به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 بهمن 87 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1387-9-27
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,151
    سطح
    34
    Points: 3,151, Level: 34
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مادر شوهر مغرور من

    [من و همسرم حدود 1 ساله که به عقد هم در اومدیم به شدت به هم علاقه داریم و مشکلی با هم نداریم اما رفتار های مادرشوهرم خیلی ناراحت کننده است.در گذشته اختیار تمام کارهای شوهرم به دست مادرش بود و نفوذ زیادی روی تصمیمات شوهرم داشت و توی ریزترین مسایل دخالت میکرد.تا این که مادر شوهرم تصمیم گرفت دختر خواهرش رو برای پسرش بگیره و اجازه مخالفت هم نمیداد ولی شوهرم نپذیرفت وبا مشکلات فراوان مادرش رو به خواستگاری من فرستاد.در حالیکه هم از نظر زیبایی هم تحصیلات و هم موقعیت اجتماعی من از تمام دخترهای اون خانواده سر تر هستم اما مادرشوهرم خیلی بد وغیر محترمانه با من رفتار میکنه و همیشه در حال تعریف و تمجید از خودش و خانوادشه و خیلی خودشون رو سطح بالا می دونه و میگه عروسام باید از خداشون باشه همچین پسرایی رو بهشون دادم و باید به پسرام خدمت کنن . چون شوهرم من رو خیلی قبول داره و همه جا از من و تعریف و تمجید میکنه مادرش سعی میکنه من و زیر سوال ببره و در مقابل جمع کوچیکم کنه و نشون بده که اونی که پسرش میگه نیستم و از هر فرصتی برای تحقیر کردنم استفاده میکنه و من بخاطر اینکه بی احترامی نکرده باشم سعی میکنم سکوت کنم اما از درون خیلی عذاب میکشم و همیشه تو ذهنم بهش جواب های مختلف میدم ام چه فایده؟؟؟؟؟

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 بهمن 87 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1387-9-27
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,151
    سطح
    34
    Points: 3,151, Level: 34
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادر شوهر مغرور من

    مدیر همدردی عزیز چه برخوردی مناسبه؟ سکوت یا جواب دادن؟ چطوری خودمو تو دلش جا کنم ؟چیکار کنم که سطح توقعات بالا نره و در عین حال احترامم حفظ بشه؟؟؟

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 دی 88 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1387-7-09
    نوشته ها
    184
    امتیاز
    3,584
    سطح
    37
    Points: 3,584, Level: 37
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادر شوهر مغرور من

    معمولاً کسانی که یک جور هائی کمبود دارند ، می اند برای اینکه حرص و دق و دلی خودشون رو خالی کنند ، شروع می کنند به چاخان بستن.
    هیچی ، با آرامشتون ، طرف رو خرد می کنید.

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادر شوهر مغرور من

    عزیزم بد نبود اول کمی توی تالار جستجو می کردی و مشکلات مشابه قبلی دوستان رو مطالعه می کردین. مطمئنا خودتون خیلی چیزها دستگیرتون می شد.

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 اردیبهشت 88 [ 09:28]
    تاریخ عضویت
    1387-7-02
    نوشته ها
    258
    امتیاز
    5,305
    سطح
    46
    Points: 5,305, Level: 46
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادر شوهر مغرور من

    اومدنت رو به تالار خوش آمد مي گم و منم در ادامه صحبتهاي نازنين ، بهت ميگم كه حتما پستهاي ديگه رو بخون مثلا من خودم از كسايي ام كه با همسرم و خونواده اش مشكلات زيادي دارم ، پست مادر شوهر نق نق رو كه مربوط به خود من هستش رو بخون
    من تونستم با كمك بچه هاي اين سايت بخشي از مشكلاتمو حل كنم ، مطمئنآ به شمام ميتونه كمك كنه ! چون مسئلت اونقدرها هم پيچيدگي نداره .
    موفق باشي عزيزم

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 88 [ 10:21]
    تاریخ عضویت
    1387-9-13
    نوشته ها
    175
    امتیاز
    3,661
    سطح
    38
    Points: 3,661, Level: 38
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 27 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادر شوهر مغرور من

    نقل قول نوشته اصلی توسط *طاهره*
    [....در گذشته اختیار تمام کارهای شوهرم به دست مادرش بود...

