با سلام ؛
دوستان من و خاننم بعد از حدود 5 سال دوستی با هم ازدواج کردیم. تا قبل از ازدواج همسرم شاید خیلی بهتر از زن ایدال من بود. اخلاقش - رفتارش و مشوق من برای ارتباط بیشتر با خانواده ام (مادر و خواهرم) ولی بر اثر یه سری اختلاف فرهنگ ها (آمد و رفتها و راحتی های خاص خانواده من - خوزستانیها) و (خانمم تهرانی ) با اینکه قبل از ازدواج همه اینها رو بهش گفته بودم ) همه چیز رو به بدترین شکل برداشت می کنه و همش می گه اونا عمدا ازیتش می کنن و اونو با حرفاشون و راحتی شون (بی تعارف )عذاب می دن
انقدر اینارو می گه به من تا من دیگه عصبی می شم داد می زنم . بعد میگه اونا رو بیشتر دوست داری !
مدام بهشون توهین می کنه و اگه اعتراضی کنم متهم به دفاع از اونا می شم و دشمن زنم !
ولی در برخورد با خانواده من جلوی اونا خیلی مهربان ، منطقی و دوستدارشون خودشو نشون می ده -
به من میگه تحویلشون نگیر و من قبول می کنم وقتی اونا اعتراض می کنن می گه اونا عاشقتن می خوان منو اذیت کنن
تحویلشون میگرم می گه اونا منو اذاب می دن تو چرا آدم حسابشون می کنی !
من دیگه کلافه شدم لطفا منو راهنمایی کنین چکار کنم ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)