به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 16:28]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 89 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    از تنبیه بدنی استفاده کنیم یا نه؟

    سلام خدمت همگی
    پسری 6 ساله دارم که امسال مدرسه میره. گاهی کارهای بد و شده حتی خطرناکی انجام داده و هرازگاه حرفای زشتی هم میزنه. من بیشتر توی تربیتش از سیستم تشویق استفاده میکنم و وقتی هم کار بدی انجام میده باهاش حرف میزنم اونم خیلی آروم و سعی میکنم حتی جمله هامو با دقت انتخاب کنم که درست متوجه ش کنم پدرش هم دعواش میکنه یا تنبیه ش میکنه ولی کتکش نمیزنه. کلا هم تا الان با هماهنگی هم از تشویق و تنبیه استفاده کردیم. ولی به نظر هردمون زیاد تو این مسیر موفق نبودیم. هفته پیش پسرم قبل رفتن مدرسه به من حرف زشتی زد که از اونجایی که حامله م و احساساتم کمی بهم ریخته گریه م گرفت و پدرش یدونه روی دستش زد که اصلا پسرم به روی خودشم نیاورد. حالا از اون روز دوباره همسرم اصرار داره باید روشمونو عوض کنیم و میخواد که من اجازه بدم از تنبیه بدنی استفاده کنه ولی من موافق نیستم یک دوره پارسال مشاوره کودک رفتیم اونجا هم بهمون گفتن تا جای ممکن از تنبیه بدنی استفاده نکنید مگر خیلی موارد نادر و اونم در حد خیلی کم که من با همینشم موافق نبودم. چون میگن ممکنه روی ضریب هوشی و اعتماد به نفس و خلاقیت بچه مشکل ایجاد میکنه و ممکنه حتی در آینده دچار مشکلات روحی روانی هم بشه. ولی حالا همسرم میگه که داریم باعث رفتارهای بدترش میشیم و اگه امروز جلوشونو نگیریم در آینده قلدر و بی ادب میشه و جامعه سخت تر مجازاتش میکنه. ما پارسال نزدیک شش ماه رفتیم مشاوره و با پسرم هم حرف زدن ولی حالا که به همسرم میگم بیا دوباره بریم مشاوره میگه اصلا فایده ای نداره و مشاورم اجازه بده تو باز دلت نمیاد و میگه تو یکماه اجازه بده من خودم حلش کنم و اگر اثر نکرد دوباره به حالت قبل برمیگردیم که من نمیدونم اصلا امکان پذیر هست همچین چیزی یا نه! و به نظر من ممکنه حتی پسرم از پدرش متنفر بشه حتی اگر هیچ ضربه روحی دیگه ای هم نخوره توی این مدت. کلا الان به وضعیتی رسیدم که حس میکنم دیگه توش موندم هم نمیخوام همسرم ناراحت باشه و همش بحث کنیم و فکر کنه که من دارم پسرمو لوس میکنم چون از قبلم اینو زیاد بهم گفته حتی جلوی خانواده هامون و نمیخوام هم بحثمون بالا بگیره اونقدر که بگه اصلا هرکاری میخوام میکنم و از تو نمیپرسم چون میگه دیگران از زنشون نمیپرسن چطوری بچه شونو تربیت کنن ولی من از تو میپرسم! هم مهمتر از اینا نمیخوام پسرم آسیبی ببینه و نمیدونم چی کار کنم در این مقطع که درست باشه لطفا راهنماییم کنید

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام
    خوب این همه تنبیه هست چرا زدن بچه؟!؟!؟!
    مثلا از تفریحاتش منعش کنید و علت منع شدنشو حرف بدش بیان کنید
    خواهشا هیچ وقت چه تشویق چه تنبیه بی دلیل نکنید و حتما دلیلشو بگید
    تنبیه هایی که غرور بچرو بشکنه ضررش از خود اون عمل بد براش بیشتره و قطعا تو روابطش با پدر تا همیشه تاثیر داره
    ولی کاش جزئیات اون اتفاق و تمام مطالب و عناصر تاثیرگذار اون اتفاق رو بگید

  3. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آبان 96 [ 14:41]
    تاریخ عضویت
    1396-8-12
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    455
    سطح
    9
    Points: 455, Level: 9
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    36

    تشکرشده 36 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من فقط عنوان شما رو دیدم میخوام به شما پاسخ بدم

    اگه دوست داری بچه ت بی اعتماد به نفس ! بدون عزت نفس ! دچار خلأها و مشکلات عاطفی و روحی ! بی تمرکز و استرسی! نا توان در یادگیری! رفتن سمت دوستی های نامناسب جهت دریافت محبت!
    بی ثبات احساسی! زودرنج و حساس! فراری از خونه نشه!!

