به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 دی 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1396-6-14
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    319
    سطح
    6
    Points: 319, Level: 6
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بایه مردکه عصبی چیکارکنم کمکم کنید

    فکر میکنم اشتباه کردم ازدواج کردم
    سلام من 37 ساله ام حدود 2.5سال پیش با همکارم که تازه ازهمسرش جدا بود ازدواج کردم هردو کارمند یه اداره دولتی هستیم واز دو شهرستان متفاوت با فرهنگ کاملا متفاوت من در یک خانواده متوسط بزرگ شدم ولی شوهرم ازیک خانواده ضعیف چه ازنظرمالی چه از نظر خانوادگی چون پدرش به گفته خودش ادم خوبی نبود ول کرد رفت با هزاران مشکل دیکه نمیخوام وقتتون بکیرم مشکل من عصبی بودن شوهرم زود عصبانی میشه قهره میکنه وزود هرحرفی رو به خودش میگیره واقعا خسته ام کرد طوری که به فکر جدایی افتادم خسته ام کرد

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام دوست عزیز

    بیشتر توضیح بده...و یا مثال بزن برامون تا بهتر بفهمیم در چه مواقعی همسرت بیشتر عصبی میشه؟
    عکس العمل شما در مواجه با عصبانیت ایشون چی هستش؟
    دلیلی جدایی ایشون از همسر قبلیشون چی بوده ؟ و ایا شما تحقیق کردین یا خیر؟نکات مثبت همسرتون چی هست؟

    اینجا باید از مشکلاتت برامون بیشتر بگی نه اینکه در سه چهار خط خلاصه کنی.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 دی 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1396-6-14
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    319
    سطح
    6
    Points: 319, Level: 6
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیز
    درجواب به سوالات شما آخرین باری که عصبانی شد مربوط به چند روز پیش برای خواهرش خواستگار اومد خانواده شوهرم جایی زندگی می کنند که حدود 1.5 ساعت با ما فاصله داره شوهرم اصرار داشت من حتما باید باشم منم چیزی نگفتم از محل کار مستقیم رفتیم خونه مادرشوهر تا شب که خواستگار مارو قال گذاشتن نیومدن منم گفتم اینجا گرمه برگردیم وازطرفی صبح باید سرکارباشیم ازهمون جا دیدم ناراحت شد فرداشب عروسی دعوت بودیم بعد اداره گفتم میریم عروسی گفت ببینم قضیه خواهرم چی میشه منم با حالت شوخی گفتم ولش کن به مادرت بگو یه شب دیگه بیان دیدم قاطی کرد میگه خواهرم مهمتره منم گفتم بابا شوخی کردم اونم بهم گفت تو نهفمی ناهار نخورد تقصیرخودمه تا قهر میکنه میرم منت کشی که بیا آشتی کن اونم بعد از هرچیزی منو تهدید به طلاق میکنه میگه بریم دادگاه میدونه نقطه ضعف منو بالاخره شدت عصبانیت اون حدی شد که رفت سمت قران پاره اش ردبهش بی احترامی کرد ازاون روز تا حالا نماز نمیخونه حدود یک هفته است منم اصلا به روش نمیارم میگم همون بهتر که نمیخونه کلا تا یه چیز میشه به خدا وپیغمر فش میده کلا اونا مقصر میدونه بخاطر همه چی ازجمله زندگی قبلیش
