همسرم پیشقدم شده برای برگشت اما...

[amf66]

سلام
علی هستم ۲۹ ساله
بنده قبلا در مورد مشکلاتم با همسر سابقم در پستهای زیر توضیح کافی رو دادم مو به مو اما متاسفانه پارسال زمستان به جدایی کشید...

http://www.hamdardi.net/thread-41600.html

http://www.hamdardi.net/thread-42542.html

اما حالا...
بعد از دفعه قبل که همسرم پیام داد و پیشنهاد صحبت داد علیرغم استقبال خوبم نتیجه عکس داد و ازم دورتر شد آخرم گفت فقط طلاق و منم بهش وکالت دادم و بلافاصله اقدام کرد...
حالا بعد از چند ماه که با این جدایی کنار اومدم باز پیام داد و ابراز دلتنگی کرد اولش سرد برخورد کردم اما کم کم روی خوش نشون دادم و استقبال کردم و حاضر شدم فرصتی دوباره به زندگیمون بدم اما باز ایشون دچار ترس و تردید شدن و همینطور بلاتکلیف و معلق گذاشتنم و دائم میگن که از آینده میترسن و نمیتونن تصمیم بگیرن...
بنظر خودم فقط میخاد مطمئن باشه من بهش فکر میکنم و درگیرش هستم و باز فاصله بگیره ازم
چیزی شبیه توی زمین و هوا نگه داشتن
بهش گفتم من نمیخام بیخودی درگیر احساسات بی ثمر بشم گفتم اگر قرار به برگشته باید رک حرف بزنیم تعهد کنیم اشکالات رو رفع کنیم و بعد هم شروع کنیم
اما ایشون خیلی سخت میگیرن در حالیکه من از اول آسون میگرفتم..
نمیدونم چکار کنم
چون واقعا دلم میخاد باز بدستش بیارم
اما رفتارش شبیه آدمهای با شخصیت خاکستریه که نه دل میدن نه میزارن دل بکنی و معلق نگهت میدارن
از مشاورین میخام که کمکم کنن
سپاسگذارم...

[بی نهایت]

اون چیزی که ما می بینیم هر دو تون همدیگه را بین زمین و هوا نگه داشتید.

تعداد دفعات برگشت همسرتون به شما بیشتر بوده با این حال فکر کرده اید چرا در تمام این رجوع ها نتونستید اعتماد ایشون رو به دست بیارید؟!!!!

الان طلاق گرفتید؟

[sia518]

سلام دوست عزيز
من روزي تو شرايط شما بودم و خيلي مقتدرانه از شر همسر سابقم راحت شدم.
اگه همسر سابقتون برگرده چند روز ديگه همين آش هست و همين كاسه فكر كرديد معجزه رخ داده تو اين چند ماهه؟؟؟؟
با برگشت خانم سابقتون دنياي جديدتون خراب ميشه لطفا احساسات رو بزار كنار و با عقل تصميم بگير ...
اگه قصد ازدواج مجدد داريد بهتره مدتي صبر كنيد بعد با چشم بازتر و ديد وسيعتر و استفاده از تجربه فعليتون اقدام كنيد...
به اين موضوع فكر كن كه خانم سابقتون برگرده و مشكلات دوباره شروع بشه تحملش داريد؟

شما چقدر مهريه داديد؟؟
اگه وقت كرديد تاپيك هاي زير را مطالعه كنيد بعد تصميم بگيريد.

http://www.hamdardi.net/thread-44169.html

http://www.hamdardi.net/thread-43837.html

[amf66]

سلام
بله عرض کردم جدا شدیم
اگر لطف کنید پستهای قبلیم رو بخونید کاملا در جریان قرار میگیرید
ایشون پیشقدم میشن اما نه با رضایت قلبی چون بلافاصله میگن پشیمونم ازین کارم
برام عجیبه که چرا هرچی بیشتر سعی میکنم بهش نزدیک بشم بیشتر ازم دور میشه و ناامیدتر میشه
طوری که حس میکنم فقط میخاد منو آزار بده
نزاره فراموشش کنم و با این جدایی کنار بیام
اما هیچوقتم بر نگرده
به حرف میگه که تغییر کردم اما رفتارش تغییر خاصی نکرده
دائم خلق و خوش در حال تغییره و ثبات نداره
این نگرانم میکنه
یکبار میره بدون توجه به من و اصرارهام
یکبار برمیگرده به نیت آشتی اما طلاق میگیره
الانم باز اومده اما ابراز ناامیدی میکنه
درسته اون پیشقدم شده اما من دائم دارم بهش امید میدم و اون قانع نمیشه و میگه میترسم از برگشت..
واقعا سردرگم شدم..‌

