به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 شهریور 96 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1396-6-26
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    102
    سطح
    2
    Points: 102, Level: 2
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 31.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مزاحمت نسبت پدر و مادر و عدم توانایی کمک به آنها

    سلام
    قبل از هر چیز بخاطر وجود این سایت از مدیران و سازندگان آن تشکر می کنم.
    سعی میکنم مشکلم را خلاصه بیان کنم ولی در صورت امکان حتی با طولانی بودن متن درخواست خواندن کامل و راهنمایی را دارم.

    پسری هستم 35 ساله ساکن شاهین شهر اصفهان سن پدرم 65 بازنشسته و مادرم 56 خانه دار ، لیسانس مهندسی الکترونیک و شغلم آزاد دارای نمایندگی از شرکت های مستقر در تهران می باشم ، متأهلم بدون فرزند ولی جدا از همسر و منزل پدرم زندگی می کنم ، دارای دو خواهر کوچکتر از خودم که خواهر اولم 5 سالی هست که ازدواج نموده است.
    - سال 88 شغل آزادم را شروع کردم و سال 92 عقد کردم و بهار 94 عروسی کردم ولی پاییز 95 با همسرم مشکل پیدا کردم و جدا از هم زندگی می کنیم.
    - مشکلات زیادی بعد از عروسی برایم پیش آمد مثل ، مهریه ، نفقه و ... که در این مدت جدایی همیشه یا پای من تو دادگاه بود یا پای مادر و پدرم.
    - من با مشکل بدهی مهریه و نفقه کنار اومدم چون این مشکلات مالی است و گذرا هستند حتی با پدر و مادرم هم مشکلی ندارم ولی مشکلی دارم که برایتان می گویم :

    سال 88 که مجرد بودم و نمایندگی شغل آزاد را گرفتن و دفتر اجاره کردم از همان اول پدر و مادرم و خصوصا مادرم کمکم کرد ،، یعنی تا این حد مادرم کمک کرد که من یک شرکت دیگری مشغول به کار شدم و مادرم دفتر را به تنهایی مدیریت می کرد و هیچ حقی برای خودش نمی خواست ، چندین بار مادرم به من گفت از شرکت بیا بیرون و برو برای خودت بازاریابی کن و من دفترت هستم ولی چون من از بازاریابی بدم میومد تا به الان دنبال بازاریابی نرفتم.
    تا سال 92 که خودم مستقیم در دفتر مستقر شدم (به علت ترک کار از شرکت قبلی) و خصوصا زمانیکه متأهل شدم پدرم خیلی دوست داشت من خانه دار شوم و از بانک مسکن وام گرفتیم . و منزلی خریداری کردم که مقداری از دانگ آن مهریه خانومم بود که بیشتر پول خانه را پدرم پرداخت کردند و همچنان در زندگی کمک های پدر و مادرم ادامه داشت.
    پس از اینکه با همسرم به مشکل برخوردم که قابل حل هم نمی باشد چون همسرم با خانواده من مشکل داشت و حتی با رفتن به مشاوره قبول نکرد و میگفت یا من یا پدر و مادرت و باید بیای از این شهر بریم یه شهر دیگه ،،، من سر دوراهی بودم و از این اخلاق ها ندارم که پدر و مادرم بفروشم منم بهش گفتم هر دوی شما ،، خانومم گفت حرف من همینه صدتا مشاوره هم بری همین میگم و منزل رها کرد و خیل تلاش برای برگشتش کردم ولی نشد و مهریه و نفقه به اجرا گذاشت که درحال پرداخت هستم که پدرم هم کمکم میکنه ،،، حتی خانوم من قسط وام بانک دانگ منزل پرداخت نمیکنه که این مورد هم چون پدر من ضامن هست ما مجبور به پرداخت هستیم.