    ....تا این که مادر شوهرم تصمیم گرفت دختر خواهرش رو برای پسرش بگیره و اجازه مخالفت هم نمیداد ولی شوهرم نپذیرفت وبا مشکلات فراوان مادرش رو به خواستگاری من فرستاد...

    ... چون شوهرم من رو خیلی قبول داره و همه جا از من و تعریف و تمجید میکنه ...

    ... من بخاطر اینکه بی احترامی نکرده باشم سعی میکنم سکوت کنم اما از درون خیلی عذاب میکشم و همیشه تو ذهنم بهش جواب های مختلف میدم ام چه فایده؟؟؟؟؟
    سلام طاهره جان
    همان طور که خودتون گفتید در گذشته تمام اختیارات همسرتون به دست مادرش بوده و به خاطر همین دوست داشته کسی که اون میخواسته عروسش بشه. چون موفق نشده، این گونه برخورد میکنه.
    مادرشوهرتون احساس میکند که شما یک رقیب خیلی قدرتمند برای اون هستید و میخواهید پسرش را از چنگش در بیاورید.
    به خصوص که شوهرتون خیلی شما رو دوست دارد و این موضوع مادرشوهرتون رو اذیت میکند.

    توی تاپیک های دیگر دوستان راهنمایی های خیلی خوبی داشتند اونا رو بخونید خیلی کمک تون میکند.

    به نظر من زمان همه چیز رو حل میکند. باید به مادرش فرصت بدید تا شما رو به عنوان عروس خونواده بپذیرد. و شما با آزاد گذاشتن همسرتون در محبت به خونواده اش سعی کنید به این روند کمک کنید.

    روی حرف های مادرشوهرتون زیاد حساسیت نشون ندید. مهم این است که همسرتون شما رو دوست دارد. و این حرف ها چیزی از اون دوست داشتن کم نمیکند.

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 بهمن 87 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1387-9-27
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,151
    سطح
    34
    Points: 3,151, Level: 34
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادر شوهر مغرور من

    sade beghamعزیز حرف های شما و سایر دوستان کاملا درسته ، خیلی سعی کردم نسبت به حرف هاش بی تفاوت باشم اما آخرین بار یک ماه پیش توی جمع خیلی خیلی بد باهام حرف زد و من بخاطر اینکه پیش خانواده اش بی احترامی نکرده باشم سکوت کردم چون هر جوابی که میدادم برام میشد پیراهن عثمان و به ضررم تموم میشد اما تا صبح گریه کردم و قبل از اینکه از خواب بیدار بشن شوهرم منو به منزل آورد و دیگه اونجا نرفتم و تلفن هم نزدم اونم حتی حالی ازم نمیپرسه و شنیدم که هرجا نشسته ماجرای اون شب رو به گونه ایکه من مقصر قلمداد بشم تعریف کرده و از حرف های خودش چیزی نگفته و حق را به خودش داده، خیلی راحت دورغ میگه و حرفهای خودشو کتمان میکنه اما حرف های منو هیچ وقت از یاد نمیبره. اگه در مقابلش سکوت کنم توقعش بالا میره وقتی هم که جوابش رو میدم مثل طبل صداش به همه جا میرسه و آبرومو همه جا میبره . مثلا خواهر شوهرم که مجرده به هیچ وجه توی خونه کار نمیکنه و مادرشوهرم هم همیشه ازش حمایت میکنه که : درس داره یا مریضه ویا......... اما خدا اون روز رو نیاره که من یک دقیقه بنشینم تو جمع هی میگه که من باید کار کنم اما عروسم بشینه؟ولی اسمی از دختر خودش نمیاره تازگی هم فرمودن که دختر من دختر خونس و نباید دست به سیاه و سفید بزنه این وظیفه عروسه که کارامو بکنه اما طاهره میشینه و کمک نمیکنه در صورتیکه اینطور نیست و اینقدر از من کار میکشه که با کمردرد برمیگردم خونه. بعد وقتی حرف از عروس و مادر شوهر میشه میگه من با عروسم خیلی خوب رفتار میکنم حتی روم نمیشه بهشون بگم فلان کارو بکن وهیچ کاری ازشون نمیخوام درصورتیکه دو دقیقه قبلش تقسیم کار میکنه یکی جارو بکشه یکی ظرف هارو بشوره !!!!! اونوقت توجمع اونطوری میگه !!!!!شما جای من بودید با آدم بی منطق ، دو رو و از خود راضی که مادر شوهرتون هم هست و همه میگن در مقابلش وظیفه داری، تو خوب باش و ...چیکار میکردید؟

