به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 87 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-9-12
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,216
    سطح
    35
    Points: 3,216, Level: 35
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من يه خواهر شوهرم

    سلام
    چند روز پيش به طور اتفاقي با اين سايت آشنا شدم و موضوعي كه از خانواده شوهرش گلايه داشت نظرم رو جلب كرد چون خيلي شبيه اتفاقي بود كه توي خانواده خودمون افتاده بود اول فكر كردم زن برادر خودمه اما بعد ديدم يه تفاوتهايي داره كه نمي تونه ايشون باشه پس من هم با خيال راحت اومدم و اينجا مسئله ام رو نوشتم
    من دو تا خواهر دارم و سه تا برادر كه يكي اشون توي شهرستان دانشجوئه و كمتر مي بينيمش اما دو تا برادرم ازدواج كرده ان مشكل ما با زن برادر كوچيكمه
    اين خانم خيلي با محبت و مهربونه و توي يه خانواده كم جمعيت بزرگ شده كه پدر ومادرش هم از هم جداشده اند . برادرم همسرش رو واقعاً دوست داره و زندگي رمانتيك اونها باعث حسرت خيلي ها شده . اما زن برادرم خيلي بي تو دهنه نه اينكه فحش بده يا اما اگر يه چيزي به مزاجش خوش نياد همون موقع توي صورتت حرفش رو مي زنه البته من هم از اين رفتارش خوشم مي ياد كه نمي ذاره كدورتي بمونه خودش هم به همين مسئله توجه داره اما رك بودنش گاهي جنبه توهين رو بوجود مي آره مثلا با مادرم هم همينطورن
    مي گه من بچه كوچيك دارم بايد دعوتم كنيد تا بيام خونه اتون نهار يا شام اما ماهي يه ساعت مي اومد و بدون ايكه شام بخوره مي رفتن
    من يه اشتباه كردم چند وقت پيش ها پيش يكي از دوستان كه بهش اعتماد كرده بودم خيلي حرفها زدم و از زندگي خصوصي اش و حتي خصايصش به اغراق حرفهايي زدم ولي دوستم همه چيز رو به اون انتقال داد
    اما اون با برادرم ما رو به خون هاشون فرا خوندن و از ما دليل خواستن من گفتم كه اشتباه كرده ام اما اونها واقعاً عصباني بودن البته حرفي هم نمي زدن من از اونجا بيرون زدم و د وهفته بعد به زن داداشمزنگ زدم و اون مثل هميشه خوش اخلاق با هام برخورد كرد و گفت گذشته ها گذشته اما يه سري حرفهايي كه زدي بايد برام مشخص بشه مثلا گفته اي كه من حسودم ، من چه حسادتي به شما دارم بكنم (اون واقعاً حسوده البته چيزي كه انجام داده باشه نه اما توي نوع حرف زدنش يا نگاهش مي شه فهميد حسوده و نمي خواد كسي ازش بالاتر باشه درصو رتي كه سطح مالي اش از خانواده ما بالاتره )يا اينكه تو گفتي من حرمت سرم ني شه و بي ادبم رو بايد برام مشخص كني
    واقعاً اون احترم مادرم رو نگه نميداره البته فحش نمي ده صداش رو بالا نمي بره اما واي به اون روزي كه مادرم ناخواسته حرفي بزنه سريع توي صورتش ميياره و گلايه مي كنه
    با پدرم رابطه خوبي داشت اما در كل هم دوستش داريم هم ...
    اون يكي زن برادرم برعكس اين اصلا حرف نميزنه و هميشه احتراممون رو حفظ مي كنه اين يكي ما باهاش خيلي راحتيم اما اون يكي حد رو نگه مي داره
    اين زن داداشم خيلي خودمونيه و پر حرارته و البته خيلي متكبره و لي دهنش قرصه و هرگز از ما حرفي جايي نميزنه اما اون يكي هم خودمونيه اما دهن لقه
    من از داداشم ناراحتم كه اين همه بي دليل پشت زنشه و هر چي توي اين ماجرا زنش ساكت بود اون به من توهين كرد كه نمك به حرامي كردي انسانيت سرت نشد احترام رو نفهميدي
    خلاصه اينكه من نرفتم خونه زن داداشم اون هم يه چند بار به مادرم گفت بايد اون بياد رسماً عذرخواهي كنه تا من بيام خونه شما و الان برادرم هر موقع من نيستم ميايد اما خانواده اش رو نيم ياره فقط يه بار زنش اومده بود خونه كه پاي بابام شكسته بود (عيادت) و به پسر 5 ساله اش ياد داد كه به بابايي بگو عمه با مامانم دعوا كرده آخه ما حرفي به بابا نزده بوديم
    وقتي فهميديم كه اون بچه رو ملعبه كرده خيلي ناراحت شديم اما اون تكذيب كرد و گفت بچه خودش فهميده و گفته
    خلاصه من هم به مادرم گفتم بهش بگو من كه ديگه نمي رم خونه شون اونها هر وقت دوست داشتن بيان خونه من كه نيست.
    مادرم هم ميگه اين دختره بايد يه ذره ادب بشه يه بار بهش گفتم بيا گفت نمي يام ديگه هم بهش نمي گم . اون هم از اون طرف پشت تلفن با مادرم عين يخ برخورد مي كنه حتي يه تعارف خوشك و خالي هم نمي كنه
    من تحت هيچ شرايط نميتونم برم خونه شون دلم مي خواد اين رابطه از سر گرفته بشه اما مگه من غرور ندارم دو بار ازش مفصل عذرخواهي كردم پشت تلفن ديگه نمي تونم توي صورتش نگاه كنم اما اون مي خواد له ام كنه

