به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آبان 88 [ 09:35]
    تاریخ عضویت
    1387-9-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,230
    سطح
    35
    Points: 3,230, Level: 35
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +دختر مورد علاقه من 2 سال از من بزرگتر هستش

    سلام.اول از غلط هاي املاييم معذرت خواهي مي کنم چون من سالهاست فارسي تايپ نمي کنم.
    من 22 سالمه. 6 ساله رو پايه خودم واستادم و هيچ وقت حتي دستم رو جلوي خانوادم دراز نکردم. مدتي قبل (يک سال و نيم) پيش وارد شرکتي شدم. دختر خانمي داخل شرکت کار مي کردند که از لحظه اول من ايشون به خاطر هوش، ادب و ... تحسين مي کردم. 5 ماه پيش تصميم گرفتم از ايشون خواستگاري کنم. در صورتي که هيچ علاقه و يا رابطه اي ميان ما نبود. اميدوارم اين رو قبول داشته باشيد که دو نفر اگر در محل کار به هم بي تفاوت باشند و تصميم نداشته باشند به هم از لحاظ اخلاق و رفتار دروغ بگن خواسته و يا ناخواسته تمام رفتار خوب يا بد خود را نشان مي دهند و اين باعث ميشه شناخت آن دو از هم واقعي باشه بدون کوچکترين تظاهري. من پسري هستم که خودم هيچ وقت با دختري دوست نبودم ولي هيچ وقت با دوستي مخالف نبودم. ولي هيچ وقت دختري که با عقايد من يکي يا حداقل نزديک باشه پيدا نکرم. براي انتخاب اين دختر خانم من يک سال صبر کردم و از صبري که کردم خوشحالم چون دختري که مورد پسندم بود را انتخاب کردم. با هم در مورد مسائل ريز زندگي تو مدت 1 هفته صحبت کرديم و خيلي برامون جالب بود که حتي تو ريز ترين موارد هم با هم تفاهم داشتيم. روزه هشتم من با مادرم صحبت کردم و از اينکه من چنين تصميمي دارم خوشحال شد. همکارم گفته بود که مادرش به سن خيلي حساسه و دوست داره دامادش حداقل 6 7 سال از دخترش بزرگتر باشه. البته شوهر خواهر ايشونم با اينکه تو سنه 23 سالگي با خواهر همکاره من که اون موقع 18 سال داشت ازدواج کرده بود و زندگي خيلي خوبي دارند. اين شد که من مجبور شدم خودم حضوري با مادر ايشون صحبت کنم که تصادفي برادر ايشون هم همان حوالي بودن و با ايشونم صحبت کردم. متاسفانه و يا خوشبحتانه برادر ايشون هم در شرف ازدواج بود و ملاک اون تو ازدواج فقط عشق بود. من هر چه قدر از تفاهم و عقايد صحبت مي کردم برادر ايشون مي گفت درسته حق با تو هستش، عشق از همه چيز مهم تره. ولي به درستي عشق از همه چيز مهم تره ولي کدوم عشق؟ آيا ما مي تونيم يک عمر کناره کسي زندگي کنيم که هيچ وق حرفاي ما رو متوجه نميشه؟ مي تونيم با کسي زندگي کنيم که با وجود اينکه ميدونه ما وقتي اون با نامحرم دست ميده حسه بدي پيدا مي کنيم اون با نامحرماش ديده بوسي کنه؟ همه چيز عشق نيست مهم ترينش عشقه. با اين وجود من و مادرم به تنهايي به خانه ي آنها رفتيم و از ايشون خواستگاري کرديم. لازم به ذکر پدر من 3 ساله به علت سکته معلول شده و نمي تونه نه راه بره نه حرف بزنه ولي با اين همه پدرمم هم از اين تصميم من خوشحال شد. خواهر ايشون هم يکي از مخالفان اين ازدواج بود ولی با دیدن من و صحبت کردن با من بی طرف شد. من تو اون جلسه مادر همکارمو راضی کردم و قرار شد ایشون مجددا با پدر هکارم صحبت کنه و نظر ایشون رو به من بگه. پدر ایشون مخالف بودن و دلیل ایشون هم پول و سختی هایی بود که بعد از ازدواج منتظر ما بود. من کاملا حرف های ایشون رو قبول داشتم و با حرفام قانعشون کردم. یکی از مشکلاتی که من تو این 5 ماه داشتم این بود که برادر همکارم که عاشقه نامزدش بود از اینکه داشت ازدواج می کرد پشیمون شده بود و حتی با ازدواج ما هم مخالف شد. چون فکذ می کرد منم بعده نامزدی با خواهرش ممکنه پشیمون بشم و پدر مادر همکارمم به علت اینکه با ازدواج پسرشونم مخالف بودن گفتن حالا که نظر ما در مورد برادر تو(همکارم) درست بود پس در مورد تو هم درسته. بعد از مدتی با پیگیریه من همکارم در یک بانک خصوصی شروع به کار کرد.تو این مدت به اتفاق همکارم به یکی از دفتر های مشاوره نیرو انتظامی هم رفتیم با اینکه فکر می کردیم که مشاور ها با همچین ازدواجی مخالفند ولی نه تنها مخالف نبودن بلکه من و همکارمو به تلاش برای قانع کردن پدر و مادر ایشون تشویق هم کردن. 1 هفته از شغل جدیده همکارم نگذشته بود که فهمیدم یکی از اقوام خیلی دور ایشون که مغازه ای در مجوارت مغازه پدر همکارم داره به خواستگاریش آمده. که هم خونه داره هم ماشین هم یه مغازه پر قروش. البته خدا رو شکر نه ما فقیر بودیم نه اونها پول دوست. ولی از روی لج بازی با من مادرش قسم خورد که من برای ازدواج با همکارم اول باید از روی جنازه ی پدر و مادرش رد بشم. من به مادره ایشون خیلی علاقه داشتم و برای آروم شدن اون ها و هم رد شدن خواستگار بهشون گفتم که همه چیز تموم شده. ولی مادر ایشون ظاهرا بازم از ارتباطه تلفنی ما با خبر بود و این امر باعث همکاره من قسم بخوره که ما با هم هیچ ارتباطی نداریم. منم بخاطره اینکه قسم همکارم شکسته نشه دو هفته است که هیچ خبری ازش ندارم...... با این که من برنامه عروسی رو برای 9 ماهه دیگه ریخته بودم ولی هیچ وقت بهبم اجازه ندادن با اونها در مورد برنامه هام صحبت کنم. تو این مدت خبلی تهمت ها شنیدم مثله تو بچه هستی، کلت پره، از روی هوا و هوس داری تصمیم میگیری، ... حالا به نظر شما انتخابه من از روی هوا و هوس بود یا برادر همکارم که با 27 سال سن بعد از 1 ماه نامزدی با معشوقش پشیمون شد؟ بعضی موقع ها دلم می خواد به همه ی بزرگ تر هام بخندم. نمی دونم تو این 5 ماه چه اشتباهی کردم که این اتفاق ها افتاد ولی می دونم هیچ کاری رو تو زندگیم نصفه رها نکردم و تو این ماجرا چون پای عقابد و باور هام به میون اومده تا پای جونم تلاش می کنم. همیشه انتخاب های زندگیم بر اساس عقاید درستم بود ولی همیشه از عقاید درسته دیگران تو کامل کردن عقایدم اصتفاده کردم. پس از شما و همه ی کسانی که این متن ذو می خوانید خواهش می کنم که اگر راهنمایی می تونن به من یکنن از من دریق نکنن. ممکنه چیز های تو ذهن بازه شما باشه که برای من از طلا هم با ارزشتره ولی بدون کمک شما نمی تونم این طلا ها رو بدست بیارم. مرسی

