سلام
من توی یک هیئت میرم که یکی از خادماش خیلی بهم نگاه میکنه حتی یکبار حواسم نبود معلوم نبود از کی داشته منو نگاه میکرده بعدش متوجه شدم خیلی هم هوامو داره وقتی میبینه من اومدم سریع میاد ازم پذیرایی میکنه حتی یکبارم رفته بودم اخر نشسته بودم به بقیه میگفت از ته پذیرایی کنین به یکی از دوستاشم گفته بود بیاد جلو من بگه که این خیلی پسرخوبیه اونم اومده بود جلو من اسمشو میبرد بعد میگفت چه پسره خوبیه یااینکه حاج اقا صداش میزد بعدش باهم میخندیدن بهم نگاه میکردن نمیدونم واقعامنظورش چیه؟دوستم داره؟ الان 2 یا3 سال هست اینقد نگاه میکرد من تصمیم گرفتم اونجا نرم بعد همش جلوپام پیداش میشد بااینکه حتی اسمم نمیدونه تازه گیا یه ذره سرد شده ولی باز یه بار دیدمش ازم ردشد به یه بهانه ای پشت سرشو نگاه کرد
علاقه مندی ها (Bookmarks)