من دختري 25 ساله هستم حدود يك سال مي باشد كه زندگي مشترك خود را با همسرم اغاز كرده ام . همسرم مردي خونسرد و بي خيال مي باشد كه دقيقا در نقطه مقابل او من مي باشم دختري حساس و زود رنج و عصبي . با اطمينان كامل مي توانم بگويم كه علت عصبانيت من به پدر و مادر خود نيز بر نمي گردد زيرا انها حتي تا به حال يك دعوا و مشاجره جدي نيز نداشته اند شايد بگويم حتي معمولي هم خيلي به ندرت ولي در گذشته و جواني نيز با برادر خود دچار مشكل و مشاجره نيز بوده ام كه نمي دانم مي تواند منشا عصبانيت باشد يا خير . منتها درد من از جايي بيشتر شده است كه شوهرم خونسرد است شايد اگر او هم نيز مانند من عصبي بود وضع خيلي بدتر مي شد ولي از يك طرف هم او به علت خونسرد بودنش و ذات ارامش مرا دختري عصبي و بيمار مي داند البته حق هم دارد زيرا مادامي كه بيكار مي شوم و دركنارش هستم با خودم ور مي روم يعني يا ناخنهاي خود را مي كنم يا با موههاي خود بازي مي كنم بالاخره اين انگشتهاي من نمي تواند بيكار بماند دائما بايد در تحرك باشد شايد با علت يا بي علت يعني گاهي اوقات در حال فيلم نگاه كردن هستم و يك دفعه متوجه مي شوم كه دارم ناخن خود را مي كنم و گاهي بي دليل اينكار را مي كنم يعني شايد ذهن شلوغي هم در ان لحظه نداشته باشم . خيلي دلم مي خواهد كه ارام شوم و از اين حركات دست بر دارم ولي نمي دانم چگونه و به چه طريق بعضي اوقات با خود فكر مي كنم و علت مشكلات خود را نيز پيدا مي كنم ولي فقط براي چند ساعت يا حداكثر يك روز خوب مي شوم و دوباره شروع مي شود خواهشمند است مرا راهنمايي فرماييد . متشكرم