به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 شهریور 02 [ 02:50]
    تاریخ عضویت
    1396-5-06
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    5,232
    سطح
    46
    Points: 5,232, Level: 46
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 29 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    جدایی صلاح هست یا خیر؟

    سلام به همه
    خودم 29 ساله و همسرم 30 ساله هستیم. گاهی بد اخلاقه. سر غذا خیلی اذیتم میکنه و هر چیزی نمیخوره. یکم هم سرد هست اما چیزی که بیشتر از همه اذیتم میکنه اینکه فکر میکنه من دشمن خواهراشم. احساس میکنم خواهر مادرشو بیشتر از من دوس داره البته جلو اونا بهم بی اجترامی نمیکنه و هیچکس جرات نداره جلوش از من بد بگه. جاهایی که نیاز دارم واقعا حمایتم میکنه تو فامیل تو جامعه تو خونه، اما اصلا بلد نیست رومنس باشه، رومنس بودن خیلی برام مهم بود. بیشتر دوست داره گیرنده احساس باشه تا دهنده. خسته شدم ازش. پنج ساله خونه خودمون رفتیم و چون من بچه نمیخوام اونم نمیخواد. اهل خیانت و این حرفها هم نیست. تمام فکر و ذکرش کاره، معمولا فقط شبهایی باهام ارتباط برقرار میکنه که فرداش سر کار نباشه اما این برای من کافی نیست. گاهی وقتها شدیدا احساس کمبود محبت میکنم. اگه قهر کنیم که اصلا طرفمم نمیاد تازه منم میرم طرفش حتی اگه تقصیر از خودش باشه به این راحتی ها آشتی نمیکنه و اگه من نرم سمتش قهرمون ممکنه به هفته و ماه هم بکشه. دوس دارم ازش طلاق بگیرم و تنها زندگی کنم. به نظرم دارم باهاش احساسمو هدر میدم. میدونم به شیوه خودش دوستم داره ولی من واقعا از این شیوه متنفرم. اجازه هر کاری رو هم بهم میده درس و کار بیرون و ... دوستان لطفا راهنماییم کنید، به نظرتون جدا شم ازش؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    دوست عزیز تو نوشته های شما دلیل موجهی برای طلاق وجود نداره..

    نوشته های خودتونو دوباره بازبینی کنین و ببینین دلایلی که مطرح کردین مشکلش از کجا سر چشمه گرفته..

    رفتار شما با خواهرهاشون احتمالا از دید ایشون خوب نبوده که حساس شدن..

    به طور کل ایشون هم مثل مردهای دیگه هستند و شما کمی دارین رویایی به قضیه نگا میکنین..

    اگه میخوایین زندگیتون پرشورتر باشه از خودتون شروع کنین..

  3. 3 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (سه شنبه 10 مرداد 96), شیدا. (جمعه 06 مرداد 96), صبا_2009 (جمعه 06 مرداد 96)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    زندگیت ایده آله فقط چند تا مساله کوچیک داری که باید دنبال راه حل واسشون باشی.

    گذشت و فداکاری مساله مهمیه تو زندگی مشترک. کلا آدم ها واسه این ازدواج می کنند و یا زندگی اجتماعی و گروهی دارن که با پا گذاشتن روی خودخواهی و منیت و فردگرایی یه سری مزیت دیگه رو بدست بیارن.
    خداروشکر زندگی شما مزیت هاش زیاد هستند کمی روی کاهش فردگرایی و خودخواهی کار کنید.

  5. 4 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (دوشنبه 09 مرداد 96), میس بیوتی (سه شنبه 10 مرداد 96), ستاره زیبا (دوشنبه 09 مرداد 96), شیدا. (جمعه 06 مرداد 96)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 شهریور 02 [ 02:50]
    تاریخ عضویت
    1396-5-06
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    5,232
    سطح
    46
    Points: 5,232, Level: 46
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 29 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون از پاسختون، از بیرون شاید همه چیز خوب باشه. اما وقتی قهر کنید و یک بار همسرتون پا پیش نذاره برای بهبود اوضاع، یا یکبار حرف محبت آمیز به آدم نزنه، واقعا میشه عشق رو فراموش کرد و یک عمر با همچین آدمی زندگی کرد؟

