به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array

    خیلی خسته ام توروخدا راهکار بهم بگید

    سلام دوستان کم و بیش با اوضاع زندگیم آشنا هستین به خاطر همین خیلی مقدمه چینی نمیکنم....من از رفتارهای همسرم واقعا خسته شدم هرچی منفعلانه رفتار میکنم هرچی جلوش درمیام اصلا به هیچ صراطی مستقیم نیس....مثلا من همش نگرانم که نکنه الان با خانوادم برخورد داشته باشه اونا یه چیزی بگن به مذاق آقا خوش نیاد قاطی کنه و مثل اوندفعه درگیری و توهین کنه...حالا جالبه خانواده من اصلا حرفی نمیزنن شوهره من منتظره بهونس همش...یا اصلا تو خونه خودمون...همش نگرانم نکنه الان یه دفعه قاطی کنه بچه داد میزنه بازی میکنه نکنه الان سرمن داد بزنه ....هر وقت یه مهمونی یا عروسی از طرف خانواده من باشه همش نگرانم که نکنه بهونه بچینه و دعوا راه بندازه که نیاد تنها دلیلش هم اینه که من خوشم نمیاد خودت با ننه بابات برو به من چیکار داری کاملا بی منطق به خدا خانواده من و احترامی که اونا براش میزارن یه ذره تو خانوادشون نیس اصلا کس و کار نداره که بخان باهاشون رفت و آمد کنن با همه قهرن...
    از صبح تا شب خونه خوابه آقا الان که مغازه رو فروخته خونه خریده کار نداره صدجا کار براش پیدا کردم همش بهونه میاره که نه بزار اثاث کشی کنیم من میخام اون خونه جدید رو بازسازی کنم نمیتونم برم سرکار..اونوقت منه بدبخت صبح بچه رو میبرم خونه مامانم بعد میرم سرکار بعد میرم از خونه مامانم بچه رو میارم خونه خسته و هلاک آقا تازه میایم خونه میگه سرم درد میکنه دلم درد میکنه به من کاری نداشته باشین...البته چون ماشین دسته منه و من با ماشین میرم سرکار بچه رو خودم میبرم میارم حالا هفته دیگه مامانم میخاد بره سفر مجبوره خوده شوهرم بجه رو نگه داره ....خدا رحم کنه......
    دیروز رفتیم بیرون تو ماشین بهش میگم بریم گوش دخترم رو مطب عموم که پزشکه سوراخ کنیم میگه من اونجا نمیام با ننه بابات برو من میبرم دم خونه خودمون سوراخ میکنم اونجا برم فکر میکنه من لنگه پولشه یه دفعه صداشو برد بالا که یه بار دیکه بگی همچین لهت میکنم که کسی نفهمه من زدمت یا تریلی از روت رد شده منم هیچی نگفتم..
    من فهمیدم که سری قبل که قاطی کرده بود و تاپیک زدم قرص زاناکس خورده بود اعتراف کرد قلیون هم کشیده بود با اینکه اصلا اهلش نیس..رفته بوده عطاری گفته برای استرس و اعصاب چی داری بهم بدی اونم چندتا قرص بهش داده که یکیش متادونه من از تو کیفش پیدا کردم و بهش گفتم گفت یه دونه بیشتر نخورده و نمیدونسته چیه و چه عوارضی داره ...قسم دادمش که دوباره استرس گرفت با هم بریم پیشه دکتر...
    خیلی پرت و پلا تعریف کرد..واقعا خسته ام .همش نگرانم همش خودخوری میکنم ..میدونم آخر مریض میشم..خیلی دم دمی مزاجه هر چی باهاش حرف میزنم همون لحظه فقط قبول میکنه و بعد فراموش میشه.......................................... ............

