در این نوشتار با نگاهی دیگر به جنبه اخلاق نگریسته می شود. زشت (قبح) و زیبا (حسن) بودن، خوب و بد بودن دو مقوله ای جدا از هم هستند که متفکران و دانشمندان به آن پرداخته اند. دیدگاه مورد نظر در این نوشتار چهار قوه آدمی است. این قوا هر کدام سعی دارند تا رفتار و منش های انسانی را بر طبق خواسته های خود در آورند و شخصیت وجود آدمی را در جهت ارضاء نیازها و خواسته های خود شکل بدهند. در این راستا با در بند کشیدن عقل سعی بر آن دارند تا اعمالی را که از آدمی سر می زند توجیه کنند و آنرا موجه جلوه دهند و علتی را برای آن بیابند تا مورد ذمّ و سرزنش قرار نگیرند. و اگر وجدانی دارند پیش وجدان خویش شرمگین نباشند. آدمی موجودی متفکر آفریده شده است این تفکر از زمانی آغاز می شود که آدمی در خود نیاز به خواستن، دانستن و تغییر دادن، حس می کند.
مراجع
1. عبدالکریم سروش – پیام قرآن آزاد کردن فکر
2. ویل دورانت – تاریخ تمدن
منابع
1. قرآن
2. نهج البلاغه
3. مثنوی معنوی
4. اصول استنباط
5. منطق
6. مرتضی مطهری - اخلاق جنسی
7. عبدالکریم سروش – آئین در آیینه
8. عبدالکریم سروش – اخلاق خدایان
9. عبدالکریم سروش – معیشت و فضیلت
10. عبدالکریم سروش – آئین شهریاری و دینداری
11. مصباح الهدایه
12. ابونصر سراج – اللمع فی التصوف
13. الفتوحات المکیه
علاقه مندی ها (Bookmarks)