به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 فحاشی و بد دهنی شوهرم و پیام تلگرام به خانم غریبه

    با سلام.من بازم اومدم.مشکل بد دهنی و خلقی همسرم به قوت خودش باقیه.2.5 ماه تقریبا خیلی اروم شده بود.جز یکی دوبار عصبانیت شدید نداشت.یک بار سر این بود که ایشون حقوق و درامدشو از من پنهان میکنه یعنی بعد از 7 سال من نمیدونم چقدر حقوق میگیره.ماشینو فروختیم که به ماشین مدل بالا بگیره.بعد همینجور هی قیمت ماشین بالا میرفت و همسرم هم به جوری رفتار میکرد که این افزایش قیمت قابل پرداخته.درحالیکه با حساب ذهنی من که تازه پارسال خونه خریدیم حداقل 70 تومن کم داره که باید هم نقد بپردازه.وقتی ازش پرسیدم چجوری میخایم بقیشو جور کنیم منو پیچوند.منم ازینکه محرم نیستمو حقی به دونستن ندارم ناراحت شدم.بعد قاطی کرد توحقت هر چی بوده بیشترشم تا الان گرفتی.من در مسایل مالی با کسی محرم نیستم اگه سختته برو شکایت یا برو خونه بابات.....خلاصه که گذشت.اما تا چند روز پبش که یه بحث پبش اومد و واسه اولین بار جای خوابشو جدا کرد و چند تا بی احترامی بهم کرد.سر کار هم با هم بودیم.اومد خونه و اشتی کردیم گرچه به سختی عذرخواهی کرد.اخرین بار که بحث داشتیم دوباره گفت طلاق و حتمیه و. برو کلکتو بکن و متنفرم و چند تا بی احترامی دیگه.و باز جدا خوابیدن.دیروز سالگرد دواجمون بود و قهر بودیم ابشون هم اصلا به خاطر حرفاش عذر نخواست تازه منو توی تلگرام بلاک کرد.عصر رفت میخاستم ببینم اکانتم توی گوشیش چجوری شده که دیدم یه پیام داده به یه دختره.که شمارش سیو نبود:هیچ معلومه کجایی؟ چرا اینجوری میکنی؟اگه نمیخای پیام ندم.البته قبلیا پاک شده بود.متوجه شد که من رفت سر گوشیش عصبانی شد که چکار داشتی و دیگه حق نداری بری و کاری نکن رمز بذارم و...پیام رو هم پاک کرد.چون شب دیدم که نیست.حالا به من بگین چکار کنم؟واکنشم چی باشه؟با اینکه دلم نمیخاد اما فکر میکنم بعد از. فحاشی و خشونت حالا داره خیانتم میکنه باید واقعا طلاق بگیرم چیزی واسم نمونده.چه دلیل داره به کسی اینجوری پیام بده.بعد هم پنهان کنه.به روش بیارم یا نه؟تا هفته دیگه که بیاد دق میکنم از دلشوره.حالم به هم میخوره هز زندگی که حرمت نداره و تازه خیانتم باشه.همسرم ادمیه که به اخلاقیات پابنده نمیدونم چی شد.......
    ویرایش توسط مایکا : یکشنبه 15 مرداد 96 در ساعت 13:39

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تو رو خدا کسی نیست به من کمک کنه
    چکار کنم
    همش دلشوره داره.نه خواب دارم نه خوراک.

  3. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام عزیزم

    نکته اول : شما به درامد همسرت چیکار داری؟! چرا وقتی به هر دلیلی تمایل نداره شما بدونی انقدر رو این موضوع پافشاری می کنی؟اگر هم زیاد اصرار کنی نتیجه اش یا میشه جنگ یا میشه دروغ.بذار هر قوت خودش احساس کرد که مایله این موضوع رو باهات در میون بذاره بیاد جلو.شما هم مثل هر زن دیگه ای در حد متعارف هزینه های زندگی رو بگو..نه ولخرجی و نه اسراف.به جزییات کاری نداشته باش.
    نسبت به جدا کردن جای خواب همسرت حساسیت نشون نده.خیلی مهربان ولی قاطع بگو از اینکه کنار من باشی خوشحال میشم اما اگر جایی دیگه احساس راحتی میکنی من حرفی ندارم.نه گریه نه التماس نه خواهش تمنا نه عکس العمل انفجاری هیچی و هیچی....

