به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 67
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array

    برای تشخیص ضعف های شخصیتی و ارتباطیم به کمک شما نیاز دارم

    سلام.
    در ادامه تاپیک قبلی، من یک سری مقالات رو در تالار مطالعه کردم. یک سری مطالبی بود که برام جلب توجه کرد و به نظرم لازمه روشون کار کنم.
    مثلا در مقاله " اگر این چنین هستید صبر کنید ازدواج نکنید" در موردهایی که در زیر آوردم به نظر خودم کمی مشکل دارم.




    نقل قول نوشته اصلی توسط lord.hamed نمایش پست ها
    3) اگر در زندگی، مرتب شغل خود را عوض کرده اید، با دوستان زیادی به خاطر مشکلاتی قطع رابطه نموده اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها کرده اید و ثبات فکری، احساسی و رفتاری ندارید.(عدم ثبات فکری، احساسی و رفتاری)[/URL]
    مثلا در این مورد تعداد دوستام زیادن ولی ارتباط خیلی عمیقی باهاشون ندارم. هنوز هم تلفنی با حتی دوست دبستانم در ارتباطم و گاهی از هم خبر میگیریم. ولی اهل اینکه با دوستام مثلا مرتب بیرون برم یا سفر برم و ... نیستم. فقط با دوستان هم وابگاهیم گاهی بیرون برم یا سینما یا خرید. ولی با دوستان دیگم نه.
    رشته تغییر ندارم. ولی توی یه دوره ای کلا درس رو کنار گذاشته بودم. بین کارشناسی و ارشد من 6 سال فاصله افتاد.
    شاید بشه گفت خیلی دنبال علای دیگم به جز درس نرفتم. البه واقعا احساس علاقه خاصی به چیز خاصی هم نداشتم.
    آیا اینها نشونه هایی از نداشتن ثبات فکری و احساسی هست یا نه؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط lord.hamed نمایش پست ها
    ) اگر فقط منطق و طرز نگرش خویش را قبول دارید و در برابر دیگران حالت دفاعی یا حالت تهاجمی می گیرید و قادر به درک افکار، احساس و رفتار دیگران نیستید.(واکنش دفاعی و خود میان بینی)[/URL]
    به نظظر خودم خیلی خوب میتونم دیگران رو درک کنم. ولی خب وقتی هم یکی برای حرفش دلیل منطقی و قانع کننده ای نداره، یا در مواردی که فکر میکنم کسی داره عمدا رفتار اشتباهی میکنه یا مواردی که به نظرم بیاد داره حقم ضایع میشه، حالت دفاعی میگیرم. این حالتهام چطور؟ واکنش دفاعی و خود میان بینیه یا نه؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط lord.hamed نمایش پست ها
    ) اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمی بینید.(عدم خودآگاهی)[/URL]
    معولا در بیان نقاط ضعفم قوی تر هستم. وقتی یمخوام نقاط قوت بگم مشکل پیدا میکنم. در کل زیاد به خودم افتخار نمی کنم. که البته شاید از کمالگرایی باشه. معمولا احساس رضایت و افتخار به خودم ندارم.



