به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array

    من عمدا به دیگران توهین میکنم چون دیگران رو دوست دارم میشه کمکم کنید.

    من معتقدم که نباید به دیگران توهین کرد. من معتقدم واقعا واقعا هیچ کس بالاتر از کسی نیست. اعتقاد راسخم اینه کسی که به دیگران توهین میکنه در واقع داره به خودش توهین میکنه.

    من آدم با سوادی نیستم. هر چی تو تالار میگم هم اصلا از روی سواد نیست. نمیدونم شما در مورد من چی فکر میکنید. من اینجا فقط نظرات شخصی خودمو میگم. اخیرا فردی به من گفت هر رو از بر تشخیص نمیدم راست گفت واقعا. تشخیص نمیدم. خیلی ممنون از نظر سازنده اش.

    بارها تو تالار اعتراف کردم که عصبی هستم. البته تو زندگی واقعیم بسیار هم خوش اخلاق و خوش رو هستم فقط وقتی میام تالار این طوری میشم!!!

    علتش رو هم میگم. من خیلی کار دارم!!!! یا تو توهمم که کار دارم!!! وقتی سرم شلوغه و نمیتونم تمرکز کنم یا کارم رو به تعویق میندازم میام تالار و یک پست میزنم بلکه حواسم پرت بشه از دنیای خودم بیام بیرون اون لحظه. اشکالی که نداره؟ آخه اصولا دلم به حال کسی نمیسوزه حتی یه آدم فلج قطع نخاع رو هم با خودم برابر میدونم. واقعا و بارها این رو ثابت کردم. واقعا ثابت کردم!!! همه میتونن قهرمان زندگی خودشون باشن.

    بنابراین دلیل اینکه برای کسی پست بذارم دلسوزی نیست.

    میام تالار و بعضی تایپیک ها رو میخونم. با توجه به اینکه اینجا کسی مثل من بیمار !!!! نیست که به دیگران توهین کنه همه یکنوا و در یک جهت به مراجع امید میدن و ازش تعریف میکنن.

    یک سال دو سال، ..... زندگی طرف همونی هست که هست.

    میگه من سیاست بلد نیستم و دوست دارم رک و راست باشم. همه میگن یاد بگیر یاد نمیگیره یاد نمیگیره یاد نمیگیره وسوسه میشم که یه پست بذارم اگه سیاست رو یاد نمیگیری دلیلش این نیست که رک بودن رو دوست داری دلیلش اینه که نمیتونی یاد بگیری!!! تو نمیتونی!!!! حرف راست رو بهش بزنم خیلی رک.

    بعد میشینم فکر میکنم که ببینم این شد توهین که!!!! اما طرف n ساله خبری از تغییر در درونش نیست. زندگیش داره تلف میشه. وظیفه دارم بهش کمک کنم. چون آدمم دیگه!!!!

    بعد میگم بذار یه چیزی بهش بگم شاید به خودش اومد. بعد میشینم فکرمیکنم که چی بهش بگم حسابی بهش بربخوره و بره تا سیاست یاد نگرفته بر نگرده.

    بعضی وقتها که حوصله داشته باشم چیزی میگم که خودمم تعجب میکنم از بی ادبیم!!!!

    این توصیفی از فکر خودم.

    اما در مورد عصبانیتم.

    من دلم نمیخواد کار کنم. چون میدونم اگه خوب کار کنم موفق میشم.

    اما کار میکنم. زیاد ولی بخش زیادی از کارم بیخودیه.

    من دلم نمیخواد پولدار بشم. چون میدونم اگه پولدار بشم دیگه بدبخت نیستم.

    اما دنبال پولم ولی دقیقا کاری میکنم که پول خوب نداشته باشه.

    خب من دارای تناقض عمیقی هستم در رفتار و فکرم.

    دیوونه نیستم.

    ممنون میشم کسی بهم بگه چه طوری عصبانیتم رو کنترل کنم که به دیگران توهین نکنم؟

    لطفا پیشنهادتون این نباشه که به تالار نیا. البته اگه امیدی نیست ... قبوله تالار نمیام.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    کمال گرایی که هیچ وقت از زندگی راضی نیست.

    آدمی که حاضر نیست به کم قانع باشه اما همیشه از کم هم کمتر داره.