    عکس العمل من در مورد عصبانیتش مثل این دفعه اولش چیزی نمیگم وچون میدونم آشتی بکن نیست زود میرم سمتش واسه اروم کردن وآشتی که خودم میدونم اشتباه میکنم ولی چیکار کنم نمیتونم کسی با من قهرباشه
    درمورد جدایی ازهمسرش بدبختی اینه کهمن ازهمسرش سابقش تحقیق نکردم چون میگفت تو اگه ازش بپرسی مسلما ازم بد میگه خودش میگفت بخاطر دخالت مادرزنش بود چیزی که الان در مورد مادرمن میگه کلا به همه مخصوصا مادرم سوءظن داره
    درمورد خودش چون دوسالی میشد از یک شهر دیگه انتقالی گرفت اومد اینجا شناخت در حد همکار بود بنظر ادم خوبی وموجهه ای بود ظاهرش خیلی خوب بود بعد اینکه ازم خواستگاری کرد خانواده ام کلا با ازدواج با یه فرد که جداشده بود مخالف بودن واز طرفی بخاطر سن بالای من بیچاره هازیاد اصرار نکردن اوایلش انقدر خوب رفتار میکرد که مادرم از پسرخاله ام که داماد دیگه خانواده بود تو ظاهر وباطن بیشتر دوستش داشت اینو خودش هم میدونست البته اوایل که ازم خواستگاری کرد تازه یک ماه میشد ازهمسرش جدا شده بود من بهش گفتم بذار یه مقدار از تنش قبلیت کم بشه خوب پدرم از محل کار قبلیش تحقیق کرد هکه خوب میگفتن ولی از محل زندگی خانواده اش از خانواده بد میگفتن اونو بخاطر اینکه سالها بود از اینجا رفته بود زیاد نمی شناختن با اینحال ازش بد نمیگفتن الان من با خانواده اش اصلا مشکلی ندارم بنده خداها خوبن مشکل من اینه اون فکر میکنه خانواده اون همه عالین مادرش تکه عاقله خانواده من همه بی عقلن برعکس شده مشکل اقتصادی هم داریم ماهی حدود 900 میده واسه مهریه چیزی عملااز حقوقش نمیمونه منم کلا حقوقم خرج خونه میکنم همش میگه ماچرا خدا بهمون نمیده بهش میگه ما کارمندیم بایه حقوق ثابت ازطرفی پدرم تو ییلاق بهم یه زمین داده منم چون اونجا رو خیلی دوست دارم زمین ابا اجدادی منه الته ارزشش بالای 200ملیونه انتظار داره بفروشم خونه بخرم اونم راحت شه البته من میدونم ما میتونیم خودمون تا دوسال آینده خودمون یه آپارتمان بگیریم اون زمین چون نزدیک تهرانه روز به زوز داره قیمتش میره بالا من بهش گفتم اون برای هردومون پدرم داره توش واسه ما درخت میکاره بعدا میشه توش یه خونه ساخت برای تعطیلات البته میگه مال خودته ولی غیر مستقیم ازم میخواد ولی من میدونم پدرم مخالفت میکنه خودم هم میدونم نمیتونم بفروشم اون برای تضمین آینده هم اونو تبل تر ازاین میکنه از خودش هیچی نداره از طرف خانواده که هیچی اون داره به مادرش کمک میکنه بهش میگم یه شغل دوم بگیریم میگه کار بعدظهر ببخشید مال خره بعدظهرها فقط خوابه
    نکات مثبت
    اینکه تا خوب خوبه مهربونه واست میمیره ولی همش باید تو دلت بلرزهکه الان یه چیزبهش به خودش بگیره ناراحت شه

