به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 آبان 99 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-10-17
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    5,207
    سطح
    46
    Points: 5,207, Level: 46
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    دلسرد شدن از ازدواج

    سلام. ممنون ميشم اگه نظري دارين، راهنماييم كنين.
    من الان ٢٧ سالمه و با ١ خانومي چند سال باهم دوست بوديم؛ بعد از ١ مدتي هم تصميم به ازدواج گرفتيم ولي به دليل اماده نبودن شرايط من و البته كم بودن سنم صبر كرديم. ديگه چند سال از دوستيمون گذشته بود و از تحمل اين شرايط و مخصوصا محدوديت هايي كه داشتيم و نميتونستيم زياد همو ببينيم خيلي خسته شده بوديم. من چند وقت ١بار اصرار ميكردم كه بيا فعلا عقد كنيم،منم بالاخره بيكار كه نميمونم. فوقش عقدمون طولاني ميشه كه ايشون مخالفت ميكرد و ميگفت بدون شغل ثابت نميشه.باز ما منتظر مونديم كه من كار پيدا كنم و رسمي اقدام كنيم. بالاخره درس من پارسال تموم شد و رفتم دنبال كار؛ ولي به خاطر ١مشكلاتي كار كارمندي و استخدامي پيدا نكردم. تصميم گرفتم برم دنبال كار ازاد. به خانوم گفتم كه من ميخوام اينكارو شروع كنم؛و بالاخره بعد ١مدتي درآمدم بهتر ميشه. ولي ايشون باز گفتن بايد اقلا فلان مبلغ درآمد داشته باشي؛ گفتم خب ايشالا درست ميشه و بالاخره اين همه مردم دارن نون درميارن؛منم كه كارو شروع كردم و خدا رحمتش رو در زوجيت قرار داده وخلاصه از اين حرفا ميزدم تا نظرشو عوض كنم و بتونيم برا خواستگاري اقدام كنيم. ولي بازم ايشون قبول نكرد و گفت ما كه اين همه صبر كرديم بذار ١ مدت ديگه واستيم تا از درآمدت خيالمون راحت باشه. خلاصه اين باعث شد كه باز بحثمون بشه( قبل از اين هم سابقه اين مدل دعوا ها سر اين جور حرفا و قهر هاي چند روزه داشتيم)؛ دعوا كرديم و باز چند وقت قهر بوديم و ارتباط نداشتيم. از بعد اين قهرمون برخلاف دفعه هاي قبل؛ من ١جوري شدم؛ نظرم به خيلي چيزا عوض شد يهو. ديگه حس ميكردم ازدواج كردن و باهم بودن فوقش ١-٢سال اولش خوبه؛بعدش ديگه عادي ميشه و ارزش اين سختي كشيدنا و مسئوليت قبول كردن رو نداره. ديگه اون شور و شوق و حرارت سابق روهم نسبت به رابطمون نداشتم (برخلاف دعواها و قهرهاي قبلي كه هيچوقت احساسم تغيير نميكرد). براهمين به ايشون گفتم كه من الان تمايلم به ازدواج كم شده و ميترسم بعد ازدواج پشيمون بشم و اون موقع ضربه سنگينتري بخوريم. براهمين تصميم گرفتيم جدا بشيم و الان تقريبا ١ماهه كه جدا شديم (ديگه نوشتن سوز و گداز جدايي و اين مسائل رو حذف كردم كه طولاني نشه؛ ولي فكر نكنيد كه علاقمون خيلي سطحي و الكي بوده كه راحت جدا شديم.)
    الان چند تا مشكل دارم كه تيتروار مينويسم:

    ١- هنوز هم حس ميكنم نياز به ١رابطه عاطفي دارم.اينجوري خشك و خالي؛ زندگي مزه سابق رو نداره.شور و حال عشق و عاشقي خوب بود. ولي در عين حال مثل سابق هم نيستم؛ يعني گاهي دلم ميخواد يكي باشه؛گاهي ميخوام تنها باشم و برا خودم راحت باشم.خلاصه بلاتكليفم بين تنهايي و داشتن رابطه.

