نوشته اصلی توسط
Eram
سلام دوستای خوبم
همسرم مستعد چاق شدن هست و مقداری اضافه وزن داره از اونجا که مادرهمسرم بالای 100کیلو وزن داره و همسرم از لحاظ ژنتیکی خیلی به ایشون رفته من خیلی نگران وزن همسرم هستم و میترسم که وقتی به سن مادرش شد همینقدر چاق بشه. برای همین تو خونه رژیم مناسب و کم چربی داریم و حتی من به خاطر همسرم رعایت میکنم . معمولا به این دلیل دوست ندارم بریم کافی شاپ اگر هم بریم به خاطر همسرم آب میوه اینا سفارش میدم که چاق کننده نباشه برعکس همسرم کیک و شکلات و بستنی سفارش میده .
همیشه به فکر سلامتی همسرم هستم اما امروز دیدم هم طالبی خریده هم بستنی و بهم میگه آب طالبی بستنی بخوریم که من هم درستش کردم و برای ایشون کمتر بستنی ریختم اما بعدش دیدم پاشد رفت لیوان دوم آب طالبی بستنی رو برای خودش با بستنی فراوون درست کرده! من خیلیییی ناراحت شدم آخه چرا من باید انقدر نگران اضافه وزن همسرم باشم اما خودش نه! کار من درسته؟حساسیت من به جاست یا دارم زیاده روی میکنم؟ نمیدونم چطور نگرانیم رو باهاش مطرح کنم؟!
باید بگم برخلاف خانواده من که توش پرخوری حتی برای افراد لاغر چیز بدیه تو خانواده همسرم پرخوری چیز بدی نیست و خیلی هم مادر قربون صدقه خوردن زیاد بچه هاش میره!
حالا من ناراحتم وخسته ازینکه انرژی هام رو صرف تعلیم و تربیت همسرم کنم! که بهش یادآوری کنم چی بده و چی خوبه! البته سعی کردم تذکر ندم اما در عمل فکرم و ذهنم اینه که رژیم غذایی همسرم درست باشه که نمازهاش درست بشه که چنتا مورد دیگه هم هست ..... .
معمولا خوب برخورد میکنم اما یه وقتایی مثل الان قاطی میکنم و میام تو سایت مینویسم تا مبادا با لحن کوبنده ی خودم همسرم رو بیازارم. الان مستعدم که به همسرم خیلی خرده بگیرم و اینو دوس ندارم.
در این لحظه بعضی چیزها که حساسیت هامو بهم یادآور میکنه شدیدا رو اعصاب منه .
آیا کار من وسواس گونه هست؟
آیا اینکه هرهفته از شوهرم پیتزای بیرونی بخوام یا شیرموزبستنی بدآموزی نداره و به چاقی شوهرم کمک نکردم؟
آیا من در مراقبت از سلامتی خودم و خانوادم دچار سواس شدم؟ مدتیه با خیال راحت با همسرم توی فست فود پیتزا نخوردم.
ممنون میشم اگر راهنماییم کنید .
متشکرم
علاقه مندی ها (Bookmarks)