    متوجه نشدم نوشتی به سختی عذر خواهی کرد.یعنی چی؟یعنی کسی مجبورش کرد؟چرا این کارشو بی ارزش میدونی؟توقع داشتی چطور عدر خواهی میکرد که به نظرت زوری نباش؟

    دوست عزیزم
    نوشته هاتو که میخونم احساس میکنم خیلی یک طرفه می نویسی....انگار کارها و رفتارهای خودتو کوچک و کلی ولی رفتارهای همسرت رو بزرگ و با جزییات می نویسی.خب اگر این دید رو نسبت به زندگیت هم داشته باشی مسلما برات سخت خواهد بود.
    شما چی گفتی که ایشون حرف طلاق رو زد؟نوشتی ناراحت شدم چون باهام در مورد مسائل مالی محرم نبود.و بعد نوشتی بهم گفت خیلی بیشتر از حقت رو گرفتی....میشه میزان ناراحتیت و عکس العملت رو بگی؟تا ببینیم شما چی گفتی که همسرت بهت گفت هرچی حقت بوده و ...

    بسیار بسیار بسیار کاری ناپخته و غلط کردی رفتی سراغ گوشی همسرت.منم جای همسرت بودم به شدت ناراحت میشدم.

    دوست عزیز
    یکم به خودت مسلط باش و انقدر خرابکاری نکن.الان لازم نیست هیچ کار خاصی انجام بدی.
    برای طلاق هم عجله نکن.اخرین راهکار طلاقه و فکر هم نکن طلاق اسونه و ....

    الان یکسری مشکلات داری بعد از طلاق هم یکسری مشکلات دیگه خواهی داشت.پس در هر دو حالت مشکلاتی با جنس متفاوت خواهی داشت.پس برای " صرفا تغییر" نوع مشکلاتت عجله نکن.

    در این مدت که همسرت نیست ( کجا رفته همسرت؟) بهش روزانه یکی دو تا اس ام اس عاشقانه بدی.رابطه ات رو قطع نکن.اما کنکاش هم نکن.بهش فرصت بده فکر کنه و با خودش خلوت کنه.تو هم با خودت خلوت کن.

    موفق باشی
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  4. 7 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    ammin (پنجشنبه 19 مرداد 96), nasimmng (چهارشنبه 18 مرداد 96), nazaninIT (شنبه 18 آذر 96), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 16 آذر 96), yyousefi1981 (دوشنبه 23 بهمن 96), بانوی آفتاب (پنجشنبه 16 آذر 96), ستاره زیبا (یکشنبه 05 شهریور 96)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    سلام عزیزم

    نکته اول : شما به درامد همسرت چیکار داری؟! چرا وقتی به هر دلیلی تمایل نداره شما بدونی انقدر رو این موضوع پافشاری می کنی؟اگر هم زیاد اصرار کنی نتیجه اش یا میشه جنگ یا میشه دروغ.بذار هر قوت خودش احساس کرد که مایله این موضوع رو باهات در میون بذاره بیاد جلو.شما هم مثل هر زن دیگه ای در حد متعارف هزینه های زندگی رو بگو..نه ولخرجی و نه اسراف.به جزییات کاری نداشته باش.
    نسبت به جدا کردن جای خواب همسرت حساسیت نشون نده.خیلی مهربان ولی قاطع بگو از اینکه کنار من باشی خوشحال میشم اما اگر جایی دیگه احساس راحتی میکنی من حرفی ندارم.نه گریه نه التماس نه خواهش تمنا نه عکس العمل انفجاری هیچی و هیچی....

