به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 آبان 96 [ 16:14]
    تاریخ عضویت
    1396-4-13
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    521
    سطح
    10
    Points: 521, Level: 10
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 25 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 عصبی و پرخاشگر بودن همسرم

    سلام خدمت همه دوستان
    خیلی خیلی مضطرب و ناراحت و سردرگمم لطفا راهنماییم کنید.
    از ابتدای دوران عقد متوجه شدم که همسرم خیلی زود عصبانی و پرخاشگر میشه و گاهاً خیلی بددهن و از الفاظ نامناسب بکار میبره.
    هر دفعه که عصبانی می شد من سکوت می کردم تا بعد از یک مدت آروم می شد و بعد یک قهر کوتاه حالا گاهی اوقات بعدش اون برای عذرخواهی اقدام میکنه گاهی من.
    الان تقریبا 4 ماهه خونه خودمم در این مدت در رفت و آمدهاییی که با خانواده همسرم داشتم متوجه شدم این روحیه پرخاشگری و بد دهنی قبل ازدواج خیلی درش شدیدتر بوده .
    من تا حالا دلم رو به این خوش کرده بودم که با بقیه اینطور رفتار میکنه و رفتارش با من فرق می کنه در بحثی که هفته گذشته داشتیم متوجه شدم خیلی از رفتاراش غیر قابل کنترل و دست خودش نیست من هم مثل همیشه ساکت شدم و ...
    دیشب بعذ از بحثی که با هم داشتیم دیگه واقعاً از کنترل خارج شد حرفهای زشت و رکیکی به من زد احساس کردم تو اون فاصله می خواد من رو بترسوه و خرد کنه حتی اگه پشت فرمون نبود مطمئنم کار ه درگیری فیزیکی می کشید مدام تو حرفاش بهم می گفت باعث رفتاراش منم من باعث شدم که حرمت بینمون از بین بره و من حتی یک کلمه هم تو اون دو ساعت حرف نزدم و فقط گریه کردم طی این مدت خواهرام تلفنی برای کاری دیگه باهام تماس گرفتن که من جوابشون رو طوری دادم که مثلا مریضم و اتفاقی نیافتاده ولی از افتادن صدام و بغضم متوجه شدن و خیلی نگرانند وقتی صحبتم تموم شدو دید نمی خوام خونوادم چیزی بدونن مدام تحدید کرد که الان میرم خونتون و آبرو ریزی راه می اندازم .
    همسرم وقتی عصبانی نیس خیلی مهربون حالا ازتون راهنمایی می خواه:
    1. آیا این که من سکوت می کنم و حرفی نمزنم راه درستیه ؟ چون حس می کنم ای موضوع باعث گستاخی همسرم میشه.
    2. می تونم چند روزی قهر کنم و برم خونه پدرم؟ چون واقعاً تحمل شنیدن حرفهاش رو ندارم دیشب بعد از این که برگشتیم خیلی ناراحت بودم و وقتی دیدم او چقدر راحت اومد نمازشو خوند و با قهر و طلبکاری رفت جدا خوابید اینقدر بهم فشار اومد که رفتم 50 -60 تا قرص خوردم تا خودمو کشم ولی در کمال تعجب صبح که پاشدم دیدم نه تنها حالم بد نیس بلکه قرصهای خواب باعث شده راحت بخوابم و فقط همسرم صبح بدون اینکه من رو بیدار کنه رفته سر کار و من با تاخیر رسیدم اداره.
    3. آیا من برای آشتی پیش قدم بشم؟ شاید برای بحث شروع دعوا من مقصر باشم ولی این توجیه رفتاراش نیس . مطمئناًاون الان از من انتظار داره برم منت کشی برای من کنار گذاشتن غرورم کار ساده ی اما می ترسم باعث بشه گستاخ تر و بد عادت شه
    4.آیا خونوادم رو در جریان قرار بدم؟
    5. چطور همسرم رو راضی کنم به مشاور مراجعه کنه؟
    6.اگه الان از خونم نرفتم به خاط ترسم نیس به خاطر احترام به روزها و رفتارهای خوبیه که باهام داشته ولی واقعاً نمیدونم اگه دوباره تکرار کنه چه برخوردی باید باهاش داشته باشام؟
    7.من تو خونواده فرهنگی بزرگ شدم که حتی با صدای بلند با هم حرف نمیزنیم درست برعکس خونواده اون اگه خونوادم بفهمن چه حرهایی به من میزنه اگرهم من بخوام دیگه اونا نمی ذارن باهاش زندگی کنم.


