به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 39
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اسفند 97 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1396-7-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    1,524
    سطح
    22
    Points: 1,524, Level: 22
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    31

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نزدیک دو ساله از همسرم جدا زندگی می کنم

    سلام
    نمی دونم از کجا بگم چطوری بنویسم
    درگیر مشکلات زیادی هستم بین دوراهی موندم
    تو موقعیتی هستم که هم جدایی هم ادامه شکست برام.هیچ راه حلی جلوی پام نمی بینم
    من مهندسم 31 سالمه شاغل هستم در ارگان دولتی و امنیت شغلی و درآمد نسبتا خوبی دارم.
    5 ساله که ازدواج کردم.همسرم از آشنایان نزدیک ما بود و هم سن هم هستیم.
    از اول ازدواج مون متوجه این بودم که خیلی خود خواه هستش و احترام برای من قائل نیست. همیشه با بد دهنی و بی ادبیش مشکل داشتم
    ولی من دخترخیلی آرومی هستم و درون گرا و خجالتی.نمی تونستم باهاش مقابله کنم یا ناراحتی خودم رو اون طور که باید بروز بدم همیشه باهاش مدارا می کردم.مشکلات زیادی تو زندگیمون بود ولی سعی می کردم درستش کنم و درنهایت هم نشد.
    دلایلی که باعث شد من همسرم رو ترک کنم این هاست:
    1.به من خیانت کرد.با همکارش که 8 سال از من بزرگتر بود رابطه برقرار کرد.
    2.بعد از خیانت به جای شرمندگی می گفت تو باعث شدی من خیانت کنم و تو منو از نظر جنسی تامین نمی کنی
    3.به خانوادم بی احترامی می کرد همیشه پشت سرشون بدگویی می کرد و فحش میداد.
    4.احساس می کردم بود و نبودم براش بی تفاوت هست.
    5.اعتقادات مذهبی من رو مسخره می کرد و مخصوصا رو چیز هایی که من روش حساسم اذیتم می کرد.
    6.با اینکه من نظر ظاهری زیبا و خوش پوش هستم و همیشه همیشه بدون اغراق همه اطرافیان این موضوع رو به من می گفتن و اون ظاهر کاملا معمولی داره.ولی از ظاهر من ایراد می گرفت که به روز نیستم و مثلا مانتو جلو باز نمی پوشم یا موهام بلوند نیست!


    الان یک سال و نیم بیشتر هست ازش جدا زندگی می کنم و خونه پدرم هستم
    هیچ تلاشی برای برگردوندن من نمی کنه نه طلاقم می ده و نه می خواد برگردم
    ظاهرا می گه برگرد ولی عملا نه! ولی میگه من همون گندی که بودم هستم و هیچ تغییر نکردم همینم که هستم بدترم شدم

    بعضی وقتا باهاش بیرون میرم بهم محبت می کنه می گه خوشحالم که اسمت تو شناسنامم هست
    میگه خیلی درحقت بدی کردم تو زن خوبی بودی هیچی کم نداشتی همیشه منو خوشحال می کردی بهترین دوستم بودی.... من مشکلم فقط س...ک ... س بود که تو بلد نیستی.
    یه روز دیگه میگه نه مشکلم اینم نبود من از مادرت متنفرم و چون تو دختر اون هستی تورو اذیت می کردم...
    واقعا موندم که چی کار کنم.

    از اینکه می بینم براش مهم نیستم و تلاش نمی کنه برگردم دلم خیلی شکسته

    وقتی جدی از جدایی حرف می زنم اصلا زیر بار نمیره و رفتارش تغییر می کنه و مهربون می شه و میگه از دستت نمیدم
    تا یکم بهش محبت می کنم دوباره میشه مثل قبلش....

    بهش میگم بریم پیش مشاور اصلا قبول نمی کنه میگه مشاورها خودشون مریضن.

    منطقی که فکر میکنم با خودم می گم وقتی تو جوونی براش انقدر بی ارزشم سنم که بالاتر بره چی میشه و عقلم می گه ازش جدا شم
    ولی زندگی مجردی رو دوست ندارم یعنی از نظر عاطفی و جنسی نمی تونم تنها بمونم تو همین یک سال و نیم خیلی عذاب کشیدم.

