به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اسفند 99 [ 17:58]
    تاریخ عضویت
    1396-7-23
    نوشته ها
    77
    امتیاز
    5,177
    سطح
    46
    Points: 5,177, Level: 46
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 173
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 99 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    میخوام با افکار منفیم مبارزه کنم.هل من ناصر ینصرنی؟

    سلام وروز همگی بخیر.
    من اناهیتا۲۷ساله وهمسرم ۲۹ ساله.یه دختر۲سال ونیمه ءباهوش وزیبا دارم.در شهری دور از خانواده م به همراه خانوادهءهمسرم در یک ساختمان زندگی میکنم.باهمسرم اوایل اختلافاتی داشتیم اما همیشه خیلی زود ختم به خیر میشد .ماهمدیگه رو بی نهایت دوست داریم ،سختی های کوچیک وبزرگی رو پشت سر گذاشتیم.دانشجو بودن همسرم وبالطبع بیکاریش وکار کردن من.خیلی وقتها همدیگه رو درک نمیکردیم.من دوست داشتم حالا که وظیفهءامرار معاش به عهدهءمنه حداقل همسرم تو امور منزل همکاری کنه اما هیچوقت این اتفاق نیوفتاد.یعنی من حتی سر گذاشتن زباله بیرون از خونه هم مجبور بودم باهاش بحث کنم.اونم متنفر بود از اینکه بشینه تو خونه وکارای زنونه انجام بده اما خوب شرایط اینجور ایجاب میکرد.برا همین خیلی وقتها الکی باهام لج میکرد.منم بدتر از اون.اما نهایت تمام این بحث ها ولجبازیها این بود که همدیگه رو عاشقانه دوست داشتیم.بیرون از رابطهءخودمون ۲نفر من با خانوادش مشکل داشتم.اونا خانوادهءخوب ومحترمی بودن وهستن.هم کفو هم هستیم.اما یه جاهایی خیلی ازارم میدادن.ومن تلافیشو سر همسرم در میاوردم متاسفانه.اما هیچوقت ازشون متنفر نبودم.اما حالا بعد گذشت سالها احساس تنفر بدی بهشون دارم.من خیلی کم پیش میاد که گریه کنم اما حالا به خاطر بی اهمیت ترین مسائل اشکم در میاد .بغض میکنم.سر درد میگیرم.این حس تنفر داره خفه م میکنه.همش نوشخوار ذهنی دارم.مدام حرفها ورفتارهاشون رو مرور میکنم.ونفرتم ۱۰۰چندان میشه.ارتباطم باهاشون سینوسیه.یه وقتایی عالی یه وقتایی بد.اما همون وقتای عالی هم ازشون متنفرم.بس که نوشخوار ذهنی میکنم.چیزی که نگرانم کرده اینه که احساس میکنم اینجوری سلامتی تحت خطره.اکثرا غمگینم،تپش قلب دارم.مدام سرم تو گوشی وکتابه.سردرد وچشم دردای بدی میاد سراغم.میترسم اخر سر کنسری، چیزی بگیرم.دوست دارم دوستشون داشته باشم،وقتی میبینمشون بهشون لبخند بزنم،برم پیششون تا از این تنهایی دربیام ولی این احساسات منفی نمیذاره.البته این رفتارهای بدشون فقط مال گذشته نیست همین الانم خیلی اتفاق افتاده که ناراحتم میکنن واون اتش زیر خاکستر من رو دوباره شعله ور میکنن.
    دوست دارم رهایی پیدا کنم.دوست دارم درونم خالی از تنفر باشه.
    کسی هست که کمکم کنه؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 بهمن 96 [ 17:21]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    2,941
    سطح
    33
    Points: 2,941, Level: 33
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 54 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من نگاهی به تاپیک های قبلی شما هم کردم به نظرم دچار وسواس فکری و کامل گرایی شدید .
    همچنین انسان ها تیپ های شخصیتی متفاوتی دارند دو طرف باید کمی شرایط هم درک بکنن و حد وسط بگیرند و در کنار هم به ارامش برسند

  3. 2 کاربر از پست مفید mohammad89 تشکرکرده اند .

    آناهیتا۲۷ (یکشنبه 29 بهمن 96), صبا_2009 (جمعه 27 بهمن 96)

  4. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,820 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام

    یه گل رز را در نظر بگیرید ،،،

    ما می تونیم به برگ های گل رز نگاه و اوون را بو کنیم و لذت ببریم ،،،

    از طرفی می تونیم فقط به تیغ و خارهای اون توجه کنیم،،،که این کار باعث میشه زیبایی گل برایمان کم رنگ بشه ،،

    می خواستم خدمتتون بگم گل رز را با تمام وجودش قبول کنیم ( هم برگ های زیبا - هم بوی معطر - هم تیغ های آن )

    شوهرتون و خانواده اش را با این دید نگاه کنید ،،

    مسائل زندگی را با این دید نگاه کنیم ،،،،

    نظرتون ؟

    ..................