  2. کاربر روبرو از پست مفید علی پارلوس تشکرکرده است .

    علی پارلوس (یکشنبه 26 مهر 88)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: دختر مورد علاقه من 2 سال از من بزرگتر هستش

    سلام علی آقای گرامی
    بنظر من شما تا الان خوب عمل کردی . در حالی که پدر و مادر طرف ناراضی هستند حتی اگر ازدواج هم صورت بگیره ؛ مشکلات زیادی بوجود میاد و معلوم نیست بعد از ازدواج زندگی شما خوب باشه یا نه .
    شما سعی کن باز هم با خانواده طرف صحبت کنی اگر میتونی یکی از بزرگترهای فامیل خودت را ببر تا با پدر اون خانوم صحبت کنه . اما بهر حال سعی کن اصلا احساساتی نشی ( میدونم تا الان هم احساساتی شدی اما از این به بعد سعی کن نشی ) . احساس را بگذار برای بعد از رسمی شدن رابطه .

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آبان 88 [ 09:35]
    تاریخ عضویت
    1387-9-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,230
    سطح
    35
    Points: 3,230, Level: 35
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختر مورد علاقه من 2 سال از من بزرگتر هستش

    سلام
    از راهنماییت ممنونم digitalman حتما بهش فکر می کنم ولی موضوع اینه من آدم احساساتی نیستم و اینو باور دارم با اخلاق و رفتار و علاقه ای که به خانواده همکارم دارم اون ها رو به سمت خودم می کشم. در هر صورت ازت ممنونم این وقت گذاشتی تا بهم کمک کنی.
    ممنونم

  5. کاربر روبرو از پست مفید علی پارلوس تشکرکرده است .

    علی پارلوس (یکشنبه 26 مهر 88)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 13 بهمن 91 [ 23:57]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    582
    امتیاز
    6,583
    سطح
    53
    Points: 6,583, Level: 53
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    564

    تشکرشده 574 در 212 پست

    Rep Power
    74
    Array

    RE: دختر مورد علاقه من 2 سال از من بزرگتر هستش

    سلام علی آقا!
    من پیشنهاد میکنم همین روند مشاوره ای را که داشتین ادامه بدهین و به ای این قسم بازیها و لج و لجبازیهای خانوادگی به دنبال یه راه حل اساسی باشید.مطمئن باشید اگه شما راه درستی انتخاب کنید بقیه هم با شما همراهی میکنند!چه داوطلبانه چه اجباری!
    موفق باشید.

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 88 [ 09:08]
    تاریخ عضویت
    1387-9-12
    نوشته ها
    303
    امتیاز
    4,557
    سطح
    43
    Points: 4,557, Level: 43
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    28

    تشکرشده 29 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختر مورد علاقه من 2 سال از من بزرگتر هستش

    سلام دوست عزیز
    دوست خوبم باید یه کمه دیگه تلاش کنی و به نظرمن همکارتون هم باید در منزل با خانوادش بیشتر صحبت کنه . از حرفات من اینطور برداشت کردم که شما از روی عقل و منطق دارید تصمیم میگیرید نه روی احساس و این خیلی عالیه . از بزرگترهای فامیل کمک بخواه و خودت یه تنه جلو نرو . سعی کن یا خانواده همکارت بیشتر در ارتباط باشی تا هم بیشتر از خانواده ایشون آشنایی پیدا کنی و هم اونها از شما و خانوادتون .

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آبان 88 [ 09:35]
    تاریخ عضویت
    1387-9-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,230
    سطح
    35
    Points: 3,230, Level: 35
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختر مورد علاقه من 2 سال از من بزرگتر هستش

