به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 30
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 شهریور 97 [ 01:22]
    تاریخ عضویت
    1396-7-23
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    894
    سطح
    15
    Points: 894, Level: 15
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اخلاقهاى عجيب شوهرم باعث مى شود احساس بدبختى كنم

    با سلام
    مشكلى برام پيش اومده كه واقعا نميتونم از كسى كمك بگيرم، خيلى درمانده و مستاصل شدم و اميدوارم دوستان خوبى كه در اين سايت فعاليت مى كنند بتونن منو راهنمايى كنند تا زندگيمو حفظ كنم. ٢٩ ساله هستم و حدود پنج ماهه كه ازدواج كردم. همسرم ٤٣سالشه. خصوصيات اخلاقى خيلى خوبى داشت كه باعث شده بود خيلى دوستش داشته باشم و شايد چشمم رو به روى حقيقت كامل باز نكردم متقابلا اونم خيلى به من ابراز علاقه مى كرد و واقعا با شرايط سختى تونستم خانواده ام رو راضى به ازدواج كنم. شرايط كارى شوهرم به نحوى هست كه بيشتر اوقاتش رو سر كار هست و تايم كارى مشخص و معينى نداره يا حتى اگه بخوايم خيلى صادق باشيم بيمارى اعتياد به كار داره اما در عوض خداروشكر اوضاع ماليش رو به راه هست من قبل از ازدواج اين مساله رو ميدونستم و چون خودم هم خيلى فعال و اجتمصاعى بودم برام اهميتى نداشت و به خودم مى باليدم كه همسرم توى بيزينس و كسب و كارش موفقه ، ايشون واقعا از همه نظر ايده آل من بودند و با وجود اختلاف سنى زيادمون تا قبل از ازدواج و زير يك سقف رفتن هيچ مشكلى با هم نداشتيم. بعد از ازدواج متوجه شدم كه گاهى اوقات خيلى زورگو ميشه، و گاهى حتى دست بزن داره، البته نه به اون صورت كه منو زير مشت و لگد بگيره اما در كل خيلى مردسالارانه رفتار مى كنه و تا الان چند بار توى بحث هاى خيلى پيش پا افتاده به من سيلى زده يا دست منو پيچونده كه بعد ازش به عنوان شوخى ياد كرده .تو انجام كارهاى منزل هيچ كمكى به من نمى كنه و منو مجبور مى كنه كه كارهاى شخصى اونو (حتى كوچيك ترين كارها مثل آوردن حوله يا كارهايى از اين قبيل) رو انجام بدم و ميگه كه من دوست دارم زنم كدبانو باشه و منو تر و خشك كنه. من واقعا تو روزهاى اول شوكه بودم اما كم كم خودمو با شرايط وفق دادم و حتى قلق رفتارش توى دستم اومد، و تونستم كارى كنم كه اين روحيه زروگو بودنش به بازى مسخره اى بينمون تبديل بشه و شايد حتى خودم لذت مى بردم و حس مى كردم كه مردونگى خيلى زيادش و اين مساله كه كارش سخته باعث اين رفتارهاشه اما مساله فقط به همينجا ختم نشد و من اخيرا خيلى بهش بدگمانم و حس مى كنم با زنى در ارتباطه. زنى كه حتى خيلى قبل تر از ازدواج ما تو زندگيش بود. من اين مساله رو بارها حس كردم اما چون همسرم خيلى با ايمانه هميشه به حالت انكار باهاش برخورد كردم، و حتى چند بار سوال پيچش كردم، كه گفت اصلا همچين چيزى نيست و من خيالاتى و بدبينم. منم واقعا دوست نداشتم اينو بپذيرم تا اين كه هفته پيش به اتفاق همسرم به ملكى كه براى انجام كار نسبتا شخصى ترى اجاره كرده بود رفتم و از روى نشانه ها و شم زنانه متوجه شدم دخترى به اونجا رفت و آمد كرده كه همسرم گفت دوست يكى از دوستانش بوده، من باز اين مساله رو ختم كردم چون واقعا دوست نداشتم بپذيرم تا امروز صبح، امروز صبح من دوباره اونجا رفتم و متوجه شدم روى گاز ذغال براى قليون درست شده، و حتى دمپايى زنانه و يك وسيله خيلى شخصى تر زنانه توى دستشويى ديدم. و تقريبا الان مطمئنم زنى اونجا ميره، زنى كه مدتها قبل بوده و من حسش كرده بودم اما نخواسته بودم بپذيرم. دارم ديوانه ميشم به روى همسرم نياوردم و نميدونم چرا ناخودآگاه حتى رفتارم باهاش بهتر شد، اما بهش گفتم كليد اون ملك رو بهم بده، چون بيشتر اوقات خاليه من تابلو هاى نقاشيمو بيارم بچينم و يه اتاقشو كارگاه كنم، كه گفت اين كارو مى كنه. حالا نميدونم واقعا چه برخوردى بايد بكنم، من عاشق همسرم هستم و واقعا با تصور يك زندگى خوب و رويايى باهاش ازدواج كردم و حالا اينطور شده.
    ویرایش توسط شبنم بانو : یکشنبه 23 مهر 96 در ساعت 16:26

