سلام دوست عزیز
دو ماهه شما دارید با ایشون تو ماشین حرف میزنین ؟؟؟!!! چند نکته در نوشته های شما هست :
اولا اینکه حتما از ایشون بخواه با خانوادش بیاد و ادامه اشنایی زیر نظر خانواده ها باشه.
دوما اینکه شما داری برای یک زندگی مشترک قدم بر میداری...فکر نمیکنی به جای اینکه بگی من چیپس و پاستیل دوست دارم از علایق مهم تری صحبت کنی؟!
سوما اینکه شما محترمانه و مودبانه به ایشون بگو بهتره بریم جایی نوشیدنی گرم بخوریم.وقتی شما از داخل ماشین بودن اونم دو ماه صدات در نمیاد و به چیپس و پاستیلی که ایشون میخره اکتفا میکنی خب اونم قدمی بر نمیداره...
چهارما خرید کیک و هدیه هر دو باهم در این برهه زمانی اشنایی کاملا اشتباه بوده.هنوز هیچ چیز بین شما شکل نگرفته و شما زیاده روی کردی.یه پیام تبریک و نهایتا یک کادوی بسیار ساده کافی بود و شما اشنایی رو وارد فاز احساسی کردی که کار غلطی بود.
این دوران برای اشنایی منطقی و عقلانی هست نه احساسی و عاطفی.دلیلی نداشته ایشون در طی این دو ماه برای شما کادو بگیره.شما و این اقا هنوز خانواده هم رو ندیدین و نمیشناسین و نمیدونین تا چقدر نیت ها واقعا برای ازدواجه ، بعد شما به فکر کادو گرفتنی ؟به نظر خودت منطقیه؟
شما اگر بخوای دونه دونه مشکلات رو به قول خودت باهاش مطرح کنی احتما چند سالی زمان ببره و با این سرعت که شما وارد فاز عاطفی میشی نتیجه خوبی نخواهی گرفت.توصیه اکید بنده به شما اینه که از ایشون بخواهی در صورتیکه واقعا شما رو برای ازدواج میخواد به طور رسمی اقدام کنه و باقی روند اشنایی و به قول خودت حل کردن مشکلاتت باهاش بمونه برای بعده اشنایی دو خانواده.در غیر این صورت چون شما قضیه رو داری کاملا احساسی میبینی نمیتونی به تنهایی تصمیم گیری درستی انجام بدی.
وقتی ایشون با خانواده رسمی اقدام کنه در مورد خساستش هم میتونی یکسری مسائل رو بفهمی و اینکه دیگه بعد از اشنایی دو خانواده قطعا برای صحبت تمام مدت شما رو در ماشین نگه نمیداره و متوجه میشه که باید جایی عمومی تر ببره شما رو.
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)