به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مرداد 96 [ 07:29]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    18
    سطح
    1
    Points: 18, Level: 1
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تمایل شدید به خودکشی !

    سلام دوستان

    نمیدونم باید از کجا شروع کنم ، فقط به انتهاش اشاره می‌کنم ; پسری 24 ساله هستم ، اخیراً بنده از روی کنجکاوی و یک حس خودنمایی کودکانه ، جسارت کردم و در فضای مجازی بصورت غیرمجاز به حریم خصوصی یک شخص ورود کردم و کمی در زندگی شخصی اون کنجکو کردم و در انتها از روی ندامت این موضوع رو با ایشون درمیون گذاشتم تا اینکه چند روز بعد طرح شکایتی علیه بنده در دستگاه قضایی مطرح میکنه و منجرب ایجاد مشکلات بسیار بسیار زیادی برای بنده میشه.

    مدتی رو تحت عنوان بازداشت موقت در حبس سپری کردم و درحال حاضر به قید وثیقه آزاد شدم ، وکیلم گفته به احتمال زیاد در پرونده مذکور به دلیل تعدد جرم به اشد مجازات محکوم خواهم شد که تقریباً برابر میشه با 4 سال حبس تعزیری !

    درحال حاضر کوچک ترین امیدی به ادامه‌ی زندگیم ندارم ; دیدن هم سن و سال های خودم ، دیدن موفقیت هاشون ، شادی هاشون و ... به شدت آزارم میده

    در این مدتی که درگیر این مشکلات بودم خیلی چیز هارو از دست دادم و مشکلات روحی و جسمی زیادی برای خودم و خانواده‌ام ایجاد شد که به این حس بیشتر دامن زد!

    سخن آخر ; دیگه خسته شدم ، از همه چیز و همه کس !
    میخوام تا قبل از اجرای حکم همه چیز رو تمومش کنم ، در حال حاضر تنها دلخوشی من همینه !

    نمیدونم چه چیزی باعث شد که بیام اینجا و این موضوع رو مطرح کنم ...

    اما اگر نکته نظری دارید که فکر می‌کنید بتونه کمکی بکنه ، مطرح کنید.

    با تشکر

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,370 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    مهمتر از حبس کشیدن و نکشیدن ندامت شماست.همین که از یه کار اشتباه دچار ندامت شدی خودش نعمت بزرگیه ونشان دهنده اینه هنوز وجدان شما آگاه وبیدارهست.تو خودت انتخاب کردی که بهش بگی و نباید از نتیجه ش هم ناراحت بشی هر چند شرایط شما خیلی سخت هست و مطمئنا الان تحت فشارهای روحی زیادی هستی.

    یه سیب رو وقتی پرت میکنی بالا تا به زمین بیاد هزارتا چرخ میخوره شاید در ظاهر قضیه شما به چهارسال حبس محکوم میشی.اما ترس از اتفاقات آینده ممکنه بسیار تلختر از تجربه خود اون اتفاقات باشه چون ذهن بسیار خلاق هست وبزرگنمایی میکنه.البته نمیخوام به شما بگم به امید بخشیده شدن حبس الان خیال خودت رو راحت کن ولی چون خودت گفتی وابراز ندامت کردی به نظر میرسه باید تخفیفاتی در حکم شما داده بشه.

    به هر حال پیشنهاد من اینه مسئولیت ندامت خودت رو بپذیراما تمام تلاشهای منطقی وحقوقی خودت رو برای بخشیده شدن انجام بده و نتیجه رو به خدا واگذار کن
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  3. 6 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    Hildaa (یکشنبه 22 مرداد 96), noyasystem (یکشنبه 22 مرداد 96), William (یکشنبه 22 مرداد 96), XoX (یکشنبه 22 مرداد 96), آنیتا123 (دوشنبه 23 مرداد 96), غبار غم (یکشنبه 22 مرداد 96)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    برای من هم همین مشکل پیش اومده بود منتها من فعلا شکایت نکردم اما شکایت من مسئله ی صددرصدیه چون مجبورم به خاطر اطمینان از مسائلی .اما نه در حال حاضر ولی صددرصدیه.

    اگه این کارشون باعث لو رفتن مطالب روی لب تاب من شده باشه صددرصد جریمه شون بالای 50 میلیون تومن میشه در غیر این صورت مبلغ جریمه اش رو نمیدونم اما حالا که شما این

    همه سال زندان رو گفتید!!!! چرا واقعا باید تو کار یکی دیگه سرک کشید؟ بعضی وقتا واقعا امکان گذشت وجود نداره چون پای مسائل کاری در میون هست. من مجبور شدم کل لب تابمو پاک

    سازی کنم و همه ی اطلاعاتم رو بردارم و کلی هزینه برای حفاظت از اطلاعاتم انجام دادم. در ضمن مجبور شدم کارمو تعطیل کنم و همین طور خیلی چیزای دیگه که نمیتونم اینجا بگم. واقعا

    متاسف شدم اما مقصر باید پاسخ گو باشه.حداقل خسارت ایشون در صورت عدم لو رفتن اطلاعات من ، یک سال کاری محسوب میشه و مبلغ بالایی با توجه به نوع کار من محسوب میشه.