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    من درک می کنم که توی شرایط شما مدام این سوال به ذهنتون بیاد که من بخاطر عشق ازدواج کردم و حالا که همسرم اونو بهم نمیده چرا باید ادامه بدم.
    اما فرض کن جدا شدی؛ تمام مردان بعدی که سر راهت قرار میگیرن آیا خصوصیات مثبت همسرت رو دارن؟ چه تضمینی هست که بعد از هر قهری اونها هم نازت رو بخرند و سرشار از عشقت کنند؟؟؟ و هزار تا سوال مشابه...

    اما اگر به چیزهایی که تو زندگیت وجود داره به دید مساله نگاه کنی و دنبال راه حل واسشون باشی. ریشه مسائل پیدا رو کنی. علت طرز رفتار همسرت رو بررسی کنی. به احتمال خیلی زیاد راه حل پیدا می کنی. بواسطه تلاشی که کردی خیلی چیزها یاد می گیری و نسبت به خودت و زندگیت احساس بهتری می کنی.

    مقالات تالار رو خوندی؟

  8. 4 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (دوشنبه 09 مرداد 96), میس بیوتی (سه شنبه 10 مرداد 96), ستاره زیبا (دوشنبه 09 مرداد 96), شیدا. (پنجشنبه 12 مرداد 96)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 شهریور 02 [ 02:50]
    تاریخ عضویت
    1396-5-06
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    5,232
    سطح
    46
    Points: 5,232, Level: 46
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 29 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام، ایشون کلا تحت تاثیر احساسات مادرشون هستن، دقیقا مثل مادرشون نمیتونن اشتباهات خواهر هاشون رو بپذیرن، البته من تا حد امکان سعی میکنم رفتار خواهرهاشون رو بهشون نگم، اما ایشون برعکس مدام رفتار خواهر منو جلوم تحلیل میکنن. و هرجور هم که باهاش برخورد میکنم سریع قهر میکنه و در نهایت برای طولانی نشدن قهر این منم که قدم اول رو برای آشتی بر میدارم. واقعا خیلی سعی کردم با شور و احساس خودم اونم مثل خودم احساسی کنم، اما اون ذهنش فقط درگیر کار و پول و خانواده شه. منظورم از خانواده اش هم خودمم هم خواهر و مادرش. اما اصلا ازش راضی نیستم... تو اوج خوبی روابطمون از 20 بهش 16 میدم. اما الان 8 هم زیادشه... ممنون از راهنماییتون

    - - - Updated - - -

    سلام، ایشون کلا تحت تاثیر احساسات مادرشون هستن، دقیقا مثل مادرشون نمیتونن اشتباهات خواهر هاشون رو بپذیرن، البته من تا حد امکان سعی میکنم رفتار خواهرهاشون رو بهشون نگم، اما ایشون برعکس مدام رفتار خواهر منو جلوم تحلیل میکنن. و هرجور هم که باهاش برخورد میکنم سریع قهر میکنه و در نهایت برای طولانی نشدن قهر این منم که قدم اول رو برای آشتی بر میدارم. واقعا خیلی سعی کردم با شور و احساس خودم اونم مثل خودم احساسی کنم، اما اون ذهنش فقط درگیر کار و پول و خانواده شه. منظورم از خانواده اش هم خودمم هم خواهر و مادرش. اما اصلا ازش راضی نیستم... تو اوج خوبی روابطمون از 20 بهش 16 میدم. اما الان 8 هم زیادشه... ممنون از راهنماییتون

    - - - Updated - - -

    سلام، ایشون کلا تحت تاثیر احساسات مادرشون هستن، دقیقا مثل مادرشون نمیتونن اشتباهات خواهر هاشون رو بپذیرن، البته من تا حد امکان سعی میکنم رفتار خواهرهاشون رو بهشون نگم، اما ایشون برعکس مدام رفتار خواهر منو جلوم تحلیل میکنن. و هرجور هم که باهاش برخورد میکنم سریع قهر میکنه و در نهایت برای طولانی نشدن قهر این منم که قدم اول رو برای آشتی بر میدارم. واقعا خیلی سعی کردم با شور و احساس خودم اونم مثل خودم احساسی کنم، اما اون ذهنش فقط درگیر کار و پول و خانواده شه. منظورم از خانواده اش هم خودمم هم خواهر و مادرش. اما اصلا ازش راضی نیستم... تو اوج خوبی روابطمون از 20 بهش 16 میدم. اما الان 8 هم زیادشه... ممنون از راهنماییتون

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    زندگی بدون عشق و ابراز محبت خیلی سخته .