    لطفا بگید باید چی کار کنم؟
    ویرایش توسط k.aram : چهارشنبه 12 مهر 96 در ساعت 21:36

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اسفند 97 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1396-7-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    1,524
    سطح
    22
    Points: 1,524, Level: 22
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    31

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یادم رفت بگم این چند باری هم که بیرون رفتیم باهم همش از طرف من بوده یعنی من خواستم ببینمش و گرنه اون اصلا ازش خبری نبود و وقتی هم منو می دید اصلا تماسی برقرار نمی کرد در حالیکه من همش تو دلم آرزو می کردم دستم رو بگیره ... حتی دستمم نمی گرفت. ولی دفعه آخری که دیدمش تو ماشین بغلم کرد گفت آخی یادم رفته بود چقدر ظریفی!!!چقدر دلم برات تنگ شده بود. قطعامنو دوست نداره درست میگم؟اگه دوستم داشت نمی تونست این همه مدت دوری منو تحمل کنه

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام
    شما منتظر ایشون نمونید. سن تون داره بالا میره. با خانواده و مشاور مشورت کنید. چه طلاق و چه آشتی یکی رو به انجام برسونید، ولی زودتر.

    اینکه شما رو طلاق نمیده و تمایلی هم به زندگی مشترک نشون نمیده رو با وکیل مشورت کنید.
    * مهریه تون چقدر است؟ وضعیت مالی ایشون در چه حدی است؟
    * نفقه میده؟
    * می تونید اعمال غیراخلاقی ایشون رو اثبات کنید؟
    و ...
    این ها رو با وکیل مشورت کنید.

    * اصلا تمایل و علاقه به ایشون دارید یا صرفا چون قبلا ازدواج کرده اید فکر می کنید زندگی مجدد بهتر از جدا شدن است؟ منظور اینکه احساس واقعی شما اگر آزادی عمل داشته باشید چی است؟

    مجددا تکرار می کنم از تو خانه موندن و بی عملی چیزی حاصل نمیشه. روی خانواده و فامیل (دائی، عمو ... ) خیلی تاکید می کنم.
    موفق باشید

  4. 3 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    k.aram (چهارشنبه 12 مهر 96), masamasa (پنجشنبه 13 مهر 96), ترنم بهاری (پنجشنبه 13 مهر 96)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اسفند 97 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1396-7-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    1,524
    سطح
    22
    Points: 1,524, Level: 22
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    31

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    سلام
    شما منتظر ایشون نمونید. سن تون داره بالا میره. با خانواده و مشاور مشورت کنید. چه طلاق و چه آشتی یکی رو به انجام برسونید، ولی زودتر.


    خوب برای هر دوش اون هم باید اقدام کنه وقتی اقدامی نمیکنه من بلاتکلیف می مونم


    اینکه شما رو طلاق نمیده و تمایلی هم به زندگی مشترک نشون نمیده رو با وکیل مشورت کنید.
    * مهریه تون چقدر است؟ وضعیت مالی ایشون در چه حدی است؟

    313 سکه و وضعیت مالیشون چیزی به نامش نیست نه خونه و نه ماشین.ولی در آمدش خوبه


    * نفقه میده؟

    اصلا! اون موقع هم که با هم زندگی می کردیم من از ایشون برای مخارج خودم هیچ پولی نمی گرفتم


    * می تونید اعمال غیراخلاقی ایشون رو اثبات کنید؟

    بله من از چت شون عکس گرفتم و یک عکس دو نفره هم ازشون دیدم ولی نمی خوام آبروش رو ببرم دلم نمی خواد دیگران بدونن به من خیانت کرده.یعنی دنبال اثباتش نیستم

    و ...
    این ها رو با وکیل مشورت کنید.

