به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 23:54]
    تاریخ عضویت
    1392-5-21
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    4,488
    سطح
    42
    Points: 4,488, Level: 42
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 19 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy بی انگیزگی مفرط و نزدیک شدن به پوچی

    سلام /من حدودا 34 سالمه و از سن سی سالگی تقریبا دچار بحران بی انگیزگی تو تمام مسایل زندگی شدم و اصلا تمایلی به ادامه زندگی ندارم. البته نه اینکه فکر خودکشی باشم ولی اصلا لذتی نمیبرم و گذشته وآینده اصلا برام مهم نیس و از خودم و عمری که گذراندم راضی نیستم. درواقع هیچ چیز اینقدر منو تحریک نمیکنه که بخاطرش حرکت کنم. مشاوره و روانپزشک هم رفتم ولی جوابی نگرفتم . شروع این مشکل با ایجاد سوال "هدف از زندگی چیست"و " هدف آفرینش چیست"تو ذهنم ایجاد شد و نتونستم جوابی حداقل درمورد خودم براش پیدا کنم. با برخورد با ناعدالتیهای اجتماع که درمورد من خیلی اتفاق افتاده میتونم بگم تقریبا دیگه انگیزم نزدیک به صفر شده. نزدیک به دو سال بیکارم ولی دو سال قبل بیکاریم این مشکلم شروع شد . باکسی هم حرفی نزدم چون اصلا کسی نمیفهمه حرف و حس و حالمو . حتی ازاینکه این عمر و سلامتیو دارم هدر میدم عذاب وجدان دارم و از خدا میخوام عمرمو بده به اونا که لذت میبرن.دوسدارم همش بخوابم و اصلا انگیزه ای برای فعالیتهای معمولی هم ندارم. حتی فیلم دیدن و یا موسیقی گوش کردن.مگه میشه آدم از هیچی خوشش نیاد؟مرده متحرک شدم.اینارو نگفتم که با حرفا روحیه بدید چون کارم از این چیزا گذشته . امیدوارم مشکلم قابل درک باشه. بازم سوالی بود بگین توضیح میدم .چیزی بنظرتون میاد بفرمایید

  2. 2 کاربر از پست مفید vahid* تشکرکرده اند .

    maryam123 (یکشنبه 05 آذر 96), المای (یکشنبه 05 آذر 96)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام اقا وحید

    بی عدالتی که همیشه بوده و هست شک نکنین.من فکر میکنم اگر کار جدیدی رو شروع کنین بد نباشه.مثلا میگم : اگر قبلا موسیقی حالتون رو بهتر میکردشاید الان کوه رفتن حالت رو بهتر کنه.اوضاع رو تغییر بده.شاید در یک سیکل معیوب گیر کردی...
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  4. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 01 مرداد 97), المای (یکشنبه 05 آذر 96)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 23:54]
    تاریخ عضویت
    1392-5-21
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    4,488
    سطح
    42
    Points: 4,488, Level: 42
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 19 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    سلام اقا وحید

    بی عدالتی که همیشه بوده و هست شک نکنین.من فکر میکنم اگر کار جدیدی رو شروع کنین بد نباشه.مثلا میگم : اگر قبلا موسیقی حالتون رو بهتر میکردشاید الان کوه رفتن حالت رو بهتر کنه.اوضاع رو تغییر بده.شاید در یک سیکل معیوب گیر کردی...
    درسته ولی همین بی عدالتی نمیذاره کاری پیدا کنم. درواقع من میخوام بی عدالتیها و بدیهارو نبینم ولی نمیشه چون از هر دری میرم باز بهش میرسم.نمیدونم تو جامعه ما زیاد شده یا من زیاد میبینم یا اینکه از شانس منه. ضمنا الان شاید بگین همینکه دنبال کاری یعنی هنوز انگیزه داری درحالی که اینطور نیست و فقط برای بعد مالی و اجباره و اینکه شاید سرم گرم بشم و حداقل کمتر فکر کنم

    - - - Updated - - -

    چون همانطور که گفتم زمانی که شاغل هم بودم این مشکلو داشتم. حتی بطوری که حتی انگیزه ای برای برگشتن از سرکار به خونه و مجددا به سر کار رفتن نداشتم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    سلام اقا وحید...
    من جواب سلام ندادم شرمنده. سلام از بندست

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 دی 96 [ 00:23]
    تاریخ عضویت
    1396-10-07
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    28
    سطح
    1
    Points: 28, Level: 1
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 6.0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام اقا وحید من کاملاااا با تمام گوشت و استخونم درک میکنم چی میگی وضعیتم دقیقا مثل تویه هیییچچچ چیزی نیس خوشحالم کنه
    ر کاری میخوام انجام بدم بعد مدت کوتاهی بی انگیزه میشم واقعااا نمیدونم چیکار کنم به خدا موندم 30 سالمه تحصیلاتم ارشد ولی توان انجام
    هیچکاریو ندارم انگار تحلیل رفتم