  2. کاربر روبرو از پست مفید شبنم بانو تشکرکرده است .

    yyousefi1981 (سه شنبه 03 بهمن 96)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شبنم بانو نمایش پست ها
    ملكى كه براى انجام كار نسبتا شخصى ترى اجاره كرده بود رفتم
    سلام

    اینو واضحتر توضیح بدین متوجه نشدم..

    برای اینکه پرده از راز ایشون بردارین و شک و گمانتون برطرف بشه, یک نفرو اونجا کشیک بذارین تا اونجارو تحت نظر بگیره و در صورت امکان فیلم هم بگیره..

    مورد دوم سیلی زدن و تنبیهه بدنیه که به هیچ عنوان اجازه این کارو نداره و شما هم باید ببینین چه رفتارهائی باعثه عصبانیت ایشون میشه که از انجام اونها اجتناب کنین..

  4. 5 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    ملودی 94 (یکشنبه 23 مهر 96), yyousefi1981 (سه شنبه 03 بهمن 96), آنیتا123 (دوشنبه 24 مهر 96), بارن (دوشنبه 24 مهر 96), عسل28 (دوشنبه 24 مهر 96)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 شهریور 97 [ 01:22]
    تاریخ عضویت
    1396-7-23
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    894
    سطح
    15
    Points: 894, Level: 15
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متاسفانه اون ملك تو برج هست و با وجود شرايطى كه داره نميشه فهميد كه همسرم چه اوقاتى به اونجا رفت و آمد مى كنه، راستش اين خونه مال يكى از دوستان همسرم بوده كه به همراه خانومش رفتند آمريكا و همسرم اسباب و اثاثيه اضافى اون خونه رو از دوستشون ميخرن و اجاره اونجا رو هم پرداخت مى كنند، من تا مدتى خبر نداشتم تا اين كه يكى از اقوام همسرم از شهرستان اومد و همسرم براى اسكانشون اونجا رو در اختيارشون گذاشت، حتى همون موقع هم گفت اينجا خونه دوستمه، بعدها فهميدم همسرم ماهى چهار ميليون براى اجاره اونجا داره پول ميده يك بار گفت علتش اينه كه دوستم گفته شما خونه رو با اسباب اثاثيه براى ما امانت نگهدار شايد ما برگرديم و نتونيم اينجا بمونيم و بعدا با شما تسويه كنيم، يك بار گفت قرارهاى خيلى شخصى و خصوصى مو كه معمولا ميخوام مسكوت بمونه اونجا برگذار مى كنم، خلاصه هر بار چيزى گفت و من چون دوست داشتم باور كنم باور كردم. و واقعا نميخواستم كنكاش كنم، اما الان برام كاملا واضح شده كه اونجا انگار خونه مجرديه همسرمه.
    در مورد كتك زدن، همسرم از ابتدا به من گفته بود كه من دست بزن دارم ولى به شوخى گفته بود، و منم به شوخى گرفته بودم اما ذاتا مرد خشنى هست و از زور گفتن خوشش مياد، خيلى دوست داره حرف حرف اون باشه و من بگم چشم، حتى اگه بدونه داره اشتباه مى كنه، اوايل به عنوان بازى و شوخى زور مى گفت و منم چون مى ديدم حس مردانه اش با اين كار قوى تر ميشه سعى مى كردم تا جاى ممكن همه چى مطابق ميلش باشه، اما الان واقعا خسته شدم، مثلا فقط كافيه يه روز من از