به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 بهمن 86 [ 12:40]
    تاریخ عضویت
    1386-10-28
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    3,773
    سطح
    38
    Points: 3,773, Level: 38
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    طلاق وبچه ها

    سلام.مدت ها بود دنبال یک جایی میگشتم که حرف دلم رو اونجا بزنم. و حالاخوشحالم اینجا رو پیدا کردم وتشکر میکنم از اونایی که یک همچین موقعیتی رو بوجود اوردند. چند ساعتی تو سایت چرخ زدم ومطمئن شدم سایت قابل اطمینانیست وهمه کاربرا از جنس همدیگه اند خداییه خدایی. اما اصل موضوع :من دختری 20ساله ام .سالهاست خوشی ونا خوشی ها رو تو زندگی دیدم ولذت بردم تحمل کردم وخدا رو شکر کردم دو سال پیش بابا ومامانم قصد جدایی کردند که با پادر میونی فامیل با کلی ابروریزی مثلا همه چیز حل شد .چند ماهی خوب گذشت ومادرم 5 ماهه حامله بود که اختلافات دوباره شروع شد.این دفعه قهر کامل.بابا شبها دیر میاد یک گوشه میخوابه صبح زود میره.خواهر کوچیکم به دنیا اومد وهنوز این شرایط عذاب اور ادامه داره الان 8ماهه باباومامان باهم حرفم نزدند.من وخواهری که 4سال از من کوچکتره دیگه توان تحمل شرایط رونداریم و چند روزه که تصمیم گرفتیم مامانم رو ترغیب کنیم تقاضای طلاق بده جالبه بچه ها مادر رووادار به جدایی بکنند.تنها نگرانی من وخواهم خواهر کوچولوی 4ماهمونه که جوابی براش پیدا نمیکنیم .مامانم هم مارو بهانه کرده که به خاطر شما حاضر به طلاق نیستم.مامان از نظر مالی هیچ مشکلی نداره.خداروشکر هممون اونقدر ایمان داریم که به هر راهی کشیده نشیم (البته اینم دست خداست که اگه اراده کنه نابود میشیم).شماها فکر میکنید جدایی تو این شرایط بهتر نیست؟ هرچند میدونم اگه اونها جدا بشن شاید اونا راحت تر بشن اما شرایط برای منو خواهرهام بدتر هم میشه. متنی که فائزه فرستاده بود و خوندم هم به حالش غبطه میخورم هم دوست دارم با شرایطی که داره بیشتر اشنا بشم.شاید بهتر تصمیم بگیرم.ممنون از همه...امیدوارم خدا لبخند رو از لبهای هیچ کس نگیره.وسایه ی پدر ومادر رو بر سر بچه هاشون مستدام کند.آمین

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق وبچه ها

    <img border="0" src="http://www.hamdardi.net/attachment.php?aid=47" width="556
    " height="425">