    نقل قول نوشته اصلی توسط lord.hamed نمایش پست ها
    ) اگر بسیار هیجان طلب هستید و صرفا، هیجانات شما را به سویی می کشاند و قادر به تعویق انداختن خواسته هایتان نیستید.(هوش هیجانی پائین)[/URL]
    معمولا اینطوری نیستم. ولی توی مسایلی مثل مثلا خواستگاری، در مورد ایتکه خانواده طرف در جریان باشن یا اقدام رسمی برای آشنایی بشه، یا بفهمم طرف مقابلم آخرش تصمیمش چیه، یکم عجول هستم و بلاتکلیفی آزارم میده و واکنش نشون میدم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط lord.hamed نمایش پست ها
    ) اگر برای رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامه ای ندارید و منفعلانه و واکنشی نسبت به دیگران عکس العمل نشان می دهید.(رفتار بی تعقل یا انعکاسی، مشکل در شیوه حل مسئله)[/URL]
    این مورد رو درست نفهمیدم منظورش چیه. ولی مثلا توی همون تاپیک آخرم در مورد رفتار اون آقا آیا رفتارم واکنشی بوده یا نه؟ و اگر واکنشی بوده، رفتار صحیح باید چه می بود؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط lord.hamed نمایش پست ها
    ) اگر در آینه نگاه دیگران، شما فردی غرغرو، سرزنش گر، وابسته، احساساتی، بدبین، گوشه گیر، پرخاشگر، دمدمی مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگین یا تکانشی(کسی که یکباره بدون مقدمه و از روی احساس دست به عملی می زند و پیامدهای آن را نمی سنجد) به نظر می آئید.(اختلال شخصیت)[/URL]
    توی خونه من یکم روی نظم حساسم. وقتی دیگران رعایت نمیکنن و به هم میریزند غر میزنم. یا مثلا اگر شب بخوام بخوابم ولی مثلا ساعت 1 به بعد بخوان بقیه هنوز بشینن پای تلویزیون و سر و صدا باشه و من خوابم بیاد، غر میزنم.
    سرزنش هم معمولا نمیکنم. یعنی دلم نمیاد. ولی خب مثلا اون آقا رو که توی تاپیک قبلی گفتم خیلی سرزنش کردم. یا اگه کسی قولی بده و بدقولی کنه شاید سرزنشش کنم.
    نسبت به آقایون، به محض اینکه یک رفتار مشکوک ازشون ببینم خیلی بدبین میشم. ولی در کل نسبت به مثلا سیاست بدبینم.
    گوشه گیر... نه همیشه. ولی خب گاهی خیلی نیاز دارم تنها باشم. به خصوص وقتی ذهنم درگیره. البته در کل نسبت به دوستام یا هم خوابگاهی هام آروم تر و بی سر و صداتر هستم.اطرافیانم معمولا نسبت به من شادتر و پرجنب و جوش تر هستن.
    دمدمی مزاج هم فکر کنم تا حدودی هستم. یعنی گاهی ذهنم یهو منفی میشه و کلا به هم میریزم. به خصوص وقتی به گذشته فکر میکنم یا نگران آینده میشم .
    اینا همش اختلال شخصیته؟
    برای تشخیص درستش، تست شخصیت دادن کافیه؟ یا مراحل دیگه ای هم داره؟
    ضمن اینکه من یکبار تست شخصیت دادم. istp بودم.


  2. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    المای (جمعه 07 مهر 96), زندگی خوب (جمعه 07 مهر 96)

  3. #2
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    یه چیز دیگه هم توی یک تاپیکی که مدیر همدردی آورده بودن دیم که یکم منو برد توی فکر.
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    [B][CENTER][

    نهم : خلق موقعيت غير منتظره در صورت مشكوك شدن
    مثلا شما شك داريد كه او به مسائل مذهبي، تقيدات قانوني و شرعي حساس هست يا نه؟ يا شك داريد كه او خودكنترلي بالايي دارد يا تحت تاثير احساس كار مي كند. در اينگونه موارد بايد يك آزمايش عملي انجام دهيد. مثلا:
    به او بگوييد كه خيلي تمايل داريد دستان شما را دستش بگيرد. يا ....، و بعد آرام منتظر عكس العملش باشيد. نتيجه و عكس العملي كه مي بينيد واقعيت اوست. مقاومت؟ ترك موقعيت؟ هيجان زدگي و پذيرش؟ يا ....
    اين صرفا مثال بود. و شما در مسائلي كه برايتان مهم هست گاهي بايد فرد را در همان شرايط قرار دهيد.


    خلاصه و نتيجه گيري:
    توجه به زبان بدن، جزئي و مصداقي صحبت كردن، توجه به نظرات كلي فرد در مورد جامعه و ديگران، توجه به خاطرات گذشته فرد، توجه به وضعيت گذشت و فعلي فرد مبني بر آرامش داشتن يا نداشتن، و تشويق فرد به صحبت كردن بيشتر و به چالش كشيدن پذيرش هاي افراطي و منفعلانه او نسبت به شما ، و خلق شرايط آزمايشي همه و همه مي تواند در شناسايي بيشتر شما نسبت به همسر آينده اتان كمك كند.
    اگر فردي در مراحل آشنايي قبل از شناخت كامل و عقد وارد فازهاي احساسي شده و سعي مي كند با ابراز احساس با شما ارتباط بگيريد ،‌سهوا يا عمدا در حال دستكاري شما به نفع خودش هست. چون ابراز احساسات مي تواند واقعيات را در نظر ما تحريف كند. لذا بايد محكم در برابر او واكنش دهيد
    اون آقا توی بحثامون به من گفت: میگن وقتی میخوای یکی رو بشناسی خلاف میلش عمل کن ببین چیکار میکنه!
    اون آقا جلسه دوم از من پرسیده بود که میتونم دست شما رو توی دوره آشنایی بگیرم؟ و من گفتم نه.
    در ملاقات سوم گفت دستتونو بدید. من ندادم. به زور دستمو گرفت.
    میخوام ببینم واکنش صحیحی که باید انجام میدادم چی بود؟