دستم در بره و يك گوشه خونه به هم ريخته يا شلخته باشه، همين كافيه تا به بدترين شكل ممكن با من رفتار كنه و تو هر شرايطى باشم مجبورم كنه همه جا رو تميز و مرتب كنم، از مساله ديگه اى كه خيلى بدش مياد همين كنكاش من راجع به ساعت كارش و رفت و آمدش و ملاقات هاش هست، خودش اگه دوست داشته باشه همه چى رو از سير تا پياز براى من تعريف مى كنه و راهنمايى هم ازم ميخواد، اما اگه من خودم سوال كنم جواب سر بالا ميده، جديدا هم نقطه ضعف از من گرفته و مثلا بهم ميگه رقيب دارى يا با دوست دخترم بودم، بعد كه حسابى شوخى بيجا كرد و واقعا حال من خراب شد مياد نازمو مى كشه و از دلم در مياره. از حق نگذريم هم واقعا وقتى محبت مى كنه از محبت سيراب ميشم و انگار بهترين مرد دنيا نصيبم شده، اما سبك و سنگين كه بكنى ايراداتش خيلى خيلى بيشتر از محاسنش هست و من اينو الان دارم مى فهمم

  6. کاربر روبرو از پست مفید شبنم بانو تشکرکرده است .

    yyousefi1981 (سه شنبه 03 بهمن 96)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام و ممنون از پاسخهای خوب و روشنتون..

    من احتمالاتی تو این قضیه میبینم که شاید به مذاقتون خوش نیاد ..

    اولا پرداخت ماهی 4 میلیون به جائیکه هرزگاهی ازش استفاده بشه و بخواد مسکوت بمونه کمی مشکوک و دور از واقعیته..

    دوما شما به دلیله مخالفت خونوادتون و خیلی عذر میخوام جس مادی پرستیتون چشم رو خیلی چیزها بستین و میبندین و خودتونو راضی میکنین که چیزی نبوده .. چون نمیخوان مورد سرزنش خونواده و

    و در موضع انتخاب اشتباهتون از سوی خونواده قرار بگیرین ..

    راهکاری نمیتونم در مورد چگونگی کشف رازش بهتون پیشنهاد بدم.. اگه ساختمون نگهبان داشته باشه از اون طریق هم میتونید اما باید محتاطانه عمل کنید تا لو نره..

    و یا حساب کنید ببینید چه زمانهائی میزنه از خونه بیرون ..

  8. 3 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 24 مهر 96), بارن (سه شنبه 25 مهر 96), عسل28 (دوشنبه 24 مهر 96)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array

    Exclamation

    سلام شبنم بانوی عزیز
    راستش آقای جوادیان فرمایشاتشون بسیار متین بود
    بنظر شخصی بنده هم وجود اون خونه خالی از اشکال نیست و مشکوکانه اس
    کسی چنین خرجی فقط واسه انباری یا هر چیزی نمیکنه حتما یه دلیل و توجیهی داره
    یکم احتیاط کنین
    بعضی وقتا ماها راحت خودمونو گول میزنیم تا چیزی رو که واقعیت داره نبینیم
    تا تو منطقه امن خودمون بمونیم
    میتونین به یکی از همسایه ها بسپارین که در صورت مورد مشکوک بهتون اطلاع بدن
    فقط حواستون باشه که بین خودتون بمونه
    حرفشو بندازین که اونجا رو نیازی ندارین و با دوستشون مطرح کنن که دیگه اجاره نگیرین . ببینین واکنش همسرتون چیه؟؟؟
    بازم میگم بیشتر احتیاط کنین