  7. #5
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اقای وحید و حمید
    شما بهتر اول به انجام دادن کارهای کوچیک که بهش علاقه دارید علاقه مند بشید و انگیزه درست کنید
    مثلا یک گل بکارید و هر روز ازش مراقبت کنید تا بزرگ بشه
    یا میتونید یک وبلاگ بزنید و هر روز در اونجا مطلبی که دوست دارین بنویسید
    وقتی که این کارها رو کردید و بهش علاقه مند شدید
    حالا وقت برنامه ریزی برای زمانتون
    به این فکر کنید چقدر از فیلم های طنز شما ندیدید
    کارهایی که بهش علاقه دارید رو لیست کنید و بهش زمان بدید
    حالا اگر برای همه زمانتون نتوانستید برنامه ریزی کنید از برنامه ریزی برای زمان کم شروع کنید
    بعد کم کم افزایشش بدید زمان
    خیلی راحت بعد از چند وقت میبینید چقدر کار انچام دادید
    چقدر فعالیت انچام دادید
    عزت نفس میگیرید و انگیزتون به اوج خودش میرسه انشاالله

  8. 2 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 01 مرداد 97), مهرسا مامان (پنجشنبه 07 دی 96)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 بهمن 96 [ 09:37]
    تاریخ عضویت
    1396-10-07
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    19
    سطح
    1
    Points: 19, Level: 1
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 4.0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
    ایا با کسی رابطه ای دارین؟ ازدواج یا خارج از اون.
    اگه اره ایا راضی هستین از رابطتون؟
    در گذشته کسی تو زندگیتون بوده؟ توضیح بدین در موردش لطفا.
    تو زندگی چه هدف هایی داشتین؟ چه مقدار بهش رسیدین؟
    در حال حاضر چه ارزشهایی تو زندگیتون دارین؟

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 دی 96 [ 00:23]
    تاریخ عضویت
    1396-10-07
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    28
    سطح
    1
    Points: 28, Level: 1
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 6.0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    [quote=صبحِ امید;439279]سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
    ایا با کسی رابطه ای دارین؟ ازدواج یا خارج از اون.
    اگه اره ایا راضی هستین از رابطتون؟
    در گذشته کسی تو زندگیتون بوده؟ توضیح بدین در موردش لطفا.
    تو زندگی چه هدف هایی داشتین؟ چه مقدار بهش رسیدین؟
    در حال حاضر چه ارز

    من یک رابطه عمیق عاطفی داشتم 6 سال پیش بوده نمدونم به حال امروز من مربوط میشه یا نه ولی حال الان خیلی
    بی هدفو بی انگیزم هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام



    فکر میکنی به چه جایگاه و چه داشته هایی برسی خوشحال میشی؟
    و با این خواسته ها چقدر فاصله داری؟

  12. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    Pooh (دوشنبه 01 مرداد 97)

  13. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام آقا وحید.

    نمیدونم باز میاید به تاپیکتون سر بزنید یا نه. ولی امیدوارم اگر اومدید حرفام بتونه یکم کمکتون کنه.

    تشخیص اینکه دچار سندروم سی سالگی شده اید، تشخیص روانشناس بوده؟

    من به تشخیص یکی از روانشاسان همین تالار، در سن 24-25 سالگی دچار این سندروم بودم. متاسفانه اون زمان که ایشون قصد کمک به من رو داشتن من اصلا ذهنم به قدری آشفته بود که اصلا نمیفهمیدم چی دارن میگن.

    نمیدونم دلیل اینکه یکی مثل من و شما دچار این مساله میشیم و خیلی ها هم نمیشن چیه؟ شاید یه دلیلش کمالگرا بودن امثال من و شما باشه.

    من درکتون میکنم. و کاملا میفهمم چی میگید.
    البته الان شرایط شغلی در کل خیلی بد شده. برای حداقل 70 درصد جامعه. به خصوص تحصیل کرده ها. نباید این شرایط رو بی عدالتی نسبت به شخص خودتون بدونید.

    من تاپیک های قبلی شما رو هم خوندم. یه چیز خوبی که توی نوشته هاتون هست، اینه که صریح، خلاصه و گویا مشکلتون رو مظرح می کنید. خب این به نظر من نشون میده که بر حال خودتون اشراف دارید. این نکته ی مثبتیه که خیلی ها ندارنش.

    آدم در هر سنی شرایط روحی و لایق و حتی سلیقه غذاییش تغییر میکنه. فکر میکنم نیازهای روحی و روانی ما هم همینطور باشه. گاهی به کارهایی که تا الان مشغولش بودیم بی میل و رغبت میشیم و دیگه برامون جذابیت ندارن. به نظرم اینجا لازم به تحول ایجاد کردن هست. شاید حتی آدم ندونه چه تحولی. ولی امتحان کردن راه های جدید میتونه موثر باشه. تجربه ی چیزهایی که تا به حال تجربه نکرده اید. شاید از بین اونها یکی جرقه ای توی وجودتون ایجاد کرد.

