به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 96 [ 21:17]
    تاریخ عضویت
    1396-5-28
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    138
    سطح
    2
    Points: 138, Level: 2
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 9 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خود را بخاطر مرگ پدرم گناهکار و مقصر میدانم

    با سلام خدمت شما
    من 31 سال متاهل دارای یک فرزند

    من و پدرم سال های طولانی بیش از ده سال با هم کار میکردیم کار ما حفاری چاه بود
    تا اینکه در یکی از روز های رمضان 96 مشغول حفاری بودیم پدر مرحوم بنده بنده در عمق 8 متری مشغول کار بود ناگهان اطراف چاه ریزش و حدود 3متر خاک روی پدرم میریزد صدای فریادش زیر خاک شنیدم و سراسیمه شدم شروع به فریاد کردم کارگرا باخبر شدن بلافاصله رفتم پایین اواری از خاک روی پدرم بود و من بلافاصله عملیات خاکبرداری را شروع کردم با صدای کمک پدر از زیر خاک حالم خراب شد پدرم زندهه بگور شده بود تنها امیدش من بودم هر دو روزه بودیم اخرای ساعت کاری بود که اینجور شد شاید ده دقیقه کار کردم حجم خاک زیاد و اون سطل جوابگو اون همه خاک نبود سریع خودم را به بالابر گرفتم و امدم بالا بدنبال سطلی بزرگتر و از ساختمان های اطرف ابزار مورد نظرم پیدا کردم ولی متاسفانه اتش نشانها امده بودن و اجازه کار را به من ندادن حدکد یک ساعت نیم پورم زنده بود و بدلیل سستی و کند کار کردن موفق بنجات پدر نشد و بعد 5ساعت توانستم پیگر بی جان پدرم بیرون بیاورن
    الان 4ماه از ان حادثه مگزرد هنوز خودم را مقصر میدانم اگر من فلان کار را میکردم و و و.افسوس
    گرچه افسردگی گرفتم با همسرم حرف نمیزنم حوصله کسی را ندارم شبا همش اون صحنه هاورا توی ذهنم مرور میکنم دسته خودم نیست چند ماهی هم میشه قرص خواب مصرف میکنم و امشب بی خابی زد بسرم گفتم با شما همدردی کنم
    بنظر شما من گناهکارم؟پدرم مرا خواهد بخشید
    همیشه خودم مقصر میدانم

  2. 4 کاربر از پست مفید mrz تشکرکرده اند .

    Pooh (یکشنبه 26 شهریور 96), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 31 مرداد 96), میشل (یکشنبه 29 مرداد 96), شیدا. (دوشنبه 30 مرداد 96)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 مرداد 96 [ 01:16]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    27
    سطح
    1
    Points: 27, Level: 1
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 5 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام ناراحت شدم خدا بیامرزه پدرتو من که متن شما رو خوندم متوجه شدم برای زنده موندن پدرت خیییییلی تلاش کردی پس نگو که مقصری چون خودتم شاهد فوت پدرت بودی تحملش سخت تره اما با گذر زمان آروم میشی واسش دعا کن اون الآن به دعا احتیاج داره . نه تو اصلا گناهکار نیستی بلکه برای نجاتش خیلی هم تلاش کردی

  4. 5 کاربر از پست مفید Dr.shadman تشکرکرده اند .

    mrz (سه شنبه 31 مرداد 96), Pooh (یکشنبه 26 شهریور 96), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 31 مرداد 96), میشل (یکشنبه 29 مرداد 96), شیدا. (دوشنبه 30 مرداد 96)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 تیر 98 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1393-4-14
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    5,852
    سطح
    49
    Points: 5,852, Level: 49
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    161

