خدایا خسته شدم از بس که دل دادم و دل گرفتن ازم . تو که تنهایی را برای خودت درس کردی چرا برای بعضی بنده هات هم فرستادی؟تو که می دونستی بنده هات &;ظرفیت ندارن نمی تونن خدا باشن پس چرا تنهایی را برای بعضیاشون ترجیح دادی؟یعنی تو این همه ادم خلق کردی یکیش سهم من نیست؟>هر روز میشنویم داد می زنن p;تو رسانه ها مشکلات جوونا زیاد شده ازدواج کم شده شغل ،پول ، تحصیل ،درامد و... و همه پسرها را مقصر می دونن ولی من خنده ام می گیره کاش هیچ کدوم از اینا را نداشتم ولی در کنار اونی که می خواستم تو قلبش اروم بگیرم می بودم.ای کاش اصلا یه دختر بودم اون وقت کسی منو مقصر نمی دونست.<br>سی و پنج سالمه چن بار دیگه دل دادم اما هر دفعه پس فرستادن .بخاطر یکیشون چهار سال وایسادم چه موقعیتهایی را از دست دادم فقط اونو می دیدم ولی وقتش که رسید< ;>&;گفت اون زمون بچه بودم عقلم نمی رسید جواب دادم من و تو بدرد هم نمی خوریم تو جایی در قلب من نداری اصلا تو ده سال از من بزرگتری.اره خنده داره گفتم اون موقع که جواب می دادی حتما هم سن بودیم.حالا بگذریم مهم نیست.خواستگاریهای زیادی هم رفتم به سفارش نزدیکان.ولی هیچکدوم نمی تونستم مهرشون را تو دلم جا بدم .اصلا شاید خدا نخواسته.دخترایی هم بودن که اونا جواب رد دادن.دیگه خونوادم خواهرام مادرم همه ولم کردن میگن دیگه خسته شدیم از دستت . دیگه تو این قضیه دور ما راخط بکش .واقعا خودم هم از دست خودم خسته شدم. یعنی تا چن سال دیگه این عشق لعنتی می تونه خودشو تو دل ادم جا بده؟ اصلا پسرا تا تو چه سنی عشق را فراموش می کنن؟r>خدایا بسمه دیگه چقدر تو نگاه فامیل و اطرافیان کوچیکه شدن و زخم زبونای مردم . خدایا مگه دوس داری خجالت کشیدن بنده هاتو تو اقوام و دوستانش ببینی؟rالانم تو دانشگاه ادامه تحصیل می دم راستش دختری را دیدم هر کاری می کنم از ذهنم بیرون بره نمیتونم نمی تونم رو درس متمرکز بشم .اصلا نمی دونم چیکار کنم ؟نه دیگه کسی را دارم واسط کنم نه راهنمایی نه اینکه بتونم باهاش هم حرف بزنم یا علاقه ام را بهش &;بفهمونم.ای کاش یه نفر را داشتم درددلمو باهاش می گفتم تنها درد دلم شده این دنیای مجازی . میترسم بازم بشه همون داستان های قبلی.r>اصلا خدایا کاش منم یه دختر بودم مثه خیلی دخترای دیگه یه عروسک چوبی و...
علاقه مندی ها (Bookmarks)