«جامعه» مثل يك باغ است كه در صورت بي توجهي و مراقبت نكردن، علفهاي هرز در آن مي رويند و اين آفت مي تواند براي هر باغي مخرب و نگران كننده باشد.به عبارت ديگر هر جامعه اي به مراقبت ، بازرس و نظارت نيازمند است و كوتاهي در انجام چنين عملي مي تواند ظهور ناهنجاريهايي نظير «مزاحمت هايي خياباني» را به دنبال داشته باشد، پديده اي كه اينك آسايش و امنيت شهروندان و بخصوص زنان را به مخاطره انداخته است و همه شهروندان به طور علني شاهد اين پديده زشت و مذموم هستند، كم و بيش اكثر خانواده ها را تهديد مي كند. امروزه پدران ومادران نگران و دلواپس دخترانشان هستند. اگر به دو نمونه ذيل توجه كنيم، مي توانيم ضرورت آسيب شناسي چنين پديده ناهنجاري را در يابيم.

زن 28 ساله است. كنار خيابان منتظر تاكسي مي ايستد. ماشين ها بوق مي زنند. يكي نه..دوتانه...دهها ماشين. گاهي يك بوق يا بيشتر. ازدورچراغ خود را روشن و خاموش مي كنند. برخي كاملاُ مي ايستند و منتظر مي مانند. بعضي به يك نيش ترمز بسنده مي كنند. بيشتر آنها دنبال مسافر نيستند . اما براي هر زني كه كنار خيابان ايستاده باشد بوق مي زنند فرقي نمي كند چه كسي باشد؟!

دختر 25 ساله است. عرق كرده، از گرماي هوا به پياده روي پارك پناه مي برد.چند پسر جوان زير سايه درخت دور هم جمع اند. يكي از آنها سرش را به سوي او بر مي گرداند. بقيه هم... متلك گويان تعقيبش مي كنند . دختر وحشت زده دوباره به خيابان پناه مي برد. آفتاب داغ پوستش را مي سوزاند. اما اينجا خودش را بيشتر در امان مي بيند.

شايد حجم مزاحمت هايي كه زنان در خيابانها با آن روبرو هستند به قالب آماردر نيايد.اما فقدان آمار به معناي نبودن چنين معضلي نيست. تقريباً همه زنان در هر موقعيت سني و با هر نوع حجاب و پوشش و با هر تركيب ظاهر و چهره در تمام ساعات شبانه روز با اين مزاحمت هاي خياباني روبرو شده اند. «بوم و سه پايه نقاشي دستم بود. مي رفتم كلاس نقاشي، پسري مزاحمم شد. مي خواستم اهميتي ندهم اما دست بردار نبود. جيغ كشيدم. مي خواستم مردم بفهمند كه آن پسر مزاحم من شده است . اما همه طوري نگاهم كردند كه انگار خود مقصرم...». هر چند تجاوز هتك حيثيت از جمله مشخص ترين نمودهاي آزارهاي جنسي است كه در جوامع مختلف نسبت به زنان اعمال مي شود اما دامنه آزارهاي جنسي فقط محدود به اين موارد نيست. مزاحمت هاي خياباني بويژه در كشورما چنان شكل ملموس و محسوسي پيدا كرده كه گويا بروز چنين پديده اي در روابط ميان زنان و مردان جامعه اجتناب ناپذير به نظر مي رسد. از ديدگاه روان شناختي و جامعه شناختي اهميت طرح اين موضوع بيشتر از آن رو است كه زنان آسيب ديده از اين آزارهاي جنسي چنان سرخورده و منفعل مي شوند كه گاه براي مقابله با عواقب آن حضور اجتماعي خود را محدود مي كنند. مزاحمان خياباني نيز در نبود پيگردهاي قانوني و مانعي خاص بر عمل خلاف خود اصرار مي ورزند و در برخي مواقع كار صرفاً از فراهم آوردن يك مزاحمت خياباني،گفتن چند كلامي به عنوان متلك و...فراتر مي رود: دختر 17 ساله اي كه توسط دو جوان موتور سوار ربوده شده و تا نيمه هاي شب به وسيله چند مرد مورد تعرض قرار گرفته بود، با كمك يك مامور شهرداري از دست آنها نجات يافت. اين دختر كه ناهيد نام دارد در حالي كه از ترس به شدت مي لرزيد و گريه مي كرد در اداره آگاهي گفت:«وقتي در راه بازگشت به خانه بودم، محمود پسري كه قبلاً هم چند بار در خيابان مزاحم من شده بود همراه يك جوان ديگر با موتور جلوي مرا گرفتند و مي خواستند مرا سوار موتور كنند...من مخالفت كردم. اما يك دفعه يك چاقو در آورده و با تهديد مرا سوار موتور كردند ،بعد...مرا به يك ساختان نيمه كاره بردند كه سه چهارمرد ناشناس در آنجا مشغول كشيدن ترياك بدند. من از طرف همه آن مردها مورد آزار قرار گرفتم.»

