به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 مرداد 96 [ 09:14]
    تاریخ عضویت
    1396-3-20
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    28
    سطح
    1
    Points: 28, Level: 1
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 11.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy علاقه پسر به پسر

    سلام
    خسته نباشید

    من یک پسر ۱۷ ساله هستم که امسال در شهر تبریز تحصیلم در پایه دهم آغاز کردم و سال های قبل در شهر دیگه ای بودم و دانش اموز خیلی زرنگ بودم (نوبت اول ۱۹.۹۷)ولی اخیرا دیگه کنترل این موضوع از دستم بالکل خارج شده و حتی در زمان امتحانات پایان ترم به مشکل جدی برخورد کردم!

    خدمتتون عرض کنم که الآن بنده سریعا به تجربیات و راهنمایی های شما نیاز دارم.
    با توجه به اینکه من کلا یا یک فرد افراطی هستم یا تفریطی فکر کنم به همین خاطر با این مشکل روبرو شدم.
    من شاید عاشق یکی از همکلاسی هام شدم.

    راستش من قبلا به یکی از روانشناس های مطرح شهر هم مراجعه کردم اما نتونستم جواب بگیرم.
    راستش فک کنم تمایلات و گرایشات من از یک طرف هم بروز کرده و چون قبلا خیلی متدین بودم (و البته بلد نبودم چطور متدین باشم) از راه اشتباهش بروز کرده و نوعی حالات همجنسگرایانه به خودش گرفته.
    همه چیز از اونجا شروع شد که من اومدم تبریز و با دیدن بعضی پسر های سن خود به نوعی تحریک میشدم به همین دلیل چندین مرتبه به روانپزش و نهایتا روانشناس مراجعه کردم و از کارکرد درست دستگاهای هورمونیم مطمئن شدمو متوجه شدم فعلا نمیتونم گرایش جنسی (oriention) ام رو مشخص کنم.بنابر این فعلا این موضوع رو کنار میذارم
    اما مشکل اصلی من اینه که به یک پسر که الان صمیمی شدیم و فک کنم تقصیر خودم بود که خودم رو تو این چاه انداختم به شدت وابسته شدم و شاید بتونم بگم عاشق!
    کاملا مشخصه که عشق پسر به پسر امر طبیعی نیست
    الان چند روز مونده امتحانات تموم بشه و من نمیدونم چیکار کنم.از یک طرف ما هر دومون به یک کلاس زبان میریم و اولین سوال من اینه که آیا من کباسم رو در تابستون تغییر بدم و رابطه ام رو باهاش قطع کنم؟ لطفا راهنمایی کنید
    من مطمئن هستم که اون به اندازه من نمیتونه بهم وابسته بشه و در ضمن من تمایل جنسی به ایشون ندارم (خیلی کم) و این تمایلات من عاطفی و روانی هستن و به خاطر همین خیلی وابسته شدم مثلا مثلا اگه قرار باشه امروز ببینمش حالم خوبه و بعد از دیدنش و زمانی که قراره چن روزی نبینمش کلا داغونم)
    نمیدونم چی کار کنم از یه طرفی هم هر چقدر تلاش کردم رابطم رو ضعیف کنم نتونستم اخه چون اون نمیدونه من چی میکشم بنابراین بی اهمیت به این موضوع خیلی ساده میشینه حرف نیزنه و میگه و میخنده و راحتم خدافظی میکنه و میره!
    نمیدونم گیج موندم چیکار کنم) من قبلا خیلی نماز خون بودم اما به خاطر این مشکلات اخیر که احتمالا به خاطر محدوده سنی من هستش یه جورایی کلا بی خیال این حرف ها شدم)
    سوال دومم اینکه لطفا اگه جواب سوال یک بله هست یه راهکار بدین من بتونم خیلی راحت رابطمو باهاش قطع کن شاید یه جوری اونو از خودم متنفر کنم و .... که بعد از جدایی دیگه دلتنگی وجود نداشته باشه
    خیلی ممنون میشم کمک کنین به خدا خیلی ثواب داره اجرتون با خدا.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 07:44]
    تاریخ عضویت
    1396-1-24
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    681
    سطح
    13
    Points: 681, Level: 13
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 71 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    با بله و خیر نمیشه جواب داد، اگر بخوای ریشه ای حل بشه باید به یکسری سؤالا پاسخ بدی
    رابطه والدینت با هم چطور هست؟
    رابطه ی والدینت با تو چطور هست؟
    هیچ وقت تو خونه مورد تبعیض یا مقایسه قرار گرفتی؟یا دور از جان تنبیه و فوش؟
    دوستی داشتی که بخاطر شرایط روزگار ازش جدا شده باشی و تو دلت همیشه بهش فکر کنی؟
    به جنس مخالف از ۱۰۰ چقدر تمایل جنسی داری؟
    چند فرزندین و رابطتت با خواهر ، برادرا چطوره؟
    چه چیزهایی تو زندگی خوشحالت میکنه و آرزوهات چیا هستن؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 مرداد 96 [ 09:14]
    تاریخ عضویت
    1396-3-20
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    28
    سطح
    1
    Points: 28, Level: 1
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 11.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام بسیار ممنون بابت دیدگاهتون
    رابطه من با والدینم (به خصوص مادر) بسیار صمیمی و عالی هست و اون ها هم رابطشون عالیه و در خونه مورد تبعیض قرار نگرفتم و تنبیه و فوش نبوده
    تو شهرستان یعنی سال قبل که فک کنم هنوز گرایشات جنسی و عاطفی و روانی من به اون صورت بروز نکرده بودن با یکی از دوستان بسیار صمیم جدا شدم اما بعد از این بحث و جدایی دیگه خیلی بهش فکر نکردم طوری که الان یادم نمیاد که ایا بهش فک میکردم یا نه اما یادمه من تا حدودی بهش وابسته شده بودم ( اما نه مثل الان) البته اونم بهم وابسته شده بود و شاید بیشتر
    به جنس مخالف میتونم بگم الان ۵۰ تمایل دارم یا بیشتر
    دو تا پسریم و رابطه من با برادر کوچکترم خیلی خوبه
    نمیتونم به سوال اخرتون جواب مشخصی بدم اما هیجان مثبت و دورهمی خانوادگی و یا مسافرت چند روزه و البته رفتن دنبال تکنولوژی های جدید خوشحالم میکنن و آرزوم اینه که در آینده بتونم مدیر عامل یک شرکت الکترونیکس یا یک پزشک بشم.