    من هر روز به خودم لعنت میفرستم و دلم میسوزه که انقدر پدر و مادرم برام تلاش کردند و من هیچ وقت نتونستم کاری براشون انجام بدم ،،، با توجه به حقوق کارمندی پدرم ولی از دوران کودکی در حد معقول چیزی برام کم نزاشتن.
    خودم لعنت میکنم بخاطر اینکه با این ازدواج کلی خرج روی دست پدر و مادرم گذاشتم که نه تنها خرج عروسی دادند بلکه مجبور شدن قسط همسرم و حتی قسمتی از مهریه ونفقه را هم کمکم کنن.
    هر روز وقتی صورت و موهای پدر و مادرم میبینم که پیرتر شده حرص میخورم در تنهایی خودم گریه میکنم.
    هر روز خودخوری میکنم و افسوس میخورم که: ای کاش این ازدواج نکرده بودم ،،، کاش مجرد بودم ،،، کاش مادر و پدرم جوونتر بودن ،، کاش یه موقعیتی پیش میومد همه چیز جبران میشد ،، کاش وضعم یکدفعه خوب می شد همه چیزم میدادم پدر و مادرم ،،، و ای کاش هایی که چند روزه شده خوره جونم و هر روز میگذره بیشتر میشه.

    لطفا کمک و راهنماییم کنید. / سپاس

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 دی 99 [ 19:06]
    تاریخ عضویت
    1392-7-02
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,297
    سطح
    61
    Points: 8,297, Level: 61
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 201 در 111 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام
    تلاش شما قابل تحسینه و اینکه قدر زحمات پدر و مادرتان رو میدانید خود همین فهمیدن و دلسوز بودن خودش یه عامل واسه جبران میتونه باشه یعنی شما در آینده وقتی در توانتون باشه حتما جبران میکنید و بهتره امیدوار باشید
    اما بنظر من شما یکم بیشتر از حد معمولی به پدر و مادرتون وابستگی عاطفی دارید و همین باعث اختلاف بین شما و همسرتان شده چون شما در مورد همسرتان یکطرفه نوشتید و مطمنا اون هم مشکلات و سختی داشته که خونشو ترک کرده
    در مورد پدر و مادرتون هم خودشون میدونن که شما قدر زحماتشون رو میدونید چون بین همسر و پدر و مادرتون اونا رو انتخاب کردید و پیر شدن یه چیز عادیه چون خود شما هم پا به پای اونا سناتون میره بالا و بهتره به این مسائل فکر نکنید

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 شهریور 96 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1396-6-26
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    102
    سطح
    2
    Points: 102, Level: 2
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 31.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی همدم نمایش پست ها
    سلام
    تلاش شما قابل تحسینه و اینکه قدر زحمات پدر و مادرتان رو میدانید خود همین فهمیدن و دلسوز بودن خودش یه عامل واسه جبران میتونه باشه یعنی شما در آینده وقتی در توانتون باشه حتما جبران میکنید و بهتره امیدوار باشید
    اما بنظر من شما یکم بیشتر از حد معمولی به پدر و مادرتون وابستگی عاطفی دارید و همین باعث اختلاف بین شما و همسرتان شده چون شما در مورد همسرتان یکطرفه نوشتید و مطمنا اون هم مشکلات و سختی داشته که خونشو ترک کرده
    در مورد پدر و مادرتون هم خودشون میدونن که شما قدر زحماتشون رو میدونید چون بین همسر و پدر و مادرتون اونا رو انتخاب کردید و پیر شدن یه چیز عادیه چون خود شما هم پا به پای اونا سناتون میره بالا و بهتره به این مسائل فکر نکنید
    سلام
    در مورد مشکلات همسرم باید بگم که حسادت بیش از حد به مادر و خواهرم داشت در حالیکه وضعیت خانوادگی خواهر و مادر خانم من بهنر از خانواده من بود ،،، ولی مشکل دیگری که بود خانم من مال خیلی براش مهم بود که در زندگی زناشویی متوجه این موضوع شدم و مشکل بسیار بزرگ دیگری که در دوران زندگی هنگام مشاجره با پدر و مادرم داشت ازش دیدم رفتار بسیار زشت و بیتربیتی بود اصلا فکرش نمیکردم این اخلاق داشته باشه.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشاعره ( با اشعار گلچین و محتوایی)
    توسط مدیرهمدردی در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1860
    آخرين نوشته: دوشنبه 31 شهریور 99, 12:14
  2. عدم توانایی انتخاب خانم مناسب به دلایل گوناگون
    توسط Peaceful در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 فروردین 96, 11:24
  3. نقد محتوایی و شکلی امضاء ها از نظر شکلی و محتوایی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 12 مهر 93, 03:09
  4. تورو خدا منو راهنمایی کنید
    توسط غزل خوان در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 دی 87, 01:51

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.