    در این شرایط مقاومت چه معنایی میده؟ ترک موقعیت چه معنایی میده؟ و هیجان زدگی و پذیرش چه معنایی میده؟ هر کدوم از اینا چه پیامی به طرف مقابل ارسال میکنه؟
    و رفتار صحیح در این چنین موردی دقیقا چیه؟

    ضمن اینکه بگم من آدم مذهبی ای نیستم. ولی خب توی روابطم با آقایون سعی کردم حد و مرزها رو نگه دارم. شاید در گذشته و در شرایط روحی خاصی یک استباهاتی هم کرده ام. ولی جزو شخصیتم نیست که با آقایون خیلی راحت باشم. حتی شاید روابط اجتماعی قوی ای هم با آقایون ندارم. حتی توی محیط دانشگاه و کار هم فقط در حد سلام و احوالپرسی یا الزامی در مورد مسایل درس و کار. خارج از این اصلا حتی هم کلام هم باهاشون نمیشم.


  4. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    المای (جمعه 07 مهر 96), زندگی خوب (جمعه 07 مهر 96)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 فروردین 00 [ 21:41]
    تاریخ عضویت
    1396-4-04
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    7,380
    سطح
    57
    Points: 7,380, Level: 57
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 170
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 290 در 93 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام پو عزیز
    عنوان تایپیک ات رو دوست دارم و فکر کنم همه ما نیاز داریم نقاط ضعف شخصیتی امون رو بشناسیم..من اکثرا تایپیک هات رو خوندم..دختر باهوش و پیگیری هستی و دنبال یاد گرفتن..منم خیلی برام مفید بود خوندن تایپک هات چون من هم یه دخترم با دغدغه هایی شبیه دغدغه های شماو خیلی درک میکردم بیشتر پست هات رو که میخونم...عزیزم در مورد رفتار اون اقا به نظرم بهترین رفتار قاطعیت توام با مهربانیه‌..به نظرم وقتی برخلاف میلت دستت رو گرفت..میتونستی بگی.من الان برام شما یه مرد غریبه ای و خیلی سختمه که دستم رو بگیری و دوست دارم بعدا که به شناخت کاملتری رسیدیم احساسات رو میدون بدیم..میدونم که درکم میکنی...به همین راحتی...لازم نبود خیلی شدید برخورد کنی و حتی عصبانی بشی...دستت رو از دستش جدا میکردی ..و با لحن محکم اما مهربون متوجه اش میکردی که معذب میشی..همین...ببین منم معتقدم هرگز نمیشه کسی رو قضاوت کرد ..یعنی واقعا نمیدونی ته دل اون اقا چی بوده..ولی از خودت که خبر داری که..اون لحظه باید رفتاری که در خور شخصیت خودت هست رو انجام میدادی

  6. کاربر روبرو از پست مفید المای تشکرکرده است .

    Pooh (شنبه 08 مهر 96)

  7. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    برای شناخت دقیقتر از شخصیتت و ضعف ها و قوت ها و آشنایی با مهارت ها و در نتیجه قوت و قوام بخشیدن به شخصیتت و تعیین معیار و اهداف واقع بینانه برای زندگی
    نیاز هست بصورت حضوری به یک روانشناس بالینی مطمئن و قوی مراجعه داشته باشی و در کنار آن مطالعه و پویایی و خلاقیت مستقلانه در این مسیر نباید نادیده گرفته شود و صد البته عملگرایی نسبت به راهکارها و ....