  8. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادر شوهر مغرور من

    من جای شما بودم :
    اول با همسرم صحبت می کردم و حرف هامو صادقانه می زدم تا بتونم کمی حمایت اونو بدست بیارم. دوم روابطتتون رو کم کنید. مهم نیست پشت سرتون چی می گن و دیگران چه قضاوتی می کنن. بذار همه بگن طاهره بد . ولی ایا همیشه ماه پشت ابر می مونه ؟؟؟ عزیزم خدا اون بالا نشسته و عدالتی پنهان دارد که به وقتش مطمئن باشید گریبانگیر مادرشوهرتون خواهد شد.
    اعتماد به نفس داشته باشید اگه اون و یا دیگران بگن شما بدید، شما بد نمی شید! مرزهاتون رو حفظ کنید و رفت و امدهاتون رو محدود.
    و به یاد داشته باشید شما نمی تونید ایشون رو عوض کنید . فقط خونسرد باشید و سرسنگین. بی احترامی نکنید- دل نشکنید- خیلی هم نچسبید. با سیاست زنانه سعی کنید همسرتون روحامی خودتون نگه دارید. هیچ وقت پیش همسرتون از مادرش مستقیما انتقاد نکنید. با سیاست و مهربانی و احترام انتقادهاتون رو به زبان بیارید . مثلا می تونی بگی: مامانت کارهاش زیاده بنده خدا. سنشم زیاده و من خیلی دوست دارم کمکش کنم ولی واقعا نمی تونم. کمر درد دارم بهتر نیست کمی هم خواهرت احساس مسئولیت کنه؟؟؟ من که مادرشوهرمه خیلی غصه می خورم براش خواهرت که جای خود داره. البته اونم از ناآگاهیه کمک نمی کنه و ...
    عزیزم تنها راهت اینه که با سیاست برخورد کنی. مرزهاتو حفظ کنی و خیلی صمیمی نشی.

    با خانواده شوهرت دوست باش ولی صمیمی نباش

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 بهمن 87 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1387-9-27
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,151
    سطح
    34
    Points: 3,151, Level: 34
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادر شوهر مغرور من

