به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 تیر 96 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1396-4-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    31
    سطح
    1
    Points: 31, Level: 1
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سلام پسری 18 ساله هستم و شکست خورده ام میخوام درمورد شکستم بگم یا از اول رابطمون . لطفا نظر بدین که چیکار کنم

    من در سن 16 سالگی در تلگرام با دختری دوست شدم . درواقع اون دختر سر راه من قرار گرفت من اولش سخت گیر بودم حالت هاش رو میفهمیدم و حدس میزدم که از من خوشش اومده اما به رو نمیاوردم
    یجورایی مغرور بودم . در نهایت ما باهم رابطه دوستانه و صمیمی رو شروع کردیم . من به ایشون ابراز علاقه کردم و گفتم که بهت علاقه مند شدم . تقریبا یه ماهی بود که با هم بودیم رابطمون هم خوب بود اما هر روز من نگران آینده بودم که ما چطور میخوایم مجازی زندگی کنیم اونم تو این سن کم(من 16 اون 13) . اینقدر فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که شدنی نیست ما به مشکل بر میخوریم .از یه طرف دوست نداشتم از دستش بدم . د رنتیجه به این نتیجه رسیدم که بزار امنحانش کنم که پایبندم هست تا چند سال دیگه یا اصلا عاشقم هس یا نه .
    بهش گفتم ببین دختر خوب ما خونوادمون به هم میاد و همچیمون به هم میخوره اما سنمون کمه ما حالا چندسال باس مجردی زندگی کنیم در کل جوونی کنیم و ...
    خلاصه ناراحت شد
    بهش گفتم بیا رابطه رو نگه داریم تا چندسال دیگه دوباره شروع کنیم
    کلی باهاش حرف زدم و نهایتش با ناراحتی قبول کرد. خداحافظی کردیم
    2 هفته گذشت
    یهو دیدم پیام داد که مامانم میخواد بهت زنگ بزنه
    جا خوردم و گفتم چرا ؟
    گفت من بهش گفته بودم که تو رو دوست دارم و الان مامانم هم باهات حرف داره .
    منم با کمال تعجب فقط گفتم باشه
    مادرش زنگید و باهام صحبت کرد و اینکه من تو رو میشناسم و پسر خوبی هستی گفت که دخترم بخاطر تو کارش به بیمارستان کشید و حالش خیلی بده من میدونم سنتون کمه و الان موقش نیس ولی الان دخترم داره از دست میره. ازم خواهش کرد که با دخترش باشم و خوبش کنم . منم که بچه اما مسعولیت بزرگی رو قبول کردم .
    و برگشتم و اون دختر رو خوب کردم و بیشتر عاشقش شدم و شیفته همدیگه شدیم . یعنی شدیم یه جفت جدانشدنی
    من از همه چیز زندگیم براش میگفتم و اونم از همهی زندگیش
    دوسال گذشت ما همیشه به هر طریقی در ارتباط بودیم
    اعتراف میکنم اون تو عشقمون از لحاظ کادو خریدن از لحاظ تولد گرفتن و سر قرار اومدن کم نزاشت
    ولی من بنا به شرایطم نه زیاد رسیدم بهش نه کم ولی خیلی سعی کردم.
    در نهایت دوسال گذشت و ما همچنان شیفته و عاشق هم
    یعنی حتی اگه یروز صدای همدیگرو نمیشنیدیم از غصه میترکیدیم
    این وسط نمیدونم چی شد یهو میگفت بهم مادیات خیلی مهمه
    مادیات نباشه عشق هم نیست و ...از همین حرفا که پول دوستا میزنن
    تعجب میکردم از رفتارش
    گاهی بهم میگفت فقط عشق گاهی میگفت یکم پول
    خلاصه اینکه دعوا زیاد میکردیم
    ولی همدیگرو میپرستیدیم
    اخرش من 18ساله شدم و اون 15..16 و بخاطر اینکه فکر میکرد من اینده درست و حسابی ندارم
    ولم کرد .ترکم کرد ... مقصر منم که همه چی زندگیمو گفتم و اونم فک میکرد من در اینده هیچی ندارم
    برای همین ولم کرد ...
    کسی که جونشو واسم میداد
    کسی که بی من نمیتونست
    کسی که دوسم داشت
    کسی که بخاطر من تو بیمارستان بستری شد حالا ولم
    بخدا خیلی دوسم داشت
    ولی چرا ولمکرد.
    الان منم و خاطراتش . به مولا حالم خیلی خرابه
    اخه چراااااا؟
    الان یماهه ازش خبر ندارم
    بنظرتون برمیگرده؟ یعنی دلش تنگ میشه ؟ یعنی فراموشم کرده؟
    تو رو خدا خودتون قضاوت کنید بنظرتون داریم اصلا دوسم نداشته باشه و فراموشم کنه
    اونم بخاطر پول
    پس عشقمون چی
    چیکار کنم الان بدون اون ...موندم تو خودم
    ویرایش توسط 77mostafa : سه شنبه 27 تیر 96 در ساعت 16:25