  10. 2 کاربر از پست مفید عسل28 تشکرکرده اند .

    yyousefi1981 (سه شنبه 03 بهمن 96), جوادیان (دوشنبه 24 مهر 96)

  11. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    جديدا هم نقطه ضعف از من گرفته و مثلا بهم ميگه رقيب دارى يا با دوست دخترم بودم، بعد كه حسابى شوخى بيجا كرد و واقعا حال من خراب شد مياد نازمو مى كشه و از دلم در مياره
    سلام

    نذار این جور شوخیهای سبک عادتش بشه.
    یادمه یه تاپیکی با این موضوع بود که چطور با این جور شوخیها برخورد بشه که تکرار نشه.
    سرچ کن ببین می تونی پیداش کنی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  12. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (شنبه 29 مهر 96), yyousefi1981 (سه شنبه 03 بهمن 96), جوادیان (دوشنبه 24 مهر 96)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    خط قرمزهات رو براش مشخص کن ، جوری برخورد کن که حتی اجازه شوخی هی اینچنینی رو هم نداشته باشه. جوری که متوجه شود :

    هر جدی هزل است پیش هازلان ***** هزل ها جدند پیش عاقلان

    گذشته را را از حال و آینده سوا کنید اینکه هر چه در گذشته بوده گذشته و لی خط قرمزهاتون رو در زمان حال و آینده جدی بگیرند.

    این کار حسنی که داره این هست که اگر هم اهل چیزی هم باشه موجب می شه علنی اش نکنه و در خفا بمونه ، همین در خفا موندن چنین مواردی سختی هایی به همراه داره که به مرور اگر شما در زندگی همسرتون رو تامین کنید ، عطای اون سختی ها رو به لقاش می بخشه و به زندگیش می چسبه.

    وقتی یک مرد در زندگی زناشویی اش و در بین خانواده ها اعتبار زیادی پیدا کند به هر دری می زند که این اعتبار حفظ بماند . پس از این جهت یک اعتبار بالا یا به قولی پلیس درونی برایش بیافرینید.

    اما اگر به دنبال مچ گیری و دایم تجسس و کنایه و... اینها باشید نتیجه عکس خواهید گرفت چون اعتبارش را می گیرید و مرد بی اعتبار هر کاری برایش بی عیب است.
    ویرایش توسط ammin : سه شنبه 25 مهر 96 در ساعت 23:58

