به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 مرداد 96 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1392-12-22
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    44

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف همیشگی پدر و مادرم و موقعیت دکتری خارج از کشور من

    سلام دوستان
    من دختری 28 ساله هستم و 2 برادر بزرگتر 33 و 36 ساله دارم. برادر بزرگم چند ساله ازدواج کرده و بچه داره.
    متاسفانه من از وقتی چشام رو باز کردم پدر و مادرم باهم اختلاف داشتن و وقتی من 6 سالم بود طلاق گرفتن. دقیق یادم نیست که چطور شد ولی تا حدود 8 سالگیم مادرم پیش ما نبود. من هر روز صبح بیدار میشدم و دنبال مادرم میگشتم توی خونه و وقتی میدیدم نیست گریه میکردم... حتی روزی رو که مادرم داشت از خونه میرفت رو دقیقا یادمه که الکی بهم گفتن مامان چند روزی کار داره ولی من قشنگ متوجه بودم که قضیه چیه, اما به روی خودم نیاوردم... و خیلی چیزای دیگه بود که من با سن کمم میفهمیدم و چیزی نمیگفتم و هنوزم که هنوزه همه فکر میکنن من اونموقعها بچه بودم و هیچی حالیم نبود و عذابی نکشیدم. بگذریم....
    بعدها وقتی من 8 سالم بود مادرم دوباره برگشت خونه و تا امروز باهم زندگی میکنیم. اما ای کاش آشتی نمیکردن...
    وقتی کوچیک بودیم واسه هرکار اشتباهی مادرم من و داداشامو کتک میزد. به خصوص من رو بیشتر و خیلی شدیدتر میزد, هیچوقت اون صحنه ها از جلو چشمم نمیره. پدرمم آدم عصبی هست, منو هیچوقت نزده ولی داداشهامو خیلی کتک زده و حتی بعد از یه دعوا داداش وسطیم عصب چشمش ملتهب شد و تقریبا بینایی یه چشمش رو از دست داد. حتی توی اون وضعیتم پدر و مادرم حمله میکردن بهم و طرف مقابل رو مقصر میدونستن, به جای اینکه اوضاع رو آروم کنن تا اتفاق دیگه ای نیفته واسه داداشم.
    الان پدرم 66 و مادرم 47 سالشونه و همچنان دائم باهم دعوا میکنن. دائم پیش ما پشت سرهم از هم بد میگن. تا میخوایم کمی به یکیشون محبت کنیم, اون یکی بعد از مدتی شاکی میشه... به خصوص مادرم همیشه میگه همش هوای پدرتون رو دارین. درحالی که من خودم بیشتر پیگیر دوا و دکتر مادرم هستم, هر از گاهی براش گل میخرم... با خودِ ما هم دائم دعوا دارن و سر هر چیزی بحث میکنن. پدرم جواب یه سوال ساده رو که مثلا این ماستی که خریدی پرچرب هست یا کم چرب رو هم با داد و هوار جواب میده.
    قبلا که کوچیکتر بودم بیشتر تقصیرهارو از طرف بابام میدیدم ولی الان که چند ساله که میبینم درسته پدرم رفتار مناسبی با مادرم نداشته و نداره ولی مادرم هم همیشه خردش کرده همیشه ازش طلبکار بوده. با ما هم همینجوریه.
    متاسفانه یه سری اخلاقاشونم ناخودآگاه تو زندگی خودم پیاده میکنم و در برخورد با خواستگارام میبینم دقیقا دارم رفتارای مادرم رو پیاده میکنم و افسوس که اینو تازگی ها متوجه شدم.
    از وقتی ارشد قبول شدم, تصمیم گرفتم دکتری رو خارج از کشور ادامه بدم و همونجا کار پیدا کنم و زندگی کنم. الان بعد از سالها تلاش یه فرصتی پیش اومده که میتونم بورس بگیرم و برم. اما همش به این فکر میکنم که اگه من نباشم این دو نفر باهم چه رفتاری رو خواهند داشت؟ چجوری میخوان زندگی کنن باهم؟ هوای همدیگه رو که اصلا ندارن اگه یه مشکلی برا یکیشون پیش بیاد کی میخواد مراقب باشه و کمک حالش باشه؟ چون پا به سن هم گذاشتن از لحاظ جسمی همش دارن ضعیف تر میشن و یکی باید کمک حالشون باشه. اینم بگم که داداش بزرگترم به هیچ عنوان مسئولیت پذیر نیست در این مورد و میشه گفت یه جورایی خودش رو از این جهنم کشیده کنار. داداش وسطیم هم که مجرد هست میخواد جدا بشه ازشون و مدام به منم میگه جونت رو وردار و برو, اینا درست بشو نیستن...
    حالا من موندم که چیکار کنم. از یه طرف واقعا از دستشون خسته شدم, از یه طرف موقعیت خیلی خوبی برام پیش اومده خارج از کشور که سالهاست دارم براش تلاش میکنم, از طرفی هم همش نگرانشونم که اگه من نباشم هیچکس نیست که بهشون برسه.