    ببخشید این رو میگم. ولی من تجربه کردم و دیدم لحظه ای که به ممرگ خیلی نزدیکم، بیشتر از هر زمانی چشمم به زندگی باز میشه و حسهام بیدار میشن. میبینی چه لذتی داشت همون روشنی صبح، همون صدای بوق ماشینا توی خیابون، همون حتی دوندگی برای کار و یه لقمه نون، یهو آرزوی اینکه مثلا یه بار دیگه صدای خنده یه بچه رو بشنوی، لبخند مامانت رو ببینی، صدای خر و پوف پدرت رو بشنوی، با برادرت دعوات بشه، بوی سیب رو حس کنی، تند بدوی و قلبت تند تند بزنه و....همه چی... همه چییییییییییییی.

    همه چیز زندگی توی اون لحظه میشه ارزشمند. حتی تمام بدبختی ها و سختی هاش. لحظه لحظه اش میشه برات حسرت و لحظه هایی که هدر دادی و جاهایی که میشده بهش برسی و نرسیدی میشه داغ رو دلت.

    البته شاید برای یکی مثل من که روحم پاک نیست و اسیر دنیام اینطوری بوده. و گرنه خب یکی مثل حضرت علی میگه دنیا براش مثل خار توی چشمش رنج آور بوده و موقع مرگ میگه رستگار شدم....

    ولی میخوام بگم که خیلی وقتها بعضی چیزها اونقدر برامون عادی شده که نمیفهمیم چقدر برامون خواستنی هستن. مثلا من چند سال پیش پام شکست. تازه فهمیده بودم راه رفتن چه چیز شگفت انگیزی بود. نمیدونید یه دستشویی و حموم رفتن چه مصیبتی بود با پای توی گچ. از پله بالا رفتن چه سخت بود.

    فکر کن هر کدوم از چیزهایی که دارید رو نداشتید. اونوقت شاید بفهمیم چیزهایی که داریم رو چقدر دوست داریم.

    در مورد هدف.... راستش خودمم توی این بخش خیلی مشکل دارم. ولی به قول سعدی :" به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل". آدم بالاخره باید یه کاری کنه. زیاد هم نباید درگیر این باشه که کارش ایده آل باشه. خودشو هم نباید با دیگران مقایسه کنه. هر کسی شرایط خودش رو داشته. باید یک راهی رو انتخاب کرد و توش قدم برداشت.

    هدف رو متمرکز به نتیجه نکنید. یه آدم خوبی به من یگفت : "انسان مکلف به وظیفه است نه نتیجه." فکر کنم اگر هدف این باشه که توی هر لحظه وظیفمون چیه و بهترین کاری که میتونیم اون لحظه انجام بدیم چیه، بهترین مسیر رو داریم میریم. ضمن اینکه در طی این مسیر باید یاد بگیریم حیاتی رو که توش هست، همون حیاتی که لحظه مرگ حسش میکنی، با تمام وجودت حس کنی، لمس کنی. مثلا دارید میرید نون بخرید، توی مسیر سعی کنید هر چیزی رو که میشه حسش کرد حس کنید و دوست بذارید.مثلا آسمون رو نگاه کنید برگ درختا رو لمس کنید یه بچه دیدی براش لبخند بزنید، آدمایی که تو صف نونوایی وایسادن، نگاشون کنید، باهاشون حرف بزنید و ....

    سعی کنید زندگی رو حس کنید و حس و اححساساتتون رو برای درک و لمس و دیدن و شنیدن و چشیدن و مهر ورزیدن به هر چیزی که زندگی مابلتون میذاره باز بذارید.و سعی کنید همه چیز و همه کس رو دوست داشته باشید. منم دارم سعی می کنم همین کارا رو کنم و بهتر بشم.

    ---------------------------------------------------------------------------------------------
    نمیدونم مراحل درمانی رو با روانشناستون طی کرده اید یا نه. چند سال قبل اینجا یک تاپیک بود که متاسفانه من پیگیرش نشدم و متوقف شد. ولی مراحل اولیه رو داره. اگر دوست داشتید یه نگاهی بندازید. البته من اونجا خیلی پرحرفی کرده ام. زیاد روی حرفای من متمرکز نشید و بیشتر نمرکز بگیرید روی پست های جناب اس سی آی. امیدوارم براتون موثر باشه.

    مشاوره تخصصی Pooh باجناب sci



  14. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (پنجشنبه 28 دی 96), بی نهایت (چهارشنبه 27 دی 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی انگیزگی مفرط و نزدیگ شدن به پوچی
    توسط vahid* در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 مرداد 97, 01:29
  2. چه جوري از شوهرم پول بگيرم. راهكار بگيد لطفا
    توسط negad در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: جمعه 19 خرداد 96, 18:07
  3. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 08:09
  4. مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 91, 16:44
  5. راز پول دار شدن #(معما)#
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 مهر 88, 19:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.