    با محبت باهاش رفتار کن

    اگه میخوای بچه ت تغییر کنه اول باید تغییر رو از خودت شروع کنی و بچه ببینه و یاد بگیره!


  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 16:28]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 89 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنونم از پاسختون
    تنبیهات دیگه رو از وقتی مشاوره رفتیم انجام میدیم. معمولا همسرم یا میفرستتش تو اتاق که چون میشینه اونجا بازی میکنه حتی همه چیزم از دستش بگیری با کاغذم شروع میکنه چیزی درست کردن و خودشو سرگرم میکنه یا حتی شده یواشکی اومده بیرون منم به همسرم گفتم به روی خودمون نیاریم چون همسرم میگفت درو روش قفل کنیم نیاد بیرون منم گفتم خیلی خطرناکه ممکنه اتفاقی براش بیفته و بخاطر همینم همسرم میگه این اصلا تنبیه حساب نمیشه یا گاهیم برای چند روز از یه چیزی که دوست داره منعش میکنیم که اینم فقط مواقعی که خیلی کار بدی انجام داده ست غیر از اینم همسرم ممکنه دعواش کنه و باهاش تند حرف بزنه
    همسرم کلا روش سخت گیرانه تری نسبت به من مدنظرشه و اینایی که الان اجرا میکنیم به نظرش نظر من هست در واقع هرچند در ظاهر با من موافقت میکرد که اجرا میکردیم ولی همیشه میگه نظر توا روش توا
    راجع به اتفاق هفته پیشم صبح من داشتم خوراکی برای پسرم میذاشتم تو کیفش دیدم تبلت گذاشته تو کیفش که ببره مدرسه آوردمش بیرون اومد از دستم بگیره بهش با محبت گفتم مدرسه تون اجازه نمیده تبلت ببری گفت معلممون خودش گفته و منم گفتم میام از معلمتون میپرسم اگر اجازه داد میتونی روزهای دیگه ببری و پسرمم گفت باید حتما امروز ببرم و خلاصه هی داشتیم بحث میکردیم پدرش گفت دیر شده از دستش بگیر بریم منم از دستش گرفتم اونم ناراحت شد کیفشو برد وسط اتاق خالی کرد نشست کف خونه گفت اصلا من مدرسه نمیرم پدرشم بدون هیچ حرفی اومد وسایلشو جمع کرد دستشو گرفت برد جلوی در من که رفتم بوسش کنم که با خاطر ناراحت نره مدرسه با دستش زد تو سینه م گفت برو تو گاوی هیچی نمیفهمی منم حالا بخاطر هورمون هام بود یا هرچی اشکم ناخوداگاه ریخت و یه لحظه ناراحتی خیلی عمیقی حس کردم نتونستم کنترلش کنم و شوهرمم که دید من گریه م گرفت زد رو دستش و دعواش کرد که چرا اینکارو کرده و این حرفو زده
    ولی کلا به خاطر این یه جریان نبوده که همسرم این نظرو داره میگه هی داره بدتر میشه و غیر از حرف بد کارهای بدی هم غیر از شیطنت و لجبازی هاش انجام داده که خطرناک بودن هفته دوم مدرسه با سنگ تو سر یکی از همکلاسی هاش زده بود و تابستونم یه بچه رو تو کوچه از دوچرخه هول داده بود افتاده بود که جفتش به خیر گذشت و چند تا از این موارد قبل تر هم هست که شوهرم سرشون خیلی عصبانی شده و فقط این موارد من آرومش کردم کلا آدمی نیست که زیاد عصبانی بشه و خودشو کنترل میکنه ولی سر این چندتا مورد که خطرناک بودن و این مورد آخرم که پسرم به من این حرفو زد و اینا دیگه میگه راه تو فایده ای نداشته و باید روش منو اجرا کنیم. منم حتی بهش گفتم تنبیهشو میتونیم شدیدتر کنیم ولی میگه روش های تو فایده نداره تو دلت نمیاد نمیذاری. چون از یه حدی بیشترو قبلا عوضش کردم و نذاشتم
    مشاورم که رفته بودیم اولش برای این بود که فکر میکردیم شاید پسرم مشکلی داره ولی چندتا تست ازش گرفتن باهاش چند جلسه خصوصی حرف زدن و حتی گفتن ضریب هوشی و خلاقیت بالایی داره و مشکل بیش فعالی یا چیز دیگه ای هم نداره و همه چیزش طبیعیه برای همین همسرم میگه که همه مشکل از شیوه تربیتی من و توا
    لطفا فقط از روی عنوان تاپیک جواب ندین من خودمم موافق تنبیه بدنی نیستم ولی الان نمیدونم چه شیوه ای رو باید جایگزین کنم یا چه کاری بکنم که همسرم منصرف بشه و خودسرانه کاری نکنه که به ضرر پسرم و حتی کل خانواده مون بشه
    ممنون