  14. 5 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (شنبه 29 مهر 96), yyousefi1981 (سه شنبه 03 بهمن 96), الهه زیبایی ها (دوشنبه 25 دی 96), بالهای صداقت (دوشنبه 24 مهر 96), جوادیان (دوشنبه 24 مهر 96)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 شهریور 97 [ 01:22]
    تاریخ عضویت
    1396-7-23
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    894
    سطح
    15
    Points: 894, Level: 15
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از راهنمايى هاى خوبتون، از وقتى كه مشكلمو اينجا مطرح كردم انگار يه وزنه سنگين از روى شونه هام برداشته شده و راحت تر ميتونم به افكارم جهت بدم. اول يه توضيح بدم، من به خاطر حس مادى پرستى با همسرم ازدواج نكردم، نميگم ماديات برام مهم نبود اما از اونجا كه خودم هم واقعا تو زندگيم چيزى كم و كسر نداشتم و در رفاه كامل بودم به ثروت يك نگاه كاملا جانبى داشتم، در واقع اگه حتى ميخواستم به چشم يك ملاك بهش نگاه كنم هوش همسرم در بدست آوردن اين ثروت برام ملاك مهم ترى بود تا خود دارايى هاشون... مخصوصا كه همسر من هر پولى در مياره باهاش كار مى كنه و اصلا طرفدار زندگى تجملى و لاكچرى نيست، دليل مخالفتهاى خانواده من يكى اختلاف سنى ما و يكى هم شهرستانى بودن همسرم بود، به شدت عقيده داشتند كه اين دو عامل باعث ميشه تو زندگى اختلافات شديدى به وجود بياد اما خداروشكر من تو تنها مواردى كه انگار با همسرم مشكل ندارم همين دو مورد هست، و شايد حتى عاشق اينم كه همسرم از من خيلى بزرگتره و حس پدر و پشتوانه بهم ميده. حتى عاشق شهرشون و لهجه شيرينشونم و وقتى به اونجا ميرم خيلى خوشحال ترم تا سر خونه زندگى خودم.
    علت اين كه تا الان سكوت كردم فقط همين بوده كه دوست ندارم ابهت همسرم تو چشمم بشكنه و دوست دارم همونطور كه فرمودين اگه واقعا چيزى هست به خيال اون پنهان از چشم من باشه تا قبح موضوع تو حريم خونه شكسته نشه.
    من بابت شوخى هاى نا بجاى شوهرم هر كارى كه تا الان فكرشو بكنيد كردم، از ابراز ناراحتى تا قهر و حتى بى تفاوتى، اما درست نشده، نميدونم واقعا چيكار كنم، خودش ميگه من دوست دارم تو در عين ظرافت و خانمى مثل پسرها قوى باشى و ناراحت نشى و پا به پاى من حتى بخندى، چون از غر زدن و حسودى و تو دست و بال بودن زنها بدم مياد و در تو ديدم كه مثل بقيه نيستى وگرنه هيچوقت تن به ازدواج نمى دادم.
    كلام كوتاهتر اين كه ميگه هر جا برم و هر كارى بكنم آخرش به تو پناه ميارم و نگو به زنهاى ديگه نگاه نكن و سرتو بنداز پايين از محل كار تا خونه و خونه به محل كار، برو خوشحال باش كه من بعد اين همه سال از بين اين همه زن تورو انتخاب كردم و سوگلى بودى و هر چى به زنهاى ديگه نگاه مى كنم قدر تورو بيشتر ميدونم
    اينم بگم كه همسرم ظاهرش خيلى امروزيه و كسى ببيندش اصلا متوجه اين موضوع نميشه اما ايمان قلبى خيلى زيادى داره و اهل نماز و روزه هست و همين موضوع باعث ميشه خيلى وقتها مطمئن باشم به خاطر اعتقاداتش خيلى از كارهارو حتى با وجودى كه به زبون مياره انجام نميده
    در مورد موضوع خونه هم همسرم از اونجا كه دوست نداره هيچوقت پول بيخود جايى خرج كنه دنبال اينه كه يه كار مرتبط با اونجا مثل گالرى يا مزون راه اندازى كنه، اما اصلا راضى نيست اونجارو پس بده. ديگه نهايت زيركى كه تونستم به خرج بدم اين بود كه كليد اون ملك رو ازش بگيرم تا بتونم تا حدودى رفت و آمد به اونجا رو زير نظر بگيرم بهش گفتم به سليقه خودم ميخوام اونجارو آماده و دكور كنم تا مناسب مزون باشه اما با اين حال بازم بهم گفت هر وقت خودم بهت گفتم اجازه دارى برى اونجا چون ممكنه مهمون خارجى يا شهرستانى داشته باشم و برام صرف نمى كنه براشون هتل بگيرم. كه همين موضوع باعث ميشه من بازم بهش شك كنم! اصرار داره كه هر وسيله اى هم گوشه كنار اون خونه من مى بينم مثل دمپايى و لباس تو خونه اى مال همسر دوستش بوده! منم ترجيح دادم كه تو اين زمينه واقعا احمق باشم و به روى خودم نيارم، اما مطمئن نيستم كه كارم درست باشه