    [/color]سلامf.n.mجان.
    مطلبت رو خوندم وباتمام وجودم برای ارامش وگشایش مشکلت دعا کردم .
    راست می گی چقدر سخته بین دوتا از عزیزترین کسات سر گردون بمونی و حیرون که چکار باید بکنی؟
    تحملش سخته وقتی ادم صبح با سروصدا که توگوشهاش می پیچه چشماشو باز کنه و ببینه چه جور با با و مامانش روح همدیگه رو خراش می دن.ویادش می ره که صبح امروزش باید بخیر بشه..........
    اصلا خوش ایند نیست وقتی از مدرسه می یاد با لبهای خندون تا اون خند ها رو نشون مهمترین کساش تو خونه بده ببینه یک اون طرف و یکی این طرف اخمو و عصبانی نشسته اون سکوت سرد یه دفعه گل خند ی لبش رو می قاپه و پژمرده و پرپر می کنه یه گوشه می خزه و کیف و کتاب بی زبون رو پرت می کنه یه گوشه اخه می خواست با اون خنده بگه« تو درسم پیشرفت کردم و معلم تشویقم کرده منم از مدرسه تا خونه کلی با خودم عهد و پیمون بستم که می تونم شاگرد اول بشم» و می خواست بیاد و از پدرو مادرش تایید و تشویق و انگیزه بگیره اما.........
    چقدر دل ادم می گیره موقعی که کلی نیرو و هزینه و وقت صرف شده و سفره قشنگی پهن شده والحمدلله همه چیز هم مهیا و خیلی هم گرسنه می ره می شینه سر سفره .اما نمی دونم درست همین موقع چرا بایدجرو بحث ها شروع بشه و خر شیطون از کجا سرو کله اش پیدا می شه واونهاهم سوارش می شند و هیچ کدومشون حاضرنیستند حداقل به احترام سفره پیاده شن و اینقدر ادامه می دن که بچه ها یکی یکی از خوردن غذا انصراف می دن و با اشک، خودشون رو سیر میکننداین پدرو مادر یادشون می رهکه باید سر سفره اداب سفره رو به بچه ها شون بیاموزند بسم الله بگن و با ارامش غذا میل کنند و اخرسر هم الحمدالله بگن و شکر کنند ،این همه نعمت رواما............
    اره شاید این خونه اتاقی به نام ارامش نداشته باشه. شاید تو فضای این خونه کلمات محبت امیز را پیدا نکنی و این خونه بیشتر شبیه به میدون جنگه ولی همه کنار همید و زیر یه سقف فقط یه کمی غافلید و.......توی این خونه یه روز قهر یه روز اشتی ولی اگه خدایی نکرده یه مشکلی براتون پیش بیاد همون وزرای جنگ نا چارند دست از جنگ بردارند و باهم همکاری کنند و کنارتون باشند اما می دونی طلاق و جدایی همون مهر و عاطفه باقی مونده ی فی مابین رو با خودش جارو می کنه و می بره .و به جاش تخم نفرت و کینه و محرومیت و ......می پاشه.وقتی توی این مرحله قرار گرفتی متوجه می شوی که تحمل و مقابله و پیدا کردن راه حلها و نزدیک شدن قلبها و ........خیلی سخت تر و طاقت فرسا تر و حتی لغزنده تراز مرحله قبل(میدن جنگ)هستش و دیگه پلی برای برگشت پیدا نمی کنی جز اینکه اگه قوی باشی وبا اراده دنبال راه حل بگردی وراه تازه را بیابی و باسختی و مرارت اسفالت کنی یا خدایی نکرده به بیراهی بیفتی.
    اره سایه بعضی چیزها تا اخر عمر توی زندگی می مونه و طلاق یکی از اونهاست طلاق اخرین راهه . با طلاق چیزی حل نمی شه و دری کم نمی شه .تازه عقده ها و دردها وبی مهری ها سر باز می کنه .اگه پدرو مادرت خودشون دو تا بودن خوب یه چیزی اما این زندگی متعلق به اونها نیست این میون سه تا بچه بیشترین سهم رو دارند و پدر و مادر باید جوابگو باشندعزیزم تو نباید به این راحتی تسلیم بشی.اگه از این وضعیت خسته شدی طلاق اونها کمکت نمی کنه به گفته ی خودت شاید اونها راحت بشند اما اول سختی های تو وخواهرت خصوصا خواهر کوچولوته.اونها سنی ازشون گذشته ولی تو و خواهرهات هنوز شاخه هاتون نرمه هنوز قدرت ایستادگی تون کمه .تو می تونی با اونها همدردی کنی و از دردشون بکاهی و تقسیم کنی ولی نباید همه ی بارغم و درد شون روروی شونه هات بزاری تازه تو و خواهرت بزرگید اما اون طفل اول راهه و سخت به هردو (پدرو مادر)نیاز داره
    حتی با همه ی خوب و بدو دعواها.تو می تونی کمک کنی رابطشون بهتر بشه .

    دلم می خواد تو ارسال بعدیت چند تا سوال رو جواب بدی
    علت قصد جدای یپدرو مادرت که گفتی دو سال پیش شروع شد ؟[b]
    گفته بودی :با پا درمیونی فامیل و.........ولی هنوز اختلافاتی هست.
    چه اختلافاتی؟
    بابا شبها دیر میاد خونه و صبح زود می ره.
    ایا تو می تونی به عنوان یک دختر که ماشاءلله بزرگ و عاقلم هستی می تونی با حسهای ظریف و دخترونه ی خودت پدرت رو جذب کنی طوری که شبها به عشق تو زودتر بیاد خونه؟
    ارتباط تو و پدرت چطوریه؟