  5. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Glut.tiny (شنبه 28 بهمن 96), آناهیتا۲۷ (شنبه 28 بهمن 96)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اسفند 99 [ 17:58]
    تاریخ عضویت
    1396-7-23
    نوشته ها
    77
    امتیاز
    5,177
    سطح
    46
    Points: 5,177, Level: 46
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 173
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 99 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب بایدبگم خانوادهءهمسرمن ادم های خوب ومحترمین.دقیقا مثل همون گل رز که جناب باغبان فرمودن که البته یه موقع هایی خار هاشون من رو گزیده.خیلی وقتها قضاوت شدم‌.اما خیلی وقتها هم ازم خیلی تعریف میکنن.خوبی وبدی رو باهم دارند.ولی من وقتی یه کوچولو دلخوری بینمون پیش بیاد تمام صفر تاصدگذشته تا حال رو مرور میکنم.اصلا یه بحثای نامربوط به ذهنم میادوانقدر این مسائل رو مرور میکنم تا به تنفر برسم.البته تا حالا هیچ بی احترامی وحرف درشتی بینمون رد وبدل نشده.ادمای مودبین منم که احترامشون رو نگه میدارم.نهایتآشاید باهاشون سرد برخورد کنم.هیچوقت از این فراتر نرفتم.
    از این بدم میاد که وقتی دلخوری بینمون پیش میاد تو خونه شون بزرگ وکوچیک کمیته انضباطی تشکیل میدن.البته شوهرم نه ها.اون همیشه میگه من تو تیم توام.ولی واقعا اعصابم دیگه نمیکشه.انگار چند نفر ادمن که منو زیر نظر دارن که مبادا خطایی ازم سر بزنه.بالاخره من یه نفر ادم نمیتونم باهمه شون مچ باشم که‌‌.نهایتا اختلاف پیش میاد ودلخوری از یه جایی بیرون میزنه.

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام آناهیتای عزیز
    من تاپیکاتو خوندم؛
    تنبلی همسرتون
    خرید ها و قسط ها
    فوتبال دوستی و علاقه به ماشین در همسرتون
    ملکی که قرار بود همسرتون بخشیش رو به اسمتون بزنه
    دل رنجی از خانواده ی همسر
    زود رنج شدن و ناراحتی همسرتون
    مسایلی که شما دوست داشتین رعایت بشه و سوی همسرتون با بی تفاوتی مواجه شد ... مثل سورپرایز

    ببین عزیزم من فکر میکنم همراه هر چیز خوبی عیب و مشکلی هست. گل عیب خداست.
    همسر شما ویژگی هایی داره که آرزوی هر دختری هست . افضل اونها پاکی ، عشق، اخلاق و ایمان هست.

    برای درمان تنبلی همسرت با هم بازی کنین ، برای هر بازی جایزه ای تعیین کنین.‌ این کار هم انرژی بهش میده و هم دست از گوشی میکشه.
    منم تو خونه باشم ممکنه اگر بگن بیا بریم بیرون بگم حوصله ندارم یا گوشیمو دستم بگیرم چون هیجان بهتری ندارم و بیرون رفتن بهم انرژی نمیده.
    درباره خریدهاتون و مسایل مالیتون نوشتین.. ما همه بنوعی درگیر مسایل مالی هستیم اما برای اونچه که دلمون میخواد خودمونو به آب و آتیش نمیزنیم!
    من فکر میکنم همسر شما واقعا خسته میشه و همیشه یک چیزی هست که باید بابتش قسطی بده یا پولیو پرداخت کنه.. این آدمو خسته میکنه. این خودش عامل بی حوصلگی و خشم هست.
    پس حتما در خرید ها و مسایل مالی شرایط خودتونو بسنجین.درباره فوتبال دوستی و علاقه به ماشین همسرتون باید عرض کنم ایشون میخواد آرزوهای نوجوانی خودش رو حتما برآورده کنه و حس میکنه در جایگاهی هست که بتونه بهشون برسه..
    شما میتونین باهاش صحبت کنین و همچنین هر ماه مبلغی رو برای خرید یک ماشین بهتر کنار بگذارین.بهش بگین بدون ماشین هم برای شما همون آدم همیشگی هست و دوستش دارین. اگر برای خوشبختی و سربلندی شما تلاش میکنه به این مهم رسیده و شما خوشبختین.
    برای فوتبال داخل سالن که دوست داشتن و نشد ادامه بدن راههای دیگر هم هست، مثلا یه فوتبال دستی بخرین و هدیه بدین و خودتونم بازی کنین.