    در خصوص موضوع اخیر شما که گویی همچنان ذهن شما در گیر آن است :

    صرف نظر از هر هدفی که آن آقا داشته واکنش صحیح و اخلاقی از سوی شما قاطعیت و پس زدن و برخورد جدی با رفتار وی و قطع موقعیت و اعلام تصمیم بر عدم ادامه شناخت به علت موافق نبودن معیارها در فاز اخلاق و حریمها بود .

    دقت کن گفتم قاطعیت و برخورد جدی ترک موقعیت و موضوع و اعلام صریح آن ...... این یعنی اعتماد به نفس . اما ضعیف رفتار کردن شما در این زمینه و مردد بودن و بخصوص تصور علاقمندی آن فرد (که در ورای آن تصور لابد دوست داشتنی بودن شما مانع خود کنترلی وی شده ممکن است نهفته باشد...) همه و همه نشانه ضعف اعتماد به نفس و ضعف عزت نفس است .

    این را یقین بدانید با این سرعت و بدون یک شناخت دقیق از شخصیت و .... اگر کسی رفتاری چنین به شما نشان داد بدانید بخاطر کشش های جنسی است یعنی حتی اگر اعلام علاقمندی هم کند این علاقه جنسی است .... و کافیه شما راه باز کنید و با تصور علاقه به شخصیتتان پذیرا باشید و اجازه لمس و ... دهید آتش شعله ور کشش جنسی فرد فروکش نموده و بعد از آن مثلاً می بیند در واقع تمایلی و علاقه ای به شخصیت شما ندارد و اصلاً شناختی هنوز پیدا نکرده که جاذبه شخصیتی ای ببیند لذا پا پس می کشد و بهانه می آورد و ..... ( حتی اگر خود غافل از این واقعیت باشد )

    این واقعیتی هست که بسیاری از دختران سخت باور می کنند و وقتی مورد توجه اینگونه پسری یا مردی قرار می گیرند چون تمایل ذاتیشان محبوب شدن بخاطر سجایای اخلاقی و شخصیتی است و شناخت کافی از مردان و روحیات و تقدم و تأخر تمایلاتشان ندارند .... تصور می کنند همان محبوبیتی که تمایل دارند اتفاق افتاده و آن فرد و حرفها و علاقمندیش را باور می کنندو در مقابل رفتار دور از انتظارها متصورشان متعجب شده و دنبال توجیه برای آن هستند ..... اما واقعیت چیز دیگریست .

    یک دختر حتی ملکه زیبایی هم باشد دوست دارد ابتدا بخاطر اخلاقیات و شخصیتش خواستنی باشد نه ظاهرش .... اما مردان در اولین برخوردها و .... اگر کشش نشان دادند بدانید جنسی است آنهم به جنسیت زنانه شما ... حتی اگر خود هم ندانند

    لذا هم اطلاعات خود را در خصوص جنسیت خود و ویژگیها در شرایط مختلف را بالا ببر و هم نسبت به جنس متفاوت را و توصیه ام به مشاوره حضوری را هم دنبال کن ... قطعاً به یک مدیریت آگاهانه و قوی روی خود در جهت هرچه بالغ تر شدن خواهی رسید و در این بلوغ و رشادت و زندگی بر مبنای معیاری قوی و با دوام و مبتنی بر اخلاق مداری و بلوغ شخصیت قطعاً لذت خواهی برد و در انتخابهای مختلف و تصمیم گیریها اغلب صحت عمل داشته و لذت پایدار نصیب خواهی برد


    موفق باشی





  8. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Eram (شنبه 20 آبان 96), Pooh (جمعه 07 مهر 96), Ye_Doost (جمعه 07 مهر 96), باغبان (یکشنبه 23 مهر 96), زندگی خوب (شنبه 08 مهر 96)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    در مورد اون آقا رفتارتون باید قاطعیت بیشتری داشت که نداشتید. ربطی به مذهب نداره اون آقا جسارت زیاد از حد کرد. اگه قضیه امتحان کردن شما بود رفتارهای بعدیش توجیه نداشت.

    در کل عملکردتون بسیار بسیار درست بود اما تفکرتون که ما اینجا دیدیم علامت تعجب داشت. این که بین رفتارتون و طرز تفکرتون تفاوت بسیاره جای سوال داره. این پست مدیر که

    گذاشتین اینجا و هنوز هم که هنوزه فکر میکنید طرف قصدش خیر بوده رو عرض میکنم. انگار شمل میدونید چی درسته و همون طور عمل میکنید اما به لحاظ فکری دارید مقاومت میکنید.

