به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: دخالت مادرم

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 بهمن 87 [ 10:55]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    4,252
    سطح
    41
    Points: 4,252, Level: 41
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دخالت مادرم

    سلام
    من 2ماه است که عقد کردم همسرم دو سال پیش به خواستگاری من آمد و به خاطر وضعیت خیلی بد مالیش از طرف خانواده رد شد. ایشون برادر هم دوره ای دانشگاهم است توی این دو سال کم و بیش از دوستم می شنیدم که از وقتی امده خواستگاری من و جواب رد شنیده دیدش به زندگی فرق کرده و به فکر جمع کردن پولهاش افتاده. بعد از دو سال دوباره آمد خواستگاری (من همون دو سال پیش هم ازش خوشم امده بود اما شرایطش واسه ازدواج خوب نبود) و دیدم تغییر کرده تونسته بود با یکی از اقوامش خونه ای را مشترکا بخرن و به نظر من این یک حرکت مثبت بود دانشگاه هم قبول شده و 1 سال است که دانشجو است اینها واسم خیلی خوشایند بود و مهمترین مسئله این که با معیارهای من حتی از بچگی همخون بود( 1- همسرم خیلی دوستم داشته باشه.2-اهل نمازو روزه باشه.3-سالم و چشم پاک باشه.4-دنبال مال حرام نباشه و....).و اینکه بعد از دو سال دوباره آمده سراغم واسم خیلی شیرین بود خلاصه ما نامزد کردیم در تمام دوران نامزدی اطرافیان مخصوصا مادرم مسئله بی پولی ایشون را تو سرم زد و تقریبا من هر شب سر این مسئله توی خونه در مدت 1ماه و نیم نامزدیم دعوا و گریه داشتم.تا عقد کردیم من پدرم 5 سال است که فوت کرده و همه به خودشون اجازه دخالت توی زندگی ما را می دن و از اونجایی که من نوه اول از هر دو طرف هستم و بچه بزرگ خونه این دخالتها تشدید شده و متاسفانه مادرم بسیار دهن بین است .مشکلم اینه که اینقدر مادرم این انتخاب را توی سرم زده با اینکه من میدونم همسرم داره تلاش می کنه و خیلی از معیارهامون با هم همخون است و شاید همونی باشه که من می خواستم متاسفانه دچار تردید شدم و همش می ترسم نکنه انتخابم اشتباه بوده
    کمکم کنید و بهم بگید با مامانم چطور رفتار کنم
    (بارها ازش خواستم خودش را موقعیت من قرار بده و ببینه چقدر بهم فشار میاد و افسرده میشه اگه یکی باهاش این رفتارو بکنه ، باهاش بحث کردم اما فایده نداره تا بیکار میشه گیر می ده به شوهرم)
    خدایا به داده و نداده و گرفته ات شکر که داده ات رحمت است و نداده ات حکمت و گرفته ات امتحان

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 مرداد 88 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1387-7-11
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,358
    سطح
    47
    Points: 5,358, Level: 47
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    213

    تشکرشده 216 در 84 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالت مادرم

    به مادرت بگو که از زندگیت راضی هستی و معیار های مثبت همسرت رو واسش بگو مثلا چشم پاکی.... نماز و روزه ...
    بگو خوب بود یه آدم پول دار بود اما دنبال خوش گذرونیش بود؟؟ هیچ موقع نزار همسرت از این موضوع باخبر بشه.
    در ضمن سخت نگیر دختر مامانت حتما خوشبختیه تو رو میخواد اهمیت و حساسیت نشون نده گلم. وقتی گله میکنه تو حتما زود جوش میاری و شروع میکنی به دفاع کردن وقتی خونسرد باشی تمومه. . . . مهم اینه که تو احساس خوشبختی کنی نه دیگران فکر کنند تو خوشبختی یا نیستی.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 بهمن 87 [ 10:55]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    4,252
    سطح
    41
    Points: 4,252, Level: 41
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالت مادرم

    تا حدودی آره وقتی مامانم ضد همسرم حرف می زنه من تند می رم اما باور کنید تو این مدت به شدت افسرده شدم و احساس پیری می کنم حتی با همسرم نمی تونم رابطه خوبی برقرار کنم احساس می کنم شاید بقیه راست می گن و من انتخابم بد بوده نمی دونم چرا اما همش با خودم می گم نباید ازدواج می کردم از طرفی هم همسرم را دوست دارم و می دونم همه کار به خاطر من می کنه

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 بهمن 87 [ 10:55]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    4,252
    سطح
    41
    Points: 4,252, Level: 41
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالت مادرم

    ای ایهاالناس یعنی هیچکی هیچ کمکی به من نمیتونه بکنه

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    RE: دخالت مادرم

    عزیزم چرا باید تحت تأثیر حرف دیگران قرار بگیری، شما به تنهایی قراره با همسرت زندگی کنی نه کل اطرافیانتون، در مقابل اطرافیانتون بهتره یک کلام بگید متشکرم از توجه شما اما من از همسرم راضی هستم و از زندگی با ایشون بسیار خوشحالم. اینطوری هم به کسی بی احترامی نکردی هم اینکه به کسی اجازه نمیدی توی زندگیت دخالت کنه.
    شما به موقع ازدواج کردی و بهترین انتخاب رو هم داشتی، اگه غیر از این بود باید به تصمیمتون و سایر تصمیمهایی که تا به حال در زندگی گرفتین شک کنید.