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 خرداد 01 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-6-21
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    6,971
    سطح
    55
    Points: 6,971, Level: 55
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 179
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 73 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست خوبم
    این عصبی‌ و زود عصبانی شدن توی همه آدمها امروز هست فرقی نمیکنه مرد باشه یا زن. هر چی نوشتی خیلی خیلی زیاد درک میکنم و کاملا میفهمم چون منم اخلاق شوهرم مثل شوهر شماست منم سرکار میرم و کار پرمسیولیتی دارم و شوهرم هم همینطور هر چی کار بیرون سخت تر باشه عصبی بودن زیادتر هست البته برای اینجور آدمها. چون آدمای زیادی میشناسم تا ۱۱ شب کار میکنن خونه که میرسن با روی خوش میان خونه البته این رو هم باید بگم که زن خونه خودش خیلی مهمه توی این عدم یا کم عصبانی شدن مثلا من خودم چندین بار امتحان کردم که وقتی من میگم و میخندم شوهرم هم کمتر بهانه میگیره البته درکت میکنم اونقدر آدم توهین و بددهنی میشنوه که دیگه روحیه ای برای شادی نداره و اما راههایی که من توی زندگیم انجام میدم شاید به درد شما هم بخوره. منم دو تا دختردارم برای اینکه مشکلات و توهین ها به خانوادم کمتر بشه بچه ها رو ۲ سالگی گذاشتم مهد کودک و بردن و آوردنشون رو شوهرم انجام داده. وقتی شوهرم میگه نمیخواد بره مثلا خونه مادرم اینا منم اصراری نمیکنم چون وقتی نیست استرس و نگرانیم هم کمتره. عصرها که میرسم خونه هرروز با دخترا برنامه میزاریم یکروز پارک یکروز خرید یکروز استخر و ... رفت و آمد به خونه فامیل مخصوصا فامیل خودم رو کمتر کردم. دیگه بعد از مدتی همه پی به اخلاق یک همچین آدمهایی میبره و نبایستی ناراحت بشن شما هم سعی کن که وقتی خونه هستید خودتون رو مشغول کنید باور کنید الان ۱۷ سال هست که از ته دلم نخندیدم همیشه استرس داشتم که ناراحت میشه همیشه هم شده چون آدم حساس و بدبین ذاتش اینطوری هست من به این نتیجه رسیدم ذات آدمهارو نمیشه تغییر داد خودم هم نمیتونم تغییر کنم خیلی سعی کردم.بعضی موقعها فکرمیکنم یه خونه بگیرم و برم اونجا بچه ها هم اگه دوست داشتن میان اگه نه بمونن پیش پدرشون بعد میبینم اینکه از حالا بدتر میشه که. شما بعضی مسولیتها رو بهش بده مثلا خونه هست حتما بچه رو نگه داره حتی اگه مامانت هم هست بازم شوهرت اگه بتونه نگه داره یا حتی بگو ازش بخواه و خواهش کن مثلا امروز فلان کار خونه رو بکن.ببخش نمیتونم زیادکمکت کنم واللاه خودم دلم پره از شوهرم.فقط میتونم باهات همدردی بکنم.

  3. 3 کاربر از پست مفید elsay تشکرکرده اند .

    abs (شنبه 28 مرداد 96), masamasa (چهارشنبه 25 مرداد 96), آنه ماری (چهارشنبه 25 مرداد 96)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    دروغ میگه قرص متادون رو توی عطاری ها نمیفروشن. توی عطاری فقط قرص های آرام بخش گیاهی میفروشن.
    قرص متادون برای ترک اعتیاد هست و اگر اشتباه نکنم بدون نسخه پزشک فروخته نمیشه

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نمی خوام نا امیدتون کنم و شوهر شما همه علائم یه فرد مصرف کننده در حال ترک رو داره.
    پس ازش انتظار رفتار یه فرد عادی رو نداشته باشید خوتون رو به کوچه علی چپ بزنید و اینطوری کمکش کنید که ترک کنه
    یه ضربالمثل هست که میگه اکه پل های پشت سر کسی رو خراب کنی اونوقت اون میایسته و با تمام قوا باهات میجنگه اما اگه پشت سرش پل های طلایی درست کنی عقب نشینی میکنه

    پس بهترین کار اینه که دست از کارآگله بازی و بخصوص بخصوص بخصوص سوال پیچ کردنش و حتی صحبت کردن عادی باهاش بردارید. ببخشید یجور خودتونو خنگ نشون بدین و بزارید اون کار خودشو بکنه و مراحل ترک رو کامل کنه

    در عوض روی این مسئله فوکوس کنید که ببنید چطور میشه با سیاست و نرمی خیلی ریز پول هاتون رو ازش پس بگیرید.

  6. کاربر روبرو از پست مفید masamasa تشکرکرده است .