    ٢- ديگه انرژي و حوصله ١ رابطه جديد رو ندارم و اصلا هيچكس هم جاي دوستمو برام نمگيره.يعني هنوز هم تو فكرم تصورم از ١ اتفاق شيرين و خوب در كنار اونه. تو همه رويا هام اونم كنارمه.ولي با اين حال حس ميكنم ميخوام فقط باهم دوست باشيم؛ و باهم بودنمون ارزش دردسراي ازدواجو نداره. كه دوستي هم ديگه امكان پذير نيست.
    نميدونم الان با ازدواج كردنمون ممكنه اون شور و علاقه چند ماه پيش بازم درونم ايجاد بشه يا نه.

    ٣- با اين روند نزولي كه تمايل به ازدواج داره كم ميشه؛ميترسم سنم زياد بشه و هي علاقم كمتر بشه و اخرش از سر اجبار بخوام ازدواج كنم و برا بچه دار شدنم هم دير بشه.

    فقط اينم بگم و حرفمو تموم كنم. اين نظريه كه ايشون من رو تو اب نمك نگه داشته تا بعدا اگه مورد بهتري نبود تا باهام ازدواج كنه رو بهش فكر نكنيم. نسبت به علاقه ايشون مطمئنم. ببخيد طولاني شد.ممنونم ميشم اگه نظر يا تجربه مشابهي دارين بهم بگين.

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام

    شما با ایشون ارتباط جنسی هم داشتی؟

    در وهله اول شما الان وارد هیچ رابطه ای نشو.اصلا و ابدا
    درست نیست که بعده مدتی به دلایل نامشخصی یک رابطه دل شما رو بزنه و شما تصمیم به جدایی بگیری
    این تغییر ناگهانی شما و از بین رفتن شور و شوقو اتیش شما چیز بسیار عجیبیه و تا حدودی من فکر میکنم شما یکسری اختلالات روحی ممکنه داشته باشی که انقدر اصرار داشته باشی و بعد یهو فروکش کنه

    در مورد مشکلاتی که نوشتین :
    هر انسانی نیاز به رابطه داره اما اینجوری نیست که هروقت دلش خواست بره تو یه رابطه و هر وقت دلش خواست بیاد بیرون
    رابطه تعهد ایجاد میکنه و شما متعهد نیستی.الان با این شرایط اصلا هیچ رابطه ای رو شروع نکن.چون اول به طرف مقابل و بعد به خودت اسیب میزنی

    اگر این همه دودلی که به این دودلی بها نده .ازدواج شوخی نیست.که بعده مدتی حس کنی ارزشش رو نداشته و ...انقدر با حدس و گمان و شاید و ...جلو نرو.