    * اصلا تمایل و علاقه به ایشون دارید یا صرفا چون قبلا ازدواج کرده اید فکر می کنید زندگی مجدد بهتر از جدا شدن است؟ منظور اینکه احساس واقعی شما اگر آزادی عمل داشته باشید چی است؟


    اصلا نمی تونم فکر ازدواج مجدد رو کنم یعنی فکر یک زندگی جدید! این برام مفهومی نداره. تنهاییم که دردهای خودش رو داره. ترجیه میدم زندگیم رو با ایشون درست کنم ولی حاضر نیستم به هر قیمتی ادامه بدم. یعنی فکر می کنم هرچی بیشتر کوتاه بیام بیشتر بی ارزش میشم. احساس واقعی من این هست که دلم می خواد ایشون قدر من رو بفهمه و ابراز پشیمونی کنه و بخواد بگردم و دیگه من رو آزار نده
    ولی اگر بدونم بعد از برگشتنم اوضاع مثل قبل خواهد شد صد در صد می خوام جدا شم



    مجددا تکرار می کنم از تو خانه موندن و بی عملی چیزی حاصل نمیشه. روی خانواده و فامیل (دائی، عمو ... ) خیلی تاکید می کنم.


    اصلا اجازه دخالت خانواده رو نمی ده. از اینکه که من مشکل رو در فامیل مطرح کردم به شدت عصبانی هست و میگه تو اگر زن بودی نمی رفتی مشکلات خصوصی ما رو بین المللی کنی.و خودت با من می ساختی
    به هرکسی که بخواد کوچکترین میانجگری کنه پرخاش می کنه و می گه تو زندگی من دخالت نکنید.


    موفق باشید
    ممنونم .بیشتر دلم می خواد بدونم از دید یک آقا!! مثل شما، اصلا این مرد ارزش وقت گذاشتن داره؟ارزش اینکه برای بهتر شدن اوضاع زندگیم تلاش کنم داره؟ منو دوست داره؟

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام دوست من
    خوشگلی خوش تیپی وضعت خوبه یه کار معتبر هم داری فقط اشکالت اینه که اعتماد بنفس نداری
    اگه اعتماد بنفس داشتی خودتو لنگ یه آدم بی سرو پا نمیکردی. حقیقت تلخه ولی آره دوستت نداره اگه داشت یکسال و نیم نمیذاشت خونه پدرت باشی یا حداقل اگه زندگیتشو دوست داشت برای برگشتنت تلاش میکرد.متاسفم براش تو خیلی ازون سرتری خودتو حروم یه آدم قدرنشناس نکن و تا هنوز سنی نداری تکلیف خودتو روشن کن هر چه سریعتر
    مطمعنا آینده بهتری خواهی داشت

  7. 3 کاربر از پست مفید masamasa تشکرکرده اند .

    k.aram (پنجشنبه 13 مهر 96), niloofar_aabi (جمعه 14 مهر 96), میس بیوتی (یکشنبه 16 مهر 96)

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 23:09]
    تاریخ عضویت
    1396-6-18
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    1,044
    سطح
    17
    Points: 1,044, Level: 17
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 26 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم اینکه میگی دلت شکست و دنبالت نیومد و تلاش نکرد دقیقا حرف منه کاملا درکت میکنم خیلی سخته....
    ولی حقیقت اینه که هرکس میره دنبال لیاقتاش ایشون لیاقت ندارن از نظر من...خیلی عذرمیخوام....
    کسی که خیانت میکنه بعد با این فاصله زمانی تلاشیم نمیکنه اصلا ثبات نداره عزیز من....
    فقط یه درصد از نظر من میتونه این رابطه شکل بگیره اینکه این اقا واقعاااااا پشیمون برگردن و بخوان جبران کنن و تغییر کنن اونم شما خط قرمزهاتونو میگید بهشون که حتما اجرا بشه....
    که البته خیلی ها تو اینجور مواقع چون واقعا تضمینی به تکرار این حرکت ایشون نیس یه امتیازی میگیرن.
    ولی ظاهر امر نشون میده این اقا پشیمون نیس به نظر منم جوونی حیفی معطل ایشون نشو تکلیفتو معلوم کن....
    خیلی سخته درکت میکنم تو یه ساله من پنج ماهه همسرم هیچ تلاشی نکرد ادم حس بدی بهش دست میده....
    ولی امیدت به خدا باشه....هرکسی تو زندگی باید یه روزی خودشو ثابت کنه...به قول دوستان شما موقعیتتم خوبه شغلم داری راحت میتونی رو پات وایسی....
    در مورد ازدواج دومم دیدتو خراب نکن من مورد زیاد دیدم طرف ازدواج سومشم فوق العاده خوشبخت شده....اینا همه عادته یه سال که بگذره فراموش میکنی....کارای خدا بی حکمت نیس عزیزم.