    خیلی خیلی داغونم کمکم کنید . خواهش می کنم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام چند تا سوال واسم پیش اومد .
    دقیقا بحثتون سر چی بوده که وقتی فهمید نمیخواین به خوانوادتون بگی تهدید کرد که میرم ابرو ریزی میکنم ؟ مگه کار بدی کرده بودین که بره ابروتونو ببره ؟

    این چه قرصی بوده که 50-60 تا خوردین هیچ اتفاق خاصی نیافتاده براتون ؟؟؟

    به خاطر بحث و درگیری و خشونت شوهرتون میخواین خودکشی کنین ؟؟؟

    من فک میکنم شما بیشتر از اون احتیاج به پزشک دارین . اول به فکر خودتون باشین و رفتاراتونو کنترل کنین . دلیلی نداشت دو ساعت فقط گریه کنین .
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  3. 3 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    donya. (سه شنبه 20 تیر 96), tavalode arezoo (دوشنبه 19 تیر 96), میشل (دوشنبه 19 تیر 96)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    این رفتار این آقا نشانه حال بدشون هست و شخصیت نامناسبشون ولی این سوال هاتون و پذیرفتن این اخلاقش نشانه مشکل های شماست خواهشا برید پیش روان شناس و مشکلتونو حل کنید آخه چطور میخوای تا به همیشه اینطوری زندگی کنی هی باید همه جا مواظب باشی و همه چی رو کنترل کنی تا نکنه چیزی شوهرتو عصبانی کنه باور کن تمام انرژیت هدر میره باور کن هرگز تغییر نمیکنه
    آخه این ازدواج چه خیری داره که حاظری این همه بدبختی رو به جون بخری؟آخه در ازاش چی گیرت میاد؟
    ایشون قبل ازدواج بدتر بوده و الان سعی بر مخفی کاری این صفت بدشون دارن که حتی ادای آدم خوش اخلاق هم بلد نیستن در بیارن
    جدا باید فکر تجدید نظر باشید و بپذیرید اشتباه کردید و اشتباه انتخاب کردید تا بعد ازدواج نیاید بگید بچه بودم و بی تجربه گولم زد و از این حرف ها
    بهترین کار ازدواج نکردن با این آدمه الکی سر احساس ناامنی باهاش ازدواج نکن که یک عمر سختی بی فایده در پیش داری

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi.ma.mm نمایش پست ها
    این رفتار این آقا نشانه حال بدشون هست و شخصیت نامناسبشون ولی این سوال هاتون و پذیرفتن این اخلاقش نشانه مشکل های شماست خواهشا برید پیش روان شناس و مشکلتونو حل کنید آخه چطور میخوای تا به همیشه اینطوری زندگی کنی هی باید همه جا مواظب باشی و همه چی رو کنترل کنی تا نکنه چیزی شوهرتو عصبانی کنه باور کن تمام انرژیت هدر میره باور کن هرگز تغییر نمیکنه <br>
    آخه این ازدواج چه خیری داره که حاظری این همه بدبختی رو به جون بخری؟آخه در ازاش چی گیرت میاد؟<br>
    ایشون قبل ازدواج بدتر بوده و الان سعی بر مخفی کاری این صفت بدشون دارن که حتی ادای آدم خوش اخلاق هم بلد نیستن در بیارن<br>
    جدا باید فکر تجدید نظر باشید و بپذیرید اشتباه کردید و اشتباه انتخاب کردید تا بعد ازدواج نیاید بگید بچه بودم و بی تجربه گولم زد و از این حرف ها<br>
    بهترین کار ازدواج نکردن با این آدمه الکی سر احساس ناامنی باهاش ازدواج نکن که یک عمر سختی بی فایده در پیش داری
    <br>
    خانم یا آقای محترم که اصلا به فکر اینکه نظراتتون چه تاثیری روی مخاطبتون داره نیستید!!لطفا یه مقدار بیشتر فکر کنید و سعی کنید آروم تر صحبت کنید.لحن تند و ناخوشایند شما از پشت نوشته هاتون مشخصه....نمیدونم چرا مدیران تا حالا بلاکتون نکردن یا حتی بهتون یه تذکر ندادن!!کسی که میاد همدردی بی درد نیست.این دوست گلمون هم ازدواج کرده و الان زیر یک سقفن با همسرش...‌لطفا با دقت متن رو بخونید و اگر این دقت رو ندارین جواب ندید.
    و شما دوست عزیز.به نظر خودت زیادی منفعل نیستی؟ همسرت دعوا میکنه و حرف زشت میزنه و شما چیزی نمیگی و گریه میکنی؟نمیگم موقع دعوا داد و بیداد کن دعوا کش پیدا کنه ولی گریه نکن.
    ضعیف نباش لطفا.
    تا تقی به توقی میخوره خانوادتو در جریان نذار.من خودم از این قسمت ضربه خوردم لطفا شما انجامش نده.
    به شدت ضعیف عمل کردی که رفتی قرص خوردی اونم ۵۰_۶۰ تا!خودتو بکشی که چی بشه؟
    ولی آدم هرقرصی رو این تعداد بخوره بالاخره براش تاثیر سوئی داره اما این قرص چرا چیزی نداشته؟!
    امیدت هرگز قطع نشه که بعدش به فکر خوکشی بیفتی.
    اگه همسرت نمیاد خودت نمیتونی تنهایی پیش مشاور و یا حتی روانپزشک( یا روانشناس) بری؟ گاهی اوقات ممکنه درمان ساده داشته باشه و گاهی اوقات هم خیر.باید ریشه یابی بشه.معمولا افراد عصبی سر چیز هایی که از نظر ما خیلی کوچکن دعوا راه می اندازن و ناراحتی به وجود میارن.در دوران عقد هم همینطوری بودن؟
    ویرایش توسط donya. : سه شنبه 20 تیر 96 در ساعت 09:43