    متوجه نشدم نوشتی به سختی عذر خواهی کرد.یعنی چی؟یعنی کسی مجبورش کرد؟چرا این کارشو بی ارزش میدونی؟توقع داشتی چطور عدر خواهی میکرد که به نظرت زوری نباش؟

    دوست عزیزم
    نوشته هاتو که میخونم احساس میکنم خیلی یک طرفه می نویسی....انگار کارها و رفتارهای خودتو کوچک و کلی ولی رفتارهای همسرت رو بزرگ و با جزییات می نویسی.خب اگر این دید رو نسبت به زندگیت هم داشته باشی مسلما برات سخت خواهد بود.
    شما چی گفتی که ایشون حرف طلاق رو زد؟نوشتی ناراحت شدم چون باهام در مورد مسائل مالی محرم نبود.و بعد نوشتی بهم گفت خیلی بیشتر از حقت رو گرفتی....میشه میزان ناراحتیت و عکس العملت رو بگی؟تا ببینیم شما چی گفتی که همسرت بهت گفت هرچی حقت بوده و ...

    بسیار بسیار بسیار کاری ناپخته و غلط کردی رفتی سراغ گوشی همسرت.منم جای همسرت بودم به شدت ناراحت میشدم.

    دوست عزیز
    یکم به خودت مسلط باش و انقدر خرابکاری نکن.الان لازم نیست هیچ کار خاصی انجام بدی.
    برای طلاق هم عجله نکن.اخرین راهکار طلاقه و فکر هم نکن طلاق اسونه و ....

    الان یکسری مشکلات داری بعد از طلاق هم یکسری مشکلات دیگه خواهی داشت.پس در هر دو حالت مشکلاتی با جنس متفاوت خواهی داشت.پس برای " صرفا تغییر" نوع مشکلاتت عجله نکن.

    در این مدت که همسرت نیست ( کجا رفته همسرت؟) بهش روزانه یکی دو تا اس ام اس عاشقانه بدی.رابطه ات رو قطع نکن.اما کنکاش هم نکن.بهش فرصت بده فکر کنه و با خودش خلوت کنه.تو هم با خودت خلوت کن.

    موفق باشی
    با سلام و تشکر.
    من مقدار درامد همسرم واسم مهم نیست.اینکه منو از خودش بدونه مهمه.اصراری هم نکردم.ناراحت بودم هی پرسید چته گفتم هیچی .اخر از بس اصرار کرد گفتم واسه تو که مهم نیست.اما میگم.ازین که منو محرم نمیدونی ناراحتم.فکر میکنم حقم باشه بدونم.که یهو گفت حقت هر جی بوده......که البته من نه زیاده خواهم و نه چیزی به ناممه.
    به سختی عذر خواهی کرد چون وقتی ناراحتیمو بهش گفتم.گفت باشه حالا اگه میخای بگم ببخشید میگم.در مورد پیام.ایا این خیانت نیست؟نباید برم سر گوشیش اما من اتفاقی متوجه شدم.نه عمدا.
    خسته شدم هر بار بحقمون میشه میگه طلاق.میدونم راحت نبست.اما هر بار سنیدنش هم تحقیر آمیزه.هفته گذشته تولد خواهرم بود و مادرم گفت شام بریم خونشون ازونجایی که از خواهرم بدش میاد یهو یادش افتاد که اگه تولد شخص خاصیه من نمیام.بالاخره اومد.گفت من تبریگ نمیگم و...تر
    تبریک نگفت و پشت به مجلس نشست موقع عکس هم صداش کردن لیاد نیامد.یعنی اینقدر تابلو و ضایع و بچگانه.بعد از چند روز که اینو باهاش مطرح کردم که من منش و برخورد تو واسم مهمه نه تبریک گفتن نگفتن شروع کرد ای بابا مگه ملکه زیبایی بوده.همینجوری ادامه داد و اخرم طبق معمول گفت اصلا تو رو هم نمیخام برو پیش ابجیت.ولم کنید.هیچکدوم واسم پشیزی ارزش نداربد و...من واقعا باید با به ادم که اینفدر رفتارش ناپخته و نابالغانه و تحت تاثیر هیجاناته چه کنم با 38 سال سنش.اخرم گفتم باشه اگه منو نمیخای من از زندگیت میرم.
    ترجیح میدم باهاش روبرو بشم تا اینکه هر بار اینو بشنوم
    .من دفاعی از خواهرم نکردم.تازه موقع پوشیدن کفش من داشتم کفش میپوشیدم با حالت تندی گفت میشه بری کنار لطفا که جلوی مامانم خجالت کشیدم.نزدیکای خونه گفتم چرا یه کم مهربونتر نگفتی.گفت حرف بدی نزدم.گفتم بله نزدی اما لحنت آمرانه و خشن بود.بعد توی کوچه دست من گرفته بیا برگردیم به ماملنتینا بگم اینو نمیخام و....مچم درد گرفت.هی گفتم باسه دستمو ول کن.بعدم هلم داد توی کوچه.وسط راه منصرف شد و برگشتیم.بابت هل دادن عذر خواهی کرد اما گفت مچو گرفتم چون مقاومت کردی و خشونتی در کار نبوده