    آنه ماری (چهارشنبه 25 مرداد 96)

  7. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام دوست عزیز

    من چون بعد از مدتی تاخیر برگشتم همدردی، قبلا تاپیکهایی بدون عنوان مشخص رو جواب نمیدادیم تا عنوان تاپیک اصلاح بشه.الانم عنوان تاپیک شما مبهمه.احتمالا باید اصلاح بشه و بعد دوستان نظراتشون رو ارسال کنن.مدیرای محترم لطفا یه سر بزنید.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  8. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 18:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,966
    امتیاز
    33,290
    سطح
    100
    Points: 33,290, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,390

    تشکرشده 6,365 در 1,791 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسلام

    لطفا یک عنوان واضح انتخاب کنید که گویای مشکل شما باشد
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1392-7-30
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام دوست عزيز كم و بيش با تايپيكهات آشنايي دارم فكر كنم شما هم تايپيكهاي من خوندي. من فكر ميكنم مشكلات ما بيشتر از اينكه از طرف مقابلمون باشه بيشتر خودمونيم و اين به اين معني نيست كه رفتارمون با شوهرمون بلد نيستيم و يا سياست نداريم نه اصلااااا اتفاقا خيلي ام دوست داريم كه زندگيمون بسازيم ولي نسبت به خودمون و روح و شخصيت خودمون خيلي بي اعتنا گذشتيم ما خوب تونستيم خواسته ها و نيازهاي شوهرمون فراهم كنيم ولي يكبار نشد بشينيم ببينيم خودمون دلمون چي ميخواد ببينيم واقعا نياز ما چيه اول به نيازهاي دروني خودمون برسيم بعد ديگري ولي متاسفانه همه براي ما مهم شدن جز خودمون
    و من فكر ميكنم تمام مشكلات ما ريشش از اينجاس كه ما نميدونيم با خودمون چه جوري رفتار كنيم در مقابل خودمون مسئوليم و اجازه نديم هر كسي روح و روان ما رو اسيب بزنه ولي ما برعكس خودمون هميشه موكول كرديم به بعدا ها
    كاش ميدونستيم كجا احترام خودمون حفظ كنيم كجا رفتاري جراتمندانه داشته باشيم تا من درونمون خورد نشه كجا به تفريحات خودمون برسيم كجا به استراحتمون شما عين مرد كار ميكني خانوادت بچت نگه ميدارن و شوهرتون !!! همين جاس كه شما به زندگيت فداكاري نكردي خودت مرد كردي خودت له كردي مادرت پرستار بچه كردي در حاليكه مردت از مرد بودنش استفا داده درست همينجاست كه مشكل شما شوهرت نيست مشكلت خودتي رفتارت با خودت ، بسياري از حرفاي ديگت هم همون نشون ميده. منم مثل شمام هيچ فرقي نميكنه ما خودمون داغون كرديم قبل از اينكه هر كاري بكنيم بايد اين من رو اصلاح كنيم و ترز برخورد صحيح باهاش ياد بگيريم.
    زندگي ما شده شوهر بچه خانواده شايد خودمون در حاليكه بايد ميشد من شوهر بچه خانواده. مشكلات اساسي ما توي جاي همين من هست.
    يادم يه مشاور ميگفت هر كس نسبت به شخصيت و ظرفيت خودش رفتار و زندگي ميكنه وقتي كسي بد رفتاري ميكنه بيشتر از اينكه اون طرف مقصر باشه مقصر اون كسي كه اين ادم تحمل ميكنه وقتي تحمل ميكنه يعني رفتارت درست يعني تو كارت درسته و من هيچ مشكلي با اين رفتارت ندارم.

  10. 2 کاربر از پست مفید negad تشکرکرده اند .

    فکور (پنجشنبه 26 مرداد 96), نادیا-7777 (یکشنبه 29 مرداد 96)