    فرد بلند پروازی که در خیال و توهمش پشت شاسی بلند در حال سفر و خوش گذرونی است اما دریغ از پول کرایه تاکسیش.

    عشق مقام و احترام وتوجه دیگران اما همش انتقاد شدن و تضعیف شدن.

    تصور همه چیز دانی.

    یک ناجی که حاضره همه خط قرمز ها را برای نجات فرد مورد نظر رد کنه.

    مردی که هنوز در دنیای قهرمان بازی ها و یکدندگی ها و لجبازی های دوران کودکی و نوجوانی سرگردان است. با اعتماد به نفس کاذب.



    و
    .
    .
    .
    نمی دونم درست توصیفتون کردم یا نه؟

    خیلی به نظرم آشنا می رسید.

    افکار و رفتار شما شبیه یک پسر 13 ، 14 ساله است با همان قهرمان بازی های بی کله و خطرناک.

    عصبی شدن های شما هم با این همه به هم ریختگی ذهنی کاملا طبیعی است. عدم رضایت از خودتون و ناکامی های پی در پی نتیجه اش ناراحتی و عدم کنترلش منجر به عصبانیت خواهد شد.

    بهتره زیر نظر یک متخصص یک نظمی به خودتون و زندگیتون بدهید و بزرگ شوید.

  3. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    زندگی خوب (شنبه 17 تیر 96)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام.

    خیلی ممنون.

    بله خیلی خوب من رو توصیف کردید. ممنون.

    فقط میتونم یه سوال بپرسم و حتما جواب بدید؟ واقعا برام سواله.

    الان از نظر شما باید ناراحت میشدم؟

    شما در مورد من نظر دادید با یک نوع تشر. کلامتون تیز بود.

    من ناراحت نمیشم اگه کسی در مورد من نظر بده حتی اشتباه ولی چرا دیگران حتی تحمل نظر رو ندارن؟ چرا همه فکر میکنن یه عده آدم بیمارن و میخوان اذیتشون کنند در حالی که

    خودشون کمک خواستن؟ من کمک خواستم حتی اگه من رو بزنید بهم لطف کردید.

    معتقدم پاهامو قطع کند ولی بذارید نفس بکشم.

    باور کنید صادقانه نظرم اینه آیا اشتباه فکر میکنم؟ کمکم کنید عوض بشم حتی به قیمت مرگ چه برسه به یک تشر.

    من نمیفهمم کسی که کمک میخواد و حرف الکی میزنه و واقعا نمیخواد تغییر کنه . اگه کمک میخوای پس چرا حرفای هیچ کس روت اثر نداره پس چرا تغییر نمیکنی؟

    آیا کسی که این طوریه دنبال کتک خوردن نیست؟ بله این آدم رو باید بشناسی دقیقا حرفی رو بهش بزنی که سالها داره ازش رنج میبره. منم بلدم خیلی خوب بلدم.

    کسی که همیشه با توهین بزرگ شده اگه ازش تعریف بشه تغییر میکنه. محبت تاثیر فوق العاده ای روش میزاره ولی به چه قیمت. سالها و سالها و سالها اتلاف وقت!!!!

    پس من نباید برای دوست داشتن کسی بهش توهین کنم؟ توهین میکنم عوض میشی نکنم عوض نمیشی. حالا من میخوام بدونم چی درسته.

    میدونم توهین درست نیست اما واقعا باید چیکار کرد؟

    در مورد نظر شما نسبت به خودم.

    به غیر از اینکه فکر کردید من یک آقا هستم بقیه اش تقریبا درست بود. من یک خانمم.

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    دوست عزیز شما باید قبل از هر چیزی کمی لحن صحبتتون و عوض کنید..

    نظرات شما در تاپیک عروس خوشبخت و هر کی بخونه احساس خواهد کرد که شما بیشتر از کمک دارین ایشونو نصیحت و سرزنش میکنید.. معلومه دوس دارین به همه کمک کنید اما یه موجه تشر زدن و عصبانیت تو
    کلامتون هستش که برا شما عادیه ولی برا خواننده نه

    اگه با این لحن به مراجعین بخواهید کمک کنید همه فراری خواهند شد و یا به نظر شما اهمیتی نخواهند داد..