    تشکرشده 223 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام
    خدا رحمتشون کنه . قبول دارم شما تو موقعیت سختی قرار گرفتید. شاهد مرگ پدر عزیزتون بودید و این توان تحمل بالایی میخواد
    بهتره سعی کنی دیگه به این موضوع فکر نکنی
    وقتی پدرم فوت شد افکار مختلف آزارم میداد. نگاه بابام تو بیمارستان از جلو چشمام نمیرفت
    و همینطور اگه و اما هایی ازین دست که اگه اینکارو میکردیم و اگه فلانجا میبردیم و ...
    هربار دلشوره و تپش قلب میومد سراغم . تا جایی که دیگه سعی کردم فکر نکنم به این چیزا
    سعی کردم بابارو دیگه تو بیمارستان به یاد نیارم و فقط بابا رو قبل از بیماریش به یاد بیارم
    سعی کردم "اگه" ها رو از ذهنم بیرون کنم . بیماری مهلک، مهلکه و کاری از دست هیشکی بر نمیاد.
    چه میلیاردرهایی که با سرطان از این دنیا رفتن و هیچی نتونست نجاتشون بده
    حادثه ای که برای پدرتون رخ داد ، به قطع و یقین باعث فوت پدرتون میشد
    خیلی ها هستن که عزیزانشون تو سانحه ای مثل اتش سوزی یا غرق شدگی ، جلوی چشمشون از دست میرن و از دستشون کاری ساخته نیست و متاسفانه شاهد مرگ عزیزانشون هستن.
    ممکن بود جای شما و پدرتون عوض میشد. اگه پدرتون هم جای شما بودن بازم نمیتونستن جلوی این اتفاق رو بگیرن. به حرفهای دیگران ابدا توجه نکنید. مردم همیشه در مورد این چیزا صحبت میکنن. عادتشونه. "اگه پسرش فلان کارو میکرد الان زنده بود". اصلا توجه نکنید. شما به هیچ وجه مقصر نیستید. هر کدوممون یجور از این دنیا میریم . این حادثه برای هرکسی ممکن بود اتفاق بیفته. با تکنیک توقف فکر به زندگی عادیتون برگردین. اون صحنه ها رو مرور نکنید. بگذراید یادتون بره. قول میدم بعد از مدتی شما تصمیم میگیرید خاطرات پدرتون رو توی ذهنتون مرور کنید ولی نه اون حادثه رو. اون حادثه بالکل از ذهنتون خط میخوره. همه چی به قدرت تفکر شما بستگی داره. من تونستم شما هم میتونید.
    شما الان پشتوانه همسر و مادرتون هستید. بخاطر اونا هم که شده سعی کنید کنترل فکرتون رو به دست بگیرید. تا اونا هم به زندگی عادی برگردن.
    اگه الان با این مساله کنار نیاید بعد از دو سال هم نمیتونید این حس ناخوشایند رو از خودتون دور کنید
    برادر چهل سالم هنوزم با این افکار خودش رو اذیت میکنه . شما اینکارو نکنید

  6. 6 کاربر از پست مفید nahid-111 تشکرکرده اند .

    mrz (سه شنبه 31 مرداد 96), Pooh (یکشنبه 26 شهریور 96), reihane_b (چهارشنبه 01 شهریور 96), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 31 مرداد 96), میشل (یکشنبه 29 مرداد 96), شیدا. (دوشنبه 30 مرداد 96)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام mrz عزیز،

    اتفاق سختی بوده، خیلی سخت بوده. ممنون که با ما صحبت کردید.

    مسلما شما مقصر نیستید. اون شرایطی نبوده که آدم براش آمادگی داشته باشه. طبیعتا هرکاری که به فکرش برسه رو انجام می ده، ولی قبول کنید خیلی محتمله که بهترین راه حل ها به ذهن نرسن. دیدید که حتی آتشنشان ها هم که حرفه ای هستند، کامل نبودند. و گناهی هم در این مورد ندارن.

    من هم شاهد چنین اتفاقی بودم. حدود 4 سالم بود، همسایه کناری ما یه خانم باردار بود. خونه روی سرش خراب شد.... اون صحنه ای که شوهرش با دست زمین رو می کند، یادمه. اون حتی به فکرش نرسیده بود که بره وسیله ای بیاره.

    اتفاق دردناکی بود... من هیچوقت فراموشش نکردم... یاد گرفتم باهاش زندگی کنم. شما هم یاد می گیرید.

    پدرتون شما رو مقصر نمی دونه. اما حتما از اینکه شما در این حال هستید، غمگینه.