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شبنم بانو نمایش پست ها
    ممنون از راهنمايى هاى خوبتون، از وقتى كه مشكلمو اينجا مطرح كردم انگار يه وزنه سنگين از روى شونه هام برداشته شده و راحت تر ميتونم به افكارم جهت بدم. اول يه توضيح بدم، من به خاطر حس مادى پرستى با همسرم ازدواج نكردم، نميگم ماديات برام مهم نبود اما از اونجا كه خودم هم واقعا تو زندگيم چيزى كم و كسر نداشتم و در رفاه كامل بودم به ثروت يك نگاه كاملا جانبى داشتم، در واقع اگه حتى ميخواستم به چشم يك ملاك بهش نگاه كنم هوش همسرم در بدست آوردن اين ثروت برام ملاك مهم ترى بود تا خود دارايى هاشون... مخصوصا كه همسر من هر پولى در مياره باهاش كار مى كنه و اصلا طرفدار زندگى تجملى و لاكچرى نيست، دليل مخالفتهاى خانواده من يكى اختلاف سنى ما و يكى هم شهرستانى بودن همسرم بود، به شدت عقيده داشتند كه اين دو عامل باعث ميشه تو زندگى اختلافات شديدى به وجود بياد اما خداروشكر من تو تنها مواردى كه انگار با همسرم مشكل ندارم همين دو مورد هست، و شايد حتى عاشق اينم كه همسرم از من خيلى بزرگتره و حس پدر و پشتوانه بهم ميده. حتى عاشق شهرشون و لهجه شيرينشونم و وقتى به اونجا ميرم خيلى خوشحال ترم تا سر خونه زندگى خودم.
    علت اين كه تا الان سكوت كردم فقط همين بوده كه دوست ندارم ابهت همسرم تو چشمم بشكنه و دوست دارم همونطور كه فرمودين اگه واقعا چيزى هست به خيال اون پنهان از چشم من باشه تا قبح موضوع تو حريم خونه شكسته نشه.
    من بابت شوخى هاى نا بجاى شوهرم هر كارى كه تا الان فكرشو بكنيد كردم، از ابراز ناراحتى تا قهر و حتى بى تفاوتى، اما درست نشده، نميدونم واقعا چيكار كنم، خودش ميگه من دوست دارم تو در عين ظرافت و خانمى مثل پسرها قوى باشى و ناراحت نشى و پا به پاى من حتى بخندى، چون از غر زدن و حسودى و تو دست و بال بودن زنها بدم مياد و در تو ديدم كه مثل بقيه نيستى وگرنه هيچوقت تن به ازدواج نمى دادم.
    كلام كوتاهتر اين كه ميگه هر جا برم و هر كارى بكنم آخرش به تو پناه ميارم و نگو به زنهاى ديگه نگاه نكن و سرتو بنداز پايين از محل كار تا خونه و خونه به محل كار، برو خوشحال باش كه من بعد اين همه سال از بين اين همه زن تورو انتخاب كردم و سوگلى بودى و هر چى به زنهاى ديگه نگاه مى كنم قدر تورو بيشتر ميدونم
    اينم بگم كه همسرم ظاهرش خيلى امروزيه و كسى ببيندش اصلا متوجه اين موضوع نميشه اما ايمان قلبى خيلى زيادى داره و اهل نماز و روزه هست و همين موضوع باعث ميشه خيلى وقتها مطمئن باشم به خاطر اعتقاداتش خيلى از كارهارو حتى با وجودى كه به زبون مياره انجام نميده
    در مورد موضوع خونه هم همسرم از اونجا كه دوست نداره هيچوقت پول بيخود جايى خرج كنه دنبال اينه كه يه كار مرتبط با اونجا مثل گالرى يا مزون راه اندازى كنه، اما اصلا راضى نيست اونجارو پس بده. ديگه نهايت زيركى كه تونستم به خرج بدم اين بود كه كليد اون ملك رو ازش بگيرم تا بتونم تا حدودى رفت و آمد به اونجا رو زير نظر بگيرم بهش گفتم به سليقه خودم ميخوام اونجارو آماده و دكور كنم تا مناسب مزون باشه اما با اين حال بازم بهم گفت هر وقت خودم بهت گفتم اجازه دارى برى اونجا چون ممكنه مهمون خارجى يا شهرستانى داشته باشم و برام صرف نمى كنه براشون هتل بگيرم. كه همين موضوع باعث ميشه من بازم بهش شك كنم! اصرار داره كه هر وسيله اى هم گوشه كنار اون خونه من مى بينم مثل دمپايى و لباس تو خونه اى مال همسر دوستش بوده! منم ترجيح دادم كه تو اين زمينه واقعا احمق باشم و به روى خودم نيارم، اما مطمئن نيستم كه كارم درست باشه
    من تاپیکتونو از اول خوندم . البته ما اطلاع نداریم که درامد همسر شما در چه حدیه شاید ماهی 4 میلیون واسش چیزی نباشه بابت اجاره دادن اون خونه . شغلشونم البته نمیدونم چیه که مهمونای خارجی دارن ولی یه سوالی ام برام پیش اومده همسرتون میتونست قبل ازینکه شما اونجا برین دمپاییو وسایل زنونرو جمع کنه یا اصلا کلید خونرو هم نده مگه اینکه براش مهم نباشه شما چیزیو بفهمین چرا اینکارو نکرد ؟
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  17. کاربر روبرو از پست مفید anisa تشکرکرده است .