  6. 3 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    miss seven (شنبه 17 تیر 96), میشل (شنبه 17 تیر 96), زندگی خوب (شنبه 17 تیر 96)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام زندگی خوب،

    خودت هم می دونی که تاپیکت خیلی نکته داره. اگه این تاپیک رو من ایجاد کرده بودم، کلی حرف داشتی برام بنویسی، درسته؟

    نمی خوام چیزهایی که خودت می دونی رو در مورد کمال گرایی و اینها بنویسم (مدیونی اگه فکر کنی دارم تنبلی می کنم)

    اما،

    1:: من پستت رو خوندم، تعمدی در کار نبود. پرخاش کرده بودی، اما توهین نکرده بودی. در واقع یکی رو به جای یکی دیگه زده بودی. نمی خوام اینکارو توجیه کنم، اما کاریه که اکثرمون حداقل یکبار تو این تالار انجام دادیم. پست بی نهایت رو ببین. یه "آهان... خوب به چنگم افتادی" ی خاصی توش هست...

    کی می دونه هر پستی که اینجا گذاشته می شه، در واقع خطاب به چه کسیه؟

    2:: من که دارم به این نتیجه می رسم که انسان خفه به...

    هر حرفی که می زنیم برعلیه خودمون ازش استفاده می شه. امروز خیلی به این مورد برخوردم. بیشتر روزا بر می خورم. مثلا وقتی به یکی می گی اوه امروز 40 درجه ست، یارو طلبکارت می شه که نرو جلسه. حالا باید بشینی اونم توجیه کنی که بابا لازمه که برم. می گی گرسنمه، طلبکارت می شن. می گی خستم، طلبکارت می شن.

    خلاصه من که هرچی می گم، آخرش به نقطه "غلط کردم" می رسم. تو دلم می گم خدایا چه غلطی کردما...

    ما خیلی کم دلمون می خواد یا فضای روانیش رو داریم که یکی رو بشنویم و بفهمیم. در عوض ذهنمون پر از حرفهاییه که فرصت گفتنشون و درک شدن رو پیدا نمی کنیم. حالا کافیه یکی یه چیزی بگه و ازش برای قالب کردن حرفهامون استفاده کنیم.

    تحت فشاریم... فکر کنم دلیلش اینه.

    اگه بخوام در مورد حواشی تاپیکت بنویسم، حرف زیاده. اما برم سر اصل مطلب،

    از نظر من اصل مطلب اینه که تحت فشاری، درست متوجه شدم؟

    دوست داری در موردش حرف بزنی؟

    کجای کاری؟ چطور پیش میری؟ روزاتو چیکار می کنی؟

    به چیا فکر می کنی؟

    از خودت راضی هستی؟

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  8. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    جوادیان (یکشنبه 18 تیر 96), زندگی خوب (یکشنبه 18 تیر 96)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط زندگی خوب نمایش پست ها
    سلام.

    خیلی ممنون.

    بله خیلی خوب من رو توصیف کردید. ممنون.

    فقط میتونم یه سوال بپرسم و حتما جواب بدید؟ واقعا برام سواله.

    الان از نظر شما باید ناراحت میشدم؟

    شما در مورد من نظر دادید با یک نوع تشر. کلامتون تیز بود.

    من ناراحت نمیشم اگه کسی در مورد من نظر بده حتی اشتباه ولی چرا دیگران حتی تحمل نظر رو ندارن؟ چرا همه فکر میکنن یه عده آدم بیمارن و میخوان اذیتشون کنند در حالی که

    خودشون کمک خواستن؟ من کمک خواستم حتی اگه من رو بزنید بهم لطف کردید.

    معتقدم پاهامو قطع کند ولی بذارید نفس بکشم.

    باور کنید صادقانه نظرم اینه آیا اشتباه فکر میکنم؟ کمکم کنید عوض بشم حتی به قیمت مرگ چه برسه به یک تشر.

    من نمیفهمم کسی که کمک میخواد و حرف الکی میزنه و واقعا نمیخواد تغییر کنه . اگه کمک میخوای پس چرا حرفای هیچ کس روت اثر نداره پس چرا تغییر نمیکنی؟

    آیا کسی که این طوریه دنبال کتک خوردن نیست؟ بله این آدم رو باید بشناسی دقیقا حرفی رو بهش بزنی که سالها داره ازش رنج میبره. منم بلدم خیلی خوب بلدم.