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من يه خواهر شوهرم

    عزیزم قبول کن اشتباه کردی. نباید راز خانوادت رو با کسی در میون می ذاشتی. من بهشون کاملا حق نمی دهم ولی کمی خودت رو جای اون بذار. خودت هم زمانی ازدواج خواهی کرد.
    رفتار رک ایشون دلیل بی احترامی نیست. اگه واقعا بهتون در طول این چند سال بی احترامی کرده بودند و ازش دلخور بودین الان اصلا دوست نداشتین حتی صداشو بشنوین ولی دوستش دارین که می خواین دوباره روابط از سر گرفته بشه.
    جایی نوشتی برادرم پشت زنشه. خب این از نظر شما نباید ان طور باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ( فقط خودتو بذار جای عروستون و فکر کن اگه متاهل بودی و این اتفاق برات می افتاد توقع چه رفتاری از همسرت داشتی ؟؟؟ )
    جایی دیگه هم نوشتی اون حسوده ولی کاری نکرده ما خودمون فهمیدیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    فکر نمی کنی کمی داری یک طرفه قاضی می ری ؟
    کار اشتباه رو شما کردی عزیزم . باید خودت درستش کنی. معذرت خواهی و اعتراف به اشتباه غرور کسی رو هیچ وقت خرد نکرده. اینو همیشه یادت باشه عزیزم.

    امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری. موفق باشی

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 87 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-9-12
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,216
    سطح
    35
    Points: 3,216, Level: 35
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من يه خواهر شوهرم

    اين كه مي گم حسوده دليل دارم اون هميشه بد گويي عروس ديگمون رو پيش من مي كرده درسته كه مي گفته درد و دل مي كنم باهات اما اون واقعاً دلش نمي خواد بالاتر از خودش كسي باشه
    وقتي هر دو تا عروسمون خونه ما بودن اون دلش مي خواست ما فقط پيش اون باشيم البته بگم عروسهامون رابطه خوبي با هم ندارن يعني اول زن اون برادرم راه رو براي دوستي باز نگذاشت اين هم ديگه اينگار از دماغ فيل افتاده باشه اصلا محلش نگذاشت و هر كاري كه جاري اش مي كرد براش يه پيراهن عثمان مي دوخت
    مثلا من رفتم خون هشون اون نيومد كنارم بشينه و اصلا با هام حرف نمي زنه (اين ها رو زن داداشي كه باهاش مشكل دارم مي گه) و يا وقتي بچه ام مريض مي شه اون نمي ياد يا وقتي خودم مشكلي دارم اون اصلا حالي نمي پرسه اينها رو زن داداشم پيش من مي گه من هم واقعاً نمي دونم چرا زن داداشام با هم اينطورن اما اصل قضيه اينه كه با اينكه خيلي از جاري اش سر تره و زندگي اش هم بهتره همش حسادت مي كنه به رابطه اون با ما كه چرا با ما گرمه با اون نيست.
    زن داداشم از اينكه متكبره احساس لذت مي كنه
    به نظر شما اين درسته كه اون با خانواده كلا قطع رابطه كرده من يه حرفي زدم با مادرم اينا چرا به هم ريخته
    نازنين شما گفتين كاملا بهش حق نمي دين چرا؟ در مورد چي بهش حق نمي دي؟