    yyousefi1981 (سه شنبه 03 بهمن 96)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 شهریور 97 [ 01:22]
    تاریخ عضویت
    1396-7-23
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    894
    سطح
    15
    Points: 894, Level: 15
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزيزم
    اتفاقا همسرم تا جاى ممكن نشانه ها رو پنهان مى كنه، ولى چون توجهش به جزئيات كمه مشخص ميشه. مثلا من اونجا تار موى مشكى خيلى بلند پيدا كردم، يا دمپايى ها داخل كابينت دستشويى تو يه كيسه پلاستيك بودند. گاز بعد از درست كردن ذغال تميز شده بود اما گرده هاى ذغال پخش شده بودند و توى يخچال كمى ميوه و غذاى نيم خورده بود در حالى كه همسر من اونجا غذا نميخوره، اينطور نيست كه فكر كنيد همه چى رو براى من علنى كرده اتفاقا ترس خيلى زيادى داره، كليد هم براى اين به من داده كه واقعا ميدونه بدون اجازه من اونجا نميرم چون خودم بيشتر ميترسم از اين كه بدونم بهم خيانت ميشه تا اون، بله اين مبالغ براى همسرم چيزى نيست ولى اينطور هم نيست كه بشه گفت خرج شدن يا نشدنش براش فرقى نداره چون همسر من براى قرون قرون پولش برنامه ريزى داره اين كه داره اين مبلغ رو ميده براش يه توجيه خيلى بزرگ داره وگرنه با توجه به روحيه اى كه ازش سراغ دارم اين كارو نمى كرد
    الان ميدونه من يه حدسهايى زدم و دوست داره تا ميتونه به من اطمينان بده كه چيزى نيست. البته من تقريبا ديگه مطمئنم يه زن اونجا ميره، حتى بوى عطرش رو هم من حس كردم اما نميدونم چرا به جاى اين كه به هم بريزم رفتم تو حالت انكار و ناباورى، دارم بيشتر به همسرم محبت مى كنم. حس مى كنم از وقتى شوهرم حس كرده من يه بوهايى بردم اخلاقش خيلى با من خوب شده، شايدم از خوب شدن رفتار من رفتارش عوض شده، واقعا اين چند روز رابطمون خيلى ايده آل شده نميدونم چرا!
    ویرایش توسط شبنم بانو : چهارشنبه 26 مهر 96 در ساعت 01:35


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.