    سلام
    اول از همه از نیلوفر و هما خانم ممنونم که منو راه نمایی کردن. واقعا خوشحالم که هنوز آدمهایی رو میبینم که با شعور و با فهمن. درسته حق با شماست شاید من زیاد دارم یه تنه میرم جلو شاید بهتره از یک بزرگتر کمک بگیرم. ولی مشکلم اینه که مادرشون دیگه جواب تلفن من هم نمی ده. منم نمی خوام همکارم بیشتر از این تو خونه اذیت شه. چون 2 بار پدرش حالش بد شده سره جر بحث. ولی موضوع اینه موضوع اینه که سالها برای این عقیده ها صبر و تحمل کردم تا دختره مد نظرم رو پیدا کنم و اینو می دونم منم برای اون همینم. برای همین نمی تونم بزارم انتخاب اشتباه آدما به اسم قسمت برام نوشته بشه. خیلی جاها ما اشتباه می کنیم و میگیم قسمت بود. درسته خدا می دونه قراره چه اتفاقی بیوفته ولی همیشه خودش همه ی کارو انجام نمی ده. اگه اینجوری بود که ما با بقیه مخلوقات چه فرقی می کردیم؟ برام انتخاب نادرست آدم های دیگه توجیح پذیر نیست. ولی امیدوارم پدر مادر ایشون به جز عقایده خودشون به عقاید دیگران هم احترام بزارن.
    بازم از راهنماییتون ممنونم.
    مرسی.

  9. کاربر روبرو از پست مفید علی پارلوس تشکرکرده است .

    علی پارلوس (یکشنبه 26 مهر 88)

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 88 [ 09:08]
    تاریخ عضویت
    1387-9-12
    نوشته ها
    303
    امتیاز
    4,557
    سطح
    43
    Points: 4,557, Level: 43
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    28

    تشکرشده 29 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختر مورد علاقه من 2 سال از من بزرگتر هستش

    دوست خوبم قسمت و سرنوشت رو خود ما ادمها رقم میزنیم . خداوند راهو نشونمون میده خود ما هستیم که باید انتخاب کنیم .شما از تلاش باز نایست . تلاش خودتو بکن اگه 5 بار رفتی خواستگاری ، 20 بار دیگه هم برو تا نتیجه بگیری . مهم اینه که تو انتخابتو کردی و شک هم از انتخابت نداری این خودش نصف مشکل رو حل کرده . موضوع اینه که سالها برای این عقیده ها صبر و تحمل کردم تا دختره مد نظرم رو پیدا کنم

    حالا که پیداش کردی از دستش نده .

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آبان 88 [ 09:35]
    تاریخ عضویت
    1387-9-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,230
    سطح
    35
    Points: 3,230, Level: 35
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختر مورد علاقه من 2 سال از من بزرگتر هستش

    درسته همین کار رو میکنم. همنون طور که تا الان خودم زندگیم رو رقم زدم بازم می زنم. خوده خدا تا حالا پشتم بوده و بعد از اینم پشتمه و تا لحظه ای که بهم نگه کارم اشتباهه تلاش می کنم. از همه ی راهنمای های شما ممنونم و قول می دم از دست ندمش........

  12. کاربر روبرو از پست مفید علی پارلوس تشکرکرده است .

    علی پارلوس (یکشنبه 26 مهر 88)

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 اسفند 01 [ 04:11]
    تاریخ عضویت
    1388-4-30
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    9,997
    سطح
    66
    Points: 9,997, Level: 66
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختر مورد علاقه من 2 سال از من بزرگتر هستش

    سلام علی جون
    بابا همدردیم که......میدونی چیه؟تو فرهنگ کشور ما اینجوریه که پسر بزرگتر باشه..ولی قانون الهی نیس..حرفایی که آدمو از یه ازدواج اونم با نیت پاکو الهی دورمیکنه راهو واسه شیطان باز میکنه..من میگم قبل اینکه از پدر دخترخانوم خواستگاری کنی از خدا خواستگاریش کن.چون صاحب اصلیش خداست.هرمشکلی نه تنها این مشکل باخدا درمیون بزار...محکم باش..کاری کن که به عنوان یه تکیه گاه بهت نگاه کنن...منم واست دعا میکنم به آرزوی قشنگت برسی.

  14. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: دختر مورد علاقه من 2 سال از من بزرگتر هستش

    لطفا به تاریخ تاپیکها و پستها توجه کنید .

  15. کاربر روبرو از پست مفید digitalman تشکرکرده است .

    digitalman (پنجشنبه 23 مهر 88)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  2. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  3. شرکت در ازمون های استخدامی
    توسط agirl در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 خرداد 91, 20:41
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.