  2. 2 کاربر از پست مفید asal25 تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (یکشنبه 15 مرداد 96), صبا_2009 (یکشنبه 15 مرداد 96)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 مرداد 96 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1392-12-22
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    44

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا هیچکس جواب نمیده؟ هیچکس نظری نداره؟

  4. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,370 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    دعوای پدر ومادر یکی از پیچیده ترین مسائل خانواده هست.یک دلیل اون غیر قابل پیش بینی بودن آینده دعواهاست و از طرف دیگه تغییر مدام این نگرش که تقصیر کدوم طرف هست یا کدوم بیشتر مقصره .هر دو موردش رو خودت به عینه دیده ای.اگر امکان دخالت مثبت برای تونیست یعنی نمیتوانی به تدریج دلهای اونها رو به هم نزدیک کینی دخالت نکردن در امور اونها تبعاتش بسیار کمتره موفقیت های تحصیلی وخانوادگی فرزندان خانواده های پرتنش میتونه گام مهمی در کمتر شدن تنش در خانواده باشه.

    هر انسان سالمی بنا بر طبع خودش میل به حفاظت وحمایت از اعضای خانوادش دارد اما اگر این میل در جای غیر ضروری خودش استفاده بشودو باعث ایجاد روحیه کمالگرا ومحافظت کننده در شما بشود طوری که موفقیت های خودت رو هم تحت الشعاع قرار بدهد به صورت جبری ایی شما رو به سمت دخالتهای منفی و زیاد کردن تنش در خانواده هدایت میکند.

    گرفتن بورسیه وادامه تحصیل شما آسیبی به خانوادت نمیزند وهمچنان میتونی در کنارش هر جا فرصتی بدست آمد مراقبتهایی هم از خانوادت انجام بدهی
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  5. 4 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 16 مرداد 96), آنیتا123 (دوشنبه 16 مرداد 96), شیدا. (دوشنبه 16 مرداد 96), صبا_2009 (یکشنبه 15 مرداد 96)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 مرداد 96 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1392-12-22
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    44

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    سلام

    دعوای پدر ومادر یکی از پیچیده ترین مسائل خانواده هست.یک دلیل اون غیر قابل پیش بینی بودن آینده دعواهاست و از طرف دیگه تغییر مدام این نگرش که تقصیر کدوم طرف هست یا کدوم بیشتر مقصره .هر دو موردش رو خودت به عینه دیده ای.اگر امکان دخالت مثبت برای تونیست یعنی نمیتوانی به تدریج دلهای اونها رو به هم نزدیک کینی دخالت نکردن در امور اونها تبعاتش بسیار کمتره موفقیت های تحصیلی وخانوادگی فرزندان خانواده های پرتنش میتونه گام مهمی در کمتر شدن تنش در خانواده باشه.

    هر انسان سالمی بنا بر طبع خودش میل به حفاظت وحمایت از اعضای خانوادش دارد اما اگر این میل در جای غیر ضروری خودش استفاده بشودو باعث ایجاد روحیه کمالگرا ومحافظت کننده در شما بشود طوری که موفقیت های خودت رو هم تحت الشعاع قرار بدهد به صورت جبری ایی شما رو به سمت دخالتهای منفی و زیاد کردن تنش در خانواده هدایت میکند.

    گرفتن بورسیه وادامه تحصیل شما آسیبی به خانوادت نمیزند وهمچنان میتونی در کنارش هر جا فرصتی بدست آمد مراقبتهایی هم از خانوادت انجام بدهی
    خیلی ممنونم از پاسختون. درسته خودمم همین فکر رو میکنم که اگه من بتونم به موفقیت برسم حداقل خیالسون از طرف من راحت میشه. فقط اینکه گفتین در موقعیتهای مناسب میتونم به مراقبت بپردازم مسئله اینه که وقتی پیششون حضور نداشته باشم درواقع نمیتونمم کاری بکنم. معمولا من پیگیر احوال و دکترشون میشم. پدرم چندین سال پیش سکته قلبی کرده و مدوام دارو مصرف میکنه. مادرمم کلا بدنش ضعیفه و هر روز یه مشکل جدید براش پیش میاد... اگه من کنارشون نباشم موندم کی بهشون میرسه. به داداس بزرگم که اینارو گفتم, گفت اینا تنها بمونن خودشون از همدیگه مراقبت میکنن تو نگران نباش! یعنی اصلا نگفت که من وقت میذارم براشون و...
    میترسم من نباشم مامانم برای بابام غذا نده یا مثلا بابام, مامانم رو نبره دکتری جایی. چون از همدیگه بدشون میاد و به قول خودشون فقط به خاطر بچه هاشون!!! همدیگرو تحمل میکنن!!!!