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط negad نمایش پست ها
    سلام دوست عزيز كم و بيش با تايپيكهات آشنايي دارم فكر كنم شما هم تايپيكهاي من خوندي. من فكر ميكنم مشكلات ما بيشتر از اينكه از طرف مقابلمون باشه بيشتر خودمونيم و اين به اين معني نيست كه رفتارمون با شوهرمون بلد نيستيم و يا سياست نداريم نه اصلااااا اتفاقا خيلي ام دوست داريم كه زندگيمون بسازيم ولي نسبت به خودمون و روح و شخصيت خودمون خيلي بي اعتنا گذشتيم ما خوب تونستيم خواسته ها و نيازهاي شوهرمون فراهم كنيم ولي يكبار نشد بشينيم ببينيم خودمون دلمون چي ميخواد ببينيم واقعا نياز ما چيه اول به نيازهاي دروني خودمون برسيم بعد ديگري ولي متاسفانه همه براي ما مهم شدن جز خودمون
    و من فكر ميكنم تمام مشكلات ما ريشش از اينجاس كه ما نميدونيم با خودمون چه جوري رفتار كنيم در مقابل خودمون مسئوليم و اجازه نديم هر كسي روح و روان ما رو اسيب بزنه ولي ما برعكس خودمون هميشه موكول كرديم به بعدا ها
    كاش ميدونستيم كجا احترام خودمون حفظ كنيم كجا رفتاري جراتمندانه داشته باشيم تا من درونمون خورد نشه كجا به تفريحات خودمون برسيم كجا به استراحتمون شما عين مرد كار ميكني خانوادت بچت نگه ميدارن و شوهرتون !!! همين جاس كه شما به زندگيت فداكاري نكردي خودت مرد كردي خودت له كردي مادرت پرستار بچه كردي در حاليكه مردت از مرد بودنش استفا داده درست همينجاست كه مشكل شما شوهرت نيست مشكلت خودتي رفتارت با خودت ، بسياري از حرفاي ديگت هم همون نشون ميده. منم مثل شمام هيچ فرقي نميكنه ما خودمون داغون كرديم قبل از اينكه هر كاري بكنيم بايد اين من رو اصلاح كنيم و ترز برخورد صحيح باهاش ياد بگيريم.
    زندگي ما شده شوهر بچه خانواده شايد خودمون در حاليكه بايد ميشد من شوهر بچه خانواده. مشكلات اساسي ما توي جاي همين من هست.
    يادم يه مشاور ميگفت هر كس نسبت به شخصيت و ظرفيت خودش رفتار و زندگي ميكنه وقتي كسي بد رفتاري ميكنه بيشتر از اينكه اون طرف مقصر باشه مقصر اون كسي كه اين ادم تحمل ميكنه وقتي تحمل ميكنه يعني رفتارت درست يعني تو كارت درسته و من هيچ مشكلي با اين رفتارت ندارم.
    عزيزم غير از تحمل چي كار ميشه كرد وقتي با يك آدم غيرمنطقي خودخواه روبرو باشي؟ براي اين آدم ها اصلا سياست و مقابله به مثل جواب نميده
    من در مورد خودم گفتم كه بين بد و بدتر موندن يا رفتن موندم و حتي درست تشخيص نميدم كدومش بده و كدومش بدتر
    Abs عزيز براتون دعا ميكنم

  12. 2 کاربر از پست مفید nasimmng تشکرکرده اند .

    abs (شنبه 28 مرداد 96), مهرسا مامان (شنبه 28 مرداد 96)

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    با وجود متادون در اینکه همسرتون گرفتار مواد مخدر هستند شکی نیست.

    با خوندن تاپیک شما بیشتر از پیش فهمیدم که اعتماد و حرمت نفس چقدر میتونه به ما در تصمیم گیری در شرایط بحرانی کمک کنه و چقدر ادمها در این زمینه متفاوتند و چه انسانهایی که به ظاهر شاغل و مستقل و تحصیلکرده هستند و قوی ولی در باطن چقدر ترسو وابسته و ناتوان و نااگاه و گرفتار.

    من فقط یک بار قرص متادون پیدا کردم از جیب شوهرم و بلافاصله در مدت یک ماه تصمیم قطعی گرفتم و صحبتهارو با شوهرم خانواده ها وکیل و مشاور در همین یک ماه پایان دادم و ششماه بعد کارهای طلاق تموم شد و خلاص شدم. ودر تمام اون یک ماه دلایل حرف و حدیث و حتی تهمت های فراوان شنیدم حتی ادعا کردند دوست پسر دارم و خودم عمدا تو جیب شوهرم متادون گذاشتمو خیلی چیزهای دیگه ولی من بدون توجه به همه اینها فقط یک حرف و یک جمله داشتم و اون هم این بود

    کسی که تو جیبش متادون پیدا شده به درد من نمیخوره .

    از مهریه و طلا ها و حتی خیلی از وسایل جهیزیه هم گذاشتم و تنها چیزی که به اصرار تمام از وکیلم خواستم این بود که سریعترین و راحت ترین و بی دردسر ترین راه رو انتخاب کن توی دادگاه و فقط هرچه سریعتر من رو از این منجلاب بکش بیرون. و 15 سال پیش 5 میلیون برای هرچه سریعتر شدن مراحل طلاق پول خرج کردم. و همیشه خداروشکر میکنم که در سن بیست و سه سالگی چنین قدرت تصمیم گیری داشتم و چه تصمیم خوب و عاقلانه ای گرفتم.