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 87 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-9-12
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,216
    سطح
    35
    Points: 3,216, Level: 35
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من يه خواهر شوهرم

    اون انتظار داره تا سرما مي خوره خودش يا بچه اش ما زندگي مون رو ول كنيم بريم سراغش البته خودش اينطوريه و به كوچكترين درد ما زنگ مي زنه و احوال مي پرسه اما شايد اون خيلي كارهاي ديگه هم بكنه همه كه مثل هم نيستن ما كه مجبورش نكرده بوديم.
    مامانم كه گفته من ديگه خونه اش نمي رم.
    يا وقتي خانم مي ره مأموريت كاري انتظار داره ما بريم براش كارهاي خونه هم انجام بديم . يه مدتي توي يه شهر ديگه بودن و خواهر من دانشجوي اون شهر بود و يكسال پيش اون بود و حالا انتظار داره به پاس لطفي كه كرده بود و البته خونه مال اون بود نه داداشم خواهرم هي بهش سر بزنه يا زنگ بزنه آخه خواهر من سر كاره تا شب وقتي مي ياد خونه ناي حرف زدن نداره اين چه انتظاريه؟
    ديروز خواهرم بعد از 2 ماه وقت كرد زنگ زد بهش و احوال پرسي كرد اون اما خيلي خشك و رسمي جواب داد خواهرم خيلي بهش بر خورد البته اون موقع ها اون خيلي هواي خواهرم رو داشت مي دونم خواهرم نبايد به خاطر من باهاش قطع رابطه كنه اما به خدا ايشون اصلا عادت نداره تلفن بزنه جايي. فرصت هم نداشته كه بره سر بزنه خونه داداشم

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 88 [ 10:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-05
    نوشته ها
    477
    امتیاز
    6,023
    سطح
    50
    Points: 6,023, Level: 50
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 45 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من يه خواهر شوهرم

    اولا جواب اين سوال نازنین غ رو بده ((جایی دیگه هم نوشتی اون حسوده ولی کاری نکرده ما خودمون فهمیدیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ***جایی نوشتی برادرم پشت زنشه. خب این از نظر شما نباید ان طور باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ))
    دختر خوب شما رفتار خيلي بدي داشتي مادر شما هم نبايد از شما طرف داري ميكرد بايد شما رو تنبيه ميكرد چون اشتباه بدي رو مرتكب شدي.در مورد خواهرت هم بگم كه خيلي ناسپاس اگه من بودم حتي توي مهموني هم ميديدمش بي محلش ميكردم.1 سال مدت زمان كمي نيست كه آدم بخواد مهمون داري كنه.متاسفانه شما فكر ميكنيد زمان قديم و عروس بايد زير سلطه شما باشه.در مورد اون يكي زن داداشت هم كه اصلا حرف نميزنه شايد جريان همون سياست پنهونه؟راستي اين برادرت پشت زنش هست؟