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 شهریور 97 [ 23:01]
    تاریخ عضویت
    1396-2-14
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,803
    سطح
    25
    Points: 1,803, Level: 25
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 77 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    16 سالگی اخه؟!اونم دختر 13 ساله؟!
    واقعا چه مادرهایی پیدا میشن! ما دهه شصتیها هنوز که هنوز هست خواستگار میاد شرعی و قانونی خونمون سرخ و سفید میشیم!! اونوقت این دهه 80یی ها چی هستن و مادر پدرشون چی هستن دیگه!! چقدر مادر نگران اینده عشقی دخترش بوده اونم 13 سالگی!!
    مشخص هست مادر این خانم هم ادم پخته و سنجیده ای نبودن با کارشون! چه برسه به دخترش که نصف سن مادرش رو حداقل داره!
    پسر جان شما هنوز خیلی راه داری تا عاشق شدن و به ازدواج فکر کردن! زندگی واقعی پول میخواد و این لوس بازی ها رو بر نمیتابه! اون دخترم حالاحالا ها وقت واسه بزرگ شدن باید بزاره و به درد شما نمیخوره. حتی رابطتون تا 10سال بعدم کشدار میشد وقتی بزرگ میشدید معیارهاتون عوض میشد.خودتون میفهمیدید زندگی بچه بازی نیست. شما الان باید به فکر کنکور و درسهات باشی. نه دوست بازی! وقتی درست رو خوندی و یه کاره شدی و درامد کسب کردی و دستت تو جیب خودت بود نه پدر مادرت اونوقت میتونی به ازدواج فکر کنی. وگرنه که نمیشه فقط به دوتا کادو تولد که اونم از جیب پدر مادر خریده شده گفت عشق!!

    - - - Updated - - -

    16 سالگی اخه؟!اونم دختر 13 ساله؟!
    واقعا چه مادرهایی پیدا میشن! ما دهه شصتیها هنوز که هنوز هست خواستگار میاد شرعی و قانونی خونمون سرخ و سفید میشیم!! اونوقت این دهه 80یی ها چی هستن و مادر پدرشون چی هستن دیگه!! چقدر مادر نگران اینده عشقی دخترش بوده اونم 13 سالگی!!
    مشخص هست مادر این خانم هم ادم پخته و سنجیده ای نبودن با کارشون! چه برسه به دخترش که نصف سن مادرش رو حداقل داره!
    پسر جان شما هنوز خیلی راه داری تا عاشق شدن و به ازدواج فکر کردن! زندگی واقعی پول میخواد و این لوس بازی ها رو بر نمیتابه! اون دخترم حالاحالا ها وقت واسه بزرگ شدن باید بزاره و به درد شما نمیخوره. حتی رابطتون تا 10سال بعدم کشدار میشد وقتی بزرگ میشدید معیارهاتون عوض میشد.خودتون میفهمیدید زندگی بچه بازی نیست. شما الان باید به فکر کنکور و درسهات باشی. نه دوست بازی! وقتی درست رو خوندی و یه کاره شدی و درامد کسب کردی و دستت تو جیب خودت بود نه پدر مادرت اونوقت میتونی به ازدواج فکر کنی. وگرنه که نمیشه فقط به دوتا کادو تولد که اونم از جیب پدر مادر خریده شده گفت عشق!!