    کسی که همیشه با توهین بزرگ شده اگه ازش تعریف بشه تغییر میکنه. محبت تاثیر فوق العاده ای روش میزاره ولی به چه قیمت. سالها و سالها و سالها اتلاف وقت!!!!

    پس من نباید برای دوست داشتن کسی بهش توهین کنم؟ توهین میکنم عوض میشی نکنم عوض نمیشی. حالا من میخوام بدونم چی درسته.

    میدونم توهین درست نیست اما واقعا باید چیکار کرد؟

    در مورد نظر شما نسبت به خودم.

    به غیر از اینکه فکر کردید من یک آقا هستم بقیه اش تقریبا درست بود. من یک خانمم.
    متاسفانه توی تاپیک شما ، کمی من هم عصبی شدم .

    پست شما و نوع عملکردتون این اجازه رو به من داد که مثل خودتون رک و راحت تحلیلم را بگم بدون در نظر گرفتن آفت های مشاوره.

    زمانی که پستم را گذاشتم به هیچ چیزی فکر نکردم حتی اثر گذاری این پست روی شما ، بلکه درونی های خودم را بیرون ریختم ، به نظرم همون مطلبی که میشل گفت.

    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    ما خیلی کم دلمون می خواد یا فضای روانیش رو داریم که یکی رو بشنویم و بفهمیم. در عوض ذهنمون پر از حرفهاییه که فرصت گفتنشون و درک شدن رو پیدا نمی کنیم. حالا کافیه یکی یه چیزی بگه و ازش برای قالب کردن حرفهامون استفاده کنیم.

    تحت فشاریم... فکر کنم دلیلش اینه.
    همون کاری که خود شما می کنید.

    شخصیت شما شبیه یکی از نزدیکان بنده هست که همین رفتارها موجب شده هم به خودشون هم به اطرافیانشون آسیب بزنند. ومن هم فیض بردم.

    این بود که فرصتی شد تلنگری بزنم به شما به جای کسی که هیچ زمان نتونستم این حرف ها را به ایشون بزنم ، در حقیقت مخاطب من در ذهنم شما نبودید.

    متاسفانه لو دادم خودم را ،و اعتراف می کنم که این پست و پست قبلی فکر نکنم ارزش مشاوره ای داشته باشه.

  10. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 18 تیر 96), زندگی خوب (یکشنبه 18 تیر 96)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    بی نهایت عزیز، بزرگوار من میگم منو بکش ولی بهم راستشو بگو ، یکی رو راست بهم بگه چی میبینه از من در قلب من جا داره. ممنون میشم از صراحت گفتار. آفت مشاوره به نظرم برای

    ماهایی که واقعی واقعی هستیم و به دنبال تغییر، نیست. ماها دریای مشکل نیستیم یکی دو تا که از عیبامون برطرف بشه در وضعیت نرمال خواهیم بود. من و شما و خیلی ها در طیف

    سلامت قرار داریم نهایت ناراحتی من میشه چند ساعت فکر کردن بعدشم حرف طرف درست بود با گوش جان میپذیرم نبود فراموشی و تمام.

    مشاوره دادن و کمک به کسی که تو دنیای خودشه نه دنیای واقعی خیلی سخته و تشخیصش خیلی سخت تر. دنیای مشترکی اگه نباشه.... کلمات مشترک اگه نباشه.....

    من هم مثل شما در نزدیکانم چنین فرد که نه افرادی هستن. به شدت هم آدم رو آزار میدن. باورم نمیشه که به چنین افرادی توصیف بشم.!!!! واااااای چقدر بد شدم من!!!!


    میشل عزیز، شما همیشه خیلی خوب صحبت میکنی.

    در زندگی شخصی من چیزی نیست جز بن بست و بن بست و بن بست.

    دوستانم همه اولویت هاشون با من فرق داره.

    خانواده ام اولویت هاشون با من فرق داره.

    کارم اولویت هاش با من فرق داره.

    کلا دنیا اولویت هاش با من فرق داره.

    خسته شدم از این همه فرق!!!! فرق!!!! فرق!!! جنگ!!! جنگ!!!! جنگ!!! نه با کسی. من با همه سازگارم جز خودم. فقط و فقط با خودم. سر چی؟ مقاومت در مقابل انجام کار.

