به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 مرداد 96 [ 08:23]
    تاریخ عضویت
    1396-5-03
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    57
    سطح
    1
    Points: 57, Level: 1
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف زیاد با همسر

    با سلام و خسته نباشید
    من حدود 1 سال و نیمه عقد کردم از ابتدا مشکلات زیادی با خانمم داشتم تو مسائل مختلف از عروسی بگین تا خونه اجاره کردن مسئله شغل بنده و چیز های دیگه
    من 28 سالم هستش همسرم 23 کار بنده هم تو یه جای دولتی هستش
    خانمم خیلیی زود عصبانی میشه و بد دهنی میکنه و بر عکس من سعی میکنم همیشه ارامش خودمو و اونو حفظ کنم تا شرایط اروم باشه.خیلی مواقع شده اشتباه از من نبوده و من پیگیر شدم تا قضیه حل بشه همسرم اگه دوروزم سمتش نری پیامی ازش نمیبینی تا بری سمتش.من خیلی روش ها رو امتحان کردم ولی جواب نداد من واقعا زندگیمونو دوست دارم و براش از اول خیلی تلاش کردم چون همسرم انتخاب خودم بوده و همه کار کردم تا همه چی درست باشه حداقل از نظر خودم تا جاایی که در توانم بوده.گوشیو خاموش میکنه جواب نمیده موقع بحث هرچقدرم میگم بیا صحبت کنیم باز زود عصبانی میشه و نمیشه صحبت کرد دیگه باش.بر عکسشم امحان کردم که اصلا نرم سمتش ولی خب اون بدتره یهو دیدی 2 روز یه پیامم نداد.یه زنگم نزد و من تو این همه گرفتاری عروسیو مسائل کاری مسائل مالی باید به فکر این چیزام باشم.نمیدونم دیگه چیکار باید بکنم که این اختلافا حل بشه.
    خسته شدم دیکه از بی کسی بود که اینجا پیام دادم.با تشکر از سایت خوبتون

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام

    به همدردی خوش آمدید.

    میشه بپرسم شما در مورد عروسی و خونه و شغلتون چه جور اختلاف عقیده ای با همسرتون دارید؟

    در کل اعتراض و گلایه اصلی همسرتون از شما چیه ؟

    خانواده ها چقدر در این درگیری ها نقش دارن؟با توجه به اینکه شما هنوز در دوران عقد هستید؟

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام برخورد خانواده تون با همسرتون چطوره؟
    ( به این سوال از دیدگاه خانومتون جواب بدید نه از دیدگاه خودتون)...

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 مرداد 96 [ 08:23]
    تاریخ عضویت
    1396-5-03
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    57
    سطح
    1
    Points: 57, Level: 1
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکیا نمایش پست ها
    سلام برخورد خانواده تون با همسرتون چطوره؟
    ( به این سوال از دیدگاه خانومتون جواب بدید نه از دیدگاه خودتون)...
    هیچوقت بی احترامی نشده مشکلاتی بوده ولی در کل چیز خاصی نبوده و اینکه همیشه خیلیییی حواسشون بوده یه موقع چیزی نگن که همسرم ناراحت شه چون چند بار پیش اومده که دید چقدر حساسه رو همه چیز.یعنی حساسیتش به صورتیه که کوچکترین نظر مخالف رو قبول نمیکنه و همیشه قیرو مقصر میدونه تاحالا ندیدم من خودش بیاد راجع به مسئله ای عذر خواهی کنه در صورتی که میگم بارها شده من مقصر نبودم بخاطر اینکه ارامش برقرار شه اومدم حل کردم مسائل رو.
    مثلا سر قضیه عروسی من کاملا درک میکنم خانما حساسن مهمه واسشون این قضیه ولی حساسیتش به حدیه که همگی آسی شدیم هم خانواده من هم خانواده اون میگن نیازی نیست انقدر سخت بگیره.
    مثلا ممکنه سر یه مساله کوچیک به خانوادم توهین کنه یه بار سر اینکه پدرم پیشنهاد داده بود اساس کشی رو یه روز دیگه بذاریم گفت بم که متنر هستش از پدر و مادرم.
    منم خب شوک شدم از این حرف ولی بازم سکوت کردم چیزی نگفتم رو حساب اینکه عصبانیه ولی بعد از اون هم که اروم شد جو عذرخواهی نکرد.

