داستان من اینطوری که ما دانشجو هستیم توی سه ترم پیش بود که یه خانمی رو دیدم و تو کارگاه به هم بر خورد کردیم فیزیکی و رابطه مون از اونجا شکل گرفت الان که بیشتر از یکسال میگزره هر زمان که هم دیگه رو می بینیم چشم تو چشم میشیم و یه سری از این موردها که خودتون بهتر میدونید تا من چند وقت پیش از این خانم خواستگاری کردم اما گفت که اصلا قصد ازدواج نداره خیلی با ملایمت و لبخند زمانی که من از استرس داشتم می میمردم الانم 10 روز گذشته نه درس خوندم نه چیزی نمی دونم چیکار کنم در باره این خانم با خانواده ام حرف زدم گفتن خودت نظر ش رو به پرس؟
به نظر شما این رفتارش چه مفهومی داره؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)