    میشل جان از هر دوستی بخوای من رو توصیف کنه میگه اهل خنده و احترام.ساده و بی غل و غش. چون دوست دارم این طوری باشم.دلم نمیخواد پیچیده باشم.همین بلدم ولی نمیخوام.

    کسی نفس بکشه میفهمم چی تو سرشه. خیلی خوب بلدم تا ته فکر آدما رو بخونم. خیلی حرفه ای و خوب ولی خودم رو میزنم به اون کوچه. دلم میخواد همه من رو ساده ببینن.

    دوستی بسیار بسیار باسواد بهم گفت مشکل از اعتماد به نفسه. من گفتم نه.مشکل از آرزوهامه. دنیا رو این طوری میخوام از خودم شروع کردم.

    من به احترام یک خسو خاشاک بلند میشم از جام و به خاطر پژمردگی گل گریه میکنم.

    عصبانیت و من چندان همخوانی نداریم در دنیای واقعی.

    در مورد دیگران و زندگیشون برام مهم نیستن. سرم به زندگی خودمه.

    همین دیشب به یکی پست زدم نخوابی مغزت کار نمیکنه در حالی که خودم اصلا نمیخوابم!!!

    من برنامه ی امروزم این بود. دانلود نرم افزار برنامه ریزی، نوشتن کامل برنامه هامو در آخر اجرا نکردن.

    تعویق انداختن کارام.

    من همه ی کارهامو انجام میدم اما بعد از گذشت DeadLine.

    بی انگیزه و .. هم نیستم. دنیای انگیزه ام.

    بی استعداد نیستم. خدای استعداد.

    هوشم معمولی.

    تخصص در چند رشته.

    اما نمیدونم شاید به قول یک زن مغازه دار چشمم زدن. جادوم کردن!!!

    برم پیش دعا نویس بگم من دیوااااانه شدم.

    چیکار کنم با نظم تو زندگی شخصیم؟ نظم ندارم.

    یه مشکل دیگه هم دارم.

    یه چیزی شبیه خودآزری.

    مریض میشم. ناراحت میشم، عصبی میشم ولی آدم نمیشم. نمیتونم سر موقع کارامو انجام بدم!!!

    چیکار کنم از دست خودم.

    این چیزیه که منو داره ذره ذره نابود میکنه. با قرص و دارو هم حل نمیشه. فقط با برنامه زندگی کردن که من متاسفانه ....

    ممنون که حرفامو خوندید.

  12. کاربر روبرو از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده است .

    میشل (یکشنبه 18 تیر 96)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط زندگی خوب نمایش پست ها
    بی نهایت عزیز، بزرگوار من میگم منو بکش ولی بهم راستشو بگو ، یکی رو راست بهم بگه چی میبینه از من در قلب من جا داره. ممنون میشم از صراحت گفتار. آفت مشاوره به نظرم برای

    ماهایی که واقعی واقعی هستیم و به دنبال تغییر، نیست. ماها دریای مشکل نیستیم یکی دو تا که از عیبامون برطرف بشه در وضعیت نرمال خواهیم بود. من و شما و خیلی ها در طیف

    سلامت قرار داریم نهایت ناراحتی من میشه چند ساعت فکر کردن بعدشم حرف طرف درست بود با گوش جان میپذیرم نبود فراموشی و تمام.

    مشاوره دادن و کمک به کسی که تو دنیای خودشه نه دنیای واقعی خیلی سخته و تشخیصش خیلی سخت تر. دنیای مشترکی اگه نباشه.... کلمات مشترک اگه نباشه.....

    من هم مثل شما در نزدیکانم چنین فرد که نه افرادی هستن. به شدت هم آدم رو آزار میدن. باورم نمیشه که به چنین افرادی توصیف بشم.!!!! واااااای چقدر بد شدم من!!!!


    میشل عزیز، شما همیشه خیلی خوب صحبت میکنی.

    در زندگی شخصی من چیزی نیست جز بن بست و بن بست و بن بست.

    دوستانم همه اولویت هاشون با من فرق داره.

    خانواده ام اولویت هاشون با من فرق داره.

    کارم اولویت هاش با من فرق داره.