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام دلارا جان

    شما خیلی مختصر توضیح دادین و البته با تاکید به نکات منفی همسرتون

    هر کسی تاپیک شما رو بخونه بی برو برگشت همسر شما فردی عصبی تلقی خواهد کرد و به ترک ایشون تشویق میکنن

    در حالیکه ممکنه همسر شما خصوصیات خیلی خوبه دیگه ای هم داشته باشن
    چون استخدام در سازمان های دولتی با ضوابطی همراهه که همسر شما بعضی فیلترهاشو رد شدن
    یه جا من خوندم آدمای عصبی قلبهای مهربون و حساسی دارن
    (البته نه اون عصبی هایی که در حد آنرمال باشن)

    عزیزم هیچ کس در این دنیا کامل نیست

    آدمای عصبی بیشتر از هر کسی به محبت نیازمندن اینو باور کن . من با تمام وجود اینو درک کردم
    شما آزمایشی دو سه شب به ایشون محبت کن
    غذاهای مورد علاقه شون درست کنین
    براشون کادو بخرین
    بهشون بگین که به داشتنشون افتخار میکنین
    و...

    اونوقت بیاین اثراتشو برامون بگین
    من مطمئنم تغییر میکنن اما اگه دوباره عصبی بودن باز دوستان کمک میکنن

    دوست خوبم فراموش نکن با محبت حتی سنگ خارا هم نرم میشه

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 دی 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1396-6-14
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    319
    سطح
    6
    Points: 319, Level: 6
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عسل جون ممنون اینکه شما گفتید من امتحان کردم اره بهش محبت کنی برات میمیره مشکل من حساس بودن اونه اصلا نباید برخلاف میل اون رفتار کنی نباید کسی بهش بگه جایی بریبم بهش بر میخوره میگه من خودم میخوام جایی برم میرم اگه بریم خونه مادرم بهش بگن باهم بریم مثلا دیدن کسی میگه مادرت داره توزندگی ما دخالت میکنه ولی اگه برادرش بگه عیبی نداره وقتی هم عصبانی میشه نمیدونه داره چی میگه براش فرقی نمیکنه کی روبروشه تا هم چیزی میشه میگه بریم دادگاه خودم میدونم نمیتونه چون خودش میگه مجبورم تحمل کنم چون اگه دوباره جداشم همه میگن خودت مشکل داری ولی وقتی خوب اصلا به روش نمیاره چیکارکرده نمیگم ادم بدی من موندم بین حال خوب وبدش گیچ ام ازطرفی مشکل بچه دارشدن ازونه چیزی که خودش میدونست از زندگی قبلیش ولی الان خدارو مقصر میدونه بابا مشکل من اینکه با خدا درگیره نمتونم ارومش کنم دیشب بهش گفتم چرا نماز نمیخونی میگه بذارهروقت خودم خواستم سرش درد میکرد گفتم بیا حمد واست بخونم نذاشت باحالت بدی نذاشت قرانی رو که پاره کرد رو گذاشتم تو کشو قاشق وچنگالم میخوام برش دارم انگار از قران هم خجالت میکشم م میترسم بخدا من نمیگم ادم بدیه من نمیتونم بهش ارامش بدم که اروم شه بدتر فقط خودم اذیت میکنم بخدا وقی میری

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array

    Tavajoh

    سلام عزیزم

    ببین دلارا طبق قانون جذب در مقابل هر چیزی مقاومت و پافشاری و تمرکز کنیم اون چیز قویتر میشه
    این توهمات نیست بلکه علم ثابت کرده
    شما چرا دائما رو نکات منفی شوهرتون تمرکز میکنین و بهش فکر میکنین

    شما قانون 20 روز رعایت کن
    تو این بیست روز به نقاط مثبت شوهرتون توجه کنین
    شکر گذاری کنین بخاطر زندگی که دارین که خیلی از دخترای مجرد سن بالا یا خانومایی که گرفتار زندگیای اعتیادی و خیانت هستن حسرتشو میکشن
    سعی کنین حساسشون نکنین
    بهشون تا حد ممکن محبت کنین
    هیچ موقع راجب بدی ها و عصبانیت شوهرتون به کسی نگین
    طبق این قانون انرژی منفی از زندگیتون خارج میشه و انرژی مثبت جایگزین میشه
    باز تاکید میکنم قانون جذب کاملا علمی و ثابت شده ست میتونی راجبش مطالعه کنی

    یه چیز دیگه
    بعضی وقتا آدما وقتی میگن میرم واقعا قصدشون رفتن نیست میخوان ببینن ایا کسی هست که بگه بمون یا نه
    وقتی شوهر شما میگه طلاق واقعا ته دلش طلاق نمیخواد بلکه میخواد ببینه واقعا پشتشونین ، واقعا کسی رو داره که بخوادش یا نه ... پس به این نکته توجه کنین

    ایشون مشکل بچه دار نشدن داره ... برا یه مرد خیلی سخته... شما میدونین الان ایشون تو دلشون چیه... بذارین من بگم...ایشون الان حس میکنن یه آدم بی خاصیت هستن و با تاکید به طلاق میخوان ثابت کنن که به شما احتیاجی ندارن و تنهایی میتونن در حالیکه ته دلشون میدونن نمیتونن و با گارد عصبانیت این چیزا رو بروز میدن

    گاهی افراد با درد بزرگی که تو سینه دارن طاقتشون تموم میشه و کاسه صبرشون لبریز و ناراحتیشونو بروز میدن
    کمی مهربونتر باشیم شاید این تنها چیزیکه یکی بهش نیاز داره............

    رو حرفام خیلی فکر کن


    ویرایش توسط عسل28 : دوشنبه 20 شهریور 96 در ساعت 09:23

  7. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام

    همسرت گذشته سختی داشته ولی دل مهربونی داره ، واسش دعا کن

    کتاب زندگی بدون خشونت یا ارتباط بدون خشونت از مارشال روزنبرگ رو بخون روی جلد کتاب عکس یه گل آفتاب گردون هست ، میتونه کمکت کنه همسرت و کلا کسانی که خشونت میکنند رو بهتر بفهمی.

