زمانی که با یک مساله ریاضی روبه رو می شوید چه می کنید؟
آیا شروع می کنید به آه و ناله کردن واینکه...ای وای چرا کتاب ومعلم من را درک نمی کند و چنین مساله مشکلی را پیش روی من قرار داده!! من همیشه بد شانس بوده ام!! آخه چرا من !!و ...
فکر کنم شما هم با من هم نظر هستید که چنین واکنش هایی خیلی غیر حرفه ای و غیر معمول است.
در حالت عمومی ومعمول ابتدا مساله را با دقت می خوانیم معلوم و مجهول را مشخص می کنیم ، راه حل های پیش رو را بررسی می کنیم ،اگر لازم باشد از منابعی دیگر نیز کمک می گیریم و مساله را تا حل نکنیم دست بر نمی داریم.
تا آنجایی مصر به حل مساله هستیم که حتی اگر شده مساله حل شده را از روی کتاب های حل المسائل می خوانیم وسعی می کنیم یاد بگیرم تا مساله های مشابه را از آن روش حل کنیم.
بعد از حل مساله بی شک همه تجربه کرده ایم چه حال شعف و رضایت خاطری برای ما به وجود می آید .
حس اعتماد به نفس وتوانمند بودن.اینکه معلوماتمان به اندازه حل یک مساله بالاتر رفته است.
و یا در بازی شطرنج چگونه رفتار می کنید؟
آیا با یک کیش حریف میدان را خالی می کنید و فریاد شکست سر می دهید!!
تمام ذهنمان را متمرکز می کنیم تا بهترین حرکت را انجام دهیم ،حتی حرکت های بعدی را پیش بینی می کنیم و با مهارت خودمان را از کیش و مات نجات دهیم وبرعکس حریف رو کیش و مات می کنیم.برق شادی و رضایت را به وضوح در چشم های شما می توان دید.
مشکلات در زندگی همان مسائل ریاضی و حریف ما در بازی شطرنج هستند.
ادامه دارد...
علاقه مندی ها (Bookmarks)