    من دو تا جاری دارم که خیلی هم دوسشون دارم و از نظر من خیلی خوب و مهربون هستن اولی 8 سال قبل از من ازدواج کرده و دومی چند ماه بعد من عقد کرد . مادر شوهرم همیشه احترام اونها رو داره و ازشون حمایت میکنه . یک ماه پیش که مادر شوهرم اونطوری رفتار کرد روز پاتختی اونها بود.جاری کوچیکم وقتی عقد کرد رفت و آمد خیلی زیادی داشت طوریکه 4-5 روز میموند خونه مادر شوهرم، تمام کارهای خونه اونها رو با روی باز انجام میداد، هر جا میرفت اونها هم همراهش بودند وحتی یک میهمانی گردش و یا مسافرت نبود که مادرشوهرم و دخترش همراهشون نباشن من اوایل فکر میکردم خودش هم دوست داره اینطوری باشه و گرنه این کارها رو نمیکرد و یا اعتراضی میکرد ولی وقتی پای حرف هاش نشستم دیدم برعکس خیلی هم ناراضی از این وضعیت و دل پرخونی داره و میگه تو دوره عقدمون اصلا بهم خوش نگذشت با این وجود اصلا به روی خودش نمیاره و الان که 1 ماه از عروسیشون میگذره تقریبا هر روز برای ناهار یا شام خونه مادرشوهرم بوده (جاری بزرگم هم یه چیزی تو همین مایه ها ولی کمتر) اما من 2هفته یکبار میرفتم خونشون، با شوهرم تفریحمون را داشتیم چند تا مسافرت دو نفره هم رفتیم به وقتش هم با خانواده هامون میرفتیم بیرون و برای اونها وقت میذاشتیم اما اونها چون دو تا جاریهام و دیدن فکر میکنن من وظایفمو انجام نمیدم و ایراد از منه و من نباید بدون اونها هیچ جا برم درصورتیکه به نظر من کار اونها زیاده روی بوده. همین باعث شده که از من بیشتر از قبل بدشون بیاد وعلنا بهم بی احترامی کنن و اگه بخوام احترامشون رو داشته باشم باید خودمو وقف کارهای اونها بکنم ،7 روز هفته اونجا باشم نذارم مادر شوهر و خواهر شوهرم دست به سیاه و سفید بزنن گردش و تفریح دو نفره رو هم به کل فراموش کنم هر چی هم شنیدم سکوت کنم و شوهرم هم چون با من هم عقیدس و سعی میکنه حد و حدود و حفظ کنه و از من حمایت میکنه و اگر ایرادی تو رفتار مادر و خواهرش باشه بهشون گوشزد میکنه از طرف خونوادش تقریبا طرد شده و زیاد رفتار خوب و محبت آمیزی ازشون نمیبینه وبه اون هم بی احترامی میکنن، خیلی تحت فشار روحی قرار داره چون خانوادشو خیلی دوست داره و همیشه اونها رو بهترین میدونست و از مادرش برای من یک بت ساخته بود ولی الان میبینه اون بت کاغذی بوده و بجاش یک زن مغرور و دروغگو و بسیار بداخلاق نمایان شده. بخاطر عشقمون میگم کوتاه بیام اما توقعاتشون از حد طبیعی خارجه و در توان من نیست و چون دو تا جاریم تن به خواسته های اونها میدن خیلی عزیز شدن و من و شوهرم تنها موندیم درست مثل فیلم پدر سالار شده .......

  10. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادر شوهر مغرور من

    نقل قول نوشته اصلی توسط *طاهره*
    چون دو تا جاریم تن به خواسته های اونها میدن خیلی عزیز شدن و من و شوهرم تنها موندیم درست مثل فیلم پدر سالار شده .......
    عزیزم این محبوبیت رو جدی نگیر. چه فایده داره ظاهری چیزی خوب باشه ولی دل ادم خون؟؟؟
    خدا رو شکر همسرت متوجه هست. عزیزم شما همون رویه دوری و دوستی رو پیش بگیر و سعی کن احترامشون رو حفظ کنی و از زندگی با شوهرت لذت ببری.
    تو به روابط مادرشوهرت و همسرت کار نداشته باش. هر چی باشه اونا مادر فرزندن. مادرشوهرت به وقتش محبتشو به بچه اش می کنه. می تونی هر ماه یک فرصت به همسرت بدی که تنها بره خونه مادرش. بذار مادرش 2 ساعت تا می خواد از تو بد بگه پیش شوهرت و خودشو خالی کنه. وقتی همسرت اهمیت نده چه اشکالی داره ؟؟؟ بذار فرصتی باشه همسرت بدون حضور تو از خوبی هات بگه. بذار حتی دوتا داد هم می خواد بزنه و حتی دعوا کنند.
    شما فقط احترام بذار و سعی کن همسرت رو با خوش قلبی خودت مجاب کنی که رفتار اونها اشتباهه.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.