به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اسفند 00 [ 10:20]
    تاریخ عضویت
    1392-8-25
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    7,080
    سطح
    55
    Points: 7,080, Level: 55
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ایا من از پس جدایی بر میام ؟

    سلام دوستان عزیز .
    میخواستم نظرتونو راجع به دوام زندگیم بدونم. من و شوهرم خیلی با هم متفاوت هستیم. علت قبول کردن من برای ازدواج با ایشون یکسری مشکلات خانواده بود که اعتماد به نفس من و خانوادمو خیلی کم کرده بود و چون خانواده همسرم اشنا بودن و با همه شرایط مشتاقانه منو میخواستن ازدواج کردم. همسرم از نظر تحصیلی از من فاصله زیادی داره. وقت عقد هر دو دانشجو بودیم ولی ایشون درسشو رها کرد و رفت سربازی... از لحاظ مذهبی من مذهبی تر بودم و ایشون هم خوب بود ولی بعد یکسال مخالف مذهب شد. بعد ازدواج منم خیلی تغییر مذهبی کردم به نماز نخوندن و غیره ایشون کار ندارم ولی یکسری اختلافات عقیدتیمون هست مثلا ماهواره داشتن و شو نگاه کردن و یا پوشش من که البته بخاطر ایشون من بازم تغییر پیدا کردم.
    در مورد شغلشون هم قرار بود در زمینه تحصیلش باشه و پدرشون سرمایه بهشون بده ولی منحل شد و الان شغل پدریشو داره ادامه میده و حتی مستقل نیست البته حمایت مالی از خانوادش میشه و مشکلی نداریم ولی مشکل من با کارش یکی این هست که با توجه به تحصیلات و اینده کاری خودم خجالت میکشم بگم همسرم چه کاره هست و هم اینکه همسرم میخواد مثل پدرش بین شهر سکونتمون و شهرستانشون برای کار هی رفت و امد کنه که من دوست ندارم تنها باشم و همین باعث بحثمون میشه.
    از نظر اخلاقی هم کاملا مچ نیستیم. من خیلی احساساتی هستم ولی ایشون احساسشو پنهان میکنه. من دوست دارم همه جا با هم بریم ولی ایشون خودش تنها میره هر چند الان کمتر شده اما هربار که تنهایی بیرون میره من خیلی ناراحت میشم از طرفی خودم نمیتونم مستقل بیرون برم هم چون سرم تو درس بوده و با خانوادم بیرون میرفتم و هم بدون همسرم خوش نمیگذره...
    با وجود همه ی اینها من و شوهرم همدیگه رو دوس داریم البته من بیشتر فکر میکنم و اگر یکروز باهاش قهر باشم زندگیم جهنم میشه...اصلا تحمل دوریشو ندارم.
    گاهی وقتی دعوامون میشه همسرم میگه اگر میخوای توافقی جدا بشیم ولی هم اون و هم خودم میدونیم من توانشو ندارم.منم به جدایی فکر کردم ولی فکر میکنم با این وابستگی نمیتونم تحمل طلاق داشته باشم و نگران خانوادم هم هستم که یک درد بهشون اضافه کنم. و از لحاظ مالی انشالله وقتی درسم تموم بشه و برم سر کار مشکلی نخواهم داشت.
    ...
    لطفا راهنماییم کنید .

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اسفند 00 [ 10:20]
    تاریخ عضویت
    1392-8-25
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    7,080
    سطح
    55
    Points: 7,080, Level: 55
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینم اضافه کنم که من یک امتحان جامع برای ادامه تحصیلم در پیش دارم که ایندمو تغییر میده و همسرمم همش میگه درس بخون ولی انقدر درگیر این فکرهام که نمیتونم تمرکز کنم. همش فکر میکنم اگر من درس بخونم شوهرم بیشتر بیرون میره و خیالش راحته من درگیر درسم. حتی برای رفت و امد های کاریش که ممکنه 2 شب در هفته نباشه من ناراحتم و با خودم میگم یا من باید خانه دار باشم که باهاش برم یا همسرم همینجا یک کار ثابت داشته باشه!