  9. 3 کاربر از پست مفید ترنم بهاری تشکرکرده اند .

    k.aram (پنجشنبه 13 مهر 96), masamasa (پنجشنبه 13 مهر 96), میس بیوتی (یکشنبه 16 مهر 96)

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1395-10-26
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    2,059
    سطح
    27
    Points: 2,059, Level: 27
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    61

    تشکرشده 175 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اين طور كه واضحه شما ويژگى هاى خاص و عالى دارين و يك نقص بزرگ.
    براى شما هضم نياز جنسى همسرتون خيلى سخته. و اين نشون ميده كه ايشون گرم و شما سردمزاج هستيد. براى يك فرد گرم مزاج تقريبا ميشه گفت نيمى از رضايت از زندگى مشترك به رابطه جنسى خوب وابسته ست. مشخصا ايشون بارها اين مسئله رو به شما تذكر دادن و همينه كه به هنگام خيانت حالت طلب كارانه داشتن. ولى گويا براى شما كاملا بى ارزش و غير قابل دركه. ميزان احساس نياز ايشون با شما خيلى متفاوته و اينكه نميتونيد اين رو درك كنيد شده عامل جدايى شما.
    البته عكس اين قضيه توى زن و مرد هم ميتونه اتفاق بيوفته اما از اونجايى كه جامعه دست مردها رو براى ارضاى خودشون بازتر گذاشته، پس با خيالت راحت ترى به خيانت رو ميارن.
    شما پنجاه درصد زندگى رو براى همسرتون تامين كرديد ولى از نيمه ديگه كاملا غافل بوديد. راه موفقيت شما دو چيزه؛
    ١) تغييرات اساسى در بينش و رفتارتون نسبت به مسائل جنسى ايجاد كنيد. (چيزى كه همسرتون هم طالبش هستن و عقب نشستن تا تغيير رفتار شما رو ببينن) ولى اين تغيير اصلا كار راحتى نيست.
    ٢) از ايشون جدا بشيد و با مردى سردمزاج ازدواج كنيد كه براى خودتون زندگى و آرامش بيشترى رو دربر خواهد داشت.

  11. 2 کاربر از پست مفید Shayeste تشکرکرده اند .

    k.aram (پنجشنبه 13 مهر 96), باران13 (شنبه 15 مهر 96)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    1.به من خیانت کرد.با همکارش که 8 سال از من بزرگتر بود رابطه برقرار کرد.
    2.بعد از خیانت به جای شرمندگی می گفت تو باعث شدی من خیانت کنم و تو منو از نظر جنسی تامین نمی کنی
    3.به خانوادم بی احترامی می کرد همیشه پشت سرشون بدگویی می کرد و فحش میداد.
    4.احساس می کردم بود و نبودم براش بی تفاوت هست.
    5.اعتقادات مذهبی من رو مسخره می کرد و مخصوصا رو چیز هایی که من روش حساسم اذیتم می کرد.
    6.با اینکه من نظر ظاهری زیبا و خوش پوش هستم و همیشه همیشه بدون اغراق همه اطرافیان این موضوع رو به من می گفتن و اون ظاهر کاملا معمولی داره.ولی از ظاهر من ایراد می گرفت که به روز نیستم و مثلا مانتو جلو باز نمی پوشم یا موهام بلوند نیست!


    الان یک سال و نیم بیشتر هست ازش جدا زندگی می کنم و خونه پدرم هستم
    هیچ تلاشی برای برگردوندن من نمی کنه نه طلاقم می ده و نه می خواد برگردم
    ظاهرا می گه برگرد ولی عملا نه! ولی میگه من همون گندی که بودم هستم و هیچ تغییر نکردم همینم که هستم بدترم شدم


    "ممنونم .بیشتر دلم می خواد بدونم از دید یک آقا!! مثل شما، اصلا این مرد ارزش وقت گذاشتن داره؟ارزش اینکه برای بهتر شدن اوضاع زندگیم تلاش کنم داره؟ منو دوست داره؟"

