به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    38
    Array

    انتظارات و توقعات خانواده از من

    سلام
    من دختری 30 ساله هستم و سه سال پیش در دوران عقد طلاق گرفتم و تمام مهریه ام را هم بخشیدم و هر چی پس انداز هم داشتم واسه رهایی از اون فرد دادم به وکیل
    به خاطر ضربه شدیدی که خوردم تا چند وقت نتونستم از خونه بیام بیرون یعنی جراتش رو نداشتم و از همه ادم های اطرافم می ترسیدم
    باید بگم خانواده من که طی ورشکستگی پدرم تقریبا تمام دارایی هاشو از دست داده بود و توی این مدت 3 سال نتونستن اونجوری که باید نیاز های ما ها رو تامین کنن جوری که تقریبا توی این مدت من حتی لباس هم نخریدم منی که در دوران عقدم شاغل بودم و تقریبا حقوق خوبی می گرفتم توی شرایط خیلی بدی قرار گرفتم و یادمه دندونم به عصب رسیده بود و متاسفانه هیچ پولی نداشتم که بخوام برم عصب کشی کنم . از خانواده ام هم انتظاری نبود چون یه حقوق مستمری بگیری به همراه خواهر های دانشجو و اجاره خونه دیگه چیزی نمی موند که من بخوام ازشون انتظار داشته باشم
    بگذریم ...
    تا اینکه من امسال جایی کار گیرم اومد، حقوقش حدودا یک و ششصد می شه و چون با خودم از اول عهد کرده بودم 10% رو بدم به کسی که نیاز داره تصمیم گرفتم ایم مبلغ رو بدم به خانواده ام به صورت نقدی جدا از اینکه هر وقت حقوق بگیرم هر چی تو خونه نیاز باشه رو هم می گیرم
    حقیقتش روم نمی شه بگم و حس می کنم فرزند بدی هستم
    چون خانواده من خیلی بیشتر از این ها از من توقع دارن بابام می گه حداقل 200-300 تومن بریز به حساب من در صورتی که می دونم این مبلغ رو هم بریزم همه اش رو خرج الکی می کنه
    هر وقت من حقوق می گیرم غیر از اعصاب خوردی چیزی برام نداره چون علاوه بر اون 10% که خودم نذر کردم مامانم انتظار داره فیش بیمه اش رو واریز کنم بابام اتظار داره قبض موبایلشو بدم و 200-300 هم بریزم به حسابش و خرج های ناگهانی خونه رو هم من انجام بدم
    حقیقتا من نمی تونم این کار ها رو انجام بدم و عذاب وجدان می گیرم
    برای خودم برنامه چیدم چون حقیقتا می دونم اگر فردا روز ی ازدواج کردم خانواده من هیچ کاری نمی تونن برای من انجام بدن و اگه ازدواج نکردم هیچ پس اندازی از طرف خانواده نخواهم داشت
    من مزه بی پولی رو چشیدم و دلم نمی خواد مجددا اون روز ها تکرار بشه
    سعی می کنم حقوقم رو که گرفتم 50% رو پس انداز کنم(تحت هیچ شرایطی به این پول دست نمی زنم ) 10% رو خرج خانواده کنم 10% پس انداز واسه مسافرت 30% هم خرج خودم می کنم که البته از این 30% اخری باز هم 20% رو توی خونه خرج می کنم و از خواسته های خودم و نیاز های خودم می زنم
    یه موردی بگم از عید پولم اون بخشی رو که واسه خرج خودم می گذارم کنار رو پس انداز کردم و یه عینک افتابی خریدم 700 تومن وقتی بابام فهمید اولش کلی چیز گفت که چرا پول هاتو پس انداز نمی کنی و چرت و پرت می خری بعدش ناراحت شد که چرا برای خودم اینو خریدم و این پول رو واسه اینکه برامون مهمون اومده بود خرج نکردم .
    اینجوری این حس بهم دست می ده که من فقط واسه تامین مخارج خانواده دارم می رم سر کار