    - - - Updated - - -

    خانوادمون به هیچ وجه دخالتی نداشتن نه از سمت من نه از سمت اون همه چی برای به زحمت و نظر خودمون بوده.مثلا شما تصور کنید همسرم به طرز عجیبی به من شکاکه هیچ موردی هم پیش نیومده که بگم بخاطر اون قضیه شکاک شده.تمامی برنامه های مجازی من رو رو گوشیش داره هرموقع بخواد میتونه ببینه.مثلا میگه چرا مادرت گفته برو هندونه بگیر!!! در این حد حساسه!! سر یه همچین مسائلی اینجوری دعوا راه میندازه ولی بازم کوتاه میام.البته دعوا هم شده نه که نشده باشه ولی خب نتیجه ای تهش نداشته.من به عنوان یه مرد شیانه روز دارم تلاش میکنم برای زندگیمون بارها شده شب نرفتم خونه سرکار بودم ولی اون سر یه چیز کوچیک به من توهین میکنه میگه مرد نیستی تو حرفای زشت میزنه عصبانی میشه که خودم شرم میکنم اینجا بیانش کنم.بعضی موقع ها میگم منم مثل خودش شم ولی همچین ادمی نیستم من.اصلا سخت گیر نیستم.زندگی به کام خودم تلخ میشه اگه منم به دنبالش بحث کنم.

  5. کاربر روبرو از پست مفید mohammad_rahmani تشکرکرده است .

    نیکیا (سه شنبه 03 مرداد 96)

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام دوست عزیز

    مشاور قبل از ازدواج رفتین؟ اصلا تیپ شخصیتیتون به هم می خوره؟

    من یادمه اوایل دوره آشناییم خیلی عصبانی بودم یکی از دلایلش دخالت خانواده همسرم توی کوچکترین مسائل مربوط به خواستگاری و ازدواج و خانواده من حتی بود که باعث بحث های زیادی می شد که مشاور با همسرم صحبت کرد تا دخالت نکنند مخصوصا در مورد مسائل مربوط به خانواده من نه فقط خودم و پسرشون.

    علاوه بر دخالت زیاد توی مسائل سنتی و رسم و رسومات به کلی خودشون رو از حمایت مالی پسرشون عقب کشیده بودند و می گفتند پسر ما هیچی نداره زنش رو خودش انتخاب کرده پس بسم الله و این به شدت باعث ناراحتی من شده بود یعنی شاید نداشتن حمایت خانواده ات ناراحتش می کنه

    به نظرم با یه مشاور صحبت کنید و ریشه مشکلات خانومت و گله هایی که از شما داره پیدا می شه. بعد برید زیر یه سقف.
    در ضمن عصبانیت من یه مقداری به خاطر بیماری مادرم بود و فشار کاری که داشتم . اگه فکر می کنید فشار روش زیاده درکش کنید و کمکش کنید توی اون مسائل. من همسرم نه تنها درک نمی کرد بلکه خواسته های مادرش رو بهم توی اون دوران تحمیل می کرد که باعث دعوا و دلخوری و جر و بحث می شد.

    موفق باشید.

  7. 2 کاربر از پست مفید maryam.mim تشکرکرده اند .

    mohammad_rahmani (سه شنبه 03 مرداد 96), نیکیا (سه شنبه 03 مرداد 96)

  8. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad_rahmani نمایش پست ها

    تمامی برنامه های مجازی من رو رو گوشیش داره هرموقع بخواد میتونه ببینه.مثلا میگه چرا مادرت گفته برو هندونه بگیر!!! در این حد حساسه!!