    1. طبق گفته های شما ایشون فحاش است، دسن و مذهب نداره و اعتقادان شما رو هم مسخره میکنه، خودش به زنش میگه با ظاهر آنچنانی بگرده (غیرت نداره)، خیانت جنسی هم میکنه ... مسلما ازنظر ارزش انسانی و فردا فرد بی ارزش، پست و بی غیرتی است.
    اینکه شما ازشون بخواهید لطف کنند شما رو بیرون ببرند و اگه بهتون محبت کنند خوشحال میشید یک مسئله طبیعی است. هرکسی حتی دشمن خونی هم به آدم محبت کنه طرف خوشحال میشه. مهم اینه که محبت از درون دل و مداوم باشه. به نظرم شما (و خانم های مشابه شما) دانسته خودتون رو فریب میدید.
    2. ازنظر احساسی خود شما باد بدونید چه احساسی بهشون دارید.

    * اینکه ارزش داره تلاش کنید زندگی تون رو بهتر کنید؟
    مسلما دوباره ساختن زندگی ارزش داره. ولی ساخته میشه؟ تو خونه بودید ساخته شد؟ از خونه رفتید ساخته شد؟ زندگی رو دو طرف با هم باید بسازند. اگر یک طرف قضیه نخواد همکاری کنه تلاش های یک طرف دیگه فقط خسته کردن خودش خواهد بود.

    * اجازه دخالت خانواده رو نمیده. پس انتظار داشتید خوشش بیاد و تشویق تون هم بکنه؟ معلومه که ناراحت و عصبانی میشه. میخواد بره هرزه گی و هرغلطی میخواد بکنه و کسی هم نفهمه. شما هم خانه داری و کارهای دیگه اش رو بکنید.

    * بازهم تردیدی نیست که تنهائی هم دردناک هستش. ولی اینطور زندگی کردن دردناک هست یا نیست؟ کسی هم نمیگه بروید با یه نفر دیگه زندگی جدیدی شروع کنید. اصلا تضمینی برای بودن یه نفر جدید نیست. صحبت اینه که شما باید بین بعضی حالات انتخاب کنید
    1. برگردید به خانه تون و همین شرایط رو با ایشون قبول کنید.
    2. خانه پدرتون بمونید تا آخر عمر
    3. اگر بشه زندگی رو اصلاح کرد اصلاحش کنید
    4. اگر نمیشه اصلاحش کرد و تحمل هم نمی کنید خودتون رو از این زندگی بیرون بکشید و جدا بشید.
    بجز این حالات فکر نکنم حالات دیگه ای وجودذ داشته باشه.

    * دوست داشتن شما رو فقط از روی همین گفته ها بخواهیم قضاوت کنیم، واقعیتش خیر. کسی که زنی رو دوست داشته باشه مدت طولانی ولش نمیکنه. حتی اگر احساسات و علاقه رو کنار بگذاریم ازنظر جنسی هم که شده خیلی ازش دور نمی مونه. مگر اینکه یا خودش احساس علاقه و نیاز نکنه (طبیعت خود شخص) و یا از جای دیگه تامین بشه.

    * آخرش بازهم میگم منفعل نباشید. کسی از آسمون فرود نمیاد کمک تون کنه. اول از همه از خانواده، و در کنار آن از مشاور و وکیل کمک بگیرید.
    تقاضای نفقه و قسمتی از مهریه تان (نه همه آن) رو بکنید و اگر نیاز شد ازشون شکایت هم بکنید. شاید در مراحل اولیه یا جدی شدن قضیه برگرده دنبال تون - اشتباه نکنید نمیگم عوض میشه - شاید هم دست از اعمال شون موقت یا دایم برداره. به هرحال آدمیزاد یا با نصیحت درست میشه یا با زور. با این دو درست نشه کلا درست بشو نخواهد بود.