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام فریبا جان
    تنبیه بدنی بچه رو گستاخ میکنه و همینطور رفتار بد با بچه که فقط شامل تنبیه نمیشه .

    اینکه مثال بیاری خیلی خوبه مثلا توی همین مثالی که زدی شما و همسرت فرض رو بر دروغگویی بچه گذاشتید. آیا بچه شما عادت داره به دروغگویی؟
    اگر اصل رو بر صداقت بچه بگذارید و حرف هاشو باور کنید بچه نسبت به حرف هایی که میزنه بیشتر احساس مسئولیت میکنه چون شما وجهه و شخصیت خاصی براش قائل شدین.
    بعدا میتونستین بدون اعلام به بچه از مدیر یا معلمش بپرسین و مطمئن بشین.
    اگر هم معلوم شد بچه شما دروغ گفته یه روز باهاش توی خلوت صحبت می کردی که معلمت به من گفته که فلان روز ازتون نخواسته که تبلت بیارین.بی اجازه تبلت بردن به مدرسه خلاف قوانین هست . بهش بگو دوست داری ازش صداقت ببینی و با صداقت میتونین رابطه بهتری داشته باشین.در کل زیاد مکالمه رو کش نده و درحد توان و درک بچه فقط بهش نشون بده که حواست هست.اگر توضیحی داشت با دقت گوش کن و باهاش مکالمه محبت آمیزی داشته باش.
    و بعد این گفتگو مثل روال سابق باهاش باش .
    (برای بار اول نه سرزنش کن و نه توبیخ و نه حالت مچ گیری فقط بهش اعلام کن که فهمیدی که باهات صادق نبوده ودوست داری بیشتر باهم رو راست باشین)
    حتی اگر مجددا بهت گفت که باید تبلت ببرم دوباره اصل رو به صداقتش بگذار و بپرس مثلا برای چه درسیتون به تبلت نیاز دارین و باز بهش اجازه بده و دوباره خودت نامحسوس پیگیر باش.
    اما اگر دیدی روال بالا چند بار تکرار شده و مدرسه هم متوجه این قضیه نشده که باهاش برخورد کنه میتونی خودت وارد عمل بشی میتونی بهش بگی اگر دفعه بعد دوباره اینکارو کنی برخلاف میلم مجبور میشم به مدت چند روز از کار با تبلت محرومت کنم.
    و دفعه بعد اگر تکرار شد طبق وعده ای که دادی عمل میکنی.

  6. 2 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    mehdi.ma.mm (چهارشنبه 24 آبان 96), جوادیان (چهارشنبه 24 آبان 96)

  7. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    سلام دوست عزیز.

    دوباره مادر شدنتون را تبریک می گم.

    رفتار شما وهمسرتون با پدر و مادرتون و همدیگر و یا هر کس دیگه چقدر احترام آمیز وبدن اشکال هست؟

    ویا اینکه اگر از میان بستگان و یا خانواده با کسی ارتباط زیادی داری روابط آنها با همدیگر به چه نحو می باشد.

    این نمونه رفتار کودک تان با شما قسمتی اش بر می گرده به الگو برداری .