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 88 [ 05:57]
    تاریخ عضویت
    1387-8-07
    نوشته ها
    264
    امتیاز
    4,364
    سطح
    42
    Points: 4,364, Level: 42
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 186
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 81 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالت مادرم

    سلام عزیزم
    کوچکترین تردیدی نکن که انتخابت درست بوده و به هیچ عنوان تحت تاثیر حرفهای مادرت قرار نگیر چون همون طور که گفتی دهن بین هستند و حرفهاشونو از رو عقل و منطق نمی زنن. با شوهرت خوش باش و کمکش کن تا پیشرفت کنه چون هم بچه زرنگی هست و هم اینکه انگیزشو داره. با عمل نشون بده که با شوهرت خوشبختی و دوسش داری .به راهت ادامه بده و نترس. یا علی

  7. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالت مادرم

    عزیزم منم خانوادم با ازدواچم موافق نبودن و همچنان هم نیستند منتها جرات ابرازشو ندارن. چون می دونن من وقتی تصمیمی بگیرم دیگه گرفتم و محکم روش ایستادم. می دونی باید با مامانت محکم ولی ملایم صحبت کنی عزیزم. خیلی حواست باشه دلشو نشکونی. اگه دوستت نداشت انقدر روت حساس نبود و غصه ات رو نمی خورد. اون فقط الان نگرانته . و تو باید نگرانیشو بر طرف کنی . مثلا من وقتی مامانم شروع می کنه به حرف های منفی زدن که : فلانی گفته داماد نباید زیاد بیاد خونتون- فلانی گفته داماد بی پول اولش آقاست - بهمانی فلان دامادو داشتند و فلان بلا سرشون اومد و ....
    هزار تا داستان و مثال . بیچاره نگرانه . من اینو می فهمم . اونوقت من در جوابش یک دونه به تخته می زنم و می گم خدا رو شکر همسر من اینا رو نداره. سالمه- چشم پاکه- از لحاظ فکری هم سالمه و گیرهای بیخودی نمی ده - با درک و موافق پیشرفت کردن هر چه بهتره منه - جوهر وجود داره و از همه مهمتر من دوستش دارم و از زندگیم خیلی راضیم و ...
    خلاصه انقدر انرژی مثبت می دهم که مامانم تا حدی راضی می شه ولی دوباره روز از نو روزی از نو.
    این رفتار مادرت طبیعیع عزیزم . تو باید اونو مهار کنی. انقدر باید استقلال فکری داشته باشی که هیچ کس نتونه روی فکرهات تاثیر منفی بذاره و تو بتونی تمام منفی ها رو از خودت دور کنی خانمی. نباید اجازه بدی رفتارت با همسرت تحت تاثیر این حرف ها قرار بگیره.

    محکم باش و با خودت هم خوبیهای همسرتو تکرار کن تا همیشه یادت بمونه.
    موفق باشی

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 88 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1387-7-06
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,307
    سطح
    35
    Points: 3,307, Level: 35
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالت مادرم

    عزيزم چرا دچار ترديد شدي در حالي شوهرت تمام اون ملاك هايي كه مي خواستي داره و مهم تر انكه دوسش داري .با مادرت صحبت كن و علت انتخاب همسرت رو بگو.از احساست وقتي كه در كنار شوهرت هستي (از اينكه به خاطر پشتكارش به ايشون افتخار ميكني)با مادرت صحبت كن تا خيالشون از بابت انتخاب شما راحت باشه تا نگران شما نباشن كه با حرف هاي اطرافيان دچار آشفتگي ذهني بشن .
    به انتخاب خودت مطمئن باش .

  9. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: دخالت مادرم

    برعكس شماها
    اينقدر خونواده من به ازدواج من راضي بودن كه من هر ايرادي رو آقا مي ذاشتم مامانم يه جوري رفع و رجوعش مي كرد. همين الانم وقتي از يك چيزي ناراحت مي شم مامانم مي گه كه تو خيلي پرتوقع شدي. اين پسر هيچ ايرادي نداره. ايراد از توا. حالا نمي گم شوهرم آدم بدي يه ولي دليل نمي شه چون مامان و باباي من مي گن خوبه خوب باشه. در مورد تو هم همينطوره. دليل نمي شه چون مامانت مي گه شوهرت آدم بدي يه يا شرايطش بد واقعا بد باشه. خودت بايد اينقدر مطمئن قدم برداري و تو رفتارت ثبات داشته باشي كه حرفهاي ديگران بي تأثير باشه. به مرور اين حرفها كم مي شه.

  10. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 بهمن 87 [ 10:55]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    4,252
    سطح
    41
    Points: 4,252, Level: 41
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دخالت مادرم

    سلام به همه دوستان خوبم که بهم قوت قلب دادن از همتون ممنونم امیدوارم بتونم رو خودم کار کنم و حساسیتم را روی حرف اطرافیان کم کنم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.