    خلاصه بگم این حقوق گرفتن برای من شده یه معضل اگه به بابام نه بگم ناراحت می شه و قهر می کنه و مامانم هم میگه بابات برای تو خیلی خرج کرده و خیلی زحمت کشیده و جوری رفتار می کنه که من عذاب وجدان بگیرم
    گفتم قبلا چون 50% حقوقم رو پس انداز می کنم تمام برنامه ریزی من روی اون 50% باقیمونده است و یهو نمی تونم یه مبلغی رو بی برنامه خرج کنم
    بچه ها لطفا در موردم قضاوت نکنین منم فکر فردای خودم هستم
    عذاب وجدان از این نظر می گیرم چون پدرم در دوران پولداری هر چی که می خواستم برام مهیا می کرد و اصلا پول براش بی معنابود هر چی می خواستم فقط چک سفید امضا می داد و می گفت خودت اونجا مبلغ بنویس
    خدا شاهده از اینکه این چیز ها رو نوشتم خیلی حس بدی دارم و فکر می کنم فرزند بدی هستم و خدا من رو به این خاطر نمی بخشه
    و اینم بگم تا کارهایی که پدر و مادرم ازم خواستن رو انجام ندم وجدانم اروم نمی گیره و نهایتش اون چیز هایی که قرار بوده تو این ماه بخرم برای خودم رو نمی خرم و اینجوریه که خواهرام می گن با اینکه کارمندی چرا هیچی نداری و چرا همش یه کفش می پوشی و چرا به سر و لباست نمی رسی
    ویرایش توسط دختر 7 : دوشنبه 10 مهر 96 در ساعت 10:48

  2. #2
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    شنبه 26 اسفند 96 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1396-7-10
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    615
    سطح
    12
    Points: 615, Level: 12
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 29 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به شما
    به برخی سوالاتی که میپرسم جواب بدین و متن رو هم مطالعه بفرمایین.
    قبلا که شاغل بودین آیا همسر قبلیتون از شما توقع مالی داشتن و انتظار داشتن از اون پول برای ایشون خرج کنین؟
    علت ها و عواملی که مسیر زندگی شما رو از ایشان جدا کرد، حتی موارد کم اهمیت رو لطفا بنویسین.
    ...............
    دوست عزیز طبق صحبت های شما من فکر میکنم علت مشکلات شما بی برنامگی از سوی خانواده و محاسبات اشتباه شماست.
    وقتی خانواده ای با مشکل مالی مواجه میشه باید افراد شرایط رو بسنجن و طبق اون گام بردارن. باید خرج و برج شناسایی بشه و طبق برنامه پیش برید.
    علت نرسیدن شما به خرج و مخارج و توقعاتتان از هم بی برنامگی در مصرف پول برای موارد مختلف هست.
    شما باید برنامه ای بنویسین و طبق اون خرج خونه رو مدیریت کنین.
    حقوق مستمری و حقوق خودتون رو بدست بگیرین و از اعضای خانواده بخواین با شما همکاری کنن.
    نیازهای خوراکی نظیر برنج، نان، گوشت، روغن، قند و شکر و موارد ضروری رو یادداشت بفرمایین و محاسبه کنین در یک ماه به چه میزان مرغ یا گوشت نیاز دارین و اونو تهیه کنین و برای یک ماه در فریزر بگذارین .. همچنین برنج و سایر اقلام مورد نیاز.
    سپس قبوض آب و برق و تلفن و شارژها رو بررسی کنین. ببینین در کدام از اونها مصرفتون بالا هست و ضمن مدیریت مصرف، میزان تعیین شده ای رو به قبوض اختصاص بدین.
    محاسبه کنین قسط های شما چه میزان هست و اون رو بپردازین و از وارد شدن به قسط های جدید تا زمان خارج شدن از مشکلات مالی خویشتن داری کنین.
    سایر خرج ها مثل خرید محصولات بهداشتی و داروخانه ای و ... رو سر هر ماه بخرین و برای مصرف یک ماه در منزل نگهداری کنین.
    حتی الامکان از آژانس گرفتن خودداری کنین و با تاکسی و مترو یا اتوبوس مسیرها رو جا به جا بشید.
    از مهمانی های غیر ضروری ، از مسافرت های غیر ضروری، از خرج های غیر ضروری خودداری کنین.
    در این صورت با مدیریت و برنامه ریزی پیشرفت خواهید کرد و این در گرو جلسه شما با اعضای خانواده و توجیه ایشان هست.
    بدون برنامه ریزی قدم برداشتن و از طرفی بحران های مالی دو عامل ضربه زننده به زندگی و روان شما هستن. اگر خانواده طلب پول بیشتری کردند که جزو نیازهای غیر ضروری هست میزان حقوق دریافتی خودتون رو کمتر از میزان اصلی اطلاع بدید.
    قطعا چنین شرایطی کمک سایر افراد خانواده رو میطلبه و باید بدونند که همه چیزنظیر سابق نیست و باید برای رشد مجدد دست به دست هم بدند.
    ویرایش توسط berelian : دوشنبه 10 مهر 96 در ساعت 11:17

  3. کاربر روبرو از پست مفید berelian تشکرکرده است .

