به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array

    خيلى به خودكشى فكر ميكنم

    سلام دوستان،
    الان خيلى وقته، حدود سه ماه، كه خيلى وقتا خودمو در حاليكه دارم خودكشى ميكنم تصور ميكنم. قبلا كسايى ك خودكشى ميكردن خيلى به نظرم غير عادى و مشكل دار بودن، به نظرم فقط ادماى روانى خودكشى ميكردن، اما الان خيلى به اين فك ميكنم، چرا داريم زندگى ميكنيم؟ مگه اخرش اين اتفاق نميوفته؟ چرا بايد هزار جور عذاب بكشيم بهد بميريم؟
    كى كفته خدا هركس خودشو بكشه ميبرع جهنم؟! مگه سختيهايى كه داده به ادما يكسانه؟ پس چرا توقع برخورد يكسان داره؟ به زندگيم كه نيگاه ميكنم، مشكل حادى ندارم، خونوادم سالم، خودم سالم، اما پر از ناكامى و ارزوهاى براورده نشده. اينكه ميگم فكر نكنيد اللان عصبانيم، نه، الان زندگيم كاملا در حالت عاديه، اما از خودم بيزارم، يه مشت كار نكرده م، يه مشت بد بيارى. مطمعنم همه همينن، همه همينقد بدبختى دارن،
    نميدونم چطورى بايد حالمو توضيخ بدم، اما ممنون ميشم كسى منو توجيه كنه چرا بايد ب عذاب كشيدن ادامه بديم

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,963
    امتیاز
    33,192
    سطح
    100
    Points: 33,192, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,385

    تشکرشده 6,356 در 1,788 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    حال تو قابل درکه بعضی از ما ها ممکنه در برهه هایی به این حالت برسیم...در کوران زندگی هر از گاهی برای ما مسائل و مشکلاتی پیش میاد که نیاز به راه حل داره.بهتره برای همیشه راه حل خودکشی رو از ذهنت خارج کنی تا راه حلهای دیگه خودش رو بهت نشون بدهد.

    همین حالا علم پزشکی در شاخه های مختلف داره کنکاش میکنه تا راههای جدید و بهتر نجات مردم از بیماری ها و جراحات رو پیدا کند .چقدر همه خوشحال میشن وقتی مثلا یک جراح طی عملهای طولانی و طاقت فرسا جان یک بیمار رو نجات میده...اونوقت ما بیام به این فکر کنیم چطور خودمون که یک انسان سالم هستیم رو از صحنه روزگار محو کنیم؟!؟

    حداقل پنجاه درصد حال واحساس خوشبختیت دست خودته شاید بعضی از مسائل در زندگی غیر قابل پیش بینی باشه اما روند منظم زندگی همچنان ادامه داره
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  3. 4 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    Somebody20 (سه شنبه 17 مرداد 96), میشل (سه شنبه 17 مرداد 96), بارن (چهارشنبه 29 شهریور 96), زندگی خوب (سه شنبه 17 مرداد 96)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام.

    به نظرم تو این اواخر زندگی سختی داشتید و تو تایپکای قبلی تون متوجه شدم جدیدا مرگ عزیزی از اعضای فامیلتون رو دیدید که از بستگان همسرتونه . به نظرم اینها رو ذهنتون تاثیر

    گذاشته.

    بسیاری از احساسات ما ناشی از دیدن و یا تجربه ی چیزیه که اخیرا شاهدش بودیم. لازم نیست خیلی دنبال دلیل برای کارهامون بگردیم کافیه کمی حواسمون جمع باشه که در کجا و چه

    شرایطی زندگی میکنیم. در واقع فکر ما توسط خیلی از پارامترها کنترل میشه و خیلی از شادی هامون، ناراحتی هامون، بی اعتماد به نفسی هامون و ... رو از اتفاقات اطرافمون تاثیر میگیرم.

    بنابراین تغییر محیط خیلی میتونه تو تفکر و بینش ما تاثیر بذاره. پس در آنچه که فکر میکنید تنها خودتون رو مقصر نبینید و همواره باید به صحت تفکراتمون و تصمیم هامون شک کنیم.