  6. کاربر روبرو از پست مفید donya. تشکرکرده است .

    maryam.mim (سه شنبه 20 تیر 96)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    در پستهای قبلیتون گفته بودین از زندگیتون خیلی راضی هستین !!!!!!!

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام
    شما هنوز در اول زندگی هستید . کسی که پرخاشگر هست و سعی کرده این خصلتش رو پنهان کنه معمولا بیشتر از دو سه ماه نمیتونه به این بازی ادامه بده . این رفتاری که برای اولین بار از همسرتون دیدید و درحقیقت انتظارش رو نداشتید باعث نوعی شوک و ناامیدی به زندگی در شما شده و حال شما زیاد خوب نیست بهتره قبل از هرچیزی به فکر روح و روان خودتون باشید و با کمک گرفتن از یک متخصص این مرحله شوک رو سپری کنید تا اسانتر و منطقی تر بتونید واقعیت زندگی تون رو بپزیرید و سپس به فکر راه حل و اقدامات دیگر باشید. اینگونه رفتارهای شوهرتون در موارد دیگر و بارها تگرار خواهد شد یعنی تقریبا در هر بحثی . و اگر واقعا همسرتون دچار عدم کنترل خشم باشند در روزها و ماههای اینده با ابعاد جدیدتری از خشم و عصبانیت ایشون اشنا خواهید شد. خودتون رو تقویت کنید .شما مهمترین کاری که فعلا باید انجام بدید این هست که مراقب سلامت روح و جسمتون باشید و اگر خدایی نکرده شوهرتون خواست برخورد فیزیکی داشته باشه فورا محل رو ترک کنید البته امکانش هست که شوهرتون اهل برخورد فیزیکی نباشه ولی چون هنوز اول کار هست و مطمین نیستید بهتره مراظب خودتون باشید و هر احتمالی رو در نظر داشته باشید.
    برای اشتی به هیچ وجه پیش قدم نشید ولی اگر خواست خودش اشتی کنه قبول کنید ولی یکی از گلایه هاتون رو و خواسته هاتون رو بگید ویا چیزی از او بخواهید یا شرطی بگزارید
    بعد از یکی دو هفته که اوضاع اروم شد به ارامی خانواده تون رو درجریان اخلاقهای همسرتون بگزارید ولی اجازه دخالت و صحبت و بحث با همسرتون رو بهشون ندهید فقط دورادور در جریان باشند.
    هر وقت هم همسرتون تهدید کرد به خانواده تون میگه شما با اطمینان بگید هرجور راحتی میتونی بگی
    باز هم تاکید میکنم شما در مرحله نوعی شوک هستید تا میتونید گریه کنید یا با کسی صحبت کنید هرکاری که بشه ارومتر باشید . از اینکه زیاد گریه کردید ناراحت و نگران نباشید شما الان دچار نوعی گیجی هستید و خودتون رو در موقعیتی میبینید که نمیدونید چه کنید برای همین هست که زیاد گریه میکنیدولی بدونید که گریه هاتون باعث ارام شدن یا مهربان تر شدن همسرتون نخواهد شد. گذشت از این مرحله نیاز به کمک و زمان داره. از هر نوع اقدام غیر منطقی و تصمیم گیری دوری کنید و فقط وفقط به فکر سلامت روح و روان خودتون باشید . این روزها هم میگزره. زندگی پستی و بلندی زیاد داره. مقاوم باشید و خودتون به خودتون کمک کنید. برای همه ممکن هست پیش بیاد که توی زندگی با مسایلی برخورد کنند که هیچ وقت انتظارش رو نداشتند و براشون دور از ذهن بوده. وقتی ارومتر بشید و واقعیت رو بپزیرید کم کم راه حل هاروهم پیدا میکنید. توی ایران خیلی از خانمها با همسران پرخاشگر زندگی میکنند واین مشکل تنها مال شما نیست. یعنی تو این راه تنها نیستی .
    ویرایش توسط maadar : چهارشنبه 21 تیر 96 در ساعت 21:00