    در ضمن به نظرم اگر اون مدتی رو که مادرتون نیستند بچه رو با پدرش تنها نذارین عاقلانه تر خواهد بود. اگر در غیاب شما در حین مصرف از بچه غافل بشه چی ؟ یا اگر بچه رو با خودش به خونه اون دوستان مصرف کننده دیگه که معلوم نیست کی هستند ببره چی؟ هیچ فکر اینها رو کردید؟

    یا تنها فکر و دل مشغولی تون این هست که چطوری جلوی فامیل ادای خوشبختها رو دربیارین؟
    به فکر بچه تون باشید
    شما مادر هستید
    به فکر بچه باشید

  14. کاربر روبرو از پست مفید maadar تشکرکرده است .

    نادیا-7777 (یکشنبه 29 مرداد 96)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 31 مرداد 96 [ 03:36]
    تاریخ عضویت
    1396-5-17
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما خودتون سر كار ميرين،بچه داري ميكنين،از توضيحاتتون فكر ميكنم كارهاي خونم به عهده شما باشه،چرا فك ميكنين اگه تو يه خونه مستقل باشين شرايطتون بده؟ميدونين كه بچه ها كوچكترين نارضايتي و مشكل بين پدر و مادرو تشخيص ميدن؟فك ميكنين اگه پدر و مادر مشكل داري داشته باشن كه همديگرو تحمل ميكنن بهتره يا پدرو مادري كه جدا از همن ولي شادن و درست زندگي ميكنن؟زندگي درساي زيادي به ادم ميده خيلي وقتا فقط ضعفاي ادمه كه باعث ميشه تو يه رابطه بموني؟مردي كه جرات كنه راحت توهين كنه تهديد كنه دست بلند كنه چجوري ميخواد حامي شما يا بچه هاتون باشه اصلا حامي نه همراه!! من يه عادتي رو خصلتي رو تو خودم دوست ندارم ميخوام تغييرش بدم بارها شكست ميخورم يا حتي نميتونم،شما چجوري ميخواي همسرت رو تغيير بدي؟چجوري دلتو ميخواي راضي كني كه اين زندگي رو بايد نگه داري؟من فك ميكنم ادما بايد خيلي وقتا همديگرو درك كنن يار هم باشن دوست باشن بتونن باهم بخندن،،،اگه اينا تويه زندگي مشترك اتفاق نيفته فايده اون زندگي چيه؟طلاق بعضي وقتا خيلي دردناكه،خيلي وقتا طول ميكشه تا خودتو متقاعد كني بايد از چيزي كه سالها براش تلاش كردي و ساختيش دست بكشي،ولي لازمه!!!!بعضي وقتا فك ميكنم پدرو مادر وقتي يكي به بچشون چپ نگاه ميكنه پشتش در ميان،چي ميشه كه ما يه نفرو تحمل ميكنيم كه راحت پدر و مادرو خانواده و عزيزانمون رو زير سوال ميبره و توهين ميكنه؟چرا بايد ادم رفت و امدشو با فاميل و عزيزانش كم كنه؟براي خودخواهي ها و اذيت وازار يك نفر؟چرا خيلي خانوما بهترين دوستا يا خواهر و مادر و نزديكانشون رو حذف ميكنن به خاطر خواسته شوهرشون در حالي كه همون مردا حق خودشون ميدونن كه با دورترين دوستاشون هم رابطه دوران جوونيشون رو حفظ كنن،،،،به نظر من از حرف زدن با ايشون دست بكش يه مدت با خودت خلوت كن ببين چي ميخواي از زندگيت براي بچه هات چي ميخواي و ببين چي تو اين زندگي نگهت داشته؟از خودت بپرس اين همون مردي هست كه ميخواي يا زندگي هست كه دوس داري،،جواب خيلي از سوالاتت. رو ميگيري


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. از بی توجهی همسرم خسته شدم
    توسط taifun در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آذر 93, 10:51
  2. تازه متوجه شدم که اونی نبود که میخاستم خواهشا کمک کنید
    توسط peyman00 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: سه شنبه 21 آذر 91, 14:47
  3. جدایی یا صبر و ادامه دادن (خواستن همیشه توانستن نیست)
    توسط sonic.quak در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 25 خرداد 91, 01:50
  4. خواستن توانستن است؟
    توسط abolfazl.a در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 فروردین 89, 11:24

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.