  6. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,370 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    سهم شما به عنوان یک زن آرامشه اگر شوهرت این انرژی رو ازت نگیره.ازت فراری میشه.

    حالا خودت نگاه کن ببین رفتارهای گذشته ت چقدر به سهم شما این آرامش رو به هم زده.من نمیگم هیچوقت اعتراض نکن یا حرف دلت رو نزن.

    اگه شوهرت حقوقش رو بهت نمیگه ممکنه یه سیاست اقتصادی به زعم خودش باشه خیلی از شوهران هستن که با وجود اعتماد به همسر و هم راز بودن اما میزان حقوقشون رو نه به همسر نه به کسی دیگه نمیگن.

    چک کردن گوشی و تجسس هم خودش تنش زا و ضد آرامش هست اگر خدای نکرده بی وفایی باشه به طریقی دیگه بدون تجسس فاش میشه.

    بهتر این بود خواهرت خودش زنگ میزدبه شوهرت و میگفت خوشحال میشم تو هم در جشن تولدم باشی تا اینکه تو به زور ببریش تازه کنترلش هم کنی و بگی چرا خوب رفتار نکردی.

    اما آنچه که ممکنه در آینده نزدیک شما تاثیر کند دلشوره شما و افکار و نگرانی های شماست. تا چیزی به چشم خودت ندیدی به حرفهای ذهن سطحی نگرت گوش نکن .بدون قضاوت و با حسن نیت از همسرت استقبال کن اجازه جولان دادن به افکار منفی رو نده


    نباید طوری رفتار کنی که خودت بشوی دلیل رفتارهای بد او یا اینکه تاثیر منفی داشته باشی
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  7. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 16 آذر 96)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    سلام

    سهم شما به عنوان یک زن آرامشه اگر شوهرت این انرژی رو ازت نگیره.ازت فراری میشه.

    حالا خودت نگاه کن ببین رفتارهای گذشته ت چقدر به سهم شما این آرامش رو به هم زده.من نمیگم هیچوقت اعتراض نکن یا حرف دلت رو نزن.

    اگه شوهرت حقوقش رو بهت نمیگه ممکنه یه سیاست اقتصادی به زعم خودش باشه خیلی از شوهران هستن که با وجود اعتماد به همسر و هم راز بودن اما میزان حقوقشون رو نه به همسر نه به کسی دیگه نمیگن.

    چک کردن گوشی و تجسس هم خودش تنش زا و ضد آرامش هست اگر خدای نکرده بی وفایی باشه به طریقی دیگه بدون تجسس فاش میشه.

    بهتر این بود خواهرت خودش زنگ میزدبه شوهرت و میگفت خوشحال میشم تو هم در جشن تولدم باشی تا اینکه تو به زور ببریش تازه کنترلش هم کنی و بگی چرا خوب رفتار نکردی.