  7. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,370 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میتونید تا زمانی که پیششون نیستید براشون پرستار بگیرید یااز کسانی بخواهید موقع ضرورت در غیاب شما کمکشون کنند.به نظرم پیش بینی برادرت هم درست هست و اونها خودشون هوای همدیگه رو خواهند داشت

    ادامه تحصیل شما در کنار یک مدیریت و برنامه ریزی خوب کمک میکنه به هردو هدفتون برسید
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  8. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (چهارشنبه 12 مهر 96), شیدا. (دوشنبه 16 مرداد 96)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام دوست عزیز

    حالتون رو درک میکنم. منم با نظر آقای امین کاملا موافقم.

    ببینید شما نمیتونید رابطه ای که سالها خراب هست رو درست کنید. اتفاقا دخالت شما میتونه اونا رو به این شرایط عادت بده.

    بعید نیست اونا وقتی با هم تنها بشن حداقل از سر اجبار به هم نزدیک تر بشن. ولی الان اینجوری که شما خودتون رو وسط انداختین و همه مسئولیت ها رو گردن گرفتید

    خیلی بعیده چیزی عوض بشه.

    بعدم بر فرض که شما همچین موقعیت خوبی رو از دست بدین تا کی میتونین به همچین شرایطی ادامه بدید؟ هیچ وقت نمیخواین ازدواج کنید و بچه دار بشید؟

    شاید بگین اونجوری هم میتونین بهشون نزدیک باشین و رسیدگی کنید ولی با توجه به شرایط خانوادتون ،این میتونه روی زندگی مشترک شما هم در آینده اثر منفی

    بزاره.

    به نظر من بهترین راه همین جدایی هست.اینکه شما تا ابد کنارشون بمونید فداکاری درستی نیست. فداکاری واقعی رو پدر و مادرتون باید انجام میدادن که توی

    بچگی اونجور شما رو کتک نمیزدن و بعدها هم حداقل به خاطر آسیب ندیدن بچه هاشون در ظاهر رابطه خوبی با هم داشتن و شما رو سنگ بلای رابطه معیوب

    خودشون نمیکردن.

  10. 3 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 16 مرداد 96), شیدا. (دوشنبه 16 مرداد 96), صبا_2009 (دوشنبه 16 مرداد 96)

  11. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    خیلی از ترسها و نگرانیهایی که ما داریم غیر واقعی هستن و هیچ وقت اتفاق نمی افتن.

    منم یه زمانی در شرایطی مشابه شما بودم و احساس مسئولیت و عذاب و جدان زیادی می کردم برای ترک کردن پدر و مادرم.
    ولی وقتی ازشون دور شدم کم کم متوجه شدم که نگرانیهای من خیلی هاش بی مورد بود.

    نمی تونی تا ابد بشینی توی اون خونه و مواظب دو بالغ کودک مانده بشی که با هم قهرن و بلد نیستن زندگی کنن و زندگی سه نفر را هم به خاطر خودشون خراب کردن.
    برو دنبال زندگیت و این چرخه ی معیوب را یه جا متوقف کن. وگرنه شما هم می شی یه مادر مشکل دار و تشکیل یه خانواده ی مشکل دار می دی.

    متاسفانه یه سری اخلاقاشونم ناخودآگاه تو زندگی خودم پیاده میکنم و در برخورد با خواستگارام میبینم دقیقا دارم رفتارای مادرم رو پیاده میکنم و افسوس که اینو تازگی ها متوجه شدم.
    برای رشد و سلامت خودت وقت بذار و سعی کن اینها را رفع کنی. به تدریج متوجه چیزهای جدیدی می شی ... حلشون کن که خانمی سالم برای خودت، همسرت و فرزندانت باشی.

    یکی از مشکلات مادر پدرهای مشکل دار این هست که به جای این که بچه ها را طوری تربیت کنن که به فکر پیشرفت و سلامت و آینده ی خودشون باشن
    با عذاب و جدان مقصر بودن در مورد مشکلات اونها، بزرگ می شن و همیشه احساس گناه دارن که در مورد والدینشون کم کاری کردن و یه چیزی بدهکارند !! ( همین جمله کافیه که یه بچه همیشه احساس کنه مقصر بوده و باید یه جوری جبران کنه ! :
    به قول خودشون فقط به خاطر بچه هاشون!!! همدیگرو تحمل میکنن!!!!)
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  12. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    nasimmng (دوشنبه 16 مرداد 96), میس بیوتی (چهارشنبه 12 مهر 96), آنیتا123 (سه شنبه 17 مرداد 96), صبا_2009 (دوشنبه 16 مرداد 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با این وضعیت من چیکار کنم با خانواده شوهرم
    توسط روزنه ی امید در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 دی 93, 23:52
  2. مخالفت فقط بخاطر موقعیت مکان زندگی اون دختر
    توسط رضابکرانی در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 30 تیر 92, 18:48
  3. چطور معیارام رو بهینه کنم از وضعیت سطحی به وضعیت عمقی
    توسط poorhashem در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 00:18
  4. برای موقعیت بهتر صبر کنم؟
    توسط nargol در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 04 خرداد 91, 03:24
  5. 15 واقعیت درباره ازدواج
    توسط جوانه؟؟؟ در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 اردیبهشت 91, 21:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.