    شما اول مشکل اصلیت رو حل کن و بعد به فکر سن ازدواج و بچه دار شدن باش
    شما سن ازدواجت دیر نیست ...دیر ازدواج کنی خیلی بهتر از اینه که وارد رابطه ای بشی که خودتم در ااون سردرگمی....کم نبودن ادمهایی که از ترس سن ازدواج و ..ازدواج کردن و به سال نکشیده جدا شدن
    اصلا به نظر خودت ادم برای این دلایل ازدواج میکنه؟!
    قبل از هرچیزی اگاهی و دانشت در مورد ازدواج رو ببر بالا....خیلی بی تجربه ای و با این تفکر قطعا ازدواج موفقی نخواهی داشت.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 آبان 99 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-10-17
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    5,207
    سطح
    46
    Points: 5,207, Level: 46
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    از پاسختون ممنونم.
    نه رابطه جنسي نداشتيم.
    ببينيد بنظرم خيلي هم اين اتفاقات بي دليل نيست. مثلا من بعد از كلي اصرار و انتظار كشيدن براي اينكه كنار كسي كه دوستش دارم باشم؛ وقتي ديدم اون نميخواد براي باهم بودنمون يكم ريسك كنه؛ و همش منتظره كه همه چيز ايده ال باشه تا من رو قبول كنه؛ احساس سرخوردگي كردم؛ تو ذوقم خورد.
    من به نظرتون احترام ميذارم ولي بنظرم اينكه من مشكلم رو مينويسم و كسي حالات منو نميبينه و سعي هم ميكنم مختصر بنويسم باعث ميشه كه همه چيز غلو شده بنظر بياد. مثلا من با ايشون ٣-٤ سال رابطه داشتم يعني اونقدرا هم كه شما ميگين بي تعهد نيستم. يا واقعا اين رابطه دلمو نزده؛همونطور كه گفتم هنوزم خيلي دوسش دارم. بنظرم خيلي هم اين مشكلات بي دليل نبوده؛ بالاخره طولاني شدن ارتباط بستر به وجود اومدن مشكلات مختلف رو فراهم ميكنه.
    مشكل اصلي من كه ميگين حلش كنم چيه؟ اينكه معيار برا ازدواج ندارم؟ يا بي تعهدي؟ يا نوسان احساسات؟ و اينكه چجوري حلش كنم؟
    الان دلمم براش تنگ شده ولي نميخوام باز براي ١رابطه موقتي برم سراغش و اذيتش كنم. ميخوام بگم وقتي گفتم شور عشقم كم شده؛ اين نبوده كه كلا دلمو زده باشه؛ ولي حس ميكنم اگه قبلا ١٠٠ بود؛الان ٦٠ شده.
    بنظرتون چند درصد ممكنه اگه دوباره ارتباطمون بيشتر بشه و ازدواج كنيم مثل قديم عاشق و معشوق بشيم؟!😪

  4. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام مجدد
    بله من حس شما رو درک میکنم از اینکه سرد شدی و توی ذوقت خورد اما این اتفاق و این حس کم کم در افراد میفته...این تصمیم ناگهانی شما ( شاید من اشتباه فهمیدم) یکمی دور از منطق و یه جورایی غیر طبیعی بود...

    ایرادی نداره اگر با جزییات بیشتری بنویسی..برعکس بهت بیشتر کمک میشه.

    شاید شما انتخابت غلط بوده و هست.این خانم هم از روز اول شرایط شما رو میدونسته...الانم که کار دولتی و اداری پیدا کردن کار حضرت فیله و هزار و یک پارتی و ...میخواد.

    ببین ازدواج مقدماتی میخواد.شما بدون تهیه مقدمات رفتی سراغش و به ادمی هم برخوردی که کمال گراست و این باعث شده این مشکلات به وجود بیاد.

    اول مقدماتش رو فراهم کن.به صورت حداقل.چون الان هرجا خواستگاری بری ازت مقدمات اولیه رو میخوان.که اونم یه درامد معمولی هست.

    ببین باید اول ببینی که این دختر کسی هست که در سختی ها هم کنارت باشه؟

    چه توقعاتی ازت داره؟

    اگر فردا روزی شما به مشکل مالی برخوردی این دختر چه برخوردی خواهد کرد باتوجه به بالا بودن توقعاتش از شما؟

    با توجه به اینکه الان چیزی در شما تغییر نکرده به نظرم دوباره سراغ این رابطه رفتن غلطه...این خانوم اگر قلبا شما رو بخواد انقدر حساسیت به خرج نمیده و کمال گرایی نمیکنه...

