش مخالفت نكنيد و يا نظرات خود را به او تحميل نكنيد. اجازه دهيد خالي شود.
    چند روزي انطور كه او مي خواهد باشيد و وقتي فضاي رابطه تان گرمتر شد و يخ ذهن او آب شد به مرور از خواسته و درست ها و نادرست ها صحبت كنيد. البته يكي يكي. او ظرفيت پذيرش همه چيز را يكجا نخواهد داشت.

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 فروردین 92 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1387-9-07
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,142
    سطح
    40
    Points: 4,142, Level: 40
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    284

    تشکرشده 289 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اصرار بر جدایی ازطرف همسرم و تلاش من در انصراف او

    دوست گرامي ...شما در نوشته هاتون عنوان كرديد كه بواسطه ي شغلتون اغلب دور از خانواده هستيد ؟/ درسته ؟؟
    خوب ببينيد همين دوري آرام آرام زن و شوهر رو از هم دور ميكنه تا جايي كه اصلا همديگرو نميشناسن و در جاي ديگر محبت و عشقي رو كه رنگ باخته جستجو ميكنن ...و متاسفانه همسر شما تو بد جاهايي دنبال جايگزين بوده ....راستي شما و همسرتون چند سالتونه ؟؟؟ شما به نظر من با توجه به گذشت چند سال از اين مسئله كار زيادي نميتونيد بكنيد ....بايد او را به حال خودش بگذاريد و ...اگر چه وقتي هم ايشون برگرده بواسطه ي ارتباط با افرادي كه انچنان مناسب نيستند ....باز هم با بروز مشكل امكان اينكه دوباره بره سر جاي اول هست...
    باز هم به نظر من جدايي بي دردسر و طلاق توافقي بهترين راهه ....با زور كه نميشه كسي رو به زندگي اميدوار كرد يا برگردوند سر زندگي ....با توجه به اينكه از خانواده دور هستيد در صورت جدايي دختر كوچولوتون كجا ميمونه و با كي بايد زندگي كنه ..؟؟؟؟

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 88 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1387-9-13
    نوشته ها
    175
    امتیاز
    3,661
    سطح
    38
    Points: 3,661, Level: 38
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 27 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اصرار بر جدایی ازطرف همسرم و تلاش من در انصراف او

    سلام دوست عزیز
    به نظرم شما تنهاش نذارید. اون که از اول اینجوری نبوده. به خاطر تنهایی های زیاد سعی کرده سرگرمی برای خودش درست کنه، که به بیراهه رفته. دوستانش هم این روند رو تسریع کردند. اول باید رابطه اش رو با دوستاش قطع کنید. من اینجور فهمیدم که خانم شما خیلی حساس است..زود وابسته میشه..نیاز به محبت زیادی داره..واسه دوستاش هم هر کاری میکنه..(شایدم اشتباه میکنم...). شما قبل از همسر باید جای یه دوست صمیمی رو براش پر میکردید. میدونم شمام نیازهایی دارید...فکر میکنم اون توانایی جبران اشتباهش رو دارد. فقط زمان زیادی میبره...
    برای شروع هیچ وقت دیر نیست. فقط شما میتونید کمکش کنید. اگر میگه ازتون متنفرم به شرایط روحی بدش است. شمام تو زندگیتون اشتباهات زیادی کردید.(البته ببخشید این رو میگم...).
    فقط میتونم بگم زود تسلیم نشید. با پیشنهاد دوستمون دانه هم موافقم.

  8. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: اصرار بر جدایی ازطرف همسرم و تلاش من در انصراف او

    فكر مي كنم شما خيلي تند به او در مورد پوشش و آرايشش انتقاد كرده ايد كه يكي ديكر از دلايل دور شدن دل ايشان با شما مي تواند همين باشد.
    در بين صحبتهايتان مقداري در مورد اين مسئله صحبت كنيد و تقريبا دل ايشان را بدست آوريد
    اجازه بده اول كدورتها كمتر شده و بينتان روابط حسنه برقرار بشه و بعد به مرور او را به سمتي كه درست است هدايت كن.شايد زندگي شما رنگ و بوي خوبي بگيرد.

    اگر يك درصد هم احتمال داشته باشد كه زندگي شما درست مي شود بايد آن يك درصد را هم امتحان كنيد.

