نوشته اصلی توسط
الهه زیبایی ها
من نمی خوام وابستگی بینمون ایجاد شه چون خب میدونیم همه که چرا درست نیست...
یکی اینکه پیش مشاور رفته بودم به خاطر ی سری برخوردهام گفت داری اشتباه میکنی!!
گفتم می خوام اینجوری از خودم مراقبت کنم گفت داری دیگه زیادی مراقبت میکنی.........میدونی زرنگ
جاش ته چاهه!!! خلاصه از اون روز ی کم سر کیسه رو شل کردم ......سر کیسه احساسات و...
از طرفی خود ایشون به غیر یکی دو جلسه اول ، که مثلا من سرم و بر میگردوندم نگاش کنم، نگاهش
و برمی گردوند یا اونم نگاهش و می دزدید.....کم کم دیگه به قول خودش خیلی راحت شد منم تشویق
میکنه که راحت باشیم و تعارف نکنیم و...یعنی از حالت رسمی در بیایم...ولی من نمی خوام اینجوری بشه...
مشاور بهم گفت وقتی حد و مرز ها رو رعایت میکنی خب اشکال نداره...گفتم خب وابستگی میاره
احساسات شکل میگیره.........گفت این دیگه به تو بستگی داره......دیگه اون لحظه به ذهنم نرسید که
بگم بابا سیب زمینی که نیستیم.....ادمیم .....چطوری جلوی احساساتو بگیریم اخه....
سلام
یا اون مشاور به صورت سطحی مذهبی بوده.یا بد راهنمایی کرده یا شما منظورش رو خوب متوجه نشدید چون یه جا به شما گفته مرزها رو رعایت کنید.
اما در مورد احساسات و وابستگی ،انتظار نداشته باش کسی آگاهانه بگه من خودم از پشت بام میندازم پایین ولی مواظبم دست و پام نشکنه!! قانون وابستگی برای همه یکسانه ایرانی وغیر ایرانی مذهبی و غیر مذهبی نمیشناسه
اگه میخوای مرزها رو بشناسی ،شوخی کردن گره خوردن نگاه و اون راحت بودنها،واحتمالا در آینده آهنگهای عاشقانه همه شکستن مرزها محسوب میشه.
حالا مشکل از کجاست؟ همه این نگرانی ها برای شناخت رو دارند اما به کل فرایند ازدواج نگاه درست و کاملی ندارند.فرایند ازدواج از سه مرحله تشکیل شده
۱.خواستگاری وشناخت اولیه
۲.نامزدی و تکمیل شناخت
۳.ازدواج وتشکیل زندگی و اجرا کردن مهارتهای زندگی مشترک+یک سری آزمون وخطاها و کسب تجارب جدیدو...
مشکل اصلی آنجا شروع میشه که دختر وپسری به خاطر ترس از شکست و انتخاب غلط میخوان تمام مراحل سه گانه ی ازدواج توی قسمت خواستگاری وانتخاب اتفاق بیفته ودقیقا همین باعث شکست میشه.
هیچ وقت نمیتوان توی قسمت خواستگاری و شناخت به عمق شخصیت یک فرد پی بردپس براساس یک سری معیارها انتخاب میکنی اگر باز شک داشتی هردو به مشاوره ازدواج مراجعه میکنید.
وقتی تا اینجا مساله ای نبود قسمت نامزدی انجام میشه.اینجا پس از عقد دیگه اشکالی نداره که احساسات واون نگاهها وارد رابطه بشه بخشی از لایه های پنهان شخصیتی توی این مرحله هویدا و مشخص میشه ودرحقیقت تکمیل شناخته به خاطر همین از قدیم الایام تا حالا این نامزدی بوده.اگر مشکل چشم گیری وجود نداشت و دو طرف توان مدیریت اختلاف نظرهای جزیی و بعضی ملاک های دیگه رو درخودشون دیدند،می توانند کم کم تشکیل زندگی بدهند.در غیر این صورت سعی در حل مشکل به صورت مشورت با افراد عاقل و مشاوره رو میکنند اگر دیدند اون شرایط مناسبی که از ابتدا فکر میکردند یا حدس میزدند دارند بین اونها نیست میتونند همونجا با نظر مشاور یا مشاورین متبحر از قید اون ازدواج بگذرند این تبعاتش از طلاق پس از زندگی مشترک کمتره.
وقتی دو مرحله شناخت وخواستگاری و نامزدی بدون مشکل یا مشکل خاصی بود اقدام به تشکیل زندگی عاقلانه و منطقیه.
پ.ن:
اگر شما این صحبتها رو قبول کنید وبدون مقدمه تغییر رفتار بدید ممکنه مشکلاتی پیش بیاد بنابراین برای تغییر رفتار میتونید به صورت واضح ومنطقی بگید که راحت بودنها و شوخی کردنها رو توی مرحله شناخت به صلاح هردوتون نمیدونید.
ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)