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 31 فروردین 98 [ 00:26]
    تاریخ عضویت
    1396-2-11
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    3,075
    سطح
    34
    Points: 3,075, Level: 34
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 125
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    244

    تشکرشده 133 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Red face

    سلام ...پسر خوب این حس وابستگی ای که آدم به هم جنسش توی نوجوونی پیدا میکنه؛ اسمش اصلا عشق و علاقه یا تمایل هم جنس گرایانه نیست‌. صرفا یه سری تغییرات روانی و هورمونیه که مدتی رخ میده و طبیعیه‌ .برای خیلی از آدم ها اتفاق می افته... چه دختر چه پسر... من از دوازده تا پونزده، شونزده سالگی این حس رو به یکی از هم کلاسی هام داشتم و اون هم به من... دو دوست صمیمی بودیم از اول راهنمایی تا اول دبیرستان؛ که خرداد ماه از دوری هم اشک می ریختیم. اول مهر که منو می دید جوری از گردنم آویزون می شد و ذوق می کرد که همه نگاهمون می کردن... وقتی یه نفرمون با یکی دیگه گرم می گرفت اون یکی حسودی می کرد... به قول تو وقتی می دیدمش حالم خوب بود و وقتی می خواستم ازش دور شم ناراحت میشدم. مثلا سر کلاس وقتی پیش هم می نشستیم و به هم تکیه می دادیم یک از معلمامون بهمون گیر می داد... ما هردو خواهری نداشتیم و به هم قول داده بودیم بعد ازدواج هم شوهرامونو مجبور کنیم با هم باشیم! الان چند ساله از هم هیچ خبری نداریم فوق فوقش یکی به اون یکی بگه عکس پروفایل تلگرامت چه خوشگله یا یه وقتا تو اینستا و جاهای دیگه همدیگه رو لایک کنیم! بعد کنکور هم دو سه بار دیدمش فقط اونم تو میتینگای دسته جمعی. هیچ احساس خاصی هم نداشتم. حتی انگار نه انگار چند سال دوست صمیمیم بوده!
    از دوم دبیرستان که رشته های مختلفی از هم انتخاب کردیم جدا شدیم. اون موقع تقریبا شونزده سالم بود و تا شیش ماه افسردگی داشتم!!
    الان خنده م می گیره. تازه دو از دوستای دانشگاهم که مدرسه شون با هم بوده تعریف می کنن تو دوران راهنمایی و دبیرستان چه مثلث و مربع های عشقی که بینشون و بقیه بچه های مدرسه نبوده و به خاطرش چه بلاها که سر همدیگه نمی آوردن! بعد چند سال اینا رو با خنده تعریف میکنه...
    ما ۲۲ ساله ایم. اگه قرار بود این احساساتمون رو جدی بگیریم الان از مسیر عادی زندگی جدا شده بودیم. الان هممون یا نامزد داریم یا حداقل عاشق یه پسر شدیم که بهش برای ازدواج فکر کنیم.
    به نظرم هیچ کس به طور خدادادی و ذاتی تمایل هم جنس گرایانه نداره. اصلا مگه میشه خدایی که خودش مخالف روابط خارج از چارچوب دو هم جنسه این حس رو در وجود کسی بذاره و برای این نیاز پاسخی در نظر نگیره که خدا به همه نیازهای ما جواب داده و راه حلال گذاشته. اینا صرفا یه سری حس دوران نوجوانیه (یا برای بعضی جوانیه) که طبیعیه و اگه بهش زیاد پر وبال ندیم و توجه نکنیم تا زمان خودش رو طی کنه و از جوش و خروش بیفته بهتره... من تعجب می کنم که اون مشاورها و روان پزشکا به جای راهنمایی درست و اینکه این حس ممکنه تو وجود هرکسی پیش بیاد تازه خواستن گرایش جنسیتو مشخص کنن!!!
    برام واضح و عین روز روشنه که شما یه آقا پسر گل هستی که چند سال دیگه مثل یه مرد واقعی عاشق یه دختر میشه و برای ازدواج باهاش و خوشبخت کردنش از تمام وجود مایه می ذاره
    آها یادم رفت اینو واست بگم من ۱۴ ساله که بودم یکی از هم کلاسی هامون اومد بهم گفت من عاشق تو شدم و دلم میخواد همیشه باهات باشم! بعد با دو نفر دیگه تلاش می کردن رابطه منو با دوست صمیمی م به هم بزنن که با اونا دوست شیم! حتی چیزای دیگه هم بود که بهتره بازگو نکنم چون از یادآوریش حس های بدی پیدا میکنم. خدا رو شکر که اون دوران گذشت و ما این حس ها رو اونقدر جدی نگرفتیم که فکر کنیم در آینده هم جنس خواهیم. اون موقع ، چنین چیزایی کمتر تبلیغ میشد. خدا لعنت کنه اونایی رو که تو ماهواره و اینترنت و جاهای دیگه نشون میدن هم جنس گرایی یه ویژگی عادیه و باید این حس رو تو وجود آدم ها به عنوان نیاز طبیعی پذیرفت و رسمی کرد! اصلا اینطور نیست و به نظرم آدم بزرگسالی که فکر میکنه هم جنس خواهه باید درمان بشه هم از نظر روحی هم فیزیکی و هورمونال‌...