  9. کاربر روبرو از پست مفید maadar تشکرکرده است .

    مهارت جو (پنجشنبه 22 تیر 96)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 آبان 96 [ 16:14]
    تاریخ عضویت
    1396-4-13
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    521
    سطح
    10
    Points: 521, Level: 10
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 25 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه دوستان ممنون از همدردی همتون. مادر عزیز صحبت هات واقعاً برام قابل توجه بود و دنیای مهربون راستش در مورد خوردن اون قرص ها باید بگم من واقعاً قصد خودکشی نداشتم فقط چون خیلی شوکه شده بودم می خواستم بخوابم تا زمان سریع بگذره ولی هر چقدر قرص خواب خوردم اثر نکرد بعد سردردام شروع شد من هم شرو ع کردم به خوردن قرص مسکن که خب اونم اثر نکرد تا اینکه خوابم برد بعد از اینکه از خواب بیدار شدم و قرص ها رو شمردم فهمیدم چه اشتباهی کردم .
    الان از اون ماجرا چند روز گذشته . روز بعد همسرم خیلی عادی رفتار کردو اصلا به روی خودش نیاورد منم باهاش صحبت نکردم ولی چون خیلی تحت فشار بودم و باید به مشاور مراجعه می کردم لازم بود باهاش صحبت کنم پس بدون اینکه لحنم حالت منت کشی داشته باشه خیلی جدی ازش خواستم تا با هم صحبت کنیم .همه چی رو براش توضیح دادم از علت رفتار بده اون روز خودم تا رفتار بده خودش از اینکه چه حسی از اون رفتار داشتم و دارم بهش گفتم سکوتم واسه خاطر ترس نبوده فقط به احترام همه ی خوبی ها و علاقه هایی بوده که تو این مدت بینمون بوده بهش گفتم من هر کار اشتباهی کردم اون حق نداره با من اون طور رفتار کنه و بی حرمتی کنه اشتباهات از خاطر آدمها میرن ولی بی حرمتیها هیچ وقت از خاطرات نمیرن. بهش گفتم اگه نخواستم خونوادم چیزی بدونن چون نمی خواستم وجهه ی اون رو خراب کنم . ولی تهدیدیش کردم اگه بازم تکرار بشه من نه ساکت میشم نه مخفی می کنم نه حتی لزومی می بینم که به رابطه ای که توش دارم خرد میشم ادامه بدم.
    خلاصه نتیجه بحثمون این شد:
    - اون قبول کرد که اشتباه کرده و رفتارش توجیهی نداره
    -قل داد همه سعیش رو بکنه دیگه تکرار نشه
    -قل داده تا هرچند جلسه که مشاور لازم بدونه من رو همراهی کنه تا پیش مشاور بریم و مشکلمون رو حل کنیم
    -من قبول کردم که در شروع دعوا مقصر بودم
    حالا چند تا سوال دارم:
    -آیا همسرم با مراجعه به مشاور و کمک من میتونه رفتارش رو کنترل کنه؟
    -آیا تهدید من به جدایی کار درستی بوده؟(چون همسرم خیلی واکنش بدی داشت و گفت من با این حرفم به اصطلاح خیلی زود قبح این مساله رو شکستم)
    - از اون ماجرا به بعد از نظر احساسی خیلی از همسرم دور شدم و این رو به خودش گفتم حتی بهش گفتم حس میکنم دیگه دوستش ندارم این مساله خیلی جدی باعث شده اون نگران باشه این رو از رفتارش میفهمم و خودم فکر میکنم آیا من خیلی ضعیف نیستم؟ خیلی زود جا نزدم؟
    -آیا کتابی هست تا در این رابطه من مطالعه کنم؟
    ویرایش توسط مهارت جو : پنجشنبه 22 تیر 96 در ساعت 08:53