    در مورد ضعف های شخصیتی تو پست اول با توجه به شناختی که در پست هاتون از شما دارم منطق و نگرش خودتون رو قبول دارید. فقط این یه مورد رو سعی کنید تغییر بدید. شما تو تایپک

    هاتون اصولا حرف حرف خودتونه. برداشتتون از حرفم رو نمیدونم چطور متوجه میشید ولی اینکه دیگران رو درک میکنید یا حالت تدافعی میگیرید منظورم نیست. شما خیلی سخت نظر

    دیگران رو قبول میکنید. تقریبا باید یکی خودشو بکشه شما نظرتو عوض کنی. حالا آدمی که سر حرف خودشو یا جواب نمیده یا دفاع میکنه. دوست داشتید به این مورد فکر کنید.

  10. 2 کاربر از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده اند .

    Pooh (جمعه 07 مهر 96), Ye_Doost (جمعه 07 مهر 96)

  11. #6
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    لذا هم اطلاعات خود را در خصوص جنسیت خود و ویژگیها در شرایط مختلف را بالا ببر و هم نسبت به جنس متفاوت را و توصیه ام به مشاوره حضوری را هم دنبال کن ... قطعاً به یک مدیریت آگاهانه و قوی روی خود در جهت هرچه بالغ تر شدن خواهی رسید و در این بلوغ و رشادت و زندگی بر مبنای معیاری قوی و با دوام و مبتنی بر اخلاق مداری و بلوغ شخصیت قطعاً لذت خواهی برد و در انتخابهای مختلف و تصمیم گیریها اغلب صحت عمل داشته و لذت پایدار نصیب خواهی برد ]
    سلام. ممنون از راهنماییتون.
    منبع مشخصی برای این شناخت ها اگر می شناسید ممنون میشم لطفا معرفی کنید.

    ضمن اینکه حتما باید به روانشناس بالینی مراجعه کنم؟ روانشناس معمولی بی فایدست؟
    یعنی احتمال داره دارو لازم داشته باشم؟


  12. #7
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    واقعا هزینه مشاوره ها خیلی بالاست. یک ساعت 90 تومان!!! خب آدم 5-6 جلسه هم که بخواد بره ، 500-600 پاش در میاد. مواد اولیه و تجهیزات اولیه خاصی هم که مصرف نمیکنن که اینقدر بالاست هزینشون!!

    چرا بخش مشاوره رو نمیارن تحت پوشش بیمه حداقل؟؟
    خب با این حقوقا و وضع اقتصادی کی میتونه واقعا پیگیر درمان های روانشناسانه بشه؟؟
    ...............................................

    یکی دو جلسه رو میرم. بعدش سعی میکنم خودم کار کنم.
    کسی منبع معتبری برای اون شناخت هایی که فرشته مهربون گفتن لازم دارم ، میشناسه؟
    ..............................................


  13. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    من هنوز ذهنم درگیر اون آقاست!! میدونم خیلی غیر منطقیه ولی ذهنم درگیرشه واقعا. احساسم خیلی آروم تر شده و اون خشم و عصبانیتم هم فروکش کرده. ولی ذهنم و فکرم درگیره هنوز.

    وااقعا فکر میکنم نقاط مثبتش خیلییییییی بیشتر از منفیش بود. مرتب ذهنم درگیره که آیا واقعا خدا رحمم کرد که نشد یا واقعا فرصت و نعمتی بود که خدا سر راهم گذاشته بود و خرابش کردم؟

    هی به خودم میگم هر چی بود دیگه تموم شده و فکر کردن فایده نداره و تمومش کن. ولی موفق نمیشم. کلا این مدت تمرکزم روی تمام کارهام از بین رفته. سه چهار هفته است کلا درس و کارای پیایان نامم متوقف شده.
    میدونم اینم یه ضعفه که نمیتونم ذهنم رو مدیریت کنم. ولی واقعا این که نمیدونم سود کردم یا ضرر درگیرم کرده.