    به نظرم تو هم رابطه ات رو با اون آقا پسر کم کن. سخته درکت میکنم چون خودم تجربه اش کردم ولی ممکنه
    چه خوب که خودت به این فکر افتادب کلاستو عوض کنی که با اون همزمان نباشه
    اصلا هم نگران نشو که تمایل به هم جنس داری! وگرنه ممکنه برات وسواس فکری ایجاد کنه یا چیزی رو باور کنی در حالی که حقیقت نداره
    تمرکزتو روی درست بذار و برای خودت هدف درسی تعیین کن تا بهش برسی. به کنکور و دانشگاه فکر کن. به کار و درآمدت در آینده،‌به همسر و بچه هایی که خواهی داشت و کلی چیزای خوب دیگه...
    موفق باشی و عاقبت به خیر ان شالله

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 مرداد 96 [ 09:14]
    تاریخ عضویت
    1396-3-20
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    28
    سطح
    1
    Points: 28, Level: 1
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 11.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    بسیار ممنونم به خاطر پاسخ فوق العلاده تون
    واقعا یک دلگرمی درست و حسابی برام بود و من کاملا باهاتون موافقم و ایشالا اونی که میگین باشه.
    در مورد کم کردن رابطه من سعی کردم اما چون صمیمی بودیم نمیشد کم باشه بنابراین من سعی میکنم به کلی رابطمو با ایشون قطع کنم.

    بازم ممنون بابت راهنمایی و در میان گذاشتن تجربیاتتون امیدوارم موفق و همیشه شاد باشین.

  6. کاربر روبرو از پست مفید Keyt تشکرکرده است .

    Hildaa (شنبه 20 خرداد 96)

  7. #6
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    موضوع مشمول بند 22 قوانین همدردی هست و جای آن در بخش مشاوره خصوصی و تخصصی در انجمن آزاد هست . لذا تاپیک قفل می شود






 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دست دادن دختر به پسر عمو و پسر خاله ها
    توسط Amir ali1234 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 فروردین 97, 12:35
  2. تیکه انداختن پسرم وسط کلاس درس...بازیگوشی بی اندازه پسرم
    توسط آرام دل در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: جمعه 18 مهر 93, 00:57
  3. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 09:21
  4. علاقه ی شدید پسر به پسر از نوع دیوانه وارش
    توسط hadimoradi38 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 آبان 90, 10:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.