  3. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بادبادک نمایش پست ها
    ..اصلا تحمل دوریشو ندارم.
    .
    در خصوص اینکه آیا از پس جدایی بربیایی == خیلی قاطعانه بهتون می گویم خیر اصلا فکرش رو هم نکن

    نقل قول نوشته اصلی توسط بادبادک نمایش پست ها

    لطفا راهنماییم کنید .
    و اما یه راهنمایی خواهرانه بهت می گویم ، با شرایطی که شما عنوان کردی ، طلاق یعنی پاک کردن صورت مساله در حالیکه مساله هنوز باقی هست و حل نشده
    بنابراین سعی کن راه حل مشکلاتت را بیابی
    برای این کار اولین قدم این هست که مشکلاتت رو دسته بندی کنی و بعد به ترتیب الویت سعی کنی راه حل های ممکن رو بررسی کنی و یک راه حل مناسب را انتخاب کنی و انجام بدهی

    مثلا
    نقل قول نوشته اصلی توسط بادبادک نمایش پست ها

    یکسری مشکلات خانواده بود که اعتماد به نفس من و خانوادمو خیلی کم کرده بود

    .

    >>>> سعی کن از اساس اعتماد به نفس رو دریابی و با خوندن مقالات مرتبط اعتماد به نفس رو در خودت ایجاد کنی



    نقل قول نوشته اصلی توسط بادبادک نمایش پست ها

    و چون خانواده همسرم اشنا بودن و با همه شرایط مشتاقانه منو میخواستن ازدواج کردم.

    .

    >>>>اینکه خانواده همسرت مشتاقانه شما را می خواستند یه امتیاز خیلی مثبت هست و می تونی خیلی خوب این امتیاز رو پرورش بدهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط بادبادک نمایش پست ها

    فکر میکنم با این وابستگی نمیتونم تحمل طلاق داشته باشم و نگران خانوادم هم هستم که یک درد بهشون اضافه کنم.

    .

    >>>>>سعی کن وابستگی ات را تعدیل کنی و در راه عاشقی دلبسته باشی تا وابسته

    و همین طور موشکافانه دقیقا مشخص کن مشکلاتت کدام هستند و چه راه حل هایی می توانند داشته باشند

    موفق باشی

  4. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    m.reza91 (دوشنبه 06 شهریور 96), nasimmng (دوشنبه 06 شهریور 96), بارن (سه شنبه 07 شهریور 96)

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    برا کدوم مشکلتون میخواین جدا بشین؟

    اینهائی که شما نوشتین مشکل نیست..به قول استاد آزمندیان : بجای واژه مشکل "بگیم "مسئله تا حلش کنیم..

    توجه بیش از حد تونو از شوهرتون بردارین و زیاد بهش گیر ندین..

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    برخلاف نظر دوستان من در زندگی شما یک مشکل بزرگ میبینم

    ازدواج نامتناسب


    اینکه شما از شغل همسرتون و شاید تحصیلات و غیره خجالت میکشید مسیله کوچکی نیست


    این موضوع که شما همسرتون رو لایق خودتون نمیدونید خیلی مهم هست و خودتون هم میدونید که مشکل واقعی و اصلی شما همینه و از نوشته هاتون هم کاملا مشخص هست.

    ناخوداگاه از ادامه تحصیل و شاغل بودن در اینده ترس دارید چون میدونید که فاصله بین شما و همسرتون رو بیشتر خواهد کرد و دارید بهانه های مختلفی رو به دلایل مختلف درست میکنید تا خودتون رو از پیشرفت بازدارید . همون موضوع تنها گذاشتن همسرتون و اینکه میگید مشغول درس هستید و همسرتون رو کمتر میتونید همراهی کنید بخاطر همین ترس درونی شماست و بها نه ای هست برای عدم پیشرفت.

    اگر ترس هات باعث بشوند خودت رو از پیشرفت و استقلال محروم کنی بزرگترین اشتباه زندگیت رو مرتکب خواهی شد.

    با این کارت خودت و همسرت و زندگیت رو نابود خواهی کرد و تا پایان عمر با هزاران افسوس و ناراحتی و افسردگی و اضطراب و خشم نسبت به همسرت گذران خواهی کرد.