    خودت چی فکر میکنی؟

    چون ایشون هم قبول کرد کات کنه به دلیل اینکه شما شرایط مادی مساعدی نداشتی و من اصلا فکر نمیکنم یک زن که مردی رو بخواد انقدر رو این قضیه حساس باشه.تا جایی که قبول به کات کردن کنه...
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 آبان 99 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-10-17
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    5,207
    سطح
    46
    Points: 5,207, Level: 46
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    تشكر مجدد از پاسختون
    به قول شما شايدم كم كم بوده.يعني هربار كه من پيشنهاد خواستگاري ميدادم و قبول نميكرد اين حس در من جمع شده و يهو بار اخر فوران كرده.
    من خودمم اين سوالاتي كه شما گفتين رو تو ذهنم داشتم؛برا همين حتي زمان دوستيمون ميگفتم بيا بريم مشاوره؛ببينيم چي ميگه. يا حداقل با خانواده ها مطرح كنيم كه نظرشون رو بگن؛اگه مشكلي نبود بعدش من باز ميگردم دنبال كار و ادامه قضايا (كما اينكه من به خانوادم گفتم جريانو ولي قبل از اينكه ايشون بگه ديگه كات كرديم.) ولي خب نشد كه بريم مشاوره.
    من الان حداقل ها رو دارم برا ازدواج ولي مشكلم همون ترديديه كه گفتم.
    البته اينم بگم كه دوستمم به خاطر مسائل مالي كات كردن رو قبول نكرد؛ اون اولش گفت يكم ديگه هم صبر كنيم ببينيم چي ميشه؛ كه منم بعدا بهش گفتم ديگه ازدواج نميخوام؛فقط دوست بمونيم. كه گفت نه نميتونم و فعلا كات كرديم. هرچند كه ته دلم ميدونم اول و اخرش فقط خودش همسرمه.فكر ميكنم نظر اونم همين باشه.
    چند مساله مختلف تو ذهنم هست كه حس ميكنم دارم خيلي درهم و گنگ مطرح ميكنم و معلوم نيست سوالم چيه. الان سوال اصليم اينه:
    كسي كه علاقه و اشتياقش از ١٠٠درصد به ٦٠درصد كاهش پيدا كرده؛ بهتره كه ازدواج كنه به اميد اينكه با كنار هم بودن شرايط مثل قبل بشه و همه چي خوب بشه؟ يا ريسكش بالاست و ممكنه منجر به طلاق بشه؟
    البته ميدونم كه اين سوال رو نميشه ٠ يا ١ جواب داد و براي هر شخصي بسته به شرايطش فرق ميكنه. ولي برا مني كه هدفم از ازدواج بيشتر كنار اون بودن بود و البته نياز به رابطه عاطفي (دلايل ديگه اي برا ازدواج تو ذهنم نيست)؛ بنظرتون چي پيش مياد؟ با ديدن فرار و نشيب ها پشيمون ميشم؟
    حس خودم ميگه مثلا كاش ٥ سال عقد باشيم؛ كه هم اونو داشته باشمش هم اينكه زندگي و ارامش الانمو داشته باشم. (البته مثال زدم وگرنه ميدونم كه ٥سال عقد منطقي ني). ١جورايي خودمم درست نميدونم چي ميخوام؛ نميدونم چجوري انتظار دارم شما بهم مشورت بدين!🤔😐

  6. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    ببین برادر من

    میدونی مثل چی میمونه؟
    مل این میمونه شما یه ماشین شیک بخری و بعد بگی میخوام بدون بنزین سوارش بشم تا مدتی...اگر خوشم اومد میرم بنزین میزنم براش و خرجش میکنم.اگر خوشم نیومد که میفروشمش.

    دیدگاه شما از پایه و اساس خرابه...5 سال عقد ؟!؟!؟ ( عقد بیشتر از یکسال خیلی ضرر میزنه به زن و شوهر..حالا دو سال سه سال و ...)به تبعاتش فکر کردی؟؟؟؟ یه سرچ بکن ببین چقدرها هستن از طولانی بودن عقد کم اوردن و کارشون به جدایی کشیده

    ازدواج خیلی مسئولیت میخواد...واقعا بچه بازی نیست....در مورد سوالی که پرسیدی من بهت میگم با این شرایط ازدواج نکن.با این چیزایی که از خودت میگی بعید نیست بعده مدتی دلت رو بزنه.
    شما یا باید طرفت رو به عنوان همسرت قبول کنی و برای خواستگاری و رسمی پیش بری و یا اینکه کلا کات کنی....اینکه باهاش باشم و از لحاظ عاطفی کنارم باشه و ....نمیشه....