[zharik]

سلام
بله عرض کردم جدا شدیم
اگر لطف کنید پستهای قبلیم رو بخونید کاملا در جریان قرار میگیرید
ایشون پیشقدم میشن اما نه با رضایت قلبی چون بلافاصله میگن پشیمونم ازین کارم
برام عجیبه که چرا هرچی بیشتر سعی میکنم بهش نزدیک بشم بیشتر ازم دور میشه و ناامیدتر میشه
طوری که حس میکنم فقط میخاد منو آزار بده
نزاره فراموشش کنم و با این جدایی کنار بیام
اما هیچوقتم بر نگرده
به حرف میگه که تغییر کردم اما رفتارش تغییر خاصی نکرده
دائم خلق و خوش در حال تغییره و ثبات نداره
این نگرانم میکنه
یکبار میره بدون توجه به من و اصرارهام
یکبار برمیگرده به نیت آشتی اما طلاق میگیره
الانم باز اومده اما ابراز ناامیدی میکنه
درسته اون پیشقدم شده اما من دائم دارم بهش امید میدم و اون قانع نمیشه و میگه میترسم از برگشت..
واقعا سردرگم شدم..‌

دوست عزیز سلام:
خیلی تاپیک های قبلیتون رو نخوندم ولی ظاهرا شما عادت کردید به ناز کشیدن و اون هم عادت کرده با ناز کردن.
گرچه اصل زندگی همینه که زن ناز کنه و مرد ناز بخره. اما مساله شما از حد نرمالش گذشته.
به نظرم اون عادت کرده به این رفتار.این مدت جدابودن از شما براش سخت بوده(هنوز به شما فکر میکنه). پیش قدم شده. تا زمانی شما روی خوش نشون ندادید ادامه داده و پشیمون نبوده(یعنی اقتدارتون براش جذاب بوده) ولی همچین که شما رو نشون دادید ابراز پشیمونی میکنه و دوباره داره ناز میکنه.(دوباره براش شدید همون مرد قبلی)
خوبه که اگر میخواید برگردید به زندگیتون نازشو بخرید اما منطق هم داشته باشید. به نظرم مقتدر باشید. بهش بگید من به تو علاقه داشتم و دارم اما روش زندگی قبلیمون کاملا غلط بوده و باید صحبت بکنیم ببینیم ایا میتونیم به روش دیگه ای ادامه بدیم یا نه؟
اگر تمایلی داشت خودش که بشینید مثلا یکی از دعواهاتون رو بیان کنید ببینید به نظر هر جفتتون باید توی این دعوا چه رفتاری میکردید. ببینید ایا اون هم ذره ای خودش رو مقصر میدونه بخاطر اون دعوا یا همش رو میندازه گردن شما. اگر میگه شما مقصرید که قاعدتا همون ادم قبلیه خودخواه و حاضر نیست ذره ای از مسئولیت اشتباهاتشو بپیذره. چون به نظر من در هر دعوایی دو طرف مقصرن حالا ممکنه سهم یکی بیشتر و دیگری کمتر باشه اما هر دو مقصرند.
اما اگه همچنان با تردید داره میاد جلو وبه قول خودتون نه هست و نه نیست مقتدرانه بکشید کنار که این زندگی دوباره بنا نخواهد شد و فقط احساسات هردوتون دوباره جریحه دار میشه.
زیاد اصرار نکنید که این اصرار شما حس اون رو بدتر میکنه و بیشتر میترسه. اصرار کردن زیاد شما خاطرات قبلی رو براش تداعی میکنه که انگار شما مقصرید و دارید ناز میکشید تا اون اشتی کنه. برای همین الان ناامید شده و میترسه. چون دوباره به روش قبلی دارید برخورد میکنیدو هی اصرار می کنید و امید بهش میدید و اون با این کار شما زندگی قبلی و دعواها و ناز کشیدنای شما براش تداعی میشه و به نظرش میاد شما هم همون ادم قبلی هستید. پس شاید دور از ذهن نباشه که دوباره بکشه عقب.