    آیا از اول اینگونه بوده؟ حتی اوایل آشنایی و ازدواج؟

    زندگی عاشقانه نیازمندی هایی دارد ، یک گیاه خودرو نیست. زندگی عاشقانه نیاز به رسیدگی ، آبیاری و هرس کردن دارد.

    اتفاقا نکته مهمی را اشاره کرده اید ، همه چیز به نظر خوب می آید . مثل ماشین مدل بالایی که بنزین برای جرکت ندارد ماشینی که کارایی ندارد.

    عشق ومحبت در زندگی ، به زندگی روح و انرژی می دهد.

    به نظرم بهتره یه بازنگری در خودتون و سبک زندگی تون لازمه .

    بهتره یک تاپیک دیگه ای باز کنید که در اون به دنبال نقاط ضعف و ریشه هایی که موجب این سردی شده اند بگردید و برای برطرف کردن اون ها دنبال راه حل .

    یک روزی اینجا تاپیکی داشتم که چرا همسرم به من محبت نمی کنه و با من اینقدر سرده؟ چرا جمع دو نفره ما بهش لذت نمی ده وهمیشه دوست داره در میان دوستان و اقوام و بیرون از منزل باشه ؟ چرا اینقدر مغروره و خود رایه ؟ یکی از دوستان نکته ای را اشاره کرد که مثل آوار روی سرم خراب شد اینکه مردی که در خانه بند نمی شود چون خانه برایش خواستنی نیست محل آرامش و لذت او نیست.

    وظیفه چه کسی است که این لذت و آرامش را در خانه ایجاد کنه؟ وظیفه چی کسی است که خانه را جذاب کنه؟

    اگر همسر شما در مقابل شما مغرور است بدانید به این دلیل است که شما رو مغرور می داند.

    یادمه در اوج مشکلاتمون اولین عیبی که همسرم از من می گرفت به من می گفت تو مغروری ، در صورتیکه من این را قبول نداشتم . من خیلی توی زندگی گذشت می کردم آخه چی می شد که با این همه گذشت باز هم مغرور بودم؟

    الان که به گذشته نگاه می کنم پرده ها کنار رفته ، غرور اون زمان من به خاطر نقش مردانه حمایت گرانه اشتباهی بود که در زندگی به عهده گرفته بودم . مردی بودم شاغل ، مستقل ، قوی ، تصمیم گیرنده و حلال همه مشکلات .

    گفتن از خودم به این دلیل بود که بگم حالتون رو خیلی خوب درک می کنم .

    اگر هم توصیه ای براتون دارم در پس اون تجربه یک زندگیه .

    سعی کنید اول نقاط ضعف خودتون را بشناسید سپس مهارت ها تون رو بالا ببرید.

    اگر شما یک زن واقعی باشید به همسرتون این فرصت را می دهید که همچون یک مرد عشقش را به پای شما بریزد.

    برای آنکه مردت عاشق تو شود باید یادبگیری معشوقه باشی.

    اگر نیاز مرد که همون حس تامین کنندگی است برطرف شود می تونه بدون هیچ غروری عشقش را نثار کنه.
    ویرایش توسط بی نهایت : شنبه 07 مرداد 96 در ساعت 08:11

  11. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (دوشنبه 09 مرداد 96), ستاره زیبا (دوشنبه 09 مرداد 96)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 10:17]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,783
    سطح
    32
    Points: 2,783, Level: 32
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 125 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوران آرامش سلام

    من میخوام نظرمو به عنوان یک مرد بگم.