    کلا دنیا اولویت هاش با من فرق داره.

    خسته شدم از این همه فرق!!!! فرق!!!! فرق!!! جنگ!!! جنگ!!!! جنگ!!! نه با کسی. من با همه سازگارم جز خودم. فقط و فقط با خودم. سر چی؟ مقاومت در مقابل انجام کار.

    میشل جان از هر دوستی بخوای من رو توصیف کنه میگه اهل خنده و احترام.ساده و بی غل و غش. چون دوست دارم این طوری باشم.دلم نمیخواد پیچیده باشم.همین بلدم ولی نمیخوام.

    کسی نفس بکشه میفهمم چی تو سرشه. خیلی خوب بلدم تا ته فکر آدما رو بخونم. خیلی حرفه ای و خوب ولی خودم رو میزنم به اون کوچه. دلم میخواد همه من رو ساده ببینن.

    دوستی بسیار بسیار باسواد بهم گفت مشکل از اعتماد به نفسه. من گفتم نه.مشکل از آرزوهامه. دنیا رو این طوری میخوام از خودم شروع کردم.

    من به احترام یک خسو خاشاک بلند میشم از جام و به خاطر پژمردگی گل گریه میکنم.

    عصبانیت و من چندان همخوانی نداریم در دنیای واقعی.

    در مورد دیگران و زندگیشون برام مهم نیستن. سرم به زندگی خودمه.

    همین دیشب به یکی پست زدم نخوابی مغزت کار نمیکنه در حالی که خودم اصلا نمیخوابم!!!

    من برنامه ی امروزم این بود. دانلود نرم افزار برنامه ریزی، نوشتن کامل برنامه هامو در آخر اجرا نکردن.

    تعویق انداختن کارام.

    من همه ی کارهامو انجام میدم اما بعد از گذشت DeadLine.

    بی انگیزه و .. هم نیستم. دنیای انگیزه ام.

    بی استعداد نیستم. خدای استعداد.

    هوشم معمولی.

    تخصص در چند رشته.

    اما نمیدونم شاید به قول یک زن مغازه دار چشمم زدن. جادوم کردن!!!

    برم پیش دعا نویس بگم من دیوااااانه شدم.

    چیکار کنم با نظم تو زندگی شخصیم؟ نظم ندارم.

    یه مشکل دیگه هم دارم.

    یه چیزی شبیه خودآزری.

    مریض میشم. ناراحت میشم، عصبی میشم ولی آدم نمیشم. نمیتونم سر موقع کارامو انجام بدم!!!

    چیکار کنم از دست خودم.

    این چیزیه که منو داره ذره ذره نابود میکنه. با قرص و دارو هم حل نمیشه. فقط با برنامه زندگی کردن که من متاسفانه ....

    ممنون که حرفامو خوندید.
    سلام...

    موضوع اول : چرا اعتقاد دارید کسی نفس بکشه میفهمین چی تو سرشه؟
    میدونید جمله ای در بازاریابی وجود داره که میگه: مشتری در 15 ثانیه اول، فروشنده رو قضاوت میکنه... این حرف درسته.
    همه ما یک قضاوت اولیه در دیدار اول نسبت به افراد پیدا میکنیم که شما هم ازش مستثنا نیستی. اما اشتباه اینجاست که بیایم با همین قضاوت اولیه، بدون در نظر گرفتن موقعیت فرد و خودمون، طوری صحبت کنیم که قضاوتمون رو منتقل کنیم!
    بارها شده درمورد فردی قضاوت کردم و پشیمون شدم... بارها شده منم تند برخورد کردم و شرمنده شدم...

    بله قضاوت ها اکثرا اشتباه هستن...بخاطر همین خیلی از ما یادمیگیریم قضاوت اولیه رو نشون ندیم و تنها در حد وظیفه صحبت کنیم.
    شما هم اگه اینکار رو انجام بدی، تا حد زیادی از ناراحتی های روحیت رو کم میکنی...


    موضوع بعدی:
    فنجون ذهنتون رو خالی کنید... رسیدن به این نقطه که حس کنید چیز جدیدی برای یادگیری وجود نداره و بقیه مسیر زندگی بر پایه دانسته های فعلی ممکنه، یعنی فنجونتون پر شده!
    این مورد هم بارها دچارش شدم و ضربه هم خوردم...