    پیشنهادی که برات دارم اینه که اگر پدرو مادرت پیش روانشناس مجرب رفتند که امیدوارم مشکل حل بشه ولی اگه خدایی نکرده باز نتونستند راهنماییها و راهکارها را بکار ببرند تو به جای پیشنهاد طلاق به اونها این پیشنهاد را بده .
    اینکه اگه پدر و مادرت ادمهای منطقیی باشند یه مدت را تعیین کنند( ازمایشی شش یا 12ماه)دورازهم بدون نفرت و دعواو بدون هیچ رابطه مستقیمی زندگی کنند .مسایل مسکن ونفقه و پوشاک و.. را نیز توافقی بین هم یا با کمک یک نفر بررسی کنند و تقسیم کنند .بعاد اگر باز دیدند که حاضر به زندگی مشترک نیستند ان وقت می تونند مطمئن تر اقدام به این کار بکنند.
    فقط اگر این بازی خطرناک را شروع کردند وراه بهتری برای توافق پیش رو ی خود ندیدندنباید همه ی پلها ی پشت سر را خراب کنند باید یه گذری را هم برای بازگشت بگذارند.
    این زمان شش ماه یا یکسال دوری می تواند بریا بازیابی دوباره انها واحساسات بین شان کمک خوبی باشد .گفته ی مادرت که می گوید به خاطر شما نمی توانم طلاق بگیرم شاید از حول و هراس طلاق باشد .او می تواند بدون اینکه طلاق بگیرد با این ترس روبرو شود خود و اوضاع را بسنجد مشکلات احتمالی را درک و لمس کند و تصمیم بگیرد که می تواند (طلاق)ادامه بده یا نه؟
    دعای قشنگی توام با احساس کرده بودی .« امیدوارم خدا لبخند را از لبهای هیچ کس نگیره »عزیز دلم خدای ارحم الرحمین لبخند را از روی لب کسی نمی گیره بلکه ما ادمهاییم که گاهی قلبهامون از سردی یخ می زنه و گرمی خنده رو می گیره و می خشکونه.
    راست می گی :«خدا سایه ی پدرو مادر بر سر همه بچه هاشون مستدام کند»خدا یتیمی را قسمت هیچ بچه ای نکند .طفلی که یتیم می شود خیلی سختی ها رو باید تحمل کنه اما امیدش قطع میشه و به یک سنگی و قبری پناه می بره و تسلی دلش می شه کم اروم می گیره اما و اما وامافرزندی که پدرو مادرش او را یتیم عاطفه و با هم بودن کردن یک عمر درعینداشتن پدرو مادر اواره ست و با داشتن یکی دیگری رو از دست می ده پس طلاق (خصوصا باوجود سه فرزند)راه خوبی برای پیدا کردن ارا مش نیست!
    دختر دسته گلم:تو سالهای سرنوشت ساز زندگی قشنگ خودت قرار داری . ارامش برای تو یه حق مسلمیه ولی می تونی دراین تلاطم توری پهن کنی و با درایت و زرنگی و درک فهیمت یه دنیا تجربه صید کنی .بعد از گذشت زمان و با صبرو تحمل ستودنیت این دریای متلاطم را رام کنی و به اقیانوس ارامش متصل کنی .پس ارام و صبور و امیدوار روزهای زندگیتو مطالعه کن و ورق بزن تا فصل قشنگ بهارشو پیدا کنی ،.که حتما پیدا می کنی. اون وقت می تونی ازاون بهار سبد سبد گل خوشبختی بچینی و به دیگران هم هدیه کنی.
    ببخش گفته هام طولانی شد
    دوست دارم و برات اگه قابل باشم دعا می کنم
    ارزو می کنم تو و پدرو مادرو خواهرهات بهترین راه رو طی کنید و کنار هم تا همیشه خوشبخت بمونیدوهیچ وقت به جدا یی فکر نکنید
    موفق و پیروز و شاد باشی.
    تصاویر پیوست شده

  3. 2 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (سه شنبه 02 بهمن 86)

  4. #3
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,205
    سطح
    100
    Points: 287,205, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,081 در 7,003 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق وبچه ها