    آیا شما شاغل هستید؟ فرزندتان به مهد کودک می رود؟

    با ایشان چقدر صحبت می کنید؟ برای ایشان داستان های عبرت آموز تعریف می کنید؟

    در مورد آموزش ، تربیت و اصلاح کودکان نباید به دنبال روش و مکانیزم خاصی بگردیم هر آنچه کودک باید یاد بگیرید اتوماتیک وار اول از درون خانواده سپس جامعه یاد خواهد گرفت .

    برخی از رفتارهای کودکانمان ناشی از استرس واضطرابی که ما بزرگ تر ها ناخودآگاه به اونها انتقال داده ایم.

    لزوما این استرس واضطراب ناشی از دعوا و یا مشاجره همسران نیست.

    خیلی باید در رفتارهامون دقیق باشیم . فرزندان آینه رفتار ما می باشند.

    به عنوان مثال خود ما الان درگیر پسا لرزهای یک ورشکستگی هستیم مسایل مالی خیلی پر رنگ هستند تمام حواسمون به این هست که مبادا استرس های مالی که من و همسرم داریم تحمل می کنیم در رفتارهامون و حتی چهره مون و یا حتی خواسته هایی که بچه ها ازمون داند منتقل بشه.

    شما هم باید بررسی کنید که چه زمینه هایی موجب بروز این رفتارها در کودکتون شده.

    وگرنه تنبیه و تشویق تا یک جایی برش داره.

    بعد از اینکه سنگ پرتاب کرد و یا دوستش را از دوچرخه کشید آیا در فضایی آرام علت را جویا شده اید؟ دلیلی که آورد چه بود؟

    ما پدر ها و مادر ها فقط نگاه می کنیم که کار فرزندمان بد بود اما کمتر به این مساله توجه می کنیم که دلیل فرزندمان برای انجام اون کار بد چه بوده.احساس کودک ما در آن لحظه چه بوده!؟
    ویرایش توسط بی نهایت : سه شنبه 23 آبان 96 در ساعت 14:14

  8. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    من یک مثال از بچه های خودم می زنم .

    دو تا پسرم چند روز پیش با چند نفر دعواشون شده بود و کتک کاری . دلیل را که جویا شدم این بود که دوستشون یک سنگ را گذاشته بود روی سر پسر کوچک من ، از نظر پسر کوچکم این یک کار بد است . شروع می کند به گریه کردن. من به پسر بزرگم همیشه سفارش کردم موقع بازی حواسش به برادرش باشد . او هم در دفاع از برادرش برخورد فیزیکی با دوستش می کند و نزاع ادامه پیدا می کند.

    برای پسرم شرح دادم که دوستش قصد داشته شوخی کند اما متاسفانه نمی دانسته که این شوخی خوبی نیست و ممکن هست به برادرت آسیب بزند . در چنین شرایطی شما به جای برخورد فیزیکی باید با دوستت صحبت می کردی که این شوخی خوبی نیست و برادرت را آرام می کردی .

    باید خیلی اوقات مطالبی را که می خواهیم به کودکانمان یاد دهیم با آنها در حین بازی نمایش دهیم . به عنوان مثال فرزند ما در بازی با هم سن و سال هایش مشکل دارد و نمی تواند خواسته هایش را بیان کند واین موجب عصبانی شدن و در نتیجه نزاع بین دوستانش می شود . باید در بازی نقش دوستانش و خودش را به روش های مختلف ایفا کرد تا در ذهنش نهادینه شود چگونه در شرایط مختلف درخواستش رابیان کند.

    باید احساسات کودکانمان را در موقعیت های مختلف بشناسیم.

    در مورد رفتار پسرتون در مورد تبلت ، باید می پرسیدید معلمتان برای چه کاری نیاز به تبلت دارید؟

    باید اجازه می دادید ببرد و با معلمشان تماس می گرفتید و حقیقت ماجرا را متوجه می شدید و از معلم می خواستید که برخورد لازم را با ایشان داشته باشندو تبلت را بگیرند.

    فرزند شما می بایست خودش متوجه عواقب رفتارش بشود.

    این خودش یک سناریو طولانی دارد . وقتی آمد و تبلت با ایشون نبود چگونه با او برخورد کنید و ادامه اش.