    موفق باشید

  13. 4 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    k.aram (پنجشنبه 13 مهر 96), maryam123 (یکشنبه 16 مهر 96), masamasa (پنجشنبه 13 مهر 96), نادیا-7777 (یکشنبه 23 مهر 96)

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 آذر 98 [ 04:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    9,762
    سطح
    66
    Points: 9,762, Level: 66
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 288
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    392

    تشکرشده 451 در 164 پست

    حالت من
    Khejalati
    Rep Power
    55
    Array
    سلام
    بعضی اوقات ناچاریم تصمیم های سختی تو زندگی مون بگیریم که فکر میکنم زمان این رسیده که شما هم این کار سخت و انجام بدید
    شاید خیلی سخت باشه ولی باید این کار و انجام بدید تا فردا روزی شما هم مثل من افسوس روز های از دست رفته رو نخورید
    موفق باشد
    ......دگر حوصله ای نیست

  15. 4 کاربر از پست مفید Glut.tiny تشکرکرده اند .

    k.aram (شنبه 15 مهر 96), maryam123 (یکشنبه 16 مهر 96), نادیا-7777 (یکشنبه 23 مهر 96), Ye_Doost (پنجشنبه 13 مهر 96)

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام خانم

    طبق گفته های شما ایشون فحاش است، دسن و مذهب نداره و اعتقادان شما رو هم مسخره میکنه، خودش به زنش میگه با ظاهر آنچنانی بگرده (غیرت نداره)، خیانت جنسی هم میکنه ... مسلما ازنظر ارزش انسانی و فردا فرد بی ارزش، پست و بی غیرتی است.
    آقای ye doost عزیز برای شما خیلی احترام قائلم ولی اینجا رو خیلی تند رفتید


    اين طور كه واضحه شما ويژگى هاى خاص و عالى دارين و يك نقص بزرگ.
    براى شما هضم نياز جنسى همسرتون خيلى سخته. و اين نشون ميده كه ايشون گرم و شما سردمزاج هستيد. براى يك فرد گرم مزاج تقريبا ميشه گفت نيمى از رضايت از زندگى مشترك به رابطه جنسى خوب وابسته ست. مشخصا ايشون بارها اين مسئله رو به شما تذكر دادن و همينه كه به هنگام خيانت حالت طلب كارانه داشتن. ولى گويا براى شما كاملا بى ارزش و غير قابل دركه. ميزان احساس نياز ايشون با شما خيلى متفاوته و اينكه نميتونيد اين رو درك كنيد شده عامل جدايى شما.
    البته عكس اين قضيه توى زن و مرد هم ميتونه اتفاق بيوفته اما از اونجايى كه جامعه دست مردها رو براى ارضاى خودشون بازتر گذاشته، پس با خيالت راحت ترى به خيانت رو ميارن.
    این دوستمون یه بعد خیلی مهم از قضیه رو خیلی خوب توضیح داد، من خودم یک مرد هستم و خیانت رو با چشمام دیدم و در موردش مطالعه هم کردم، مسعله خیانت خیلی پیچیدست و یک شب اتفاق نمی افته و متاسفانه افراد درگیر چه نزدیک و چه دور یا صورت مسعله رو پاک می کنند یا کاملا چکشی عمل می کنند. یونگ میگه " یه انسانی که غرایزش رو سرکوب کرده به اندازه یه موجود زخمی خطرناک" زن و مرد هم نداره، مثلا تو زندان های سیاسی در اکثر مواقع یک واقعیت وجود داره به نام "پیروزی جسم انسان در مقابل عقایدش"، من نه همسر شما رو می شناسم و نه شما رو! فکر می کنم یه سری از بهانه گیری های همسر شما مخصوصا در مورد ظاهر بی ربط به این قضیه نباشه

    من تنها و تنها هدفم اینه که کمی بیشتر فکر کنی و از ابعاد مختلف مشکلت رو آنالیز کنی با این پیش فرض که همسرت رو یه آدم کاملا سیاه و خودت رو مبرا نبینی، یعنی واقع گرایانه نگاه کنی تا بتونی محکم تصمیم بگیری، به نظر من با مشاور قبل از هر نوع اقدام قانونی مشورت کن

    امیدوارم اتفاقای خوب برات بیفته


  17. 3 کاربر از پست مفید باران13 تشکرکرده اند .

    k.aram (شنبه 15 مهر 96), Shayeste (شنبه 15 مهر 96), اثر راشومون (شنبه 15 مهر 96)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.