دكتر سهيلا شهشهاني محقق مسائل زنان و استاد دانشگاه مهترين عامل بروز و تشديد مزاحمت هاي خياباني را در فرهنگي مي داند كه در آن به هر مردي اين حق داده مي شود كه به خاطر مرد بودن و قدرت فيزيكي بيشتر داشتن به هر زني به عنوان يك طعمه جنسي نگاه كند. او مي گويد:«البته اين نكته را هم بايد مد نظر داشته باشيم كه وقتي صحبت از تعرض به حريم زنان در جامعه به ميان مي آيد، نمي توان اين حريم را در متراژ خاصي محدود كرد. اصلاً اين حريم چند متري است و حضور زن و مرد در كنار همديگر بعد از چند متر تجاوز به حريم محسوب مي شود اما ما در زندگي اجتماعي قرار دادي داريم كه شايد نانوشته باشد اما از اجراي آن گريزي نيست. همان گونه كه روابط خانوادگي بر پايه وظايف و انتظارات متقابل اعضاي خانواده بنا گذاشته مي شود در رابط اجتماعي نيز افراد مي آموزند كه حريم يكديگر را در نظر بگيرند و به حقوق هم احترام بگذارند. اين حريم كاملاً فرضي است. مصداقهاي آن در رفتارهاي اجتماعي خود را نشان مي دهد. حالا فرقي هم نمي كند كه چه كسي اين حرمت را مي شكند يا حريم را نقض مي كند. مهم اين است كه تمام اعضاي جامعه بايد بياموزند كه از حق برابر و مساوي در روابط اجتماعي برخوردارند» علي رغم همه اين تاكيدها فرزندان پسر كمتر در محيط خانواده اين را مي آموزند كه «زن محترم است» و ايجاد مزاحمت براي زنان و دختران در خيابان عمل ناپسندي است. بلكه بيشتر اين دختران هستند كه مورد خطاب قرار مي گيرند و از آنها خواسته مي شود مراقب رفتار، پوشش و حركات خود باشند. مزاحمان خياباني گروهي ناهمگون و متفاوتي هستند. جوان، نوجوان، پير و معمولاً در هر شغل و مرتبه اجتماعي...اما در يك ويژگي مشتركند. همه آنها مردند، مرداني كه خود مادر، همسر،خواهر ودختر دارند و شوهر، پدر و برادر هستند اما گويا وقتي در موقعيت آزار رساني و ايجاد مزاحمت به يك زن قرار مي گيرند همه اينها را فراموش مي كنند.

اينجا يك خيابان شش متري معمولي در جنوب غربي تهران است و مي تواند در هر نقطه ديگر شهر هم باشد. جلوي مغازه، تهيه مسكن پاتوق پسرهاي محله است. يك قنادي، مغازه خواربار فروشي، ساندويچي و كمي دورتر هم يك كتابفروشي قرار دارند. معمولاً بيشتر زنان و دختران محله براي خريد، رفتن به مدرسه و انجام كارهاي ديگر از اين خيابان و ازمقابل اين مغازه ها عبور مي كنند و معمولاً هم توسط پسرهايي كه آنجا جمع مي شوند يا متلك مي شنوند يا آزار مي بينند يا سنگيني نگاههاي آنها را روي خود احساس مي كنند. هر چند زنان توسط مردان آزار جنسي مي بينيد اما به عنوان مادر در محيط خانواده به پسران خود نمي آموزند كه در خارج از خانه براي دختران ايجاد مزاحمت نكنند يا كمتر عمل خطاي فرزندان خود را به آنها گوشزد مي كنند. نه تنها در خانواده، بلكه در جامعه نيز نهاد، رسانه يا مركزي خود را موظف به ارائه اين قبيل آموزشها نمي داند. يك جامعه شناس مي گويد:« عجيب اين است كه حتي وقتي زني آزار جنسي مي بيند يا مورد مزاحمت خياباني قرار مي گيرد ديگران طوري او را وارنداز مي كنند كه گويا اشكال از خود اوست. در چنين مواقعي يا به ظاهرش نگاه مي كنند تا از شكل و حجابش ايراد بگيرند و يا در حركات و رفتارش دنبال علت مي گردند.»