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 بهمن 87 [ 13:09]
    تاریخ عضویت
    1387-10-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    3,089
    سطح
    34
    Points: 3,089, Level: 34
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اصرار بر جدایی ازطرف همسرم و تلاش من در انصراف او

    با تشکر از همه دوستان
    چند موردی که سوال شده بد اینکه من 35 و همسرم 29 سالشه.در مورد دوستانش هم با همه تماس گرفتم و با خواهش و ترغیب و گاهی تهدید ازشون خواستم که دست از سر زندگی من بردارندو ظاهرا تماسی ندارن (که ای کاش اینکارو زود تر کرده بودم )موبایلشو گرفتم و با وکیلش هم که آدم منطقی هست صحبت کردم که ارشادش کنه. متاسفانه از روی سادگی و گاهی هم حس خود برتر بینی و چیز دیگه ای که من بهش میگم ......حس روشنکفکری غلط.....هم از دوستاش حرف شنوی داره و هم فکر میکنه که من الان هر کاری میکنم اشتباه .اگه محبت میکنم میگه داری گولم میزنی اگه جواب توهیناشو نمیدم فکر میکنه که نقشه ای دارم ولی خدا شاهده که فقط میخوام بهش فرصت بدم.فقط از یه چیزی میترسم و تنم میلرزه که نکنه زیر سرش بلند شده باشه و دلبسته کس دیگه ای باشه که اینو نمیتونم تحمل کنم اصلااا .
    پیشنهاد مسافرت و مشاوره دادم ولی قبول نمیکنه و موضع میگیره متاسفانه.گفتم رنگ و بوی مذهبی رو تو زندگیش بیشتر کنه از دیروز هم شنیدم که نمازشو شروع کرده .حتی به فامیلش گفتم همه رو هم اون رو مقصر نگید گاهی هم جلوش بگید اینجا من مقصرم ولی به همه چی بدبینه.........ای خداااااااااااا چه کار کنم
    بهش هم میگم که من به این زندگی و تو امید دارم .من و بچه ام میخوایم که با تو زندگی کنیم و تو فرصت داری که با این شرایط کنار بیای و من هم به این سادگی دست بردار نیستم.من نیتم خیره دوستان مشاورین و راهنماهای گرامی و امیدوارم به خدا

  10. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: اصرار بر جدایی ازطرف همسرم و تلاش من در انصراف او

    نقل قول نوشته اصلی توسط rzf51
    با تشکر از همه دوستان
    چند موردی که سوال شده بد اینکه من 35 و همسرم 29 سالشه.در مورد دوستانش هم با همه تماس گرفتم و با خواهش و ترغیب و گاهی تهدید ازشون خواستم که دست از سر زندگی من بردارندو ظاهرا تماسی ندارن (که ای کاش اینکارو زود تر کرده بودم )موبایلشو گرفتم و با وکیلش هم که آدم منطقی هست صحبت کردم که ارشادش کنه. متاسفانه از روی سادگی و گاهی هم حس خود برتر بینی و چیز دیگه ای که من بهش میگم ......حس روشنکفکری غلط.....هم از دوستاش حرف شنوی داره و هم فکر میکنه که من الان هر کاری میکنم اشتباه .اگه محبت میکنم میگه داری گولم میزنی اگه جواب توهیناشو نمیدم فکر میکنه که نقشه ای دارم ولی خدا شاهده که فقط میخوام بهش فرصت بدم.فقط از یه چیزی میترسم و تنم میلرزه که نکنه زیر سرش بلند شده باشه و دلبسته کس دیگه ای باشه که اینو نمیتونم تحمل کنم اصلااا .
    پیشنهاد مسافرت و مشاوره دادم ولی قبول نمیکنه و موضع میگیره متاسفانه.گفتم رنگ و بوی مذهبی رو تو زندگیش بیشتر کنه از دیروز هم شنیدم که نمازشو شروع کرده .حتی به فامیلش گفتم همه رو هم اون رو مقصر نگید گاهی هم جلوش بگید اینجا من مقصرم ولی به همه چی بدبینه.........ای خداااااااااااا چه کار کنم
    بهش هم میگم که من به این زندگی و تو امید دارم .من و بچه ام میخوایم که با تو زندگی کنیم و تو فرصت داری که با این شرایط کنار بیای و من هم به این سادگی دست بردار نیستم.من نیتم خیره دوستان مشاورین و راهنماهای گرامی و امیدوارم به خدا

    تبریک میگم . این برخورد شما جای تحسین داره . ان شاءالله موفق بشید .


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 04 مهر 93, 23:28
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.