    کلا وقتی کسی خشونت داره ، یه چیزی داره اذیتش میکنه ، ببین میتونی به مرور اون نکته رو پیدا کنی ، و با سیاست اون نقطه ضعف رو از بین ببری .
    یه مثال برات میزنم :

    من کارم در ارتباط با مردم هست ، خیلی پیش میاد که مراجعه کننده عصبیه ، بلد نیست حتی توضیح بده چی میخواد به زمین و زمان بد و بیراه میگه ،
    همکارام بعد از اینکه مکالمشون تموم میشه زیر لب میگن این دیگه کی بود ، فلان فلان شده و کلا ناراحت میشن ، البته حق هم دارن .

    اما من هر چی طرف بیشتر فریاد میکشه دلم بیشتر میسوزه ،میزارم خودشو 2دقیقه (نه بیشتر) خالی کنه ، بعدش شروع به صحبت میکنم،
    بهش قول میدم که همه سعی ام رو میکنم کارش درست بشه ، بهش قول مساعدت میدم و بهش میفهمونم که درکش میکنم مثلا گاهی ازین جملات معجزه آسا استفاده میکنم :

    "قربان من علاوه براینکه کارشناس این شرکت هستم ، شهروند همین شهرم (=منم درگیر این مشکلات بودم دارم از نزدیک میبینم ، من کنار تو ام نه مقابلت ) و درک میکنم که چی میخواهید ...."

    دلارا جان میدونی چرا دلم میسوزه چون میدونم اونی که داره اینجور حرص میخوره و بالا پایین میپره ، حالا چه بی دلیل و چه با دلیل جوش آوره ، روز سختی رو پشت سر گذرونده .
    چرا حتما کارش رو انجام میدم چون اون به اندازه کافی اذیت شده حالا وقتشه ببینه که یکی هست بهش گوش بده و کارشو پیگیری کنه ،

    نهایتا اگر کاری از دستم برنیاد بخاطر قوانین شرکت حتما با اون شخص تماس میگیرم و در جریان میزارم که پرونده اش به کجا رسید ، بهش کاملا توضیح میدم علت اینکه فلان قانون که بهم اجازه نداد بیشتر کمکش کنم فلسفه اش چیه . نکته مهم اینه که در آخر کم کاری های خودشو لابه لای این قوانین بهش توضیح میدم !

    وقتی اون طرف کارش با من تموم شد ، با دست پر مییره راضی میره حتی اگر به مقصودش نرسیده باشه .
    حالا همسر تو همین مراجعه کننده است ، با این تفاوت که مراجعه کننده ی من اون روز و اون هفته روز سختی رو گذرونده ، همسر شما سالهای سخت و دور ، زخمش کهنه شده اما جاش هنوز درد میکنه.

    *** دلارا دیگه حرف طلاق رو نکنید نقل دعواهاتون ، اگر هر کسی با این مشکلات بخواد جدا بشه که همه ی خانواده ها باید از هم جدا بشن ، بعدش همین هایی که مشکل داشتن و جدا شدن دوباره ضربدری با هم ازدواج میکنن ، پس سهم خودت از این زندگی رو ادا کن و نمیگم براش بجنگ و خودتو به زحمت بنداز اما یکم هوشتو به کار ببر و تلاش کن.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  8. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 20 شهریور 96)

  9. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 دی 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1396-6-14
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    319
    سطح
    6
    Points: 319, Level: 6
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون خانوم ها لطف کردید راهنمایی کردیم احساس میکنم سبک شدم به توصیه هاتون فکر میکنم وسعی میکنم عملیش کنم به قانون جذب هم عمل میکنم یه چیزای درموردش خوندم باشه بازم ممنون


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فشار عصبی و فکری در مورد کارم
    توسط bb12 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 خرداد 94, 01:33
  2. اعصاب فوق العاده ناراحت خواهرم
    توسط نازنین 2 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 اردیبهشت 94, 21:17
  3. خواهر و برادر ناسازگار و اعصاب خورد کن
    توسط من راضیه هستم در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 اردیبهشت 94, 13:12
  4. چرا اینقدر عصبی؟چرا اینقدر عصبانی؟
    توسط کاربر19 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 24 مرداد 93, 12:06
  5. چگونه با همسر عصبانی و پرخاشگر کنار بیایم؟
    توسط دختر بیخیال در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 اسفند 92, 09:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.