به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 تیر 96 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1396-4-10
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    29
    سطح
    1
    Points: 29, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Bell از رابطه های بی سرانجام خسته شدم

    سلام
    من سی و اند ساله هستم .کارم دانشگاهی هست. خوب من تو حوزه کاریم ادمهای زیادی رو میشناسمو از خیلیهاشون مشاوره علمی میگیرم. یه اقایی هم چندسال پیش تا بحال بودند که ادم خیلی اکتیوی هستند و استاد دانشگاه هستند و... من ایشون رو از لینکدین میشناسم و هنوز حضوری ندیدمشون. ایشون قبلنا ایران نبودند ولی جدیدا چند ماهی هست ایران اومدند و ظاهرا قصد موندگاری دارند.

    روزای اولی که اومده بودند ایران متقارن شده بود با خواستگاری یه نفر که ما تا چندماه داشتیم اشنایی رو طی میکردیم. این اقا ازم خواستند که باهاشون بیرون برم و چند بار تکرار کردند دفعات اول یه جورایی پیچوندم و گفتم نه و حوصله ندارم و کار دارم ولی بار آخر گفتم درمرحله شناخت با یه خواستگار هستم و قصدم ازدواج هست. ایشونم شرایط رو درک کردند و دیگه ازم درخواست بیرون رفتن نکردند و گاهی فقط اگر مشکل کاری داشتم توی اینترنت ازشون سوال میکردم و جوابمو میدادند و گاهی ازم درمورد خاستگارم سوال میکردندالبته من خیلی وارد جزییات نمیشدم و فقط گاهی کلیات رو بهشون میگفتم. ولی این اواخر یکم دچار تنش با خواستگارم شده بودم که یه روز یکم از مشکلاتم برای این اقا گفتم (اعم از مخالفت خونوادم و...) و فقط در نقش شنونده گوش دادند و چیزی نگفتن.

    حالا یه چند هفته ست که قضیه من با خاستگار قبلیم به هم خورده. یعنی دقیقا رو هواست. میدونیم که مشکلات زیاده در عین حالم شاید یه کورسوی امید داشته باشیم .. .یعنی هنوز همه چی 100% تموم نشده ولی اخیرا سر اختلافامون بد بحث کردیم و رابطه در سکوت فرو رفته!الان من خودم هم مطمن نیستم خواستگارم میخاد کوتاه بیاد یا امید داره من کوتاه بیام ولی رابطه یه طورایی ناتمام مونده!من جواب نه رو دادم ولی خواستگارم هنوز مصر هست که نباید نه بگم و در عین حالم با شروط من کنار نمیاد. البته خواستگارم سنتی نبوده که بطور سنتی رابطه تموم شه و بخواد خونواده ها این وسط حرف نه رو وسط بیارن.

    از اونطرف اون اقا ازم بی مقدمه تو نت پرسیدند خواستگاری بهم خورده ؟ منم که نمیتونستم دقیقا تشریح کنم چه اوضاعی هست گفتم اره. و بعد گفت پس بیا بریم بیرون! که منم گفتم باشه یه وقت دیگه.

    الان میخوام بهم کمک کنید که بدونم دقیقا تو این شرایط باید چکار کنم؟
    اول اینکه من نمیدونم این اقا الان که به من میگن بریم بیرون قصدشون چیه؟ چطور میتونم ازشون بپرسم که هدفشون وقت گذرونی هست یا ارزیابی واسه رابطه جدی؟

    دوم اینکه با توجه به اینکه ایشون مدتی ایران نبودند حس میکنم شاید واسشون یه چیز عادی باشه که مثلا به من بگن بریم بیرون و منم بدون انتظار هیچ فرجامی چند صباحی باهاشون باشم. یا خیلی قیافه اپن مایند بگیرند و انتظار داشته باشند که من وارد یه رابطه باز بشم و بعد شاید فرجامی داشته باشه شایدم نداشته باشه

    سوم اینکه بفرض اینکه هدف ایشون خیر باشه من اصلا درست هست تو این شرایط دنبال اشنایی با شخص دیگه ای باشم؟

    چهارم اینکه اصلا حس خوبی ندارم که بخوام از این اقا بپرسم قصدش ازدواج هست یا یه چیز دیگه. یعنی حس میکنم اگه بپرسم طرف حس میکنه میخام خودمو تحمیل کنم! دوست دارم اگر قصد جدی داره بطور غیر مستقیم بفهمم