    اما آنچه که ممکنه در آینده نزدیک شما تاثیر کند دلشوره شما و افکار و نگرانی های شماست. تا چیزی به چشم خودت ندیدی به حرفهای ذهن سطحی نگرت گوش نکن .بدون قضاوت و با حسن نیت از همسرت استقبال کن اجازه جولان دادن به افکار منفی رو نده


    نباید طوری رفتار کنی که خودت بشوی دلیل رفتارهای بد او یا اینکه تاثیر منفی داشته باشی
    سلام.ممنونم.
    مادرم طبق معمول مارو واسه شام گفت که مصادف شد با تولد خواهرم.جشن خاصی هم نبود.سوهرش واسش کیک گرفته بود و چند تا عکس انداختیم.اصلا دعوتی در کار نبود که حالا شوهر من بخاد دعوت بشه.بعدشم کلا بهانه بود.خودش قول داده بود که میریم و من اجباری نداشتم.اول یادش نبود بعد از قول دادن یادش افتاد.کلا رفتار شوهرم رفتار یه بچه 4 سالست.انتظار کرنش و رعایت حال و حقوفشو داره اما خودش اینجوری نیست.جواب تلفن منو نمیده بهش پیام میدم کار واجب دارم جواب نمیده.هر چی میشه میگه بریم جدا بشیم.اینا کار یه ادمه که بلوغ عاطفی نرسیده.در مورد پیام دیگه پیگیری نکردم.اما واقعا رفتارهاش واسم عذاب اوره.ادم سختیه.هزار جور ادا داره.بد دهنیش.بی احترامیاش.مدام حرف طلاق .مشکلات لاینحل با خواهر و مادر .دیگه به تبربک تولد گفتن که ادمو نمیکشه.
    احساس حقارت و بی حرمتی میکنم.احساس میکنم دارم وقت تلف میکنم.34 سالمه نمیدونم میخاد چی بشه.بچه دار نشدم .همسرم 4 روز خوبه 4 روز بده و متنفر و میخاد جدا بشه.واقعا بلاتکلیفم.اگر همش نمیگفت جدا بشیم.روی موضوعات دیگه زوم میکردم.اما تا تفی به توقی میخوره میگه طلاق.حالم بد میشه.
    میخام بهش بگم باشه حق و حقوق منو بده از هم جدا بشیم

  9. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مایکا نمایش پست ها
    میخام بهش بگم باشه حق و حقوق منو بده از هم جدا بشیم
    اونم میگه چشم...نقدی بدم یا چک ؟!


    سلام دوست عزیزم
    اگر تصمیم خودت رو گرفتی خب عملی کن ..اینجا کسی بهت نمیگه که اره طلاق بگیر...یا نهههههه نکنی اینکارو ها.
    فقط یادت بباشه طلاق اخرین راهکار هستش.فکرم نکن امروز حق و حقوقت رو میگیری و فردا میگی خداحافظ و میری.به خصوص اگر حق و حقوت رو هم بخوای حدودا 4 سال رو برای این فرایند در نظر بگیر....

    اگر همسر شما رفتارهای بچه گانه میکنه واسه این هستش که ه
    م بازی بچه داره.یعنی شما.شما هم دقیقا با ایشون وارد بازی شدی و داری بازی می کنی باهاش.
    دیدی اگر یه بچه همبازی نداشته باشه میره یه گوشه بازی میکنه و کاری به کسی نداره؟ اما اگر همون بچه هم بازی پیدا کنه چقدر شیطنتش بیشتر میشه؟
    شما با رفتارهای نادرست و ناپخته ات داری به همسرت در تشدید کردن رفتار غلطش بها و میدون میدی.