    از دید من شما شدیداً درگیر احساسات خودتان هستید چرا که در حرفهایتان هم این موضوع نمود داره مثلا:
    احساس میکنم خواهر مادرشو بیشتر از من دوس داره
    و یا
    اصلا بلد نیست رومنس باشه، رومنس بودن خیلی برام مهم بود. بیشتر دوست داره گیرنده احساس باشه تا دهنده
    و نیز
    به نظرم دارم باهاش احساسمو هدر میدم. میدونم به شیوه خودش دوستم داره ولی من واقعا از این شیوه متنفرم
    شما اخلاقای خوب ایشون رو نمیبینی ولی من طبق اظهارات خودت بهت یادآوری میکنم:حمایت گری،احترام به نظر همسر مخصوصا در قضیه بچه،متعهد بودن و سالم زندگی کردن،دادن آزادی عمل در تمامی زمینه ها به شما

    به نظرم مشکل شما از دو قضیه نشات میگیریه که یکیش از نظر شما وابسته بودت ایشون به مادرشه و دیگری پیش نرفتن ایشون بر مبنای احساسات طبق میل شما

    در مورد قضیه اول شما میتونید این قضیه رو با خود همسرت مطرح کنی ،چرا که این طور که از صحبت شما معلومه ایشون فرد منطقی هستن و به نظر شما احترام میزارن مثلا در مورد قضیه بچه چون شما بچه نمیخواهید اونم نمیخواد.سعی کنید با صحبت کردن در فضایی به دور از تنش با هم حرف بزنید و سعی کنید تمام تمرکزتون فقط و فقط در مورد این قضیه باشه و حاشیه نرین.

    در مورد قضیه دوم به نظرم مشکل خیلی از دخترای این دور زمونه من جمله همسر خود من هم همینه! که به زندگی فقط و فقط از دید خودشون نگاه میکنن و اصلا موضوعی به اسم تفاوت های مرد و زن براشون تعریف نشده. به نظرم ریشه بسیاری از مشکلات همسران به علت عدم اطلاع کافی از جنس مخالف هستش.شما یک زنی و به اصطلاح رومانس و ایشون یک مرد هستش و پیرو منطق.خود شما داری میگی که ایشون شما رو به شیوه خودش دوست داره پس حتما متوجه این موضوع هستی ولی نمیخوای قبولش کنی!!

    الزاما هر مردی که مثل همسرش فکر نمیکنه معنیش این نیست که باهاش تفاهم نداره و یا دوستش نداره، مثلا مردی که در خانه بند نمی شود در جمع بودن و با خانواده بودن رو به جمع رومانتیک دو نفره عاشقانه ترجیح میده معنیش این نیست که خانه برایش خواستنی نیست و محل آرامش و لذت او نیست.

    پس توصیه منم اینه که قبل از هرکاری یه فرصت دیگه به خودت بده که بتونی 1-با همسرت در مورد قضیه دخالت خانواده صحبت کنی 2-شیوه ی فکر خودتو اصلاح کنی.به نکات مثبت زندگیت و همسرت فکر کن، وگرنه با این سیستمی که داری پیش میری داری به زندگیت و همسرت ظلم میکنی.

  13. 4 کاربر از پست مفید کوهنورد تشکرکرده اند .

    maryam.mim (شنبه 07 مرداد 96), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 09 مرداد 96), میس بیوتی (سه شنبه 10 مرداد 96), ستاره زیبا (دوشنبه 09 مرداد 96)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 شهریور 02 [ 02:50]
    تاریخ عضویت
    1396-5-06
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    5,232
    سطح
    46
    Points: 5,232, Level: 46
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 29 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی نهایت نمایش پست ها
    زندگی بدون عشق و ابراز محبت خیلی سخته .

    آیا از اول اینگونه بوده؟ حتی اوایل آشنایی و ازدواج؟

    زندگی عاشقانه نیازمندی هایی دارد ، یک گیاه خودرو نیست. زندگی عاشقانه نیاز به رسیدگی ، آبیاری و هرس کردن دارد.

