با سلام خدمت شما
من 31 سال متاهل دارای یک فرزند
من و پدرم سال های طولانی بیش از ده سال با هم کار میکردیم کار ما حفاری چاه بود
تا اینکه در یکی از روز های رمضان 96 مشغول حفاری بودیم پدر مرحوم بنده بنده در عمق 8 متری مشغول کار بود ناگهان اطراف چاه ریزش و حدود 3متر خاک روی پدرم میریزد صدای فریادش زیر خاک شنیدم و سراسیمه شدم شروع به فریاد کردم کارگرا باخبر شدن بلافاصله رفتم پایین اواری از خاک روی پدرم بود و من بلافاصله عملیات خاکبرداری را شروع کردم با صدای کمک پدر از زیر خاک حالم خراب شد پدرم زندهه بگور شده بود تنها امیدش من بودم هر دو روزه بودیم اخرای ساعت کاری بود که اینجور شد شاید ده دقیقه کار کردم حجم خاک زیاد و اون سطل جوابگو اون همه خاک نبود سریع خودم را به بالابر گرفتم و امدم بالا بدنبال سطلی بزرگتر و از ساختمان های اطرف ابزار مورد نظرم پیدا کردم ولی متاسفانه اتش نشانها امده بودن و اجازه کار را به من ندادن حدکد یک ساعت نیم پورم زنده بود و بدلیل سستی و کند کار کردن موفق بنجات پدر نشد و بعد 5ساعت توانستم پیگر بی جان پدرم بیرون بیاورن
الان 4ماه از ان حادثه مگزرد هنوز خودم را مقصر میدانم اگر من فلان کار را میکردم و و و.افسوس
گرچه افسردگی گرفتم با همسرم حرف نمیزنم حوصله کسی را ندارم شبا همش اون صحنه هاورا توی ذهنم مرور میکنم دسته خودم نیست چند ماهی هم میشه قرص خواب مصرف میکنم و امشب بی خابی زد بسرم گفتم با شما همدردی کنم
بنظر شما من گناهکارم؟پدرم مرا خواهد بخشید
همیشه خودم مقصر میدانم
علاقه مندی ها (Bookmarks)