    تنها کاری که در این شرایط باید بکنی حفظ ارامش هست. و ادامه تحصیل استقلال شغلی و مالی . واصلا به اینکه تغییر شرایط و استقلال تو ممکن هست به رابطه بین شما و همسرتون اسیب بزنه فکر نکن. شما الان نه تنها امادگی طلاق ندارید بلکه ترس از طلاق دارید. و به هیچ وجه نمیتونید طلاق بگیرید. این فکر ها رو فراموش کنید. البته همون طورکه خودتون هم فکرش رو میکنید بخاطر همون عدم تناسب و خصوصا احساس خجالت از همسرتون در اینده ممکن هست به طرف طلاق برید ولی وقتش الان نیست . اما اگر روزی وقتش رسید اون موقع خواهید دید که تمام این ترسها و فکرها و وابستگی ها خود بخود کنار میرند و مشتاقانه طلاق صورت میگیره ولی امیدوارم که این اتفاق نیفته.

    اگر انتخاب و ازدواج شما اشتباه اولتون باشه . محروم کردن خودتون از پیشرفت و درس و شغل اشتباه دومتون خواهد بود. هیچ اشتباهی رو با اشتباه بعدی نمیشه جبران کرد.

    موفق باشی
    ویرایش توسط maadar : چهارشنبه 08 شهریور 96 در ساعت 21:02

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آبان 96 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1396-4-07
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    675
    سطح
    13
    Points: 675, Level: 13
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت نمایش پست ها
    در خصوص اینکه آیا از پس جدایی بربیایی == خیلی قاطعانه بهتون می گویم خیر اصلا فکرش رو هم نکن


    و اما یه راهنمایی خواهرانه بهت می گویم ، با شرایطی که شما عنوان کردی ، طلاق یعنی پاک کردن صورت مساله در حالیکه مساله هنوز باقی هست و حل نشده
    بنابراین سعی کن راه حل مشکلاتت را بیابی
    برای این کار اولین قدم این هست که مشکلاتت رو دسته بندی کنی و بعد به ترتیب الویت سعی کنی راه حل های ممکن رو بررسی کنی و یک راه حل مناسب را انتخاب کنی و انجام بدهی

    مثلا



    >>>> سعی کن از اساس اعتماد به نفس رو دریابی و با خوندن مقالات مرتبط اعتماد به نفس رو در خودت ایجاد کنی






    >>>>اینکه خانواده همسرت مشتاقانه شما را می خواستند یه امتیاز خیلی مثبت هست و می تونی خیلی خوب این امتیاز رو پرورش بدهی




    >>>>>سعی کن وابستگی ات را تعدیل کنی و در راه عاشقی دلبسته باشی تا وابسته

    و همین طور موشکافانه دقیقا مشخص کن مشکلاتت کدام هستند و چه راه حل هایی می توانند داشته باشند

    موفق باشی
    سلام بانو صداقت ببخشید چطور میتونم با شما ارتباط برقرار نمایم و ممنون میشوم به تاپیک من تشریف بیاورید و نظرتان را بیان نمایید فرصت 5 ماهه فرصت خوبی بود که به خودم و اشتباهاتم بیندیشم حتی ریزترینشان همه را در ذهنم مرور کردم و اول از خدا خواهش کردم منو ببخشه و بعدهم در انتظارم همسرم برگرده تا بتوانم زندگی بهتری رو تقدیمش کنم ... حتی به خودم میگم شرط درس رو هم بپذیرم .....میشه بیاید اینجا .....http://www.hamdardi.net/thread44195-6.html
    سپاسگزارم

  8. کاربر روبرو از پست مفید khadijeh تشکرکرده است .

    بالهای صداقت (شنبه 18 شهریور 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. راهنمایی در مورد ازدواج پس از طلاق در دوران عقد
    توسط dooo در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 آبان 95, 16:21
  2. راهنمایی برای تمام کردن رابطه یک و نیم ساله پس از یک هفته قهر
    توسط .ارغوان در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: جمعه 04 اردیبهشت 94, 17:30
  3. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 01 دی 93, 13:46
  4. تجربه من در کنار گذاشتن احساسات پس از جدایی
    توسط bahar_N در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 شهریور 91, 11:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.