    اتفاقا نکته مهمی را اشاره کرده اید ، همه چیز به نظر خوب می آید . مثل ماشین مدل بالایی که بنزین برای جرکت ندارد ماشینی که کارایی ندارد.

    عشق ومحبت در زندگی ، به زندگی روح و انرژی می دهد.

    به نظرم بهتره یه بازنگری در خودتون و سبک زندگی تون لازمه .

    بهتره یک تاپیک دیگه ای باز کنید که در اون به دنبال نقاط ضعف و ریشه هایی که موجب این سردی شده اند بگردید و برای برطرف کردن اون ها دنبال راه حل .

    یک روزی اینجا تاپیکی داشتم که چرا همسرم به من محبت نمی کنه و با من اینقدر سرده؟ چرا جمع دو نفره ما بهش لذت نمی ده وهمیشه دوست داره در میان دوستان و اقوام و بیرون از منزل باشه ؟ چرا اینقدر مغروره و خود رایه ؟ یکی از دوستان نکته ای را اشاره کرد که مثل آوار روی سرم خراب شد اینکه مردی که در خانه بند نمی شود چون خانه برایش خواستنی نیست محل آرامش و لذت او نیست.

    وظیفه چه کسی است که این لذت و آرامش را در خانه ایجاد کنه؟ وظیفه چی کسی است که خانه را جذاب کنه؟

    اگر همسر شما در مقابل شما مغرور است بدانید به این دلیل است که شما رو مغرور می داند.

    یادمه در اوج مشکلاتمون اولین عیبی که همسرم از من می گرفت به من می گفت تو مغروری ، در صورتیکه من این را قبول نداشتم . من خیلی توی زندگی گذشت می کردم آخه چی می شد که با این همه گذشت باز هم مغرور بودم؟

    الان که به گذشته نگاه می کنم پرده ها کنار رفته ، غرور اون زمان من به خاطر نقش مردانه حمایت گرانه اشتباهی بود که در زندگی به عهده گرفته بودم . مردی بودم شاغل ، مستقل ، قوی ، تصمیم گیرنده و حلال همه مشکلات .

    گفتن از خودم به این دلیل بود که بگم حالتون رو خیلی خوب درک می کنم .

    اگر هم توصیه ای براتون دارم در پس اون تجربه یک زندگیه .

    سعی کنید اول نقاط ضعف خودتون را بشناسید سپس مهارت ها تون رو بالا ببرید.

    اگر شما یک زن واقعی باشید به همسرتون این فرصت را می دهید که همچون یک مرد عشقش را به پای شما بریزد.

    برای آنکه مردت عاشق تو شود باید یادبگیری معشوقه باشی.

    اگر نیاز مرد که همون حس تامین کنندگی است برطرف شود می تونه بدون هیچ غروری عشقش را نثار کنه.

    خیلی ممنون از پاسختون. مطمئنم که به کارم میاد حرفاتون. خونه برای هر دوتامون جذاب هست و هیچکدوم اهل بیرون به تنهایی وقت گذروندن نیستیم مگر برای شغلمون. تمام سعیم رو میکنم که تو خونه ارامش داشته باشه. اما اون همینکه از بیرون میاد وقتش رو با تلگرام میگذرونه اهل چت کردن نیست، بیشتر اخبار میخونه، یه زن توجه مداوم میخواد، اونقدر که من توجه و احساس میذارم واقعا اون نمیذاره...

    - - - Updated - - -

    هیچ مشکلی هم نداره، میدونم هم دوستم داره، فقط مدلش بی احساسه...

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 شهریور 02 [ 02:50]
    تاریخ عضویت
    1396-5-06
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    5,232
    سطح
    46
    Points: 5,232, Level: 46
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 29 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باهاشون صحبت کردم در مورد وابستگیش، تا یه مدت خوب میشه اما کم کم پس از چند دیدار یا تماس تلفنی دوباره همون میشه که بود. نمیدونم... اما فکر میکنم هم اخلاقهای خوب و هم بدش رو دارم میبینم...اما حتما رو حرفاتون و افکار خودم بیشتر فکر میکنم...متشکرم از پاسختون


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  2. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  3. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 22 فروردین 93, 19:19
  4. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.