  6. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: من يه خواهر شوهرم

    چقدر داستانت مثل يكي از دوستان همين تالار هست. البته در نقش زن داداش.
    عزيزم
    هر آدمي يه خوبي داره يه بدي
    خودت مي دوني كه با محبت و پر حرارته اما خوب به قول خودت خيلي رك هستش.
    البته ايشون بايد موقع صحبت كردن مللاحظه طرف مقابل و احترامها را داشته باشند اما شما در جايگاهي نيستي كه بخواهي به ايشان ياد بدهي كه چه كند
    به نظر من هم اينكه شما روابط خصوصي خانواده را به دوستتان منتقل كرديد كار درستي انجام نداده اي. دوست نداري كه به تو هم بگويند دهن لق؟؟!!
    البته از حرفهاي من ناراحت نشو عزيزم اما اي كاش روابط حسنه را خودت برقرار كني. اگر هزاري هم كارهاي او اشتباه باشد با يك عكس العمل اشتباه كاري كردي كه خودت را مقصر كني ولان بهترين راه اينست كه به خانه آنها بروي البته لازم نيست خيلي غرورت را خورد كني و حتما عذرخواهي كني. همين كه به آنجا بروي و با روي گشاده با آنها برخورد كني خواه ناخواه روابط حسنه برقرار مي شود.
    اگر او هم شروع به گله و قصه كرد تو سعي كن حرف را عوض كني و يا گوش كري بدهي تا ماجرا همين جا تمام شود
    يك مرد بايد مدافع زن و فرزندش باشد (فرقي نمي كند كه خوب باشند يا نه) اصلا از برادرت گله مند نباش كه چرا از آنها دفاع مي كند.

  7. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 اسفند 89 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1387-8-01
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    4,483
    سطح
    42
    Points: 4,483, Level: 42
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    69

    تشکرشده 73 در 47 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: من يه خواهر شوهرم

    سلام نازنين. من هم با نظر دوستان موافقم. قبول كن كه تو اشتباه كردي و خانواده ات هم اشتباه تو رو تكرار كردند. اگر ازدواج كني دوست نداري كه شوهرت تو همه مسائل پشتت باشه. ناراحتي شما در مورد داداشتون كاملاً بي مورده. واقعاً عروس خيلي خوبي داريد كه يكسال تمام از خواهر شوهرش پذيرايي كرده. به نظر من قدرش رو بدونيد. همين امروز يه دسته گل بگير و برو خونشون. حسادت هم در وجود اكثر خانمها هست حتي در خودتم وجود داره كه اينطوري در مورد زن داداشت صحبت مي كني. كاري به رفتار جاري ها هم نداشته باش. اونها خودشون مي دونند چه جوري از پس هم بر بيان.
    عميق ترين درد در زندگي مردن نيست، پنهان كردن قلبي است كه به اسفناك ترين حالت شكسته است.

  8. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 دی 89 [ 16:43]
    تاریخ عضویت
    1387-4-03
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    5,593
    سطح
    48
    Points: 5,593, Level: 48
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 157
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    58

    تشکرشده 59 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من يه خواهر شوهرم

    متأسفم .همين
    اصولا اين جور رفتارها و اشخاص رو نمي شه تصحيح كرد نميشه نصيحت كرد چون تغيير ناپذيرن و افرادي كه چنين تصوراتي نسبت به نه عروس بلكه همنوع خود دارن قابل بخشش نيستن اما چه ميشه بر ما كه مي بخشيم شايد فقط به خاطر همسر باشه و شايد هم معذرت مي خوام حماقتي محض

  9. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من يه خواهر شوهرم

    و من باز هم می گم خودتو جای اون بذار . از خانواده شوهرت چه توقعی داشتی ؟ واقعا اگه همین رفتارها رو خواهر شوهرهای خودت باهات بکنن چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    به قول خودت اگه شماها مریض بشین یا هرچی اون زنگ می زنه و حالتون رو می پرسه ولی اگه اون هم انتظار داشته باشه شما می گین مبتکره و هر کس یک جوره ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!! خواهر شما یک سال پیشش بوده اون وقت دو ماه زنگ نزده ؟؟؟ واقعا توقع داشتی چه طور باهاش برخورد کنه؟؟؟

    عزیزم مطمئن باش آدم های رک از آدم های تودار بهترن. از آن نترس که های و هوی دارد. از آن بترس که سر به تو دارد !!! به نظر من عروستون بهترین کار رو می کنه و تعادل خوبی رو داره ایجاد می کنه.

    خودت هم یک روز ازدواج می کنی عزیزم. همون طوری رفتار کن که دوست داری باهات رفتار کنند.

  10. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 87 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-9-12
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,216
    سطح
    35
    Points: 3,216, Level: 35
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من يه خواهر شوهرم

    شما جاي اون بوديد چه ميكرديد؟


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.