سلام . من 2 ساله که عقد کردم و یک ساله که ادواج کردم. در طی این دو سال همیشه از این موضوع به شدت رنج بردم که همسرم بدون هیچ ملاحظه ای تمام حرفها و کارهایی من رو برای مادرش تعریف می کن.مادرش هم طوری با من وانمود می کنه که انگار هیچ چیزنمی دونه. بار ها هم از خودش خواستم که این کار رو نکنه ولی خودش هم این کار رو انکار می کنه. من حالا از این می ترسم که اگه بخوام کار هام رو از همسرم مخفی کنم, دیگه نتونم صمیمیتی بینمون ایجاد کنم. حتی می ترسم که از روابط کاملا خصوصیمون هم برای مادرش یا حتی دیگران تعریف کنه. اینطوری واقعا تو خونه احساس آرامش نخواهم داشت.
من ازدواج کردم که تنهایی هامو قسمت کنم ولی میبینم از قبل هم تنها تر شده ام.
این رو هم بگم که همسرم خیلی به من اظهار علاقه می کنه ولی از بس ازش ناراستی دیدم نمی تونم از ته قلب حرفاش رو باور کنم. به نظرم دارم دچار مشکل میشم.
خواهش می کنم راهنماییم کنید که با این موضوع چه جوری کنار بیام.
علاقه مندی ها (Bookmarks)