    سلام F.N.M
    ورودت را به میان اعضاء گرم و صمیمی تالار همدردی خوش آمد می گویم. در این تالار هرعضوی نسبت به عضوی مشاور و نسبت به عضوی مراجع است. و تجربیات خود را رایگان به هم هدیه می کنند.
    شما فرد تیزبین و عمیقی هستید. کسی که به دقت ارسالهای یک تالار را مطالعه می کنه و پس از اعتماد مطالب خود را مطرح می کند.
    واقعیت اینه که آنقدر پاسخ setareh ژرف اندیش کامل و دقیق بود که نمی خواستم در اینجا پستی ارسال کنم. اما برای اینکه ، بنده هم وظیفه خود را در قبال عزیزان اعضاء انجام بدهم و اهمیتی که برای آنها قائلم گوشزد کنم ، مطالبی را به طور خلاصه مطرح می کنم:
    یکم : از آنجا که پاسخ setareh بسیار کامل هست، توصیه می کنم ، آنها را چندین بار با مطالعه دقت کن، و بر اساسی که مشخص کرده به کار بیگر.
    دوم: شاید این جمله تکراری به نظر برسد که طلاق به عنوان آخرین راه هست. اما یک مفهوم عمیق مورد غفلت قرار می گیرد. و اینکه کمتر طلاقی را دیده ام که همه راه ها را قبل از راه طلاق رفته باشند. معمولا خانواده ها چندین کاری که به نظرشان درست می آید انجام می دهند یا در نهایت به بعضی حرفهایی که اطرافیان به آنها می گویند به کار می گیرند. و در نهایت احساساتی خسته و درمانده پیدا کرده و برای طلاق تصمیم می گیرند.
    آیا واقعا همه راهها را رفته اند. این راهها را بر اساس مشورت با چند مشاور انتخاب کرده اند و چه مدت آن راهها را پیموده اند که به جواب نرسیده اند. چه مهارتهایی را برای انتخاب آن راهها به کار گرفته اند، چه آگاهیی هایی نسبت به مسائل زندگی و راه کار زندگی کسب کرده اند. آیا سوختن و ساختن کافی بوده است. آیا تحمل کردن کافی بوده است، یا باید در کنار اینها شناسایی بیشتری نسبت به راه حلها کسب می کرده اند.
    سوم: نکته بسیار مهم دیگر اینست که همیشه زن و شوهرها ایده آلها و اهداف خاصی در ذهن خود برای زندگی در نظر می گیرند. و از زندگی توقعات خاصی دارند. لذا موفقیت و یا شکست در زندگی را بر اساس دست یافتن یا نیافتن به این تصورات ذهنی محاسبه می کنند.
    اگر ما می گوئیم آخرین راه حل طلاق هست؟ یا آخرین راه حل طلاق نیست؟ باید به این نکته هم جواب بدهیم، آخرین راه حل به چی یا کجا؟ یعنی راههایی که فرد انتخاب کرده برای رسیدن به چه بوده است؟
    این بند اشاره دارد که بعضی خانواده ها بسیار ایده آلهای بزرگ و دست نیافتنی از زندگی در نظر دارند ( عکس خانواده های سنتی قدیم که ایده آلهای آنها از زندگی بسیار کوچک بود، به نحوی که از هر راه حلی استفاده می کردند آن کوچک ها به دست می آمد و نیاز به طلاق به عنوان یک راه حل کمتر پیدا می شد).
    میان طیف وسیع خواسته های ما از زندگی ( خواسته های کوچک مثل قدیمی ها ...... و خواسته های بسیار فانتزی مدرن ها)، ما باید ببینم در ذهن خود، حداقل خواسته هایمان از زندگی چیست. آیا این حداقلها را می توانیم باز هم تغییر دهیم. تا با راه حل هایی غیر از طلاق به آن دست یابیم.
    خلاصه: به نظر می رسد برای ارزیابی و تصمیم گیری در مورد راه حل ها و اهداف ها که در بند 2 و 3 آورده ام مراجعه حضوری شما ( حداقل خودتون و اگر توانستید مادرتون و اگر باز هم توانستید پدرتون ) به مشاور خانواده هست. تا این مسائل با توجه به جزئیات و ناگفته های زندگی شما مورد بررسی قرار گیرد.
    غالبا مسائل زندگی پیچیده تر از آنند که علت آنرا ما در ظاهر حدس می زنیم. مثلا شاید شما تصور کنید که تمایل پدرتان به یک خانم دیگر علت اصلی مشکلات در خانواده شما باشد( ببخشید جسارتا من با مطالعه سایر پست های شما چنین حدسی زدم)، اما شاید خود این تمایل ریشه دیگری داشته باشد و به مسائل دیگری وابسته باشد. حتی اگر چنین مشکلات خانواده شما به همین علت باشد، آیا روشهای شما و مادرتان در حل چنین مشکلی بهترین روش بوده است.
    آیا این تمایل پدر شما به خاطر یک نوع اختلال شخصیت در او بوده است، یا به خاطر یک علت بیرونی بوده است؟ این ها همه مسائلی هست که در مشاوره باید مورد بازبینی قرار گیرد.
    چهارم: ارزیابی سود و زیانهای احتمالی از ماندن و زندگی کردن یا جدا شدن، بسیار پیچیده تر از آنست که در ابتدا به نظر می رسد. ممکن است به نظر با طلاق یک مشکل باقی می ماند ولی اگر زندگی ادامه یابد چند مشکل وجود دارد. اما به کیفیت مشکل ها هم باید توجه داشت. بعضی وقتها یک مشکل انرژی بیشتری از چندین مشکل نیاز دارد و اثرش شدید تر است. اینها هم باید دقیق ارزیابی شود، و مشاور در این مسائل هم می تواند کمک کند.
    پس:
    قبل از اینکه بحثی از طلاق بشود، کسب این آگاهی ها، مهارتها لازم است. و باید مادر شما نیز در کنار پدرتان نقش خود را این مشکلات مورد بازبینی قرار دهد.
    اینها برای این نیست که مقصر پیدا کنیم. اینها برای اینست که بدانیم آنقدر راه حلها گسترده و عمیق وجود دارد که شاید قبل از اینکه به راه حل طلاق برسیم، مشکل ما یا حل شده باشد یا آستانه آسیب زای آن ، آنقدر کم شده باشد که قابل تحمل باشد.