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    با توجه به تجربه های خودم پاسخ میدم

    عکس العمل هاتون خوب و به جا بوده. اینکه همسرتون پیش مشاور میرن خیلی خوبه. تغییرات خیلی اهسته بو جود میان و نیاز به سالهای زیاد داره. یعنی شما سالیان زیادی درگیر این مسیله خواهید بود و هیچ وقت شوهرتون ادم دیگری نخواهد بود . باید خط قرمزهایی رو مشخص کنید تا شوهرتون بدونه که اولین مرحله کنترل خشمش چی باید باشه که در وضیت شما برخورد فیزیکی باید اولین خط قرمز باشه برای مدت شاید یک سال تا بتونه دراین مدت کلا چنین چیزی رو فراموش کنه و این عادت رو ترک کنه یعنی هروقت عصبانی شد به فحش و توهین و غیره توجه نکنید و فقط اگر از خط قرمز شما خواست عبور کنه و نزدیک به خط قرمز شد اخطار شدید بدید و تهدید به ترک . باید مطمین باشه اگر یکبار دیگر تکرار بشه شما رو از دست میده. و اگر هم تکرار کرد شما واقعا باید ترکش کنید . برای یک مدت طولانی مثل چند ماه. و به تلاشهاش برای برگرداندن شما وقتی جواب بدید که یک کار عمده و هزینه زیادی براش داشته باشه مثل به نام زدن یک سند یا ماشین یا چیزی مثل این و واگر این کار رو کرد میتونید مطمین بشید که دیگه برخورد فیزیکی نخواهد داشت وگرنه بهتر هست طلاق بگیرید چون با بازگشت بدون هزینه کتکها شدید و شدیدتر خواهد شد.

    شما حق دارید از نظر احساسی دور بشید هیچکس نمیتونه کسی رو که بهش توهین کرده دوست داشته باشه و شما دلخور هستید ولی این موقتی هست و درست میشه سعی کنید سریعتر ترمیم کنید. این موضوع دور و نزدیک شدن احساسی رو بارها در زندگی تجربه خواهید کرد و طبیعی هست و برای همه پیش میاد و نگران نباشید زود خوب میشه.

    در مورد کتاب از مشاورتون سوال کنید حتما بهتر میتونند راهنمایی کنند. برخی از مشاورها خودشون جزوه کمکی دارند

  12. کاربر روبرو از پست مفید maadar تشکرکرده است .

    مهارت جو (یکشنبه 01 مرداد 96)

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 30 تیر 96 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1396-4-30
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    18
    سطح
    1
    Points: 18, Level: 1
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 3.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم .راهکارهای خوبی دادن بقیه.امیدوارم مشکلت حل میشه .امیدتو از دست نده

  14. کاربر روبرو از پست مفید sianeh تشکرکرده است .

    مهارت جو (یکشنبه 01 مرداد 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فشار عصبی و فکری در مورد کارم
    توسط bb12 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 خرداد 94, 01:33
  2. اعصاب فوق العاده ناراحت خواهرم
    توسط نازنین 2 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 اردیبهشت 94, 21:17
  3. خواهر و برادر ناسازگار و اعصاب خورد کن
    توسط من راضیه هستم در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 اردیبهشت 94, 13:12
  4. چرا اینقدر عصبی؟چرا اینقدر عصبانی؟
    توسط کاربر19 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 24 مرداد 93, 12:06
  5. چگونه با همسر عصبانی و پرخاشگر کنار بیایم؟
    توسط دختر بیخیال در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 اسفند 92, 09:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.