    دختر 7 (دوشنبه 10 مهر 96)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    مبلغ درآمدتون رو به کسی نگید. پنهان کنید. اگر قبلا گفته اید افزایش های احتمالی رو نگید. فیش حقوق تون رو هم اصلا منزل نیاورید. کلا کاری نکنید، اطلاعاتی ندید که توقعاتی ایجاد بشه و شما نتونید یا براتون سختی داشته باشه انجام بدید.

    شما اون پس اندازتون رو حتما برای آینده تون حفظ کنید.
    چرا هزینه عینک آفتابی دادید؟ دلیل پزشکی داشت یا ...؟ اگر غیر ضروری بوده نبایستی همچین خریدی می کردید. از لباس و ظاهرتون کم نگذارید. نمیگم زیادی خرج کنید ولی آراسته باشید. شما باید ازدواج کنید و ظاهر شما برای این امر مهم است.
    اگر جهیزیه ندارید یا کامل نیست حتما به اون 50% نیاز پیدا خواهید کرد. همینطور برای مخارج پزشکی پیش بینی نشده و غیره. به دقت ازش مراقبت کنید.

    مخارج ضروری مانند درمان رو اگر خانواده نیاز داشته باشند شما در حد توان تان کمک کنید ولی مخارجی مانند تلفن، آب، برق، شارژ، خوراک، لباس و ... به شما مربوط نیست. کلا در مواردی که خانواده دچار مضیقه و سختی میشند در حد توان کمک کنید، همین کافی است. شما که سرپرست خانواده نیستید.

    انشاا... مشکل پدرتان هم برطرف بشه.

    موفق باشید
    ویرایش توسط Ye_Doost : دوشنبه 10 مهر 96 در ساعت 11:17

  5. 4 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    maryam123 (دوشنبه 10 مهر 96), میس بیوتی (دوشنبه 10 مهر 96), دختر 7 (دوشنبه 10 مهر 96), شیدا. (دوشنبه 10 مهر 96)

  6. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    قیمت چیزهایی که برای خودت میخری نگو. ضمن این که عینک آفتابی تقریبا یک وسیله ی ضروری هست و برای محافظت از چشم هست و باید از جنس و کیفیت خوب باشه.
    پس عذاب وجدان نداره که پولت را صرف سلامتی و مراقبت از خودت بکنی.
    10% که بابت نذرت می دی را نگو بابت نذر هست. جزو بخشی از کمکهات به خانواده بذار. اما بهشون نگو.
    اگه اونها صرف مخارج بیخود می کنن، کمتر بهشون بده.

    پس انداز برای آینده ات و روز مبادا داشته باش ... برای مخارج دیگه زیاد به خودت سخت نگیر و دو دو تا چهار تا نکن.

    نذار ازت سواستفاده بشه اما تو نیکی می کن و در دجله انداز ...
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (دوشنبه 10 مهر 96), دختر 7 (دوشنبه 10 مهر 96)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام مجدد