    آیا اگر من در فلان خانواده یا فلان کشور یا فلان جایگاه بودم تفکر و عملکردم این طوری بود که الان هست؟ بارها این سوال رو از خودم پرسیدم و در خیلی از موارد با قاطعیت گفتم نه.

    فکر کردن به خودکشی چیز خوبی نیست و نشون دهنده ی به هر حال یه جور ناراحتی درونیه. اما چرا این فکر در ذهن شما ایجاد شده؟ به نظرم دلایلش رو در زندگی شخصی تون باید پیدا

    کنید و اینجا بگید تا با کمک هم اونها رو حل کنیم.

    آدم روانی تعریف داره و همه ی ما میتونیم از نظر روحی از طیف سلامت خارج بشیم. قرار نیست هر کس سر به بیابون بذاره بگیم اون روانیه.

    میتونم ازتون بپرسم شما شاغل هستید یا نه؟ وقتتون رو در طول روز چقدر به کار اختصاص میدید؟ چقدر وقت آزاد دارید؟

    البته اگه دو رو بر 30 سال سن دارید (25 تا 35) یه جورایی در بحران به سر میبرید. تفکر تلف شدن عمر و از دست دادن فرصت تو این دوره برای خانم ها بسیار عذاب آوره.

    یک جور بلاتکلیفی خاصی تو تفکرات.

    به هر حال اگه از نظر روانی تو محدوده ی سلامت قرار دارید توصیه من به شما خوندن کتابه و اگه فکر میکنید علایم افسردگی یا بیماری روحی دارید بهتره قبل از هر اقدامی مراجعه کنید به

    پزشک.

    اگه فشار روحی زیادی روی شما باشه مبنی بر اینکه آینده ی روشنی برای خودتون نمیتونید تصور کنید بهترین راه برای شما پیدا کردن معنای زندگیه و ایجاد هدف در زندگی.

    کتاب های زیادی تو این حوزه هست و یک روانشناس معروف که من تقریبا همه ی کتاباشو خوندم اما الان اسمش یادم نیست.تو اینترنت سرچ کنید.

    معنا درمانی بسیار برای شما کمک کننده خواهد بود.

  5. 2 کاربر از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده اند .

    Somebody20 (سه شنبه 17 مرداد 96), میشل (سه شنبه 17 مرداد 96)

  6. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    كجاش دست ماست اقاى امين؟ يكى ديگه همه رو نوشته، ما يه مشت مهره بدبختيم كه خودمونو سركار گذاشتيم، اينهمه كلاس مثبت فك كردن و زندگى كردن، همه س براى اينكه سر خودمونو كلاه بذاريم اى مردم من خوشبختم.
    خيلى وقته تصميم گرفتم ديگه نه از چيزى خوشحال شم نه از چيزى ناراخت، فقط صبر كنم تا بگذره.

    من ٢٤ سالمه، خونه دارم، حتى درسمو نتونستم تموم كنم، نيمه كاره ول شده و من حوصله ندارم ادامه ش بدم. هرروز از ارزوهام دورتر ميشم و واقعا هم هيچيش تفصير من نيست،
    اينكه هيچكس نتونه انتخاب كنه تو كدوم كشور و خونواده باسه، اين كجاش عدالته؟ بقيه شم مثه همين، هيچ عدالتى نبس، فقط افريده شديم زجر بكشيم. بعضيا بيشتر، بعضيا كمتر

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  7. کاربر روبرو از پست مفید Somebody20 تشکرکرده است .

    زندگی خوب (پنجشنبه 19 مرداد 96)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

    خیلی جمله ی قشنگیه. این بعنی شما اصلا به خودکشی به طور جدی فکر نمیکنی فقط با خودت قهر کردی. کلا میخوای حال خودتو بگیری.

    به نظرم وسواس فکری دارید. هر از چند گاهی این تفکر در شما ایجاد میشه.