    کلا به مشاوره تون نیاز دارم هرچی فکر میکنید برام بنویسید. چون از این رابطه های بی سرانجام خسته شدم.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آذر 96 [ 14:30]
    تاریخ عضویت
    1396-1-02
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    390
    سطح
    7
    Points: 390, Level: 7
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 16 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بطور غیر مستقیم بگه قصدش خواستگاریه ؟
    خوب اگه قصدش خواستگاریه چرا غیر مستقیم بگه
    تحمیل چی؟
    به نظرم بهتره باهاش بری ولی دنبال یه بهونه باشی که این دیدار رو موجه جلوه بدی براش مثلا برای کار..درس...کتاب...گرفتن یه سری اطلاعات حاضر شدی که بری بیرون باش.لابه لای حرفات هم بگی که برای روابطت یه سری محدودیت ها داری برای خودت یه سری خط قرمزها داری وبهش برسونی که هیچوقت باکسی نمی تونی رابطه غیر عرف و شرعش داشته باشی مگه برای ازدواج

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    افرین معلومه دختر با منطق با درایتی هستی که فوری احساسی نمیشی
    عزیزم اول از خواستگار ت بگو واقعا ایشون میخای یانه یعنی برای خودترخوبیها و بدیهای ایشون لو بنویس و مطمین و بدون احساس رد یا قبول کن
    اگر واقعا ردش کردی بطوریکه که هیچ وقت اگر برگردی به گذشته پشیمون نمیشی معلومه درست و عقلانی تصمیم گرفتی اگر نه یه فرصت دوباره بخودت برای تشخیص بهتر بودن باهاش بده
    اما در مورد اقای استاد اگر گفت بیا بریم بیرون شما خودت همه جوانب رو بسنج بعد برو اما اگر میتونی ازش بپرس مناسبت کاری هست یا ......؟
    اگر کاری بود برو اگر نه خودت رو درگیر یه ماجرای دیگه نکن خیالت راحت باشه کسی که واقعا ادم بخاد برای نه آوردن بیخیال نمیشه پس خودت رو سنگین نشون بده رو اگر گفت غیر کاری بگو واقعیتش خیلی اهل روابط دوستی نیستم ایشون دستش میاد شما چطور ادمی هستی بنابراین اگر هدفش ازدواج باشه مطرح خاهد کرد

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 فروردین 00 [ 21:41]
    تاریخ عضویت
    1396-4-04
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    7,380
    سطح
    57
    Points: 7,380, Level: 57
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 170
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 290 در 93 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام... چه اسم قشنگی داری ، همیشه بهار جان ، و چه قدر حرفهات ، حرفهای منم هست.. منم از رابطه های بی سرانجام خسته ام، کاملا درک میکنم.. میدونی بدبختی چیه، اقایون هم با هم فرق دارن .. نمیشه یه نسخه واحدی پیچید براشون تو ارتباط باهاشون.. منم از بس چندین رابطه نافرجام رو تجربه کردم، خیلی تو این زمینه نیاز به دستگیری دارم، امیدوارم تایپکت فعال بشه و دوستان باتجربه همکاری کنند بلکه نقاط کور روشن بشه.. تنها چیزی که بهش رسیدم اینه باید خیلی توبحرش نری چون هر چی بیشتر همش بزنی بدتره.. بدترین کار ممکن حدس و گمان زنی هست.. در مورد این سوالت که :
    اول اینکه من نمیدونم این اقا الان که به من میگن بریم بیرون قصدشون چیه؟ چطور میتونم ازشون بپرسم که هدفشون وقت گذرونی هست یا ارزیابی واسه رابطه جدی؟ هیچ کس نمیتونه جواب درستی به این سوال بده الا خود اون اقا.. به نظرم اگه توان روحی رو داری با علم به اینکه ممکنه هدفش فقط دوستی و خوشگذرونی باشه ، یه جلسه رو باهاش بیرون برو امااا نذار پاش رو از گلیمش فراتر بذاره و سریع پسرخاله بشه..یه جورایی سرسنگین و محترمانه باهاش برخورد کن و بعد توی صحبت هایی که میشه خودت سعی کن متوجه بشی چه نیتی داره ، کسی که به رابطه جدی فکر میکنی خیلی محتاط تر با خانم رفتار میکنه، بی گدار به اب نمیزنه و سعی در جلب اعتماد و توجه داره.. کسی هم که نیت سویی داره خوب معلوما سریع میره توفاز احساسات و ابراز علاقه و اینا.. این رو تجربه کردم.. مردایی که خیلی زود در اوایل اشنایی شروع به ابراز احساسات میکنند ، به همون سرعت هم پا پس میکشن اگه رابطه جلوتر بره .. برعکس مردایی که دیرتر و خیلی کمتر ابراز احساسات میکنند قابل اعتمادترن چون میخوان اول مطمن بشن که این دختر همونی هست که میخوان یا نه.. بعد وارد فاز احساسی میشن و صمیمی تر برخورد میکنند.. در کل مردی که قصد جدی داره، خیلی تو رفتارش با دختر خانم دقت میکنه، سعی میکنه وقت بذاره، راجب خانواده دختر خانم اطلاعات میگیره، دختر خانم رو به چالش میکشونه ولی مردی که نیت دوستی داره اصلا سوال های اساسی نمیپرسه و فقط چرت و پرت میگه و مسخره بازی ، مراقب خودت باش، بهترین ها رو برات ارزو میکنم