    من به خاطر خیانت ها و رفتار ناشایست و غیر قانونی نامزد سابقم ازش جدا شدم در اون دوران من تمام حقوقم خرج خرید جهیزیه می شد و دستم توی جیب خودم بود نامزدم پول انچنانی به من نمی داد و پولی هم نمی گرفت
    من در اون بحران های روحی روانی سال 93 اینجا پست می گذاشتم و از بچه ها کمک گرفته بودم ولی زندگی مشترک من روز به روز بدتر شد و در انتها جدا شدم دروغ گویی بیش از حد و دروغ های بزرگ (در حد قتل و ادم کشتن)
    چیزهایی که من در مورد اون می گم شاید خیلی عجیب و دور از ذهن باشه
    ------------------------------------------------------------------------------
    حقیقتا باید بگم که متاسفانه من نمی تونم حقوقم با با حقوق خانواده یکی کنم چون خانواده من یه خانواده نسبتا شلوغ و به فوق العاده مهمان دار هستیم و اگه بخوام این کار رو انجام بدم دیگه هیچ پولی برا ی خود من نمی مونه چه برسه به پس انداز کردن
    این رو کاملا قبول دارم اگه پدر من به این شرایط ورشکستگی رسید فقط و فقط به خاطر بی برنامگی ها بود و ما هم اصلا مراعات جیب پدر رو نمی کردیم .و این روز ها رو پیش بینی نمی کردیم
    عرض کردم خدمتتون من کاملا روی برنامه حقوقم رو پیش می برم مثلا اون 50% پس انداز رو تحت هیچ شراییطی بهش دست نمی زنم و مستقیم می ریزم به حساب سپرده و برای ما بقی پول هم برنامه خاص خودشو دارم و برای خانواده علاوه بر اون 10% که می دم به مامانم تا خرج خونه کنه قرص های قلب بابام و قرص های مامانم رو هم می خرم که معمولا یه صدو خرده ای می شه
    خلاصه بگم خیلی سعی می کنم تا راضی باشن ولی متاسفانه هیچ وقت اینطور نمی شه
    مسافرت و میهمانی رفتن توی خونه ما صفره چون از حقوق پدرم اخر ماه نهایتا 200 یا 300 واسه خرج خونه می مونه واسه یه مستمری بگیر که هر هفته پنج شنبه جمعه ها دو تا از بچه هاش با خانواده اشون میان خونه اش و یه دختر عقدی داره و یه دختر دانشجو دیگه هیچی نمی مونه واسه مسافرت
    واسه میهمانی بیشتر خونه ما مهمان میاد و ما اصلا نمی ریم جایی
    کلا بدم میاد روی حقوق من حساب می کنن
    مثلا چند وقت پیش یه پولی قرض داده بودم به خواهرم و وقتی دستم خالی شد بعد چند وقت به خواهرم گفتم اگه ممکنه بهم پس بده حقوقم دیر شده بهش احتیاج دارم و وقتی مامانم فهمید گفت چرا پولتو پس گرفتی می خواستم بذارم جای فلان بدهی به خواهرت
    حقیقتا حس میکنم خیلی بی ظرفیت و پول ندیده هستم که دارم این جا حرف می زنم
    -----------------------------
    شیدا جان من پیش خودم عهد کردم که این مبلغ رو بدم به کسی که نیاز داره و دیدم خانواده خودم در الویت هستند و هیچ وقت هم بهشون نگفتم دلیلش چیه گفتم کمک خرجی خونه باشه
    خیلی دوست دارم واسه خواهر کوچیکم کاری کنم چون اون بیشتر از همه ماها به دوره سختی خورد مثلا لباس اگه بخرم برای دو تامون می خرم یا سفر اگه پول واسه دو تامون باشه برنامه ریزی می کنم ولی اگه فقط واسه یه نفر باشه ترجیح می دم خودمم نرم تا دلش نسوزه
    تابستون می خواستم برم شنا به خواهر کوچیکم گفتم بیا من خرج تو رو هم می دم با هم بریم ، من دلم می خواست واسه این کار براش خرج کنم چون دوست داشت شنا یاد بگیره ولی مامانم گفت که نمی خواد واسه شنا خرج کنی بده شهریه دانشگاهش عقب افتاده ، در صورتی که می دونم خواهرم دلش می خواست بیاد شنا و هزینه دانشگاه با مامانم اینها بود یه جورایی حس کردم در عمل انجام شده منو قرار دادن

    یه جورایی فکر می کنن من جای پسر نداشته اشون هستم
    ویرایش توسط دختر 7 : دوشنبه 10 مهر 96 در ساعت 12:56

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 309 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    دختر 7 عزیز تو رفتارت کاملا عاقلانه و درسته.اصلا عذاب وجدان نداشته باش.به قول دوستان نذار در جریان میزان حقوقت و قیمت چیزایی که واسه خودت میخری قرار بگیرن!یا مثلا اگه میخوای برا خواهرت کلاسی ثبت نام کنی یا چیزی بخری اول اون کارو انجام بده و بذار بعدش خانواده مطلع بشن! تو سرپرست خانواده نیستی و همین که خرج خودتو میدی و باری رو دوششون نیستی و اونجوری که میگی حدود ۲۰ درصد از حقوقت هم پای مخارج خونه میره خیلیم با وجدان و خانواده دوست هستی عزیزم.خانوادت بهتره یاد بگیرن خرجاشونو مدیریت کنن و به اندازه توان مالیشون مهمونی بدن! حتی اگه تو پسر بزرگ خانواده هم بودی بازم توقع اینکه پولتو تو خونه خرج کنی توقع نابجاییه!!!
    ویرایش توسط میس بیوتی : دوشنبه 10 مهر 96 در ساعت 13:21

  10. کاربر روبرو از پست مفید میس بیوتی تشکرکرده است .

