به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

Hybrid View

  1. #1
    ((( مشاور خانواده ))) آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,047 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    دانلود: هر بلایی کز تو آید رحمتی است

    دانلود


    پیرمردی، مفلس و برگشته بخت
    روزگاری داشت ناهموار و سخت
    هم پسر، هم دخترش بیمار بود
    هم بلای فقر و هم تیمار بود
    این، دوا میخواستی، آن یک پزشک
    این، غذایش آه بودی، آن سرشک
    این، عسل میخواست، آن یک شوربا
    این، لحافش پاره بود، آن یک قبا
    روزها میرفت بر بازار و کوی
    نان طلب میکرد و میبرد آبروی
    دست بر هر خودپرستی میگشود
    تا پشیزی بر پشیزی میفزود
    هر امیری را، روان میشد ز پی
    تا مگر پیراهنی، بخشد به وی
    شب، بسوی خانه میمد زبون
    قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون
    روز، سائل بود و شب بیمار دار
    روز از مردم، شب از خود شرمسار
    صبحگاهی رفت و از اهل کرم
    کس ندادش نه پشیز و نه درم
    از دری میرفت حیران بر دری
    رهنورد، اما نه پائی، نه سری
    ناشمرده، برزن و کوئی نماند
    دیگرش پای تکاپوئی نماند
    درهمی در دست و در دامن نداشت
    ساز و برگ خانه برگشتن نداشت
    رفت سوی آسیا هنگام شام
    گندمش بخشید دهقان یک دو جام
    زد گره در دامن آن گندم، فقیر
    شد روان و گفت کای حی قدیر
    گر تو پیش آری بفضل خویش دست
    برگشائی هر گره کایام بست
    چون کنم، یارب، در این فصل شتا
    من علیل و کودکانم ناشتا
    میخرید این گندم ار یک جای کس
    هم عسل زان میخریدم، هم عدس
    آن عدس، در شوربا میریختم
    وان عسل، با آب می‌آمیختم
    درد اگر باشد یکی، دارو یکی است
    جان فدای آنکه درد او یکی است
    بس گره بگشوده‌ای، از هر قبیل
    این گره را نیز بگشا، ای جلیل
    این دعا میکرد و می‌پیمود راه
    ناگه افتادش به پیش پا، نگاه
    دید گفتارش فساد انگیخته
    وان گره بگشوده، گندم ریخته
    بانگ بر زد، کای خدای دادگر
    چون تو دانائی، نمیداند مگر
    سالها نرد خدائی باختی
    این گره را زان گره نشناختی
    این چه کار است، ای خدای شهر و ده
    فرقها بود این گره را زان گره
    چون نمی‌بیند، چو تو بیننده‌ای
    کاین گره را برگشاید، بنده‌ای
    تا که بر دست تو دادم کار را
    ناشتا بگذاشتی بیمار را
    هر چه در غربال دیدی، بیختی
    هم عسل، هم شوربا را ریختی
    من ترا کی گفتم، ای یار عزیز
    کاین گره بگشای و گندم را بریز
    ابلهی کردم که گفتم، ای خدای
    گر توانی این گره را برگشای
    آن گره را چون نیارستی گشود
    این گره بگشودنت، دیگر چه بود
    من خداوندی ندیدم زین نمط
    یک گره بگشودی و آنهم غلط
    الغرض، برگشت مسکین دردناک
    تا مگر برچیند آن گندم ز خاک
    چون برای جستجو خم کرد سر
    دید افتاده یکی همیان زر
    سجده کرد و گفت کای رب ودود
    من چه دانستم ترا حکمت چه بود

    هر بلائی کز تو آید، رحمتی است
    هر که را فقری دهی، آن دولتی است

    تو بسی زاندیشه برتر بوده‌ای
    هر چه فرمان است، خود فرموده‌ای

    زان بتاریکی گذاری بنده را
    تا ببیند آن رخ تابنده را

    تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند
    تا که با لطف تو، پیوندم زنند

    گر کسی را از تو دردی شد نصیب
    هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب

    هر که مسکین و پریشان تو بود
    خود نمیدانست و مهمان تو بود


    رزق زان معنی ندادندم خسان
    تا ترا دانم پناه بیکسان
    ناتوانی زان دهی بر تندرست
    تا بداند کآنچه دارد زان تست
    زان به درها بردی این درویش را
    تا که بشناسد خدای خویش را
    اندرین پستی، قضایم زان فکند
    تا تو را جویم، تو را خوانم بلند


    من به مردم داشتم روی نیاز
    گرچه روز و شب در حق بود باز

    من بسی دیدم خداوندان مال
    تو کریمی، ای خدای ذوالجلال

    بر در دونان، چو افتادم ز پای
    هم تو دستم را گرفتی، ای خدای
    گندمم را ریختی، تا زر دهی
    رشته‌ام بردی، تا که گوهر دهی
    در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش
    ورنه دیگ حق نمی‌افتد ز جوش



    ===========
    پست مرتبط:
    یکی شبی مجنون نمازش را شکست
    فایل های پیوست شده

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  2. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    المای (سه شنبه 27 تیر 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  2. درست تو اوج خوشبختی چرا به گذشته برگشتم؟
    توسط 3tare در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 01 آبان 91, 10:43
  3. دست از جستجو بردار. تو خوشبختی را گم نکرده ای
    توسط shabe barooni در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: چهارشنبه 25 مرداد 91, 14:54
  4. +تو اطرافم ازدواج اینترنتی موفق دیدم من شرایطم مثل آنهاست / میشه ؟؟
    توسط نازنــیـــــــــن در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 57
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 مرداد 90, 13:04
  5. تو اطرافم ازدواج اینترنتی موفق دیدم من شرایطم مثل آنهاست / میشه ؟؟
    توسط نازنــیـــــــــن در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: جمعه 09 مهر 89, 20:51

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.