    درس و ول کردن اون حتی مهم هم نیست چه برسه به اینکه بخوای خودتو سرزنش کنی بابتش. دوباره میتونی شروع کنی.

    اگه توان انتخاب خانواده کشور یا شهر دیگه ای برای زندگی داشتی چیکار میکردی؟ چه چیزی رو تو زندگیت عوض میکردی؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده است .

    Somebody20 (جمعه 27 مرداد 96)

  10. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    مشكل من همينه، كه هى ميخوام راهى بسازم، اما بايد قبول كنم نميشه، زندگى همين قدر نكبت باره كه ميبنبم، پر از چيزايى ك ازشون ميترسيديم و فرا ميكرديم، پر از بدبختى. هى خوشى هى ناخوشى، هى بالا هى پايين، من ديگه حالت تهوع شزم ازين بالا پايينا، دوس دارم يه مدت تو اين زندگى نباشم، يه مدت برم تو كما.
    به خدا فقط غصه مادرمو ميخورم، ك دق ميكنه از نبود من، اگه نه لحظه اى صبر نميكردم.

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 مرداد 01 [ 00:35]
    تاریخ عضویت
    1393-3-17
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,664
    سطح
    62
    Points: 8,664, Level: 62
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    54

    تشکرشده 56 در 36 پست

    Rep Power
    26
    Array
    گفتي ان هايي ك خودكشي در سر دارند رواني اند رواني معنا ندارد.اگر به خودكشي فقط فكر ميكني افسردگي خفيف و اگر انجامش داده اي افسردگي شديد داري.افسردگي هم مثل سرماخوردگي قابل درمانه.به ديدگاه من يك كار جديد را شروع كن و يا يك چيز جديد را بياموز مثلا اگر رانندگي بلد نيستي ياد بگير افسردگي خفيفت درمان مي شود

    تا خودت نخواهي درمان نميشي حالا من هرچقدر ميخوام بگم جون عزيزت خودتو نكش يا زندگي چيزاي قشنگ داره. خودت بايد با شروع يك چيز جديد اين زيبايي رو درك كني

    تو اين حالت بموني و تغيير نكني مردنت بهتره پس برخيز و خودتو تغيير بده
    ویرایش توسط bichare22 : شنبه 28 مرداد 96 در ساعت 03:50

  12. کاربر روبرو از پست مفید bichare22 تشکرکرده است .

    Somebody20 (شنبه 28 مرداد 96)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام
    چه چیزی تو زندگیتون هست که انقدر شمارو عذاب میده که میخواید دیگه زنده نباشید؟
    میشه از آرزوهایی که بهشون نرسیدید بگید؟
    دیگه چه موقع هایی تو زندگیتون خواستید که بمیرید؟
    و از همه مهم تر چرا انقدر از همه اطرافیان و خدا گله دارید آخه خدا این وسط چکاره هست اطرافیان دلیل کدوم بدبختیتون هستن؟
    حس حالتون رو درک میکنم ولی دلیل گله هاتونو نمیفهمم

  14. کاربر روبرو از پست مفید mehdi.ma.mm تشکرکرده است .

    Somebody20 (شنبه 28 مرداد 96)