    زمانی که کیفش را خالی می کند و می گوید مدرسه نمی روم شما هم باید صبور باشید و به عهده خودش بگذارید که باشه شرایط را برایش توضیح دهید اینکه اگر نرود چه عواقبی دارد ، خودش باید غیبتش را برای ناظم و معلمش توجیه کند ، درس های عقب افتاده را خودش جبران کند ، اگر پدرش برود سر کار دیگر کسی نیست او را برساند ، اینکه دوستانش را امروز نمی بیند ودیگر نمی تواند در حیاط مدرسه بازی کند و.... انتخاب را به عهده خودش بگذارید ، اینکه خوب حالا می خواهی چه کار کنی پسرم؟
    ویرایش توسط بی نهایت : سه شنبه 23 آبان 96 در ساعت 14:39

  9. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    Eram (سه شنبه 23 آبان 96)

  10. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 16:28]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 89 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از پاسخ هاتون
    مدرسه شون اجازه نمیده این چیزارو ببرن اینو جز قوانین اول سال به پدر و مادرها گفتن و میدونستیم داره الکی میگه بعدم چون هر روز که میاد همه وقایع اون روزو تکالیفشو برام تعریف میکنه و روز قبلش اینو نگفته بود مطمئن بودم که از خودش درآورده و معلمشون نخواسته
    لحنم جوری نبود که متهمش کنم به دروغگویی کلا از این حرفا گاهی میزنه ولی بهش نمیگم دروغ میگی بیشتر فکر میکنم تو تخیلات خودش یه چیزهایی میسازه یا تو اون لحظه یه چیزی میگه که فقط منو قانع کنه و خودشم میفهمه من باور نمیکنم بچه دروغگویی نیست و سوال کنیم معمولا راستشو میگه ولی شما درست میگین فکر میکنم باید راجع به این مسئله هم باهاش حرف بزنم اون روز انقدر من نگران بودم که بهم ریخته باشه به خاطر رفتار پدرش که اصلا این مسئله به ذهنم نرسید
    من کار بد هم انجام میده با محبت و آرامش باهاش حرف میزنم حتی دلم نمیاد دعواش کنم میگم تکرار کنی دفعه بعد دعوات میکنم ولی بازم نمیتونم دفعه بعدشم دعواش کنم اینه که اصلا از من هیچ حسابی نمیبره ولی پدرش نه همون موقع که بفهمه کاری کرده دعواش میکنه


    رفتار من و همسرم با هم و با پدر و مادرمون مشکل خاصی نداره مشکلات مالی هم که تو اکثر خانواده ها هست کمی داریم بخصوص الان که داریم یه بچه دیگه م میاریم ولی اونجوری نیست که باعث دعوا و مشکل جدی بینمون بشه و اصلا پسرم از مسائل مالی و این چیزا خبر هم نداره که بخواد نگران باشه و جلوش حرفی از این چیزا نمیزنیم. تا جای ممکن جلوی پسرم دعوا هم نکردیم تاحالا و مراقبیم که حرف زشتی زده نشه که حتی از پای تلویزیونم بخواد یاد بگیره ولی همسرم چندتا برادر داره که باهاشون نسبتا زیاد رابطه داشتیم و بین اونا فحش هست پدرهاشون به بچه هاشون به شوخی فحش میدن. و کلا چون اصلا دختر تو بچه هاشون نیست یه جور جو مردونه و خشن بینشون هست و بد میدونن اگه یه پسری مثل خودشون رفتار نکنه. من از زمانی پسرم به دنیا اومده تا الان دوسالشو شاغل بودم که پسرمو اون دوسال میذاشتیم مهد و زمان زیادی رو هم خونه مادربزرگش بود که این پسرعموهاش هم اونجا زیاد رفت و آمد داشتن و چون ازش بزرگتر بودن حس میکردم دارن چیزهای نادرست بهش یاد میدن و داره اخلاقای اونارو پیدا میکنه که مجبور شدیم مهد پسرمو عوض کنیم که دیگه خونه مادربزرگش نره و توی مهد دومی هم که رفت یه بچه اونجا مریض بوده و تشنج میکنه و پسر من تا چند هفته بعدش میترسید و به من میگفت مامان بچه هه یهو افتاد مرد! بعد اون یه مدت عادت کرده بود که گوشاشو میکشید و واقعا پدرمون دراومد تا این عادتو از سرش درآوردیم بعد اونم من دیگه نرفتم سر کار و پسرمم نذاشتیم مهد.