    یکبار توی صحبتهامون ازم پرسید شما توی فامیلتون دست دادن دارید بین خانم ها و آقایون؟ من هم گفتم بله اما نه با همه. بیشتر با مثلا شوهرخاله و شوهرعمه. با جوون تر ها نه. خب واقعا هم چنین چیزی توی فرهنگ خانوادگیمون هست. شاید به خاطر همین مساله ای نمیدونسته که دست منو بگیره. شاید واقعا برای خودم هم مساله ای نبود دستم رو بگیره. ولی چون هنوز خیلی چیزهای مهم تر مونده بود بررسی بشه و حتی خانواده ها همدیگه رو ندیده بودن، من ناراحت شدم. و گرنه اینکه بگم از لحاظ مثلا شرعی مشکلی باهاش داشتم نبوده. بیشتر این حس که داره بازیم میده باعث شد ناراحت بشم.

    ویرایش توسط Pooh : دوشنبه 10 مهر 96 در ساعت 12:38

  14. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    دوستان یادمه یه زمانی سخنرانیهای دکتر فرهنگ توی تالار موجود بود. من هر چی گشتم پیداشون نکردم.
    ممنون میشم اگه کسی میدونه کجاست لینکشو برام بفرسته.


  15. #10
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    دوستان من یک سری مطالعات انجام دادم ولی هنوز به روانشناس مراجعه نکردم.

    دقیقا تمام ایرادهایی که در پست اول از جناب لرد حامد آوردم رو دارم.

    البته در گذشتم که نگاه میکنم میبینم یک جور دگرگونی شخصیتی در من در حدود سن 24 و طی یک سری فشارهای شدید و بحرانها و سرخوردگی ها اتفاق افتاده. واقعا توی بیست و چهار سالگی از این رو به اون رو شدم. دلیلش رو هم میدونم. چون از تمام اونچه بودم سرخورده شدم و دیگه وا دادم.

    قبلش جراتمند بودم. بعدش منفعل شدم.
    قبلش ثبات فکر و عمل داشتم بعدش کاملا بی ثبات.
    قبلش اجتماعی . بعدش گوشه گیر.

    در یک کلام. من توی 24 سالگی مردم.

    الان توی سن سی سالگی امکان تغییر و ترمیم وجود داره؟ راستش انگیزه ای هم برای تغییر ندارم جز رنج و درد عمیقی که در درونم و فکرم و حتی به صورت جسمی در مغزم دارم حس میکنم و امانم رو بریده.

    گرچه گفته شده که اگه اینجوری هستید ازدواج نکنید، ولی خودم فکر میکنم شاید اگر کسی بود که دوستم داشته باشه و باهاش به آرامش برسم، این مشکلاتم هم حل میشد.

    یادمه همون سنین 23 وقتی رفته بودم مشاوره و از احساس تنهایی و موانعی که خانوادم برای ازدواج برام میذاشتن شاکی بودم، خانم مشاور بهم گفت تو افسردگی داری و تا افسردگی داری ازدواج نکن. در صورتی که الان فکر میکنم اون موقع اتفاقا مشکل من فقط تنهایی و نیاز به یک همدم بود و با ازدواج حل میشد. واقعا فکر میکنم مشاور اشتباه مشاوره داد. در واقع اصلا مشورتی نداد. فقط ناامیدم کرد. همین.

    الان هم حس میکنم شاید مشکل من فقط همین نداشتن آرامشه. و با ازدواج حل بشه همه این حالتهام. ولی خب از اونجایی که در ده سال اخیر تعداد خواستگاران خیلی کم بوده و هر کدام هم به دلایل تقریبا نامشخصی به نتیجه نرسیده، میتونم حدس بزنم که وقتی تا سی سالگی قسمت نشد از این به بعدش هم قسمت نخواهد شد و باید خودم برای رفع دردهام دست به کار بشم.

    به نظرتون توی این سن من تغییر روحیات ، به خصوص بدون وجود یک انگیزه قوی، ممکنه؟


  16. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    باغبان (یکشنبه 23 مهر 96)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نداشتن ثبات شخصیتی
    توسط امید زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 شهریور 93, 22:18
  2. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 15 دی 92, 12:13
  3. چگونه شخصیتی مردانه و جذاب داشته باشم.
    توسط achilis در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 مرداد 92, 14:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.