سلام
دختری هستم 37ساله 10ماه پیش یک مرد 42ساله ازمن خواستگاری کرد وچون معیار انتخاب من صداقت وخوش خلقی وخوش قولی بود خواستم بیشتر اشنا بشیم که 2ماه طول کشید ومتوجه شدم فردی صادق وخوش قول وخوش خلق است وتااین مدت خلاف این ندیدم اما پس ازاینکه صحبتمان راکردیم وقرارازدواج گذاشتیم مشکلاتی پیش امد که تاکنون ازدواج به تاخیر افتاده وهمه مشکلات از جانب اوست ازاو خواستم نلمزد باشیم تا مشکل اون حل بشه موافقت نمیکنه ومیگه تا مشکل حل نشه نمیتونم حتی نامزد بشیم حتی یک سال طول بکشه ودرحال حاضر ارتباط ما مثل دو دوست میماند وخانواده هردو درجریان هستند ومسئله دیگر ارتباط تلفنی اون کمه ومیگوید من تماس نمیگیرم ودلیلش را نمیگوید اما اگر من تماس بگیرم در هرشرایطی جواب میدهد وهرکاری بخواهم انجام میدهد حتی با اینکه سراین مسائل من با اوبحث ودعوا نمودم او یک بار تندی نکرده ویاقهر نکرده وفقط سکوت وگفته باید صبر کرد درکمک کردن به افراد پیر وکسانیکه نیاز دارند پیش قدم است وبا مهربانی باهمه برخورد میکند حتی با من . اما ناراحتی من تماس نگرفتن اوست وفقط من تماس میگیرم واحساس میکنم این شخصیت منو خورد میکنه که همیشه تماس ازجانب من باشه واحساساستشو بروز نمیده وعنوان نمیکنه وکلمات محبت امیز نیز نمیگوید ومن قردی هستم به این مسائل خیلی اهمیت میدهم وتماس نگرفتن وامتناع او از نامزد شدن ونگفتن حرف دلش منو زجر میدهد نمیدونم باید صبر کنم تا اینکه مشکلش حل شود ویا ایا این ازدواج درست است؟درضمن همیشه میگوید افراد مثل هم نیستند ونباید انتظار داشت همه یکجور باشند و هرکسی به نحوی علاقشو نشان میدهدو طرف باید خودش درک کند که طرفش علاقه دارد یاخیر ومن هم از تو انتظار ندارم مثل من باشی .
علاقه مندی ها (Bookmarks)