    دقیقا دلیل اینکه میگن دوستی های قبل از ازدواج خوب نیست برای همینه...کلا نگرش شما رو تغییر داده و شما میخواهی در عین حال با یک نفر باشی بدون اینکه مسئولیتی قبول کنی که این غلطه از هر لحاظ فکرشو بکنی

    شک نکن ازدواج فراز و نشیب زیاد داری از مراسماتش گرفته تا زندگش مشترک.اما کنارش شیرینی ها و لذت های بی شمارم داره

    دقیقا مثل همون ماشینی که برات مثال زدم

    یه ماشین خوب خریدی .خیلی خوبه سوارش بشی و دور بزنی باهاش و ....اما خب این ماشین بیمه داره، هزینه داره، تعویض روغن داره و .....نمیشه بگی هم این ماشین رو میخوام و همه هزینه هاش رو نمیخوام

    الان من بهت توصیه میکنم فعلا مدتی وارد فاز عاطفی نشو

    شغلت چیه؟
    به فکر کارو کاسبی و درامد باش.تا کم کم از این سردرگمی در بیای....الان با این ذهن متشنج هر تصمیمی بگیری از روی احساس خواهد بود
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 آبان 99 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-10-17
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    5,207
    سطح
    46
    Points: 5,207, Level: 46
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    بله حرفتون در مورد خواسته هاي من درسته. ولي خب تا چند وقت پيش اين نگرش رو نداشتم.مشكلي با مسئوليت و سختي هاي ازدواج نداشتم.
    ميخوام برم پيش مشاور ببينم ميتونه تشخيص بده كه امادگي لازم برا ازدواج رو دارم يا نه.
    كارم رو نميگم كه ١وقت كسي نشناستم ولي درآمد نسبتا مناسبي درحد ١ زندگي متوسط دارم.
    ممنون كه وقت گذاشتين و جواب دادين.

  8. کاربر روبرو از پست مفید Narazi تشکرکرده است .

    maryam123 (دوشنبه 25 دی 96)

  9. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 آبان 99 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-10-17
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    5,207
    سطح
    46
    Points: 5,207, Level: 46
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ببخشيد من الان ميخوام از مشاوراي سايت كمك بگيرم. بايد كدوم مدل رو عضو بشم؟ انجمن ازاد؟ و اينكه چند روزه؟ مثلا ١٠ روزه هم داره؛كه فكر نميكنم مسأله من خيلي زمان بر باشه. كدوم مدل اشراك رو رو عضو بشم؟

  10. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Narazi نمایش پست ها
    ببخشيد من الان ميخوام از مشاوراي سايت كمك بگيرم. بايد كدوم مدل رو عضو بشم؟ انجمن ازاد؟ و اينكه چند روزه؟ مثلا ١٠ روزه هم داره؛كه فكر نميكنم مسأله من خيلي زمان بر باشه. كدوم مدل اشراك رو رو عضو بشم؟

    ....................



    با سلام



    برای مشاوره خصوصی باید عضو انجمن آزاد بشید ،،

    لذا موارد زیر را انجام دهید :

    - این صفحه را مطالعه بفرمایید :
    http://hamdardi.net/eshterak.htm


    - پس از انتخاب مورد لازم و عملیات پرداختی ،،،وارد تاپیک زیر شوید ،،،و اطلاعات پرداختی و ثبت نامی خودتون را وارد کنید
    http://hamdardi.com/?part=eform&inc=eform&id=14



    پس از موارد فوق ،،ان شاالله آقای مدیر دسترسی شما را به انجمن آزاد فعال می کنند ،،،

    و شما می تونید در انجمن آزاد تاپیک بزنید و مشاوره خصوصی خودتون را داشته باشید .



    موفق باشید .


    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 18 بهمن 96 در ساعت 15:57

  11. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    Glut.tiny (چهارشنبه 18 بهمن 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.