    به هر حال تا نحوه ی دخالت اون فرد تو کار من روشن نشه من نمیتونم چیزی بگم. به غیر از من چند نفر دیگه هم در جریان کامل فضولی های ایشون هستن و طرف حسابشون فقط من

    نیستم که بگذرم. من اونقدر آدم مثبتی تو فضای مجازی و همین طور در دنیای واقعی بودم که ترسی از لو رفتن اطلاعات اینترنتی یا اکانت هایی که دارم ،ندارم دوستانی که در جریانن و من

    رو میشناسن ایشون رو فقط به چشم دزد نگاه میکنن . هم باید جریمه بدن و هم زندان برن چون فضولی کردن!!! جریمه ی سنگینیه.

    دوست عزیز، همه ی ما تو زندگیمون اشتباه میکنیم. همه ی ما تو زندگیمون کارای جبران ناپذیری انجام میدیم. من نمیدونم شما چیکار کردید یا هدفتون چی بوده اما تلاشتون رو برای

    گرفتن رضایت انجام بدید. اگه مشکل جدی ای برای طرف مقابل ایجاد نکرده باشید تا حد زیادی امیدوار باشید که رضایت بدن.

  5. 2 کاربر از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده اند .

    XoX (دوشنبه 23 مرداد 96), Ye_Doost (شنبه 01 مهر 96)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 مرداد 96 [ 16:44]
    تاریخ عضویت
    1396-4-29
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    66
    سطح
    1
    Points: 66, Level: 1
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    2
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    فقط می تونم بگم خودکشی بدترین کاری هست که می تونی انجام بدی.
    بیش از 90 درصد افرادی که خودکشی می کنن وقتی زنده می مونن عنوان می کنن
    که لحظاتی پس از خود کشی احساس پشیمونی داشتیم و نمی خواستیم بمیریم.
    اینو گفتم تا بدونی بدترین کاری که می تونی انجام بدی خود کشی است.



  7. 2 کاربر از پست مفید noyasystem تشکرکرده اند .

    XoX (دوشنبه 23 مرداد 96), Ye_Doost (شنبه 01 مهر 96)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام

    آقای xox متاسفم بخاطر گرفتاری ای که پیش اومده.

    درک می کنم که الان باورش براتون سخت باشه که این گرفتاری هم می تونه برطرف بشه.

    تجربه ی خودم رو می خوام بهتون بگم.

    من هم یکی دو ماه بود که یه گرفتاری ای داشتم که حسابی عرصه رو بهم تنگ کرده بود. این اضافه شده بود به یه گرفتاری چند ماهه.

    دیروز صبح خیلی خسته بودم، نه فقط جسمی، بلکه فکری و روانی. داشتم به خواب و بی خوابی های اخیرم فکر می کردم، اینکه چقدر قدر نشناس بودم، قدرش رو ندونستم. فکر می کردم دیگه هیچوقت نمی شه من یه خواب بی دغدغه داشته باشم. آروم بخوابم. و آروم بیدار بشم.

    ناامید بودم. من افسردگی دارم، و وقتی توی مخمصه ای گیر میفتم و گرفتاریم طولانی می شه، کم یا زیاد گرفتارش می شم. اما دیگه یاد گرفتم که وقتی افسرده هستم هم تسلیم ناامیدی نشم. یاد گرفتم به خودم یادآوری کنم این دیوار سیاه بلندی که جلوم می بینم، دری داره، دری که باز می شه.

    حتی حالا هم کاملا باورم نشده. دیروز حوالی ظهر کمر اون گرفتاری چند ماهه شکست. دیروز عصر هم اون یکی به شکلی که فکرشو نمی کردم برطرف شد. امروز ظهر هم قطعی شد.

    من دیشب بعد از یکی دو ماه، می تونم بگم که خوابیدم.

    الان هم باورم نمی شه که قراره برم چند ساعت بخوابم. خواب واقعی. و تازه چند روز آینده رو آزادم. آزادِ آزاد. می خوام حسابی زندگی کنم. الان قدر خیلی چیزها رو بیشتر می دونم.

    یه وقتایی واقعا همه چی تاریک و سخت و ناامید کننده ست. مثل یه دیوار سیاهِ بلند. اما یهو دیواره می شکنه و نور همه جا رو می گیره.

    امروز به این فکر می کردم که واقعا از این ستون تا اون ستون فرجه. داستانشو شنیدید؟ مادربزرگم می گفت یه کسی رو می خواستن اعدام کنن، بستنش به یه ستونی. گفتن خواسته ای داری؟ گفت آره، منو باز کنید ببندید به اون یکی ستون! توی این فاصله هم حکم آزادیش اومد.