    باهاش وارد بازی نشو.بذار یه مدت تنهایی بازی کنه.وقتی همبازی نداشته باشه کم کم اروم میشه و بنا به نیاز بچه به همبازی ، برای ادامه بازیش میاد سراغت.که اون موقع باید با درایت بری جلو...نه اینجوری.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  10. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام.امیدوارم همه خوب باشن.
    خیلی وقته که نبودم.توی این مدت یه پیشرفتهایی توی رابطه من و همسرم ابجاد شد.با هم رفتیم پیش مشاور و مشاور با من و همسرم جداگانه حرف زدن.همسرم میگه مشاور با توجه به نظرات همسرم جدایی رو پیشنهاد داده ولی خودش گفته که میخام تلاشمو بکنم.خلاصه اینکه به هر دومون گفت خواسته هامونو از هم بنویسیم.نوشتیم و جلوی مشاور مکتوب شد و قرار شد به خواسته های هم اهمیت بدیم.کتابی هم معرفی کردن که هر دو بخونیم.از هر دو نفر تست شخصیت گرفتن.که در اون برای من سخصیت نمایشی و افسرده و برای همسرم وسواس و نمایشی پررنگ بود.که البته هر دو نمایشی رو در خودمون ندیدیم.یه مدت ارتباط بهتر شد.حدودا 1.5 ماه.اما بعضی چیزا پیش میاد که بازم برمیگردیم به عقب.مثلا امروز همسرم توی اتاقش داشت کار انجام میداد یهو یه صدای افتادن بلند وسیله اومد منم توی آشپزخونه بودم پرسیدم چی بود گفت هیچی.گفتم هیچی اینقدر صدا داشت.بعد داد زد با لحن تند که در کیس کامپیوتر بود.منم بهم برخورد.وایش چایی بردم گفتم چرا اینمدلی جواب میدی.گفت حقته فضولی نکن.وقتی بد سوال میکنی باید همینجوری حرف بزنم.من هر کی بد حرف بزنه داد میزنم لیوانو توی سرش میشکونم و تند و خشن شد دوباره.حالم خیلی بد شد.انکار دنیا رو سرم خراب شد.گریم گرفت بعد اومده میگه پررو شدی از من بازخواست میکنی ازین بدتر میکنم و....اصلا باورم نمیشد چرا یهو واسه یه جمله از سر تعجب اینطوری میکنه.و بعدم گفت شرتو از سرم کم کن تحفه.حالم بد میشه میبینمت و..........اعصابم خیلی به هم ریختست.نمیدونم چکار کنم.بعد از یه مدت ازش عذرخواهی کردم که منظورم بازخواست نبوده ولی اون خیلی بد جواب داد و اصلا عذرخواهی نکرد و همش میگفت برو پی کارت.دوباره هر چی انگیزه داشتم از بین رفت.فکر میکنم درست نمیشه هیچی.از طرفی ذهنم مدام درگیر اون پیام تلگرام و چند تا پیام توی گوشیشه.
    ولی بیشتر از همه این برخورد تندش عذابش میده.نمیدونم واقعا امیدوار باشم یا نه.بهش میگم مکه ما اینارو ننوشتیم که تو داد و فریاد نزنی و اگه ناراحت شدی درست بیان کنی میگه نه واسه عممون نوشتیم و من اینجوریم.
    میتونید به من کمک کنید در این شرایط که بسیار حالم بده و بی انگیزه ام چکار کنم؟اگر هر دفعه اوضاع همین باشه چکار کنم

  11. کاربر روبرو از پست مفید مایکا تشکرکرده است .

    yyousefi1981 (دوشنبه 23 بهمن 96)

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    مایکای عزیز کم و بیش در جریان تاپیک هات هستم و همیشه دنبال کردم چون شخصیت شوهرت خیلی شبیه شوهره منه البته که خیلی بهتر از شوهره منه...ببین عزیزم خیلی خوبه که قبول کرده برید مشاوره همینطوری ادامه بدید خیلی خوبه هم شما هم ایشون به مرور زمان و با صبر و تحمل تغییرات رفتاریتون در جهت مثبت بروز میکنه فقط باید صبور باشی و البته روی خودت کار کنی..همسره من بشدت با مشاور مخالفه هر روز بدتر از دیروز میشه دقیقا اون هم دو روز خوبه دو روز بد...از اول اینطوری بود درست هم نمیشه هرکار میکنم....اصلااااااااااااااا ااا فکر بچه آوردن نباش این تنها شانس خوبیه که اوردی من الان باوجود اینهمه مشکل با وجود یه دختر دسته گل چهارساله خیلی سخته برام بخام جدایی فکر کنم.باورت نمیشه اینقدر مشکلاتم روز به روز بیشتر میشه که دیگه حتی تو این تالار هم حس باز کردن یه تاپیک جدید و کمک خواستن رو ندارم....