    راجع به داستان هم تقریبا هرشب براش داستان میخونم البته از وقتی میره مدرسه کمتر وقت میشه ولی بازم خسته نباشه براش میخونم به داستان های اسطوره ای و شوالیه ای و اینا خیلی علاقه داره و میگه میخوام شوالیه بشم در آینده! اونا هم توشون اکثرا شجاعت و جنگندگی و از این چیزاست که فکر میکنم آموزنده ن براش
    صحبت هم زیاد با هم میکنیم تقریبا از وقتی که میاد خونه من تمام حواسم بهشه و بازی و درسشو با هم انجام میدیم و به من وابستگی زیاد داره و اکثرا همه چیو هم بهم میگه و مخفی نمیکنه


    بعد از جریان هول دادن اون بچه از روی دوچرخه من باهاش فرصت کردم حرف بزنم و دلیلشو هم گفت که اون پسر میخواسته با دوچرخه بهش بزنه که هولش داده طرف دیگه و افتاده و اعتراف کرد از قصد هولش داده که بهش نخوره و پشیمون نیست چون اون پسر همسایه بده!
    ولی سر جریان سنگ زدن تو سر همکلاسیش چون پدرشم از اول خبر کرده بودن و پدرش و ناظم و مدیر و همه دعواش کرده بودن ترسیده بود و میگفت تقصیر من نبوده و اون پسره شروع کرده و اول با سنگ زده تو پهلوش که حرفشو باور نکرده بودن تا چند شبم صحبتش تو خونه میشد شوهرم از اول شروع میکرد دعوا کردنش که ممکن بوده بخوره تو چشم اون پسر کور بشه یا سرش بشکنه و اینا اینه که اصلا نتونستم در این مورد بشینم و باهاش در آرامش و درست حسابی حرف بزنم تنها کاری که اون چند شب کردم و به نظرم اثر مثبت داشت این بود که توجیهش کردم نباید سنگ طرف کسی پرت کنه با اون پسر هم رفتم حرف زدم که اونم گفت که اول خودش شروع کرده بوده و بعد پسرم اومده جواب بده زده تو سرش و داشتن بازی میکردن مثلا


    راستش مطمئن نیستم هنوز سنش مناسب این باشه که بخوایم انتخاب رو بسپریم دست خودش که عواقبشو ببینه. اگه میذاشتم تبلت ببره میبرد و من و پدرشو صدا میکردن که جواب بدیم شوهرمم این مدت در برابر پسرم مثل ماده منفجره آماده ی یه جرقه شده نمیتونم فعلا همچین ریسکی بکنم که دوباره مدرسه شکایتی بکنه و عصبانی بشه اگه بهش بگم خب نری مدرسه هم این شرایط برات پیش میاد یعنی به انتخاب خودش بذارم که بین رفتن و نرفتن انتخاب کنه به احتمال زیاد نرفتن رو انتخاب میکنه.و اهمیتی به بعدش نمیده


    ممنون بی نهایت جان بابت تبریکتون
    امیدوارم مسائل مالی شما هم به زودی حل بشن

  11. کاربر روبرو از پست مفید Fariba.89 تشکرکرده است .

    بی نهایت (سه شنبه 23 آبان 96)

  12. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    عذر می خوام که مطالبم پراکنده بود ، من هم مدت مدیدی است درگیر مسایل کودک هستم واین بی نظمی به خاطر همین هست چون درخواست های اونها برام اولویت داره. گاهی تا می یام یک پست را بذارم شاید ده بار بینش بلند بشم.

    نیاز اساسی کودک سه چیزه.

    1- غذا

    2-بازی

    3- خواب

    قبل از هر اقدامی لازمه بررسی کنیم آیا کودک در این 3 مورد مشکلی ندارد اگر مورد نداشت ذره بین را به طرف مسائل کودک ببریم.

    راجع به دروغ یکی از دوستان زحمت کشیده بودند توضیح داده بودند. ضمن تشکر از این دوست عزیز .

    کودکان در این سن مفهوم و معنی روشنی از دروغ را متوجه نمی شوند و به دلایل مختلف راست نمی گویند.