    سلام

    به نظرم خانمتون را باید ببرید مشاوره تا مشکلاتش را پیدا کنه و رفع کنه.

    از یه طرف تمام برنامه های شما را داره و احساس می کنی تو قفسی و بالاخره یه روزی خسته می شی
    از طرف دیگه ایشون مگه کار و زندگی نداره که صبح تا شب شما را مانیتور می کنه ؟ این حد از نیازش به کنترل کردن زندگی شما عجیبه !! تاثیر بدی هم روی خودش و هم روی زندگیتون می ذاره. باید درمان بشه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  9. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    maryam.mim (سه شنبه 03 مرداد 96), mohammad_rahmani (سه شنبه 03 مرداد 96), نیکیا (سه شنبه 03 مرداد 96), میس بیوتی (جمعه 06 مرداد 96), جوادیان (سه شنبه 03 مرداد 96)

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام...
    منم اوایل عقدم دوران تلخی داشتم...
    خانواده ی همسرم( البته به جز پدر و مادرش که عاشقشونم) از هیچ بی احترامی دریغ نمیکردن و تمام این رفتارها رو در غیاب همسرم انجام میدادن... به خاطر همین چند ماه طول کشید تا من و همسرم به خودمون مسلط بشیم و راه بی احترامی ها رو سد کنیم... منم اون زمان تحت فشار رفتارهای خانواده ی همسرم رفتارهای غلطی رو مرتکب میشدم و اگر گذشت و صبر و تیزبینی همسرم نبود شاید الان زندگی فاجعه باری داشتیم...
    من کارشناس نیستم اما دو تا راهکار عینی که شوهرم توی زندگی به کار گرفت و موثر بود رو براتون میگم...
    اول اینکه وقتی دعوا میکردیم شوهرم آویزون من نمیشد اما دعوت ها رو میومد و منم اگر باهاش تماس میگرفتم کاملا مهربان و عادی برخورد میکرد...
    دوم اینکه من اون زمان تازه فارغ التحصیل شده بودم تایم آزاد زیادی داشتم... شوهرم منو تشویق کرد درس بخونم و برای آزمونهای شغلی خودمو آماده کنم... کم کم سرگرم شدن به هدفهایی که توی قلب و ذهنم داشتم اما اون مدت ازشون دور شده بودم من رو از اون زندگی و افکار سطح پایین جدا کرد...
    نمیدونم چی داره همسرتون رو اذیت میکنه... با توجه به حرفهایی که از خانواده تون گفتید اون چیز خانواده تون نمیتونه باشه...
    بعد هر دعوا مصر نباشید که همون روز آشتی کنید... بذارید خانومتون توی تنهایی فرصت فکر کردن به اشتباهاتشو پیدا کنه...
    تشویقش کنید یه کاری برای خودش انجام بده مثل ادامه ی تحصیل... مطالعه برای آزمون شغلی... هر چیزی که آرزوشو داشته... وقتی هدفهاش سطح بالا باشه کمتر وقت میکنه به مسایل بی ارزش فکر کنه...
    همه ی اینها در صورتیه که رفتارهای خانومتون اکتسابی باشه و تحت تاثیر شرایطی و مشکلی...
    اما اگر این رفتارها ذاتی باشه و به تربیت همسرتون برگرده و اگر همیشه و با همه رفتارش اینجوریه باید حتما به مشاور مراجعه کنید... موفق باشید

  11. 2 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    maryam.mim (سه شنبه 03 مرداد 96), mohammad_rahmani (سه شنبه 03 مرداد 96)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 مرداد 96 [ 08:23]
    تاریخ عضویت
    1396-5-03
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    57
    سطح
    1
    Points: 57, Level: 1
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    تشکر دوستان بابت راهنماییتون
    اول اینکه خب من شل کنم سراغشو نگیرم میره که میره تا 2 3 روزنمیگم دوسم نداره اتفاقا تو حالت عادی عاشقمه واقعا ولی امان از اینکه عصبانی شه هرچییی بیادو میگه.متاسفانه مشاوره نرفتیم شاید اگه میرفتیم اینجوری نمیشد ولی خب در هر صورت اگه هر بی احترامی کنه چه مقصر باشه چه نباشه تا من سراغش نرم و عذر نخوام چیزی فرقی نمیکنه اگرم حرفمو بزنم که دعوای بیشتره دیگه.در هر صورت من بدهکار میشم.اصلا اون اوایل اینجوری نبود اصلااا نمیدونم چرا انقدر تغییر رفتار کرده.واقعا کابوسی شده واسم