  15. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi.ma.mm نمایش پست ها
    سلام
    چه چیزی تو زندگیتون هست که انقدر شمارو عذاب میده که میخواید دیگه زنده نباشید؟
    میشه از آرزوهایی که بهشون نرسیدید بگید؟
    دیگه چه موقع هایی تو زندگیتون خواستید که بمیرید؟
    و از همه مهم تر چرا انقدر از همه اطرافیان و خدا گله دارید آخه خدا این وسط چکاره هست اطرافیان دلیل کدوم بدبختیتون هستن؟
    حس حالتون رو درک میکنم ولی دلیل گله هاتونو نمیفهمم
    ارزوى من سفر رفتن و طبيعت گردو بود، من عاشق گلام، عاشق مهمونى دادن، عاشق همسن و ساللام، عاشق مستقل بودن، من هيچوقت جوونى نكردم، تو ١٨ سالگى ازدواج كردم، دوستام همه مجرد بودن تو دانشگاه باهم ميرفتن باغ و بيرون، اما من نميوفتم، چون سوهرم نميومد، بعدش الان همه ازدواج كردن، باز همه هميشه تو مسافرت و تفريح و جوونى كدن، اما من شوهرم فقط ارزو داره مامانشو ببيره خوش گذرونى ك دلش تنگ نشه تو خونه. جمعه شنبه يه شنبه، جا شده تو مغازه زير خرنه مامانش، همه حواسس به اينه ك مامانش غصه نخوره، حس ميكنه دوتا زن داره ك بايد به دوتاشون برسه، اگه براى من به فنحون بشوره بايد براى مامانشم بشوره اگه نه شب قبل خواب عداب وحدان ميگيره ك من پسر خوبى نيستم.
    شوهرم از قبل خيلى بهت شده، اما من زندگيم هيچ هيجانى نداره، حس ميكنم براى كس ديگه او دارم زندگى ميكنم، براى مامانم كه فك كنه خوشبختم، براى مادرشوهرم ك ارزوى شوهرم لواورده شه.
    بعد از ١٨ سالگى و بهترين روزاى عمرم ك با دعوا و اختلاف و وزن كم كردن و مريضى من گذشت، پدرشوهرم مريض شد ، هرشب خونه ما گريه، ماتم اشك و فضاى وحشتانك، شوهرم همه دق و دليشو سر من حالى ميكرد، تا پارك سر كوچه نميشد بريم چون شايد باباش كمك ميخواست. فك ميكردم تموم ميشه اين روزا، اما الان نوبت مادرشوهرم رسيده، ك تنهاس و شوهزم مسيوله تنهاييشو پركنه، هرجا ميريم اونم بايد باشه،
    منى ك عاشق رشد كردن و مسافرت و هيجان بودم، افتادن جايى كه تا سر كوچه م نمينوتم برم. يه زندگى كسالت اور، وقتى دوستامو ميبنم ك چقد خوشن...
    با خودم ميرم سر كار، با پولام چيكار كنم؟ خونه بخرم؟؟ مادرشوهرم تنهاس
    بريم سفر؟! مادرشوهرم دلش ميگيره، اونم بايد باشه.اول با اون هماهنك باشه بعد من.
    مهمونى بدم؟! به جز دوستاى مجرد شوهرم كيو داريم؟!
    عاشق درس خوندن بودم، اما شوهرم نه ك نذاره، اما دايم تكرار مكينه، ميخواى چيكار، ميخاى چى بشه، خب راستم ميگه، به چ دردم ميخوره؟؟! وقتى ب اين فك ميكنم تا عمر دارم بايد تو اين شهر بمونم و اينحورى زندگى كنم، حالم بد ميشه، اونم ب خاطر طرز فكراى احمقانه ى يه نفر ديگه. باورم نميشه يه شمال رفتن بشه ارزوم. جاى من اينحا نيست.

    همه ارزوهاى من، با ارزوهاى شوهرم و با وضع زندگيم در تضاده، حالم ازينهمه خودخواهيش بهم ميخوره.

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت
    ویرایش توسط Somebody20 : شنبه 28 مرداد 96 در ساعت 14:33

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    عجب. شما که هنوز داری آه و ناله میکنی.

  17. کاربر روبرو از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده است .

    میس بیوتی (دوشنبه 08 آبان 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مردسالاري و بي مهري شوهرم باعث شده هر ثانيه به طلاق فكر ميكنم
    توسط mojtamelibsa در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 مهر 92, 13:18
  2. فكر ميكنم كه شوهرم انگونه كه بايد براي زندگيمون تلاش نميكنه.چه كار كنم؟
    توسط mahsa pirooz در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 مهر 91, 02:05
  3. احساس ميكنم ديكه هيج ارزشي واسه نامزدم ندارم
    توسط niaz64 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 شهریور 91, 09:29
  4. شوهرم در كارهاي خانه به من كمك نميكنه
    توسط شميلا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: دوشنبه 07 آذر 90, 16:07

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.