  5. کاربر روبرو از پست مفید المای تشکرکرده است .

    nardil (دوشنبه 12 تیر 96)

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 تیر 96 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1396-4-10
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    29
    سطح
    1
    Points: 29, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون از نظرات همه دوستان. واقعا لطف کردید با اینکه نمیدونید مخاطبتون چه کسی هست ولی سعی میکنید با طرفتون هم فکری کنید این خیلی خوبه. ادم حس میکنه تو مشکلاتش یه عده هستند که بدون اینکه بشناسنت بهت کمک میکنند.
    دشلائث:
    من منظورم این بود که چطوری به طور غیر مستقیم میتونم به طرفم بفهمونم که حوصله باز کردن یه فصل جدید بی سرانجام رو تو زندگیم ندارم. یعنی متوجه بشه که من اگر وارد رابطه میخام بشم باید هدفش از ابتدا مشخص باشه و بدونم طرفم از سرخوشی نمیخاد باهام بیرون بره. بلکه یه منظور جدی داره . نمیخام اینو مستقیما بپرسم از پسرها. چون قبلا تجربه ش کردم و خیلی جوابهای جالبی نگرفتم. یعنی یه طوری جوابمو دادند که انگار من لنگ موندم اونا بیان منو بگیرن. مثلا طرف اومده پشنهاد داده بریم بیرون بعد پرسیدم خوب هدفتون چیه؟ بعد گفتن مگه باید هدفی داشته باشم؟ یا مثلا خیلی وقیحانه گفتن به دخترها که سلام میدیم فکر میکنند باید خواستگاری کنیم.
    نمیدونم شاید یه سری دختر باشن که بی هدف میرن پی این روابط ولی من واقعا حوصله و وقت ندارم واسه رابطه ای که هیچی تهش نیست. یعنی دلیلی نمیبینم. وقتی میتونم همسری داشته باشم که خوشیهامو باهاش سپری کنم چرا باید وقت بذارم با یه پسر غریبه که قصدش ازدواج نیست و بخام جونیم و عمرم رو باهاش سپری کنم؟ اگر بتونم بطور شرعی و قانونی کسی رو کنارم داشته باشم روی اون سرمایه گذاری میکنم نه روی پسری که هنوز نمیدونه با خودش چند چنده.

    ستاره زیبا:
    بزرگترین مشکل منو خواستگارم دیکتاتوری و زورگویی اون هست. یعنی من همیشه باید باب میل اون رفتار کنم و کاملا ادم یک کلامی هست. هرچیزی که میگه روش وایمیسته و حاضر نیست به خاطر طرفش کوتاه بیاد. سر این موضوع فکر میکنم که رابطمون سرانجامی نداره و به درد هم نمیخوریم. در عین حال هم پسری هست که حس ارامش بهم بده و بتونم دوستش داشته باشم. ولی با این اخلاقش خیلی عذابم میداد.با این حال اون کماکان داره یه تلاشهای مذبوهانه ای برای تغییر نظرم میکنه ولی باز دیکتاتوری و منیت خودش رو داره.

    المای:
    مرسی اسم شما هم قشنگه. البته فکر کنم ترکی هست و معنیش رو نمیدونم.
    اون اقای استاد هیچ حرفی از قصد وغرضشون به من نزدند.همونطور که گفتم کاملا غیر منتظره پرسیدن خواسنگاریت بهم خورد؟ منم گفتم اره. بعد گفتن حوصله م سر رفته بریم بیرون یه چیزی بخوریم؟ که منم جواب دادم باشه یه وقت دیگه. با این حال قدیم درمورد اینکه من دوست دارم خونواده و بچه داشته باشم باهاش صحبت کرده بودم.البته فیدبکی نگرفتم ولی کلا همینطوری یکبار بحثش شد و گفت جالبه چون خیلی از دخترها دوست ندارن بچه دار بشن و فکر میکنن هیکلشون بهم میریزه. منظورم اینه که بهشون گفته م که من به خونواده دار شدن اهمیت میدم و بنابراین احتمالا باید حدس زده باشن که علاقه ای به دوستی ندارم. ولی بازم مطمن نیستم منظورشون چی هست. چون خیلیهم راحت نیستم باهاشون که بخوام مستقیما بپرسم. یا به دلایل بالا که گفتم علاقه ندارم مستقیم بپرسم.

  7. کاربر روبرو از پست مفید همیشه بهارم تشکرکرده است .

    nardil (دوشنبه 12 تیر 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.