    پس اگه زمانی با فردی روبرو شدید که در همون ابتدا به این نتیجه رسیدید که یک "احمق کامله"،
    شما باز هم به خودتون بگید: " شاید یه چیزی ازش یاد گرفتم"...


    اینا تجربیات ناچیز بنده بود...قصدمم کمک نبود. بنظرم شما نیازی به کمک ندارید. فقط کمی آشفته هستین..

    امیدوارم بیشتر از نظراتتون استفاده کنیم...

  14. 2 کاربر از پست مفید Ramin231 تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 18 تیر 96), زندگی خوب (یکشنبه 18 تیر 96)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    خب کارهاتو تعویق ننداز آخره مشاوره و راهنمایی برادرم پس از خوندن تایپیک من !!!!
    ترکیدم!!!!مغزم جایی برای این حجم از راهنمایی نداره

    ممنون.

  16. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام هانی

    باهات موافقم که با خودت سر ناسازگاری داری. در واقع از نظر من مسئله ی اصلی نارضایتی از خودته، و همونطور که قبلا گفتم توی تاپیک اون دوستمون هم داشتی اون رو به جای خودت می زدی.

    کلا موضوع اون دوستمون و آدم های مشابهش نیست. موضوع تویی. و حسی که به خودت داری. دعوایی که با خودت داری.

    داستان این بود که برای برخوردی که با اون دوستمون داشتی خودت رو سرزنش کردی. و با توجه به اینکه حجم سرزنش هایی که هر روزه زیر بارشون هستی دیگه خارج از تحملت شده، سرریز شدی و این تاپیک رو ایجاد کردی.

    پست اول این تاپیک بوضوح خط منتقد درونیته. در واقع به قول آقای sci که یکبار به من گفتند، منتقد درونیت داره تو همدردی هم پست می گذاره.

    که البته خوب شد. چون بهانه ای شد تا سر صحبت رو با دوستات توی این تالار باز کنی. بعضی وقتا باید حرف بزنیم، حتی اگه خودمون همه ی راه حل ها رو بلد باشیم.

    در مجموع الان مشکل اصلی آشفتگی ذهنته. و البته در لابه لای همه ی حرفات مشخصه که خودت راه حل ها رو خیلی خوب می دونی. در واقع بین حرفات برای ما سرنخ می گذاری تا ریشه ها رو بفهمیم (هرچند سطح دانش من در سطحی نیست که درست بفهممشون، ولی بازم می بینمشون).

    در هر حال پیشنهاد من اینه که این تاپیک رو بی خیال شو، چون موضوعش مشکل اصلی تو نیست. یه تاپیک دیگه با عنوانی متناسب با مسائل اصلی زندگیت مطرح کن.

    هرچند این مسائل از بین همین پست هایی که می زاری هم تا حدود زیادی مشخصه. اما بهتره که درست فکر کنی و مسئله ی اصلی رو مشخص کنی و موضوع تاپیکت حول اون باشه.

    شاید مسائل اصلی در ادامه ی موضوع این تاپیک بوجود اومده باشن:

    http://www.hamdardi.net/thread-43504.html

    به هرحال راه ساده ای نبوده و طبیعیه که بینش پستی و بلندی هایی هم داشته باشه.

    فکر می کنم راهکار من رو از همین پستم و پست قبلیم ببینی: تو باید با خودت آشتی کنی. با بزن بزن مشکلی حل نمی شه...

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  17. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    Ramin231 (دوشنبه 19 تیر 96), زندگی خوب (یکشنبه 18 تیر 96)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اگه جای من باشید...اگر دوست همسر جلو ماشین بشینه بهتون بر نمیخوره؟
    توسط دخترآفتاب در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 آذر 93, 12:14
  2. چرا نمي تونم شوهرم رو دوست داشته باشم خداااااااا
    توسط پرنده غريب در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: شنبه 10 خرداد 93, 11:25
  3. چه کمکی می تونم به خواهرم بکنم؟ (علاقه خواهرم به دوست قدیمیش بعد از ازدواج)
    توسط صحرا ........ در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 14 آذر 91, 00:47
  4. من مجبورم كه از تالار برم ،همتون رو دوست دارم
    توسط حنان در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 28
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 فروردین 88, 10:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.