    دختر 7 (دوشنبه 10 مهر 96)

  11. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    38
    Array
    مشکل اینجاست که خانواده مادری من توی یکی از گرم ترین استان های کشور زندگی میکنن و ما توی یکی از خوش اب و هواترین مناطق و متاسفانه چون تعداد خواهر و برادر های مامانم زیاده و هر کدوم هم سراغ گرفتن از خواهر بزرگتر رو حق مسلم خودشون می دونن کلا خونه ما شده مهمانسرا !!!!
    البته خونواده من حق هم دارن توی این گرونی واقعا کم میارن

  12. #8
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    با توجه به اینکه بیان کردی خانواده شما بی برنامه خرج می کنندو دور اندیشی ندارند و اکنون که شما خودت حقوق بگیر هستی می خواهی با برنامه باشی کاری بسیار خوب است و محاسباتی که داری هم خوبه و همینگونه ادامه بده و در مقابل توقعات بیجا بی اعتنا باش و نشان بده فقط در موارد ضروری همکاری می کنی مثل همان تهیه دارو و ....
    بقیه هزینه های بیحساب و کتاب خانواده را خود پدر و مادرتون باید مدیریت کنند و شما سبب بد آموزی نباشید ....

    دوراندیشی شما بجاست و در همین حدی که کمک به خانواده دارید ادای دین دارید .... با مهربانی تمام انتظار بیش از اندازه و غیر معقول را رد کنید و نپذیرید تا خود مسئولیت مسائل خود را داشته باشند و چه بسا همین باعث شود که با برنامه هزینه کنند .

    موفق باشید





  13. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (دوشنبه 10 مهر 96), Ye_Doost (دوشنبه 10 مهر 96), دختر 7 (دوشنبه 10 مهر 96)

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 309 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    خب عزیزم برا همین میگم باید خرجاشونو مدیریت کنن نه اینکه توقع داشته باشن شما بخشیش رو بپردازی!.مثلا میتونین واسه عید برنامه بریزین و از قبلش هم به خانواده مادری اعلام کنین که امسال تعطیلات عید رو میرین پیش اونا(دلتون برا زادگاه مادر تنگ شده و دوست دارین یه سری به اونجا بزنین و ..)اینجوری هم هزینه های مهمونداری عید حذف میشه و هم خانواده مادری متوجه میشن که هر دیدی بازدیذی هم داره...درباره خونه خواهرا هم همینجور.بهتره یه وقتایی خودتون از قبل باهاشون هماهنگ کنین وشما برین به اونا سر بزنین،

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    اصلا خودتون رو گناهکار ندونین. شما الان اولویت خودتون هستین. یه دختری هستین که سنش داره بالا میره و یه بار هم ازدواج کرده. تو جامعه ما شرایط راحتی نیست. به جای اینکه بخواین نگران وضعیت خانواده باشین باید نگران خودتون باشین. اگر یه زندگی با ثبات داشته باشین میتونین هوای بقیه رو هم داشته باشین.

    لازم نیست جزییات کارهاتون رو به خانواده بگین. برعکس از سختی و مشکلات کار بگین. بزار بدونن که شما هم بدتون نمیاد بخور و بخواب داشته باشین.

    در مورد خرج کردن، تعادل رو حفظ کنین. نه اونقدر خودخواه که همه ازتون متنفر بشن و نه اونقدر از خودگذشته که سوارتون بشن.

    با این چیزایی که از خانوادتون گفتین، بهتره به جای کمک مالی یکم از نظر برنامه ریزی و از نظر فکری مسئولیت خانواده رو به عهده بگیرین. چون برای آینده خودتون هم لازم هست.

    شخصیت شما خیلی قابل احترامه که هوای خواهر کوچیکت رو داری. دوران مجردی شرایط من هم مثل خواهر کوچیک شما بود. ولی برادر بزرگم هیچوقت همچین کارایی در حقم نکرد. برعکس به خاطر کمک مالی که به خانوادم می کرد، به خودش حق می داد که در خصوصی ترین مسایل من دخالت کنه.

  16. کاربر روبرو از پست مفید بهاره جون تشکرکرده است .

    میس بیوتی (یکشنبه 16 مهر 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 مرداد 92, 19:59
  4. +تاریخچهٔ جنسی‌ همسر آیندتون چقدر براتون مهمه
    توسط kamran2007 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 88
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 مهر 88, 11:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.