  13. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیزم.ممنونم که پیگیری میکنی تاپیک منو.منم همیشه تاپیک شمارو دنبال کردم.امیدوارم مشکلات شما هم زودتر برطرف بشه و طعم آرامش و امنیت خاطرو بچشید.همسرم واقعا مرد مهربونیه و منو دوست داره.اما گاهی اینقدر غیرمنطقی رفتار میکنه و مثل بچه ها لجباز و بی ادب و غیر قابل تحمل میشه که من میمونم.بیشتر از هر خصوصیت بد دیگه اش همین عدم کنترل خشمش و حرفای آزار دهندش عذابم میده و بدتر اینکه گاهی حتی عذرخواهی یا حرکت و رفتاری مبنی بر پشیمونی از رفتارش هم انجام نمیده و من در درونم حرص میخورم.حتی وقتی باهاش ناراحتیمو مطرح میکنم گاهی میگه دیگه همینه.یه فکری به حال خودت بکن اگه سختته.یعنی به جای پذیرش نقش خودش تو ماجرا کنار میکشه و منو با غصه رها میکنه.تا ابد هم که نمیشه قهر بود.
    اوضاعم خیلی پیچیدست.امیدوارم بتونم صبور باشم.اینهمه سختی و بالا پایین آستانه ی تحملمو کم کرده.همش در حال مقایسه و سیر در گذشته ام.به محض اینکه یه همچین حادثه ای پیش میاد انگار کلا خالی میشم و همه چیز برمیگرده.همه ی دلخوریا میاد.افتادم توی یه سیکل که نمیدونم کی قطع میشه.آیا همیشه من باید اوضاع رو کنترل کنم؟وگرنه همینه؟ضمانت اجرای اون تعهداتی که داشتیم در برابر مشاو. چیه؟
    به بچه گاهی فکر میکنم اما هزار تا چیز کنارش داره.اصلا همسرم میگه من بچه نمیخام.همه چیز من گره خوردست.خیلی هارو میبینم چه آدمای راحتی هستن.خوب و آرومنِ عاشق بچه ان.زندگیشون روی رواله.من حسرت میخورم.چرا من واسه همه چیز باید بجنگم.مقایسه درست نیست اما اگه مشکلاتم فقط یه بعد داشت باز خوب بود.تحت فشار برای سنم هم هستم.نمیدونم فقط امیدوارم خدا زندگیمو منو هدایت کنه.عزیزم مشاور به ما کتاب عشق ویرانگر و پنج زبان عشق برای همسران رو توصیه کرد.شما هم بخون.کاش میتونستیم بیشتر در ارتباط باشیم.
    الان چون مطمئنم همسرم شخصیت وسواس داره گرچه قبلا هم میدونستم کاملا میتونم بفهمم کجا داره خودشو نشون میده.اما این پرخاشگری. رو نمیتونم بفهمم.هی بخشش هی تکرار یاعث میشه از خودم و از شوهرم بدم بیاد.ناامید بشم.بترسم نکنه....نکنه..
    بازم ممنون از لطفت.


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست طلاق دادم ولی مادر شوهرم پیش همه دروغ میگه وآبرومو پیش همه میبره چکار کنم؟
    توسط یاصاحب زمان ادرکنی در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 آذر 95, 11:16
  2. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 بهمن 93, 00:46
  3. قبول کردن پیشنهاد خوابیدن پیش هم در دوران نامزدی بدون هیچ محرمیتی !!!
    توسط tanhaei در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: یکشنبه 31 شهریور 92, 06:04
  4. پیامدهای روابط افراطی دختر و پسر پیش از ازدواج؟
    توسط keyvan در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 بهمن 87, 19:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.