    نکته آخرین: مجددا تاکید می کنم پاسخ setareh را که بسیار دقیق و با توجه به موقعیت شما ارسال شده است، حتما با دقت مطالعه کنی، به کار بگیری و دنبال کنی.....

  5. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (دوشنبه 01 بهمن 86)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 فروردین 91 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1386-8-26
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    4,651
    سطح
    43
    Points: 4,651, Level: 43
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 269 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق وبچه ها

    F.N.Mعزیزم ،سلام:
    نوشته ی تو را نه یک بار بلکه بارها خواندم .حرفهایت چه اشنا و نزدیک بود.دردی را که در سینه ات داری میفهمم.
    من فرزند طلاقم !به خاطر همین است که حرفهایت برایم بوی اشنایی دارد.
    خواستی بیش تر با شرایط زندگی من اشنا شوی!
    12ساله بودم که پدرو مادرم ازهم جدا شدند ،ازان پس من با مادرم زندگی کردم.درست است که هراز گاهی پدرم را می دیدم ولی دیگر از محبت های پدرانه ی او محروم شده بودم!گاهی پدرانی را می دیدم که با لحنی محبت امیز با دخترانشان حرف می زدند وان ها را نوازش می کردند ومن دردل احساس کمبود عشق پدرانه می کردم.
    دلم برای برادرکوچکم که پیش پدرم بود تنگ می شد . وقتی یاد اشک های او که به خاطر دوری از مادرم از چشمانش جاری می شد ،می افتادم ،دلم می سوخت .اکنون 5سال و اندی می گذرد ،درست است که به لطف خدا اوضاع تغییر کرده ولی مشکلات زندگی مان هنوز خیلی بیش تر از دوران قبل از طلاق است. می خواهم بگویم که طلاق ،تازه اول مشکلات است.شاید پیش خودت بگویی ،من دیگر بزرگ شده ام و می توانم گلیم خودم را از اب بیرون بکشم ،ولی به قول خودت تکلیف خواهر 4ماهه ات چه می شود؟البته گاهی تقدیر ،جدایی را رقم می زند ونمی توان کاری کرد ولی باید تا می توان از این امردوری کرد.
    به نظر من عشق مهمترین عنصر زندگی است. هروقت عشق از بین رفت ،مشکلات سر بر می اورند.
    مابه دنیا امده ایم تا عشق بورزیم و دررا عشق قدم برداریم تا به کمال برسیم وان وقت که ماموریت ما دراین دنیا تمام شد ،با کوله باری از عشق رهسپار سرزمین ابدیت می شویم .کاش ما ادم ها کمی موهبت عشق را جدی تر می گرفتیم .
    [/b].درمان بسیاری ازمشکلات عشق است.
    علت بیشتر جدایی ها فقدان عشق است.
    [b]
    F.N.M درست است که این وظیفه ی پدرو مادر توست که موهبت عشق را زنده نگه دارند ولی من فکر می کنم اگر کسی غیراز انان (مثلا تو)این موهبت ارزشمند را درزندگی تولید کند ،فضای زندگی قابل تحمل تر خواهد بود.
    یعنی«جایی که نفرت وجود دارد ،بذر عشق بپاش»
    نا سازگار ی های پدر و مادرها نوعی اعترا ض به فهمیده نشدن است . شاید بتوانی با درک کردن هر کدام از ان ها از شدت اعتراض ان ها بکاهی .
    تو. اکنون 20 ساله هستی ،یک دختر عاقل و بالغ!