    به عنوان مثال به خاطر اینکه به خواسته خود برسند به هر دری می زنند و معمولا هم نمی دانند این یعنی دروغ و فریبکاری چون واقعا قصد فریب دادن ندارند آنها فقط می خواهند به خواسته خود برسند.

    ویا اینکه از ترس تنبیه راستش را نمی گویند برای اینکه چیزی ، امکاناتی و یا امتیازاتی را از دست ندهند راستش را نمی گویند.

    و ...

    باید برای بچه ها با داستان هایی که در مورد قهرمان هایی که کودکان آنها را دوست دارند و تحت هر شرایطی همیشه راست می گفتند به آنها ارزش راست گفتن را پر رنگ کردو از راست گویی برایشان قهرمان سازی کنیم حتی به قیمت از دست دادن امتیازات کم ارزش ، مهم اون قهرمان بودن هست.

    برای اینکه فرزندمون رو از یک خصیصه بد نهی کنیم باید خصیصه درست مقابل آن را به درستی برایش شرح دهیم پر رنگ کنیم که جایگزین شود.

    به عنوان مثال وقتی کودک یک حرف بی ادبی می زند به جای اینکه بگوییم این کلمه بد است ، نگو ، زشت است کلمه ای مناسب در آن شرایط که گویای احساس کودک هم هست جایگزین کنیم و آن را به کودک یاد دهیم و در مقابل رفتار بی ادبانه کودک بی تفاوت خود را نشان دهیم انگار نشنیده ایم این بی تفاوتی برای کودک بسیار سنگین تر از تنبیه است اما به محض اینکه کودک رفتار درست را جایگزین کرد باید بازخورد مثبت را از ما ببیند.

    به عنوان مثال به کودکمان زمانی که در حالت عصبانیت است به او یاد دهیم به جای گفتن اینکه تو نمی فهمی بگو شما متوجه نیستی ، عزیزم این همان معنی را می ده و اگر این را متوجه بشی یعنی تو خیلی باهوش هستی که می تونی کلمات مناسب را جایگزین کلمات نامناسب کنی.

  13. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    Eram (چهارشنبه 24 آبان 96)

  14. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Fariba.89 نمایش پست ها
    راستش مطمئن نیستم هنوز سنش مناسب این باشه که بخوایم انتخاب رو بسپریم دست خودش که عواقبشو ببینه. اگه میذاشتم تبلت ببره میبرد و من و پدرشو صدا میکردن که جواب بدیم شوهرمم این مدت در برابر پسرم مثل ماده منفجره آماده ی یه جرقه شده نمیتونم فعلا همچین ریسکی بکنم که دوباره مدرسه شکایتی بکنه و عصبانی بشه اگه بهش بگم خب نری مدرسه هم این شرایط برات پیش میاد یعنی به انتخاب خودش بذارم که بین رفتن و نرفتن انتخاب کنه به احتمال زیاد نرفتن رو انتخاب میکنه.و اهمیتی به بعدش نمیده
    عزیزم اگر در این مورد شک داری می تونی از یک مشاور هم بپرسی . کودک از همین الان باید انتخاب و تصمیم گیری رو در محیط واقعی با همین تجربه ها آموزش ببینه و با عواقب انتخاب اشتباه روبه رو بشه تا در بزرگسالی در برابر انتخاب های مهم عاقلانه برخورد کنه.

    زمانی که خودتون از قبل با مسوول مدرسه صحبت می کنید که پسرم تبلت آورده وشما با ایشان برخورد کنید دیگر لزومی ندارد نگران این باشید که مدرسه شما را بخواد.

    یک مورد دیگه اینکه عزیزم قرار نیست فرزندان ما بهترین و بی عیب ترین باشند و اگر خطایی کردند یعنی ما سرافکنده هستیم. اگر اجازه ندهیم هیچ خطایی نکنند چون ممکن است ما سرزنش شویم ، پس کودکان ما چطور ثواب رو از ناثواب تشخیص بدهند؟

    منظورم هر نوع خطایی نیست ها . اون خطاهایی که خطر جانی وحیثیتی برای خودمون و دیگران ندارد منظورم هست.
    ویرایش توسط بی نهایت : سه شنبه 23 آبان 96 در ساعت 18:44

  15. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    Eram (چهارشنبه 24 آبان 96)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.