    پدر شما انسانی بودند که شرافتمندانه کار و زندگی کردند. قبول کنید که بالاخره باید از این دنیا می رفتند، این حادثه فقط ابزار انتقال بوده و بس.

    سعی کنید به خودتون کمک کنید که به زندگی برگردید. می دونم سخته، اما بخاطر پدرتون اینکارو انجام بدید.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : یکشنبه 29 مرداد 96 در ساعت 21:08

  8. 6 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    Hildaa (دوشنبه 30 مرداد 96), mrz (سه شنبه 31 مرداد 96), nahid-111 (دوشنبه 30 مرداد 96), Pooh (یکشنبه 26 شهریور 96), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 31 مرداد 96), شیدا. (دوشنبه 30 مرداد 96)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 96 [ 21:17]
    تاریخ عضویت
    1396-5-28
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    138
    سطح
    2
    Points: 138, Level: 2
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 9 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از تک تک دوستانی که پست گزاشتن یا مطلب خوندن تشکر و قدر دانی میکنم

  10. 4 کاربر از پست مفید mrz تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (سه شنبه 31 مرداد 96), میشل (سه شنبه 31 مرداد 96), آنیتا123 (چهارشنبه 01 شهریور 96), شیدا. (چهارشنبه 01 شهریور 96)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    خواهش می کنم آقای mrz، ما رو از احوالاتتون بی خبر نگذارید.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  12. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    mrz (چهارشنبه 01 شهریور 96), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 31 مرداد 96), آنیتا123 (چهارشنبه 01 شهریور 96), شیدا. (چهارشنبه 01 شهریور 96)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 96 [ 21:17]
    تاریخ عضویت
    1396-5-28
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    138
    سطح
    2
    Points: 138, Level: 2
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 9 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    حال روحی هین روز ها اصلا خوب نیست خیلی وقتا ارزوی مرگ میخام از این دنیا خیلی بدم اومد

  14. کاربر روبرو از پست مفید mrz تشکرکرده است .

    زندگی خوب (سه شنبه 28 شهریور 96)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام و عرض ادب.
    خدا رحمتشون کنه.
    نمیگم فراموش کنید و شاد باشید نه فقط میگم بهتون یادتون باشه که اون پدر سالهای سال بود که خطر رو به جان پذیرفته بود و کار میکرد. پدر من هم مثل پدر شماست.
    خیلی وقتها خطر مرگ در کمینش بوده. اما رفته و کار کرده.میدونسته اما رفته. پدر خیلی ها این طوری هستن. اتفاقی که برای پدرتون افتاده بسیار سهمگینه اما جز اینه که خودش خواسته؟
    کسی که در حین کار جون خودش رو از دست بده آرامش روحیش کمتر از یک شهید نیست. مرگ فقط یک لحظه اس. مرگ یک پل عبوره شاید یادآوری کمک خواستن پدرتون بیشتر آزارتون بده
    پدرتون هیچ چیز رو از دست نداد.در لحظه ی موعود به دنیا اومد یک عمر زندگی کرد ازدواج کرد بچه دار شد و در لحظه ی موعود رفت. اگه حکمت خدا به این بود که زنده باشه هرگز اون اتفاق
    نمی افتاد. هرگز به محل کارتون نمی رسیدید. هرگز.... پس ناراحت نباشیدو خودتون رو مقصر ندونید .شما در اون شرایط کاری رو کردید که درسته. شما تمام تلاشتون رو کردید. نشد یعنی خدا خواست چون مرگ حقه .... از نظر شما اتفاق بدی بود چون عزیزی از دست رفت اما ایا به آرامش پدرتون فکر کردید؟ قطعا اتفاقی تلخ بود ولی حکمت خدا رو فراموش نکنید. شاید ماجراهای بدتری در راه بودن. شاید لازمه بپذیریم دنیا رو کسی هدایت میکنه که بهترین ها رو برای بندگانش می خواد. قطعا بهترین پدرتون همین اتفاق بوده.
    خدا رحمتشون کنه و به شما صبر عنایت کنه.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.