    نقش تو در خانواده خیلی مهم است.
    وقتی پدرو مادرمن ازهم جدا شدند ،من 12سال داشتم ،خیلی کوچکتر از ان بودم که بفهمم چه اتفاقی در زندگی ما قرا ر است بیفتد . ولی شاید تو بتوانی با کمی تدبیر اوضاع را بهبود ببخشی!
    F.N.Mجان!امیدوارم بین پدرو مادرت طرفدار یکی از انها نشده باشی . هرچه باشد توفرزند هردوی ان ها یی.حتی اگر یکی از ان ها حق داشته باشد.بهتر است طرفدار هر دوی ان ها باشی، یا بی طرف باشی.
    حرفهای هردوی ان ها را بشنو و سعی کن فقط همدرد خوبی برای ان ها باشی . شاید ان ها به خاطر اینکه کسی با ان ها همدردی می کند ،امیدو راهی برای ادامه ی زندگی و پایان اختلاف پیدا کنند.
    پس پدرو مادرت را عاشقانه دوست بدار.(هردوی ان ها رابه یک اندازه)
    «بهترین شکل حکمرانی ،سلطنت بر قلوب است»پس حکمرانی خانه تان را بدست بگیر و موهبت عشق را درخانوادتان زنده کن ونا امید نشو.
    دوست خوبم!شر ایط من بهتر از تو نیست.
    چون خواسته بودی شرا یط مرا بدانی برایت این حرفها را نوشتم و بدان اگرمن جای تو بودم به جای این که این را بطه را قیچی کنم(پیشنهاد طلاق که به ان ها دادی)مثل تصویری که برایت ارسال کردم یک نخ و سوزن بر می داشتم و پدرو مادرم را به هم می دوختم.
    دراخر ،باز هم تاکید می کنم :دوست خوبم نقش تو دراین میان می تونه خیلی موثر باشه.[b]
    موفق باشی.
    نااميد نيستم
    كه چرا هنوز پرواز نكرده ام
    آغاز خواهم كرد
    پرواز خواهم كرد
    شوقم مرا پرواز خواهد آموخت

  7. 3 کاربر از پست مفید faezeh تشکرکرده اند .

    faezeh (یکشنبه 04 مرداد 88)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 فروردین 91 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1386-8-26
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    4,651
    سطح
    43
    Points: 4,651, Level: 43
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 269 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق وبچه ها

    لطفا به عکس ارسالی دقت کن
    تصاویر پیوست شده
    نااميد نيستم
    كه چرا هنوز پرواز نكرده ام
    آغاز خواهم كرد
    پرواز خواهم كرد
    شوقم مرا پرواز خواهد آموخت

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 فروردین 91 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1386-8-26
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    4,651
    سطح
    43
    Points: 4,651, Level: 43
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 269 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق وبچه ها

    من جا موندم به من هم دقت کنید

    تصاویر پیوست شده
    نااميد نيستم
    كه چرا هنوز پرواز نكرده ام
    آغاز خواهم كرد
    پرواز خواهم كرد
    شوقم مرا پرواز خواهد آموخت


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.