    فرمودین سورپرایز ...همین خریدن خودش ارزش زیادی داره و به از نخریدن و بی توجهی هست. ولی راه و رسمش رو بلد نیست یا اینکه فکر میکنه اینطور بهتره که همسرش ببینه و سورپرایز شه.
    حتما هر هدیه نباید با آداب خاصی داده بشه و تشریفاتی باشه.
    توصیه مهم من بشما این هست زمان قهر یا بحث در رختخواب پشتتونو به همسرتون نکنین یا اینکه جای خودتونو جدا نکنین ... این ناراحتی زیادی بر طرف مقابل تحمیل میکنه و ممکنه حتی فکرای نادرست بکنه. در یک کلام با قهر نخوابین.
    درباره خانه و دونگی که به نامتون زدن فرمودین.. این طبیعی هست و شما و همسرتون فرقی ندارین .. مهم بچتون و زندگیتون هست. این اموال تماما برای خود این زندگی هست.
    ما فرض میکنیم شما پسر دارین و پسر شما به عروستون گفته من فرضا سه دانگ این سندو به اسمت میرگزنم ... شما از روی دلسوزی و از ترس تفرقه و طمع... کاری میکنین یا پسرتون منصرف بشن یا دونگ پایین تری بزنن.. این یک حالت کاملا طبیعی هست و در هر پدر و مادری جریان داره.
    در کل از زندگی خودتون راضی باشین و لج نکنین . تغییر آدمها آسان نیست و گاهی امکان پذیر نیست . سعیتون محیطی شاد و مطلوب باشه تا همسرتون بین انتخاب گوشی و تنبلی و شما ... شما رو انتخاب کنه و انتخاب برتر باشین.




  8. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    آناهیتا۲۷ (یکشنبه 29 بهمن 96)

  9. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,820 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آناهیتا۲۷ نمایش پست ها


    خوب بایدبگم خانوادهءهمسرمن ادم های خوب ومحترمین.دقیقا مثل همون گل رز که جناب باغبان فرمودن که البته یه موقع هایی خار هاشون من رو گزیده.خیلی وقتها قضاوت شدم‌.اما خیلی وقتها هم ازم خیلی تعریف میکنن.خوبی وبدی رو باهم دارند.ولی من وقتی یه کوچولو دلخوری بینمون پیش بیاد تمام صفر تاصدگذشته تا حال رو مرور میکنم.اصلا یه بحثای نامربوط به ذهنم میادوانقدر این مسائل رو مرور میکنم تا به تنفر برسم.البته تا حالا هیچ بی احترامی وحرف درشتی بینمون رد وبدل نشده.ادمای مودبین منم که احترامشون رو نگه میدارم.نهایتآشاید باهاشون سرد برخورد کنم.هیچوقت از این فراتر نرفتم.
    از این بدم میاد که وقتی دلخوری بینمون پیش میاد تو خونه شون بزرگ وکوچیک کمیته انضباطی تشکیل میدن.البته شوهرم نه ها.اون همیشه میگه من تو تیم توام.ولی واقعا اعصابم دیگه نمیکشه.انگار چند نفر ادمن که منو زیر نظر دارن که مبادا خطایی ازم سر بزنه.بالاخره من یه نفر ادم نمیتونم باهمه شون مچ باشم که‌‌.نهایتا اختلاف پیش میاد ودلخوری از یه جایی بیرون میزنه.


    .................

    سلام

    اونجایی که قرمز کردم را توجه کنید ،،،

    به نظر شما هم در درونتون یه کمیته انضباطی تشکیل می دید،،

    از تکنیک گل رز استفاده کنید ،،

    رفتار آدم ها با توجه به قضاوت ما از اون رفتار ،،شاید ترکیبی از چیزهایی باشه که می پسندیم و نمی پسندیم ،،

    این یعنی لازم نیست ما و اطرافیانمان کامل باشیم ،،،

    بلکه باید سعی کنیم اول خودمون را توسعه بدیم ،،، و سپس ذره بین اتفاقات را از دیگران و اشتباهاتشون و اشتباهاتمون ! کم تر کنیم ،،،

    به نظرم سعی کنید همتون، توی یه تیم باشید ( شماو همسرتون - خانواده هاتون و....) و در مقابل هم نباشید .

    و از طرفی فکر نکنید که مردم با ذره بین دارنند ما را همیشه کنترل می کنند ،،،

    مردم کار و زندگی دارنند ،،، شاید این کنترل گرایی و فکر و خیال زیاد ما باشه ،،، :)

    روی این کنترل گرایی کار کنید .


    ..........................


    افکار منفی در صورتی کنترل میشه که ،،،ذهنتون را بتونید مدیریت کنید ،،

    می تونید یه نشانی در دستتان داشته باشید ( حلقه ازدواج - انگشتر معنوی و...) که یادتون باشه فکر منفی اومد باید ردش کنید !

    از تکنیک های توقف فکر استفاده کنید .

    موفق باشید.


    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 29 بهمن 96 در ساعت 17:19

  10. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    آناهیتا۲۷ (یکشنبه 29 بهمن 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. برم سمت دارو درمانی؟
    توسط گل همییشه بهار در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 اسفند 94, 04:55
  2. کتاب چی خوندی؟
    توسط mohamad.reza164 در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 آذر 94, 21:08
  3. کتاب چی خوندی؟
    توسط mohamad.reza164 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 03 آذر 94, 16:37
  4. چرا باید کمی اشتباه بکنی؟
    توسط khaleghezey در انجمن شخصیت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 مهر 94, 12:43
  5. اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
    توسط sayrex در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 شهریور 91, 23:38

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.