به اعتقاد اين متخصص جامعه شناس بايد صراحت بيشتري به اجراي قوانين در اين زمينه همت كرد: «هنوز فراموش نكرده ايم كه چند دختر شاگرد اول دانشگاه هنگامي كه سوار ماشين خود در بزرگراه مشغول رانندگي بودند، به دليل آزار رساني چند پسر در خوردروي ديگر، تعادل خود را از دست داده و در يك تصادف هر سه نفر آنها از بين رفتند، طبق ماده 619 قانون مجازات اسلامي «هر كس در اماكن عمومي يا معابر متعرض يا مزاحم اطفال يا زنان بشود يا با الفاظ و حركات مخالف شؤون و حيثيت به آنان توهين نمايد،به حبس از دو تا شش ماه و تا 74 ضربه شلاق محكوم خواهد شد».

در ديگر مفاد قانون نيز بر تنبيه فرد مجرم تاكيد شده است. از آن جمله ماده 618 قانون مجازات اسلامي است كه مي گويد:« هر كس با هياهو و جنجال يا حركات غير متعارف ياتعرض به افراد موجب اخلال نظم و آسايش و آرامش عمومي گردد يا مردم را از كسب و كار بازدارد، به حبس از سه ماه تا يك سال و تا 74 ضربه شلاق محكوم خواهد شد». هر چند زنان با استناد به اين مواد قانوني مي توانند مزاحمان را به مراجع قضايي معرفي كرده و خواستار پيگيري قانوني شوند، اما كمتر زني تا پاي معرفي افراد خاطي و به مجازات رساندن آنها پيش مي رود. شايد فراواني چنين برخوردها و مزاحمت هايي در زندگي زنان و از سويي دشوار بودن مراحل طرح دعوي در محاكم، زنان را از صرافت پيگرد قانوني مي اندازد. گو اين كه بايد نوع برخورد مردم با زني كه مردي براي او مزاحمت ايجاد كرده را نيز در نظر گرفت. دكتر شهشهاني معتقد است:« آماري در زمينه مزاحمت هاي خياباني نداريم. چون دامنه اين مزاحمت ها گسترده و متنوع است. اين مساله بيشتر احساسي است. در واقع شنيده ها و ديده هاي ما اين اطلاعات را به دستمان مي دهد كه نسبت به گذشته چقدر اين نوع برخوردها بيشتر شده و...اما يك مساله هميشه بوده و آن هم اين كه مرد به خودش اجازه مي دهد در هر مرتبه وشخصيتي به يك زن كه جزو محرمان خودش نيست و فكر مي كند مساله اي برايش ايجاد نمي كند، به صورت طعمه نگاه كند. حتي الان مثل قبل نيست كه به عنوان مثال پوشش كمتر موجب عكس العمل بيشتر شود. چرا كه مي بينيم زنان حتي با داشتن چادر و يك حجاب كاملاً پوشيده باز هم از تعرض در امان نيستند،». با اين حال در برخي از اظهار نظرهاي مردم و حتي كارشناسان باز هم زنان مقصر اصلي شناخته مي شوند. يك مدرس دانشگاه در مصاحبه اي مي گويد:« رفتار خانم ها اين اميد را به تعداد زيادي مزاحم مي دهد كه اين اجازه را دارند تا به او دست اندازي كنند. وقتي ماشين صدتا بوق مي زند، كافي است 20 نفر سوار نشوند و يك نفر سوار شود!!».

