شايد مشكل من خنده دار باشه ، اما منو داره اذيت مي كنه. من و همسرم حدود 2 سال كه ازدواج كرديم. همسرم بزرگترين فرزند خانواده بوده. يك خواهر27 داره كه ازدواج كرده ، يك برادر 23 داره كه تو خونست و يك خواهر 14 ساله هم داره كه خوب اونم تو خونه پيش پدرو مادرش است. خواهر كوچيكه تا قبل از ازدواج ما رابطه خيلي نزديكي با برادر بزرگش ، يعني همسر من ، داشته. همه حرفهاش رو به اون مي زده . تا اينكه ما ازدواج كرديم و به گفته مادرش خيلي افسرده شده.هر شب گريه مي كنه. من بخصوص اوايل يكسري رفتارهاي خواهرش با همسرم رو نمي پسنديدم و خيلي اذيتم مي كرد.مثلا بره بغل دستش دراز بكشه. در گوشي باهاش هي حرف بزنه و .... اينا باعث شده بود من حساس شم. و همين باعث شد همسر من هم خودشو عقب بكشه. تا اينكه چند روز پيش مادرش گفت كه براي دخترش نگرانه. و از من خواست به اون محبت كنم. مي گفت محبت برادرش هم بهش كم شده و اين داره اذيتش مي كنه.
منم آدمي نيستم كه بخوام برم احساساتي نشون بدم و الكي محبت كنم. نمي دونم بايد چي كار كنم. لطفا راهنمايي كنين
علاقه مندی ها (Bookmarks)