  3. کاربر روبرو از پست مفید hana00200 تشکرکرده است .

    Hildaa (پنجشنبه 29 تیر 96)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 تیر 96 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1396-4-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    31
    سطح
    1
    Points: 31, Level: 1
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از نظرتون ولی ببینید اینکه میگید شما‌سنی نداشتین و الان‌باس به فکر درس و این ها باشین من تو سن‌۱۶‌سالگی اینارو فهمیده بودم و واس همین به اون‌ دختر گفتم بهتر بس کنیم‌ تا چندسال دیگه
    و اون‌ دختر از بس عاشقم بود کارش به بیمارستان کشید
    و‌مادر ایشون کاملا مخالف بودن و حتی برخورد کردن
    ولی در نهایت دیگه مادر ایشون چاره ای نداشتن دس به دامن من‌ شدن و ازم کمک خواستن
    الان موضوع اینه که ما مشکلی نداشتیم
    و این عشق فقط کادو و اینا نبوده
    اینجا من باخ دادم که اون دختر بخاطر پول ولم‌کرده
    سوال منم اینه که عایا نمیشه عذاب وجدان بگیره
    یاد خاطرات این دوسال باهام بود نمیفته ؟
    برنمیگرده؟

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 شهریور 97 [ 23:01]
    تاریخ عضویت
    1396-2-14
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,803
    سطح
    25
    Points: 1,803, Level: 25
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 77 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه برنمیگرده. برگرده هم مطمن باش اینده خوشی نخواهید داشت. دخترها تو سن کم خیلی هیجانی و احساسی برخورد میکنن و خیلی راحت میتونن بخاطر این تغییر احساساتشون شما رو هم خواسته یا ناخواسته بازی بدن. یه دختر تو سن کم به این فکر میکنه که میتونه شرایط خیلی بهتر رو با یه پسر دیگه داشته باشه و یه دوره ای رو فقط واسه ازمون پسرهایی که تو زندگیش میان داره! حالا ممکنه استثناهم داشته باشن. ولی اغلبشون به یه نقطه میرسن که از خودشون میپرسن خوب حالا این همونی هست که من حاضرم تا اخر عمر همه بدی و خوبیهاشو تحمل کنم؟! خیلی وقتها دلیل خیلی قاطعی پیدا نمیکنن. مخصوصا اگر پدرمادر با تجربه و عاقل هم نداشته باشن که بتونه بهشون کمک کنه! شما بهتره برسید به اون نقطه ای که یه دختر خوب واسه موندن با شما یه عالمه دلیل پیدا کنه. و شما هم البته دلایل کافی داشته باشید. و رسیدن به اون نقطه مستلزم اینه که تو این سن از خوشیهای لحظه ای و زود گذر و دوستیابی های بی نتیجه (که فقط ذهنتون رو خراب میکنه و اینده احساسی تون رو حتی تا 10سال اینده تحت تاثیر قرار میده و حتی ممکنه روی تاهل تون در چندین سال اینده تاثیر منفی بذاره ) بگذرید و دنبال یافتن راهی برای رشد باشید

  6. کاربر روبرو از پست مفید hana00200 تشکرکرده است .

    Hildaa (پنجشنبه 29 تیر 96)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 تیر 96 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1396-4-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    31
    سطح
    1
    Points: 31, Level: 1
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از نظرتون


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: شنبه 11 مرداد 93, 23:04
  2. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 09:21
  3. +خواستگاری دختر از پسر.درست یا غلط؟
    توسط nasrinshokohi در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: شنبه 31 مرداد 88, 08:04
  4. آیا درسته؟درخواست ازدواج از پسر
    توسط sama در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 14 بهمن 86, 23:03
  5. * خواستگاری دختر از پسر.درست یا غلط؟
    توسط nasrinshokohi در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 دی 86, 18:41

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.