همين استاد دانشگاه البته به هم ريختگي و توقعات، نيازها و دريافت پاسخ آنها را هم از جمله علل بروز و تشديد پديده مزاحمت هاي خياباني مي داند: «بالا رفتن سن ازدواج، متلاشي شدن خانواده ها، عدم تعهد پذيري زن و مرد در محيط خانواده و مشكلاتي از اين قبيل منجر به بروز عقده هاي جنسي در افراد مي شود. كه گاهي مردان ازطريق آزار رساني جنسي خياباني سعي دارند، به نوعي نياز خود را برطرف كنند،»

نداشتن اعتماد به نفس و به خود باوري نرسيدن زنان و نوع برخوردهاي اجتماعي و مقصر اصلي جلوه دادن زنان به دليل بافت فرهنگي و تربيتي خانواده ها حاشيه امن را براي مردان مزاحمت آفرين بيشتر مي كند. در بسياري از كشورها بر لزوم يادگيري دفاع شخصي توسط زنان تاكيد مي شود، اما به دليل نبودن يك رهيافت منسجم، منطقي و قابل قبول در جامعه ما حتي وقتي زن در مقام دفاع از خود قرار مي گيرد، مانند اين است كه مي پذيرد خودش را در وضعيت مبهمي قرار دهد. گاه اين وضعيت عليرغم دشواري چندان پيچيده نيست. زن 35 ساله است با مانتوي خاكستري و شال سفيد. تعريف مي كند : «صبح روز جمعه براي رفتن به خانه پدرم سوار يك ماشين شدم . چون روي صندلي جلو كنار راننده يك مرد ديگر هم نشسته بود، حدس زدم كه ماشين مسافربر است. كمي بعد مردي كه پهلوي راننده بود رو به او گفت: «خانه كه خالي است، ما هم بيكاريم، برويم خانه!» اولش حواسم نبود. اصلاً به نظرم نمي آمد كه منظوري داشته باشند. اما دوباره حرفش را تكرار كرد. اين بار برگشت به سمت من و گفت: قرارنداري، بيا برويم خانه خالي داريم». خيلي عصباني شدم. نميدانم چطور به خودش اجازه داده بود كه اين طوري با من حرف بزند. سر يك چهار راه وقتي ماشين پشت چراغ قرمز ايستاد، چشمم به دو مامور نيروي انتظامي افتاد كه كنار افسر راهنمايي و رانندگي ايستاده بودند. بلافاصله از ماشين پياده شدم و موضوع را به آنها گفتم. خوشبختانه آنها هم خيلي سريع واكنش نشان دادند البته مدتي مجبور شدم براي رفتن به كلانتري و تشكيل پرنده و...وقت صرف كنم، اما روزهاي آخر واقعاً پشيماني را در چهره آن دو جوان مي ديدم، شايد با اين كار من تنبيه شده و بدانند كه حق ندارند به راحتي به هر كس توهين كنند». اما هميشه هم زناني كه در موقعيت دفاع از خود قرار مي گيرند ، نمي توانند به آنچه پيش مي آيد و تصميمي كه قانوني برايشان خواهد گرفت، اطمينان داشته باشند. راضيه دختر 14 ساله اي كه در نيمه شب چهارشنبه 15 اسفند سال 80 به همراه مادرو خواهر كوچكش عازم منزل بود كه ناگهان با مزاحمت يك جوان دكه دار روبرو شد نيز صادق است. راضيه در دفاع از خود با آجر و شيشه چند ضربه به جوان مزاحم وارد مي كند كه بر اثر شدت جراحات وارده در بيمارستان جان مي سپرد. تاكنون تلاشهاي زيادي صورت گرفته تا با توجه به مواد 61 و 625 قانون مجازات اسلامي عمل اين زن دفاع مشروع تلقي شده و حكم برائت او صادر شود اما در حال حاضر امور در جهتي پيش رفته است كه زنان زيادي هم كه در خيابان مورد بي احترامي قرار مي گيرند، اين امر را پديده اي عادي و جزء لاينفك زندگي خود قلمداد مي كنند و مردان براي خود حقي را متصور مي شوند كه مطمئناً در اثر اهمال و كوتاهي مراجع قانوني و نهادهاي متولي و سياستگذار در حفظ امنيت محيط جامعه، خود را كاملاً در دستيابي به آن محق جلوه مي دهند
به نقل از رنگین کمان