    بعضی وقتها هم فکر می کنیم چقدر یه اتفاقی سخت و ناگواره، و هیچ خیری درش نیست. ولی وقتی پیش میاد، و درگیرش می شیم، تازه می فهمیم که خیرش کجاش بوده.

    نتیجه گیری دیگه ای ندارم. امیدوارم گفتن تجربه م، از نزدیک بودن تاریکی به روشنایی، و سختی به راحتی، براتون مفهومی رو زنده کنه.

    و از نوشتار شما این تصور برای من ایجاد شد که قوی هستید، خودکشی بهتون نمیاد، شما این اتفاق رو به خوبی پشت سر می گذارید.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  9. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    Quality (یکشنبه 02 مهر 96), XoX (دوشنبه 23 مرداد 96), Ye_Doost (شنبه 01 مهر 96), آنیتا123 (دوشنبه 23 مرداد 96)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مهر 96 [ 19:59]
    تاریخ عضویت
    1396-7-01
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    20
    سطح
    1
    Points: 20, Level: 1
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 4.0%
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم تمایل زیاد به خودکشی دارم و واقعا میترسم و نمیدونم راحتترین روش مرگ که سریع باشه چیه و بدون درد که زودی خلاص بشم ??

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    35
    Array
    سعی کن فکرخودکشی رو ازذهنت دور کنی اگه این کارو کنی به شدت پشیمون میشی
    من ازبچگی هروقت مشکلی برام پیش میومدکه خیلی ناراحتم میکردفکرخودکشی به سرم میزد ولی هیچوقت جراتشو پیدا نکردم تا7سال پیش که اینکارو کردم چون فکرمیکردم به آخرزندگی رسیدم وبدترازاون نمیشه ولی بعدش به شدت پشیمون شدم
    اونقدرپشیمون بودم که حدنداشت دوست داشتم فقط زمان به عقب برمیگشت ومن اون قرص هارو نمیخوردم
    اون لحظه ای که مطمئن میشی داری میمیری وازاین دنیا میری دنیابرات قشنگه حتی باوجود اون مشکلی که باعث شده دست به خودکشی بزنی

    بنظرمن پسر شجاعی هستی که خودت رفتی به کاراشتباهت اعتراف کردی پس همینطورشجاعانه مجازاتتو قبول کن تازه ازکجا معلوم ممکنه فردشاکی ازشکایتش منصرفش بشه یاکسی این وسط وساطتت کنه وانشاالله حل بشه موضوع

    حرف منوفراموش نکن من کسی بودم که سالها میخواستم خودکشی کنم وفقط یه بارجراتشوپیداکردم ولی بعدش خیلی خیلی پشیمون شدم هنوزم خداروشکرمیکنم که بهم دوباره فرصت داد بعدازاون من دیگه اسم خودکشی رو نیاوردم

  12. 2 کاربر از پست مفید شاپرک 114 تشکرکرده اند .

    bahmanb59 (شنبه 01 مهر 96), Ye_Doost (شنبه 01 مهر 96)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مهر 96 [ 19:59]
    تاریخ عضویت
    1396-7-01
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    20
    سطح
    1
    Points: 20, Level: 1
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 4.0%
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من حقیقتا دو سال پیش یک مغازه گرفتم ک خرج خانوادم کنم و زندگیم بهتر بشه و ورشکسن کردم و همه چیز از دست،دادم و کلی پولم به مردم بدهکاررشدم و هر روز و هر ساعت شاکیا برگ جلب دستشون و باید یریم دادگاه و شورای حل اختلاف و حالا از اون طرف خودم کار گیرم نمیاد بدهی بدم و از اون طرف پدرمم بخاطر من حسابشو مسدود کردن و حقوقش 2میلیون بوده و الان 2ساله بلاکه بخاطر من و تا 2 یا 3 سالم باز نمیشه و خلاصه به هر دری میزنم نمیشه که نمیشه و هر جا میرم برای کار یا فرم پر میمنم یازمیگن ازمایشی کار کن تا یکماه و اینجور چیزا و هر روزم خدا داره میزنه تو سرمون .حتی نون شب به اون قران بهاون خدا نداریم بخوریم با وحود بیچاره پدرم که داره شیمی درمانی میشه . و هر جا میرم به پوچی میخورم . و شانس باهام یار نیست حتی توومسائل جزیی و اجتماعی و واقعا دیگه بریدم و به اینجام رسیده .امروز رفتم خودمو بکنم زیر ترن قطار ولی دل ندارم وونمیدونم وقتی اون قطار میاد روم چی میشه و یک راهی میخام راحت بشم و در ضمن هم پدرم رفت تو زندان بخاطر من و هم خودمم که الان زندانیم و هر ماه میرم تمیدی مرخصی و ارامشم ندارم بخدا و هر روز ووهر ساعت قکر میکنم با برگ جلب ییان ببرنم بازم اون زندان لعنتی که از مرگ بدتره و خیلی مشکلاتا دارم که نمیشه بنویسم و بخاطر همین افتادم تو فکر خودکشی


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.