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    دوست عزیز این علایم و جدی بگیرید و فعلا فکر عروسی نباشید..

    خانم شما تو این مقطع که فعلا نامزد هستین اینجور با شما و خونواده تون رفتار میکنه چه برسه بعد عروسی..

    بعد این که زیر سقف برید این رفتارها بیشتر تو چشم شما خواهد بود و شما رو از خونه فراری خواهد داد.. الان نمیفهمید اما بعدا آرامش شمارو بهم خواهد زد..

    بهتره با مراجعه به مشاور و بازگوئیه حرفای دو طرف پی به ریشه مشکل ببرین..

    شاید مشکل از رفتارهای شما باشه و یا کلا خانمتون از الان فاز زن سالاری گرفته باشه..

    اگه نامزدتون با خونواده شما مشکلی هم داشته باشه به هیچ وجه نباید بهشون توهین کنه..

    یه تستی انجام بدین..این بار که بینتون قهری افتاد شما هم به هیچ وجه سمت ایشون نرین تا عکس العمل ایشونو بسنجین.. حتی شده یک هفته هم سراغی ازشون نگیرین.. اگه از طرف ایشون فرکانسی دریافت
    کردین هر چند کوچیک , امیدی هست به تغییرشون..

    ولی اگه نه ایشون هیچ توجهی به شما نکردن بدونین باید تامل کنین و این علامت خوبی برای زندگیه دوتاتون نیست..

  14. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    میس بیوتی (جمعه 06 مرداد 96)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 مرداد 96 [ 08:23]
    تاریخ عضویت
    1396-5-03
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    57
    سطح
    1
    Points: 57, Level: 1
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    مشکلی که هستش اینه که به هیچ وجه انتقاد پذیر نیست و سریعا نسبت به حرف مخالف خودش اکنش سریع نشون میده.ممکنه ده دقیقه یه بار بحث پیش بیاد چرا؟چون مدام در حال رسیدن به خواسته هاشه و کوچکترین موضوعی رو که بگم مثلا الان پول نیس بذاریم واسه بعد دیگه جنگ شروع میشه!الان به جایی رسیدم که از هرچی عروسیه حالم بهم میخوره!ببخشید که اینجوری میگم ولی یه کاری کرده که از همه حتی از خودش زده شم.نمیدونم چیکار باید بکنم که این شرایط حل بشه بارهااااا با ارامش باش حرف زدم گفتم بش حرفامو و بار ها خودم اشتباهات خودمو گفتم بش اما نه تنها اشتباه خودشو قبول نمیکنه بلکه سو اسفاده میکنه به اعتراف من به اشتباهم که ارههه تو خودتم میدونی فلان کار بد بوده تو .... هیچوقت دوست داشتم زندگیم اینجوری ارامشم توش به هم بریزه هیچوقت.کمک کنین!!!


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 54
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 تیر 94, 18:47
  2. سرد شدن نسبت به همسر بدلیل مشکلات زیاد
    توسط سناریا در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 94, 18:34
  3. از اینکه خیلی زیاد عاشق شوهرمم خسته شدم چون مشکلات زیادی برام ایجاد کرده
    توسط مهشید93 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 دی 93, 15:23
  4. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 خرداد 93, 10:55
  5. استرس شدید -تنبلی زیاد -بی حوصلگی زیاد باعث شده همه اش بخورم
    توسط پونه در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 دی 92, 23:06

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.